Sunday, April 12, 2009

کروبي شعار اصلاح قانون اساسي داد‏ -

کروبي شعار اصلاح قانون اساسي داد‏
همزمان با حمايت مجمع روحانيون مبارز از موسوي - دوشنبه 24 فروردین 1388 [2009.04.13]
نادر کرمي
roozonline
در شبي که مجمع روحانيون مبارز که مهدي کروبي از پايه گذاران اوليه آن بوده است، رسما از ميرحسين ‏موسوي حمايت کرد، دبيرکل حزب اعتماد ملي "اصلاح قانون اساسي" را به عنوان شعار تبليغاتي خود اعلام کرد. ‏
مهدي کروبي اين شعار را در قالب سومين بيانيه محوري خود با عنوان "احيا و بسط حقوق شهروندي" مطرح ‏کرده است. رييس مجلس ششم، بي سابقه ترين شعار انتخاباتي خود را در حالي اعلام کرده که پيش از اين دو بيانيه ‏محوري ديگر با عناويني چون "احياي برنامه‌ريزي" و "مردمي كردن درآمدهاي نفتي" داده بود. ‏
مهدي کروبي در بيانيه خود که در آخرين ساعات روز گذشته، منتشر شد به تعدادي از موارد نقض حقوق بشر در ‏ايران اشاره کرده و وعده داده است که يا با اصلاح ساختار قوه مجريه و يا از طريق طرح لوايح درمجلس از ‏بروز اين بي قانوني ها جلوگيري خواهد کرد. ‏
کروبي در ادامه اشاره کرده است که " البته بخشي نيز از خلال تقاضا براي اصلاح قانون اساسي انجام‌شدني ‏است". ‏
وي تصريح کرده است که "قانون اساسي در يك دهه بعد از انقلاب اصلاح شد و امروز با گذشت دو دهه از اين ‏اصلاح بيش از پيش شايسته و ضروري است كه براي به روز كردن آن متناسب با نيازهاي زمان و نيز رفع ‏نارسايي‌هاي آن اقدام شود".‏‏ ‏کروبي با تاکيد بر اينکه در"تشكيل نهادي براي پيگيري اجراي قانون اساسي براساس وظيفه‌اي كه قانون اساسي ‏براي رئيس جمهور قرار داده است ترديد نخواهم كرد"، وعده داده که طي بيانيه ديگري به تشريح ديدگاه هاي خود ‏در باب حقوق بشر بپردازد. ‏
تضمين حقوق سياسي از جمله نظارت غيرحکومتي بر انتخابات، تاييد تلويحي نظارت بين المللي، تاکيد بر حق ‏آموزش و رفع گزينش، تضمين آزادي بيان و حمايت از تحزب و سنديکاها، از ديگر محورهاي اين بيانيه است. ‏
کروبي در ابتداي بيانيه سوم خود بر آرمان "حاکميت قانون" در جامعه ايران تاکيد کرده و آورده است: "با گذشت ‏يكصد سال از انقلاب مشروطيت و سي سال از انقلاب اسلامي، ملت بزرگ ايران بيش از هر زماني شايسته ‏برخورداري از نظام جامع حقوق شهروندي است. شعار اساسي و محوري انقلاب مشروطيت 100 سال پيش رخ ‏داد، «قانون» بود پدران ما متوجه اين نكته بديهي و روشن شده بودند كه بدون حاكميت قانون و داشتن قوانين و ‏مقرراتي متناسب با نيازها و تحولات اجتماعي، امكان تحقق رشد و رفاه و آسايش در جامعه متصور نيست، از ‏اين‌رو براي زائل كردن خودسري‌ها و تهديد حقوق آحاد مردم و دولت قيام كردند و بناي مشروطيت را برقرار ‏ساختند، اما به دلايل متعدد اين بنا قوام و استحكام كافي