Saturday, April 25, 2009

چراسکوت کنيم؟ -فريبا داودي مهاجر‏

چراسکوت کنيم؟
فريبا داودي مهاجر‏ - یکشنبه 6 اردیبهشت 1388 [2009.04.26]
قانوني که به تازگي تحت عنوان احوال شخصيه در افعانستان به تصويب رسيده است، 20 درصد جمعيت اين ‏کشور را شامل مي شود. زنان مشمول اين قانون ديگر بدون اجازه شوهر، حق خروج از منزل را ندارند، و حقوق ‏انساني آنها به شدت محدود شده است. ‏
ماده 103 اين قانون، به مرد حق مي دهد که از اشتغال همسرش جلوگيري کند و سن ازدواج براي دختران شيعه ‏از 18 سال، به 16 سال کاهش يافته است. دراين قانون زن موظف به هم بستري با زوج در دفعات مشخص است. ‏‏ به دنبال تصويب اين قانون صدها نفر از مخالفان قانون احوال شخصيه اهل تشيع در کابل، پايتخت افغانستان، ‏دست به راهپيمايي زدند. حامد کرزاي مي گويد: از اين ماده برداشت نادرست صورت گرفته است! درحاليکه ‏مشخص نيست که چه برداشت ديگري جز بردگي مي توان از اين قانون داشت؟ ‏
اين تظاهرات در برابر ساختمان مدرسه خاتم النبيين، مدرسه اي که از سوي آيت الله محسني از روحانيون شيعه ‏ساخته شده، آغازشد. وي از طرفداران و تهيه کنند گان پيش نويس قانون احوال شخصيه اهل تشيع است. قانوني که ‏طي هفته هاي گذشته بسيار جنجال برانگيز بوده و آزادي زنان را صراحتا نقض کرده است. اين راهپيمايي از ‏درون ساختمان اين مدرسه آغاز شد. ودر ظرف مدت کوتاهي به جمعيتي حدود 200 نفر رسيد. در حاليکه بسياري ‏از موافقان خشمگين اين قانون که همگي مرد بودند، حلقه امنيتي نيروهاي پليس را شکسته وسعي به پيشروي ‏بسوي زنان را داشتند. اما زنان مخالف اين قانون به سمت ساختمان پارلمان افغانستان حرکت کرده و خواستار ‏بازنگري و تعديل موادي از اين قانون شدند که به تمامي، آزادي و حقوق اوليه زنان شيعه افغان را نفي مي کند. ‏آنها از نمايندگان پارلمان خواستند دراين زمينه با آنها هم صداشوند. در همين حال 23 تن از نمايندگان شوراي ملي ‏و 68 نفر از استادان دانشگاه و 95 نفر از نمايندگان جامعه مدني و تعداد ديگري از روشنفکران خواستار لغو اين ‏قانون شدند. موافقان قانون همزمان به يک مدرسه خصوصي حمله کرده و آن را تخريب نمودند. گروه طالبان ‏بعنوان نماينده خشونت و تبعيض گرايي، از اين قانون حمايت کرد.‏
‏ اين قانون در حالي در افغانستان تصويب شد که در ماههاي گذشته در ولايات مختلف افغانستان شاهد گسترش ‏فعاليت طالبان عليه فعالان زن بوده ايم. دايره خشونت به دختر بچه هايي که به مکتب و مدرسه مي روند کشيده ‏شده است. تعدادي از دختران در مسير مدرسه مورد اسيد پاشي قرار گرفته اند. در آخرين مورد ستاره اچکزي ‏عضو شوراي اتحاديه زنان که داراي تابعيتي افغان- آلماني بود و در سالهاي وحشت طالبان در آلمان زندگي مي ‏کرد و پس از سقوط طالبان از تبعيد به کشورش بازگشته بود، روز يکشنبه گذشته در ولايت قندهار بوسيله 4 ‏موتور سوار در مقابل خانه اش مورد حمله قرار گرفت و بارگبار گلوله به شهادت رسيد. ستاره، فعال حقوق زن و ‏کودک، و يک معلم براي دختر بچه ها بود.وي خواستار برقراري صلح همه جانبه در افغانستان بودوي در 8 ‏مارس طي يک سخنراني چنين گفته بود: ما آرزو داريم مانند همه مردم دنيا با آرامش زندگي کنيم. ‏
يوسف احمدي، سخنگوي طالبان مسئوليت قتل ستاره را بر عهده گرفت. بگفته احمد ولي کرزاي رئيس شوراي ‏ولايتي قندهار در نوامبر 2008 حملات ديگري به شوراي ولايتي قندهار شده بود که همگي جان سالم بدر برده ‏بودند. ولي اين بار ستاره، اين خدمتگزار صادق به شهادت رسيد قبل از آن ملاله از قندهار که در اداره پليس ‏خدمت مي کرد مورد حمله تروريستي قرار گرفت و کشته شد. صفيه يکي از مسئولين امور زنان ازديگرزناني ‏بود که در خشم طالبان سوخت. ‏
امروز زنان در افغانستان بهاي سنگيني براي آزادي ميدهند. چنانچه تعدادي از فعالان جنبش زن در افغانستان در ‏بيانيه اي روبه همه آناني که به آزادي وانسانيت باور دارند نوشته اند، چرا بايد سکوت کنيم؟ همه انسان هستيم و ‏انسان در برابر تبعيض سکوت نمي کند. نمي توان انسان بود ولي آزادي را انکارکرد. به همين دليل است که اين ‏روزها هزاران حنجره از هرگوشه اي از جهان برعليه تبعيض و بنياد گرايي فرياد مي کند. در اين بيانيه به خوبي ‏بنياد گرايي که سر منشاء خشونت و ظلم محسوب مي شود به وسيله زنان افغاني هدف قرارگرفته است. همان بنياد ‏گرايي که در شخصي ترين حريم خصوصي زن و مرد دخالت مي کند. براي زن تعداد تمکين جنسي از شوهر ‏معين کرده ويا زن را در قانون به آرايش براي شوهر موظف مي کند. از قرار تمامي مشکلات افغانستان برطرف ‏شده و رهبران شيعه تنها خودرا مکلف به تعيين نحوه آرايش کردن و تمکين جنسي زنان مي دانند. از قرار تمامي ‏خشونت از افغانستان رخت بربسته و تنها مشکل بيرون رفتن زنان از خانه باقي مانده است. همان گونه که در ‏ايران نيز بجاي فقر زدايي چکمه زدايي مي کنند، بجاي مبارزه با قتلهاي ناموسي باسايز روسري و مانتوي زنان ‏برخورد ميکنند و بجاي توسعه و رفاه اجتماعي تنها دغدغه آنان حفظ حقوقي است که آقايان مشخص مي کنند. ‏وبجاي حل فروپاشي اخلاق تنها هرروز به گسترش قدرت و ثروت خود مي انديشند. زنان افغان بخوبي براي تمام ‏تاريخ از همه ما پرسيده اند: چرا سکوت کنيم؟ ‏

No comments:

Post a Comment