Wednesday, April 22, 2009

ديپلماسي جنگي با اقتصاد آزاد نمي خواند

ديپلماسي جنگي با اقتصاد آزاد نمي خواند
سعید لیلاز‎ ‎در مصاحبه با روز:‏ - پنجشنبه 3 اردیبهشت 1388 [2009.04.23]
حسین محمدیMohammadi1363@gmail.com
با سعید لیلاز، فعال سیاسی و کارشناس اقتصادی در مورد برنامه اقتصادی کاندیداهای اصلاح طلب گفت و ‏گو کرده ایم.به باور لیلاز "برنامه اقتصادی کروبی، شبیه احمدی نژاد است، اما موسوی به حمایت از بازار ‏داخلی نظر دارد." او می گوید: "اجرای برنامه آقای موسوی، مجازات ملت، دولت و اقتصادی است که با ‏درآمدهای نفتی خود، بدمستی و عربده کشی کرده است و در بامدادخمار شبی که خیلی خوش گذشته است، ‏دولتی مثل میرحسین باید بیاید و این کثافت کاری ها را جمع کند."‏این مصاحبه در پی می آید.‏
‎‎آقای لیلاز، شما احتمالا برنامه های اقتصادی دوکاندیدای اصلاح طلب را دنبال کرده اید.برنامه ‏اقتصادی این دو کاندیدا را چطور می بینید؟‎‎
برنامه آقای موسوی روی بازآفرینی تولید داخلی و حمایت از بازار داخلی دربرابر بازارهای خارجی است. ‏تز اقتصادی آقای کروبی اما به کلی متفاوت است و بر روی نفت استوار است و روش توزیع درآمد نفت و ‏روح برنامه ایشان اندکی شبیه برنامه آقای احمدی نژاد است. من معتقدم در شرایط فعلی ایران حکومت ‏ظرفیت یا اراده طرح آقای کروبی را ندارد و با توجه به ساختار سیاسی ایران، به نظر نمی رسداجرایی باشد. ‏اما برنامه آقای موسوی با برنامه روز ایران و جهان کاملا منطبق است.‏
‎‎یعنی شما برنامه آقای موسوی را تایید می کنید؟‎ ‎
برنامه آقای موسوی به نوعی اشتی ملی است با اولویت بخشیدن به اقتصاد داخلی و حمایت از تولید داخلی در ‏برابر بیگانگان. شعار آقای موسوی، بورژوازی و طبقه متوسط را گرد هم می آورد و فراطبقاتی است. ‏
‎‎یعنی فکر می کنید برنامه آقای موسوی، با توجه به سوابق ایشان، برنامه ای به روز ‏است؟‎‎
نکته ای که وجود دارد و بسیار مهم است، این است که آقای احمدی نژاد در چهار سال گذشته اقتصاد ایران را ‏به جایی رسانده که چاره ای جز اقتصاد حمایتی نداریم. چون امسال ایران 20 تا 25 میلیارد دلار کسری ‏بازرگانی خارجی خواهد داشت. بنابراین صرفه جویی ارزی ریز ناپذیر است.از طرفی بحران جهانی اقتصاد، ‏سیاست حمایتی را در دستور کار بسیاری از دولت های جهان قرار داده است. بنابراین برنامه موسوی، یک ‏برنامه روز جهانی است.‏
‎‎یعنی برنامه آقای موسوی باعث بهبود اوضاع می شود؟‎ ‎
برنامه ای که آقای موسوی در تولید داخلی دارد، نوعی ناسیونالیسم هم در خود دارد. یعنی نیروهای ملی و ‏مذهببی ایران را هم به خود جلب میکند. ‏
‎‎امروزه که در جهان صحبت از اقتصاد آزاد است، شهرت آقای موسوی به طرفداری از اقتصاد ‏دولتی یا اقتصاد اسلامی، شمارا نگران نمی کند؟ اقتصاد آزاد چه می شود؟‎ ‎
این سیاست هم در دولت آقای خاتمی و هم در دولت آقای احمدی نژاد شکست خورده است. ‏