نيافت و در طي يك قرن بعد از اين انقلاب باز هم شاهد ‏خودسري‌ها و بي‌قانوني‌ها و نيز قوانين غيرمتناسب با شرايط بوده‌ايم و پنج دهه فعاليت سياسي و اجتماعي مستقيم ‏من نيز كه نيمي از اين دوره 100 ساله را شامل مي‌شود اين تجربه را نشان داده كه هرگاه از مدار قانون خارج ‏شده‌ايم و اهتمامي جدي براي تدوين قوانين متناسب با روح زمانه نداشته‌ايم، مشكلات جامعه بيش از پيش شده است ‏و اين واقعيت روشن است كه يكي از اهداف اصلي اصلاحات همين خواست بود، ولي آنچه مايه تاسف است اينكه ‏طي چند سال اخير به نحو غيرقابل تصوري از اين مسير بازگشت كرده‌ايم و جريان امور از مجراي رعايت قانون ‏خارج شده است. به‌طوري كه حتي فرياد قانونگذاران و نمايندگان مجلس را هم درآورده است. نمونه روشن آن ‏نحوه هزينه يا اتلاف بودجه ملت بود و نمونه‌هاي ديگر هم فراوان است. همچنين طي اين سال‌ها روح قانون‌گرايي ‏به شدت خدشه‌دار شده است. قانون و حاكميت آن براي خشنودي و بسط آزادي‌هاي مردم و برقراري روابط ‏عادلانه و مشفقانه ميان آنهاست و تعبير سلطه‌گرانه و افزايش محدوديت‌ها و نظارت‌ها بر رفتار فردي و اجتماعي ‏از آن ظلم مضاعفي است كه طي چند سال اخير بر قانون و قانون‌گرايي رفته است. اينجانب در اين بيانيه سومين ‏قسمت از برنامه خود با عنوان «احيا و بسط حقوق شهروندي» را به مردم عزيز تقديم مي‌كنم، باشد كه راهنماي ‏عمل سياسي و مديريتي ما باشد". ‏
کروبي تحقق اين شعار را "بيش از هر چيز مستلزم حاكميت قانون" دانسته و ادامه داده است: " بهترين قوانين هم ‏اگر اجرا نشوند چيزي بيش از جملات بي‌روح و بي‌محتوا نخواهند بود. حاكميت قانون مستلزم آن است كه هيچ ‏اراده‌اي فوق قانون رسميت نداشته باشد و همه در برابر آن خاضع باشند. تفكيك و استقلال قوا يكي از شرايط لازم ‏تحقق اين شعار است، به ويژه استقلال دستگاه قضايي و قاضي، ركن ركين آن است. اما حاكميت قانون فقط آن ‏نيست كه مردم مجبور به اطاعت از قانون و حكومت باشند بلكه حكومت‌كنندگان بيش از مردم ملزم به رعايت ‏قانون و اطاعت از آن هستند، همانطور كه حكومت با قدرت خود مي‌تواند جلوي تخطي از قانون را بگيرد، مردم ‏نيز بايد بتوانند با اقتدار خود از خلال آزادي‌هاي بيان، احزاب و اجتماعات و تشكيل نهادهاي مدني و ... مانع از ‏خودسري‌هاي حكومت‌كنندگان شوند". ‏
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري اضافه کرده است: "بنابراين سياست محوري اينجانب دفاع از حاكميت ‏قانون و برابري مردم و مسوولان در برابر اين سياست است و نمي‌پذيرم كه قانون فقط براي رعايت مردم و نه ‏مسوولين باشد و نيز حمايت از تمامي الزامات پيش‌گفته آن را ضروري مي‌دانم. متاسفانه طي سال‌هاي گذشته از ‏حيث حاكميت قانون روند رو به رشد نداشته‌ايم و هر روز