Friday, April 24, 2009

احضار مریم مالک عضو کمپین به پلیس امنیت و تفتیش منزل او


احضار مریم مالک عضو کمپین به پلیس امنیت و تفتیش منزل او
تغییر برای برابری - مریم مالک از اعضای کمپین یک میلیون امضا به شعبه 14پلیس امنیت ناتب، مرکز پشتیبانی عملیات واقع در خیابان شریعتی احضار شد. احضار او با ورود ماموران پلیس امنیت به منزل و تفتیش منزل پدری او همراه بود. مریم مالک باید 8 و 30 دقیقه صبح شنبه پنجم اردیبهشت 1388در دفتر پلیس امنیت حاضر شود.ماموران پلیس امنیت روز چهارشنبه دوم اردیبهشت با حکم تفتیش به منزل پدری مریم مالک رفته و در همان حال احضاریه را نیز به او دادند و تهدید کردند که اگر نرود برایش حکم جلب صادر می کنند. مریم مالک که همان روز پس از چند روز بستری در بیمارستان تازه مرخص شده بود در این باره می گوید:« مادرم ازخواب بیدارم کرد و گفت چند نفر از نیروی انتظامی آمده اند و می گویند حکم بازرسی منزل را دارند. با کمک مادرم بلند شدم و چادرم را سرکردم تا آقایان را ببینم. دو مامور که نام آنها را هنگام صدا کردن یکدیگر متوجه شدم آقایان نجفی و جمالی به همراه یک پلیس زن وارد خانه شدند و حکم تفتیش منزل را نشانم دادند. متاسفانه به جز گشتن اتاق و کمد و وسایل شخصی من، وسایل دیگر اعضای خانواده را هم گشتند. هر چقدر به آنها گفتم اینها وسایل من نیست و مال برادرانم یا پدرم هست گوش ندادند. حتی کیف های برادرم، جزوات درسی او، داخل یخچال خانه و اجاق گاز را نیز گشتند.» به گفته مریم، ماموران پس از تفتیش منزل 16 سی دی شخصی، چند جلد کتاب حقوقی و قوانین، جزوات و نوشته ها، لب تاپ و شارژر، دفترچه های کمپین و برگه های امضاء، سررسیدهای شخصی و یک دستگاه ریسیور را با خود بردند.مریم مالک می گوید :« درحالی که دو نفر از آنها مشغول بازری بودند نفر سوم که او را نجفی صدا می کردند به جای انجام ماموریت با بیان مطالبی که بعضا توهین و افترا تلقی می شد موجب رعب و نگرانی در مادرم می شد. آقای نجفی به مادرم گفت: «حاج خانم اگر شما بدانید دخترت چکارها می کند سرش را می برِّی. مادرم گفت "دخترم هر جا می رود و هر کاری می کند من خبر دارم. دخترم هیچ کار غیرقانونی انجام نداده است". اما آقای نجفی به بدگویی اش ادامه می داد. در صورتی که مامور وقتی برای بازرسی به منزل کسی می آید حکم بازرسی دارد و نه تهدید و تشویش اذهان اهالی منزل. »مریم مالک 26 ساله، دانشجو و از فعالان کمپین یک میلیون امضاست و تاکنون گزارش های حقوقی او از دادگاه ها خواننده های زیادی داشته است. دلیل احضار مریم مالک مشخص نیست اما او پیش از دریافت احضاریه بارها و به ویژه پس از روز جهانی زن در اسفند 1387 توسط ماموران پلیس امنیت به صورت تلفنی احضار و مورد تهدید قرار گرفته بود و در آخرین بار از آنها خواسته بود برایش احضاریه بفرستند که ماموران با احضاریه وارد خانه نیز شده بودند.ماموران دراقدامی غیرقانونی گوشی او را نیز گرفته بودند. اسفندماه سال گذشته همزمان با روزجهانی زن قرار بود نشستی با حضور حقوقدانان درباره مسائل حقوقی زنان برگزارشود که قبل از شروع مراسم برنامه لغو شد. مریم و چند تن از حاضران پس از اطلاع از لغو برنامه درحال رفتن به برنامه دیگری که توسط کمیسیون زنان حزب مشارکت در همان نزدیکی ها برگزار می شد می رفتند که توسط ماموری با لباس شخصی متوقف شدند.