بيش از گذشته شاهد بي‌قانوني‌ها از سوي ‏دست‌اندركاران امور هستيم. بايد قاطعانه مانع ادامه اين روند شد و مجددا مسير را به سوي حاكميت قانون تغيير ‏داد و از اين حيث حقوق عامه و به ويژه حقوق شهروندي را احيا كرد. گرچه احياي حاكميت قانون و حقوق ‏شهروندي گام اول در تحقق اين شعار است، اما لزوما كافي نيست بلكه بايد به بسط اين حقوق نيز اهتمام ورزيد و ‏شيوه‌هاي مناسب را براي اجراي آن آزمود بنابراين آنچه را در احيا و بسط حقوق شهروندي در نظر دارم در ادامه ‏تقديم مي‌كنم، گرچه تمامي آنها به موارد زير محدود نخواهد شد".‏
کروبي در ادامه اين بيانيه وعده هاي خود در زمينه حقوق شهروندي را اينگونه تشريح کرده است: "در زمينه ‏حقوق سياسي بيش از هر چيز بر مخالفت ديرينه خود بر حذف گرايش‌هاي مختلف از حق انتخاب شدن در قالب ‏نظارت استصوابي تاكيد خواهم كرد، ادامه اين روند براي بقاي انقلاب و نظام اسلامي بسيار خطرناك است. كاري ‏كه بارها و بارها از سال 1370 تا كنون در نزديك به دو دهه بر آن تاكيد فراوان داشته‌ام. در اين زمينه فراهم ‏كردن شرايط براي نظارت مردم بر انتخابات و سلامت آن نيز در دستور قرار خواهد داشت. حمايت از نهادهاي ‏غيرحكومتي، نظارت بر انتخابات و نهادينه كردن اينگونه نهادها جزو سياست‌هاي من خواهد بود. سلامت انتخابات ‏و نظارت بر آن بايد چندان قوي باشد كه كسي از مجريان انتخابات از نظارت‌هاي بين‌المللي بر آن بيمي نداشته ‏باشد. ‏
‏- حقوق سياسي فقط محدود به انتخاب شدن نيست بلكه دسترسي آزاد به اطلاعات و آزادي بيان نيز جزو لازم و ‏لاينفك اين حقوق است. متاسفانه در گذشته در برابر خواست من براي راه‌اندازي شبكه‌اي ماهواره‌اي مخالفت ‏غيرقانوني شد و اينك روشن شده است كه مردم را نمي‌توان از دسترسي به اين شبكه‌ها محروم كرد و لذا وضعيت ‏جاري به‌عنوان يك خطر براي سلامت اطلاع‌رساني تلقي شده است، از اين رو معتقدم كه تمامي نيروهايي كه در ‏چارچوب قانون فعاليت مي‌كنند و قصد خدمت به جامعه را دارند، بايد بتوانند آزادانه به رسانه‌هاي خاص خود ‏دسترسي داشته باشند و نيز بايد شرايط رقابتي را براي رسانه‌هاي ديداري، شنيداري و مكتوب فراهم كرد تا با ‏خارج شدن از انحصار موجود، به پويايي و تحرك رسانه‌اي كمك شود. اين انحصار، يكي از خطرناك‌ترين عواملي ‏است كه ثبات سياسي كشور را در بلندمدت و در مواقع بحراني تهديد مي‌كند. ‏
حقوق اقوام و گروه‌هاي مختلف زباني و مذهبي بايد رعايت گردد كماكان اصل 15 قانون اساسي به اجرا درنيامده ‏است كه نه‌تنها عدم اجراي آن خلاف قانون است، بلكه به معناي دقيق نافي وحدت ملي نيز هست. وحدت ملي از ‏طريق يكسان‌سازي محقق نمي‌شود، بلكه از طريق پذيرش و احترام به تفاوت‌ها در ذيل اشتراكات ملي صورت ‏مي‌گيرد بنابراين اصول معطل مانده قانون اساسي را اجرا خواهيم كرد. ‏
‏- تمركز اداري در مركز يكي از موانع اصلي و عمده در راه پيشرفت و توسعه و نيز مشاركت آحاد مردم در ‏سرنوشت و توسعه منطقه و محل سكونت خود بوده است. انتقال بسياري از وظايف و اختيارات مركز به مناطق و ‏استان‌ها از طريق احياي شوراهاي استاني و تجديدنظر در اختيارات اين شوراها از خلال بازنگري در قانون ‏اساسي جهت‌گيري مرا در اين عرصه از حقوق شهروندي نشان مي‌دهد. در همين زمينه سهم اقليت‌هاي مختلف در ‏مديريت امور را افزايش خواهم داد. ‏
رعايت بسياري از حقوق بديهي شهروندان از جمله حق آموزش براي همه و جلوگيري از محروم كردن جوانان از ‏تحصيل و ستاره‌دار كردن آنان با توجيهات واهي جزو سياست‌هاي قطعي من در احيا و بسط حقوق شهروندي ‏خواهد بود. حذف گزينش و سهميه‌بندي‌هاي ناعادلانه جنسيتي و 40درصدي و امثالهم در ورود به دانشگاه‌ها و ‏سياست‌هاي غلط و ناعادلانه‌اي چون بومي‌گزيني و نيز بازنشسته كردن اجباري اساتيد باتجربه و برچيدن ترس و ‏هراس از حراست‌ها و دانشگاه‌ها از پايه‌هاي عدالت آموزشي در نگاه من است. ‏
‏- درخواست به روز كردن قوانين خانواده، حقوق زنان، قانون مجازات و حتي بخش‌هايي از قانون مدني از طريق ‏ارائه لايحه و هماهنگي با قوه قضائيه به نحوي كه اين قوانين را متناسب با نيازهاي رو به رشد جامعه در حال ‏تحول ما نمايد، محور بعدي اين شعار كليدي است. نگاه نابرابر نسبت به جايگاه و حقوق زنان و از آن بدتر اجراي ‏ناعادلانه و غيرمتوازن اين حقوق نقيصه جدي است كه عموم صاحبنظران به اين وضعيت انتقاد دارند. ‏نقد و مخالفت موثر با رفتارهاي غيرقانوني به‌ويژه در مراحل اوليه دادرسي از قبيل رفتار در بازداشتگاه‌ها، عدم ‏رعايت حقوق زندانيان و متهمان و حتي مجرمان و نيز منع دخالت در زندگي شخصي مردم، بيش از گذشته مورد ‏اهتمام خواهد بود. همچنين بازنگري در قانون مجازات و كاستن از اعدام‌هاي غيرضرور به‌ويژه درباره كودكان ‏را دنبال خواهم كرد. ‏
‏- نگاه جاري به محدود كردن دسترسي آزاد به اطلاعات از طريق اينترنت و محدود نمودن شرايط براي استفاده از ‏آن، (از جمله اعمال محدوديت در سرعت و پهناي باند و نيز انحصار در عرضه آن و در نتيجه افزايش قيمت) ‏مقاومت بيهوده و ضررآفريني است كه در دولت آينده نقشي نخواهد داشت. جامعه ما، جامعه بانشاطي است كه ‏بيشترين وبلاگ‌نويسان را دارد. اين جامعه شايسته آن نيست كه با چنين محدوديت‌هايي مواجه گردد. همچنين ‏محدوديت‌هاي اعمال‌شده سال‌هاي اخير در حوزه چاپ و نشر كتاب هيچ كمكي به بهبود امور نمي‌كند، سهل است ‏كه آثار منفي آن بيشتر هم شده است. متاسفانه طي سال‌هاي اخير مميزي نه تنها محدود نشده كه به تئاتر، فيلم و ‏ديگر فعاليت‌هاي هنري و ‌آفرينشي نيز به صورت نامتناسبي سرايت كرده است و از همه بدتر اينكه ‏دستورالعمل‌هاي فراقانوني براي مطبوعات صادر شده است كه بايد لغو و متوقف شود. ‏