(همان فردی که برای تفتیش منزل نیز آمده بود به نام نجفی) مریم می گوید:« من پرسیدم که کیست و به چه دلیل از ما می خواهد بایستیم وکارت شناسایی اش را خواستم. او به سرعت کارتی از جیبش درآورد و دوباره در جیبش گذاشت که من فقط توانستم آرم نیروی انتظامی را ببینم. او تند تند از ما می پرسید که کی هستیم و آنجا چه می کردیم و می خواست کیف ما را بگردد. و ما هم توضیح دادیم»مامور مذکور کیف و محتویات جیب های امیر کلهر پسر دانشجویی که همراه مریم و دوستش درحال رفتن به برنامه مذکور بود را می گردد و به اعتراض آنها توجه نمی کند. مریم می گوید:« من جلوی خود او با موبایلم به یکی از دوستانم که هنوز جلوی در ساختمان ورشو بود زنگ زدم که اطلاع دهم ما را نگه داشته اند اما مامور مذکور عصبانی شد و فریاد زد: چکار می کنی؟ و به سمت من هجوم آورد و دستم را محکم فشار داد و گوشی را از دستم بیرون کشید به طوری که انگشت های دستم تا دو روز درد می کردند. او گوشی امیر کلهر را گرفت.گفتم شما حق ندارید با ما این طور رفتار کنید مگر ما چه کرده ایم، هم به خاطر اینکه دست مرا فشار دادید و شرعا درست نیست و هم بخاطر گرفتن گوشی و رفتار خشنی که با من داشتید از شما شکایت می کنم. او گفت هر کاری دوست داری بکن و نشانی پایگاه سوم امنیت را به ما داد که صبح فردا برای گرفتن گوشی هایمان به آنجا برویم و سریع دوید و رفت. من بلافاصله به سمت یکی از ماموران درجه دار پلیس رفتم تا از او کمک بخواهم ولی او اصلا توجهی نشان نداد. اصلا باورم نمی شد که پلیس این طور مزاحم ما شود و خودش را هم محق بداند.از مریم می پرسیم سرانجام گوشی ات را از پلیس گرفتی ؟ می گوید:« آنقدر ازبرخورد آنها شگفت زده شده بودم که حتی از رفتن به دنبال گوشی ام هم وحشت داشتم. مدام از خود می پرسیدم اگر پلیس حافظ امنیت است چرا احساس بی امنی به ما داده است. بنابراین از خیر گوشی ام هم گذشتم. می دانستم چیزی را که به زور از کسی بگیرند به راحتی پس نمی دهند. بر خلاف من امیر کلهربنا به اظهارات خودش به دنبال گوشی اش رفته بود . اما نه تنها گوشی اش را به او نداده بودند بلکه برخورد خشنی هم با او شده بود و بعد از چندین بار مراجعه گوشی اش را به او پس دادند.»او در ادامه می افزاید: «وقتی من برای دریافت گوشی ام نرفتم با پدرم تماس گرفته و به او گفته بودند دخترت را بازداشت کرده ایم و از او خواسته بودند به پلیس امنیت فاتب برود. پدرم که از این خبر شوکه شده بود برادرم را برای پیگیری فرستاده بود. وقتی برادرم به پلیس امنیت رفته و سراغ مرا گرفته بود. آقای نجفی برادرم را نصیحت کرده و گفته بودند که درباره من تحقیقات محلی انجام داده اند، و چرا آنها از فعالیت من که عضو خانواده متدینی هستم خبر ندارند و برادرم هم که کاملا در جریان فعالیت های من است گفته بود که فعالیت خواهر من غیر قانونی نیست و او برای حقوق زنان تلاش می کند و همیشه به دیگران کمک می کند تا مشکلاتشان حل شود. وی سپس از برادرم خواسته بود که حتما مرا به پلیس امنیت ببرد. من به برادر و پدر و مادرم گفتم تا احضاریه برایم نیاید نمی روم چرا وقتی کار غیر قانونی انجام ندادم باید به اداره پلیس بروم؟ چرا این برادران مسلمان که داعیه اسلام را دارنددروغ می گویند، اگر بلایی سر پدر من می آمد من هرگز از آنها نمی گذشتم. واقعا برای من که اعتقادات مذهبی دارم دیدن این رفتارها از کسانی که خود را مسلمان می دانند تأسف برانگیز است.تلاش مصرانه مریم مالک برای وادار کردن پلیس امنیت به انجام کار قانونی سرانجام آنان را برآن داشت که به احضار او صورت قانونی بخشند.

No comments:

Post a Comment