معتقدم كه تقويت نظارت‌هاي اجتماعي به عنوان يك حق شهروندي در كنار حمايت و تسهيل نظارت دستگاه‌هاي ‏قضايي و تقنيني بر امور اجرايي كشور راه را بر انواع و اقسام تخلفات و فسادها خواهد بست لذا در اين مسير ‏تلاش خواهم كرد. ‏
همان‌طور كه شخصا نيز به تاسيس حزب پرداخته‌ام، ايجاد و تقويت اينگونه نهادها را به عنوان يك حق شهروندي ‏سرلوحه سياست‌هاي خود قرار داده و با حمايت از تكثر و تقويت احزاب، انجمن‌ها و گروه‌هاي سياسي، كارگري، ‏دانشجويي و... به بسط اين حق كمك خواهم كرد. ايجاد تشكل‌هاي كارگري، كارفرمايي، صنفي و مستقل و نيز ‏تشكيلات پزشكي، وكلا، روزنامه‌نگاران و هنرمندان و حضور آنها در تصميم‌سازي و مشاركت آنها در امور ‏مربوط به خود، حق مسلم آحاد مردم است كه بايد مورد توجه قرار گيرد و موانع پيش روي آنان برداشته شود. بايد ‏حق مردم را با انتقال تصميم‌سازي به آنها از طريق كوچك كردن دولت كاملا رعايت كرد". ‏
دبيرکل حزب اعتماد ملي در مورد چگونگي اجراي اين وعده ها نيز تصريح کرده است: " بخشي از اين ‏اصلاحات حقوقي را مي‌توان از طريق مجاري عادي مثل مجلس و دولت انجام داد اما بخشي نيز از خلال تقاضا ‏براي اصلاح قانون اساسي انجام‌شدني است، از جمله افزايش اختيارات شوراها و شوراهاي استاني، تغيير در ‏اصل 44، افزايش برخي ايده‌ها و حقوق و تصريح آنها از جمله در زمينه محيط‌زيست و برخي تداخل اختيارات و ‏نيز لغو انحصارات مختلف از جمله انحصار رسانه‌اي موضوعاتي است كه مي‌تواند براي اصلاح قانون اساسي ‏پيشنهاد گردد. قانون اساسي در يك دهه بعد از انقلاب اصلاح شد و امروز با گذشت دو دهه از اين اصلاح بيش از ‏پيش شايسته و ضروري است كه براي به روز كردن آن متناسب با نيازهاي زمان و نيز رفع نارسايي‌هاي آن اقدام ‏شود".‏‏ ‏کروبي يادآور شده است: "در زمينه حاكميت قانون بايد به دخل و خرج دولت و درآمدهاي عمومي به ويژه ‏درآمدهاي نفتي و نحوه هزينه كردن آن و حقوق اداري بيش از پيش حساس بود و انضباط لازم را اعمال كرد". ‏
رييس سابق مجلس همچنين افزوده : "من در تشكيل نهادي براي پيگيري اجراي قانون اساسي براساس وظيفه‌اي ‏كه قانون اساسي براي رئيس جمهور قرار داده است ترديد نخواهم كرد" و وعده داده است: " زاويه ديد خود در ‏زمينه حقوق بشر نيز را جداگانه تقديم خواهم كرد". ‏
کروبي در پايان آورده است: "تصور مي‌كنم كه با انجام سه شعار محوري بيان شده از سوي اينجانب، شامل ‏‏«احياي برنامه‌ريزي»، «مردمي كردن درآمدهاي نفتي» و «احيا و بسط حقوق شهروندي» قادر خواهيم بود ‏آينده‌اي بهتر را براي ايران و ملت عزيز خود رقم بزنيم". ‏

No comments:

Post a Comment