‎‎یعنی شما برنامه اقتصادی دوره آقای احمدی نژآد و خاتمی را یکسان می دانید؟‎ ‎
من شخصا طرفدار اقتصاد آزاد با درهای نیمه باز هستم. تا زمانی که ما وارد ‏WTO‏ نشدیم، بایستی درهایمان ‏را به همان اندازه ای به روی جهان باز کنیم که دنیا به روی ما باز می کند. باز کردن یک طرفه ای که در ‏زمان آقای خاتمی شروع شد و در زمان آقای احمدی نژاد به اوج خود رسید، کاملا شکست خورده است. ‏
‎‎چرا؟‎ ‎
به دلیل اینکه دیپلماسی ما با سیاست اقتصادی مان در تناقض است. وقتی یک کشور دیپلماسی جنگی دارد، ‏نمی تواند طرفدار اقتصاد صلح جویانه باشد. نتیجه این می شود که 100 میلیارد دلار وارد می کنیم و 30 ‏میلیارد دلار صادر؛ کاری که ما الان انجام می دهیم. در سال 87 ما حدود 85 تا 90 میلیارد دلار واردات مان ‏بوده و کمتر از 30 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته ایم. بقیه این مبلغ از طریق صادران نفت جبران شد. ‏این یعنی نابود کردن بنیه های تولید داخلی. اتفاقی که در دوره آقای احمدی نژاد افتاد.‏
‎‎خب، الان چه باید بکنیم؟‎ ‎
ما باید به شرایطی که بسیاری از کشورها در شرایط مشابه روی آوردند، روی بیاوریم. مثل مالزی، کره ‏جنوبی و حتی ایالات متحده و آلمان در قرن 19. ما باید در داخل یک نظام اقتصادی کاملا آزاد و رقابتی ایجاد ‏کنیم، ولی از مرزهای گمرکی در مقابل بازار خارجی محافظت کنیم. یعنی به همان اندازه که به ما اجازه ‏صادرات می دهند، اجازه واردات بدهیم. الان شما از کشوری مثل فرانسه هر چیزی که بخواهید می توانید به ‏داخل بیاورید، اما غیرممکن است که بتوان یک صندوق کالای غیرنفتی به فرانسه صادر کرد. ‏
‎‎یعنی اقتصاد را کمی محدود و نقش دولت را پررنگ کنیم؟‎ ‎
تا زمانی که جمهوری اسلامی عضو ‏WTO‏ نشود، نباید درهایمان را باز کنیم. این به معنای کنار گذاشتن ‏سیاست اقتصاد آزاد نیست. ما در دوره آقای خاتمی این سیاست را در پیش گرفتیم اما تصور کردیم درهای ‏گمرکی را هم می توانیم باز کنیم. البته اگر شرایط دیپلماسی ما هم مثل اقتصاد ما بود، عیبی نداشت. ولی ما ‏سیاست جنگی داشتیم. مثلا خود آقای خاتمی می گفت انرژی هسته ای حق مسلم ماست و با دنیا دعوا داشت، ‏در آن شرایط باز کردن در یعنی باز شدن در واردات و نه صادرات.‏
‎‎و شما همه این مولفه ها را در برنامه اقتصادی آقای موسوی می بینید؟‎ ‎
سیاست اقتصادی آقای موسوی اولا میهن پرستانه است. در ثانی شعاری است که با الزامات روز جهان هم ‏خوانی دارد. ثالثا شعاری است که به عنوان بازتابی ازتحولات اقتصادی دوره آقای احمدی نژاد که ما را به بن ‏بست رانده است، می تواند ما را به جای خودمان بازگرداند. رابعا شعاری است که طبقات اجتماعی را به هم ‏نزدیک می کند و شعارآشتی ملی در سیاست اقتصادی دارد. خامسا سیاستی است که به ما اجازه می دهد مساله ‏بیکاری و رشد اقتصادی را حل کنیم. دردوره آقای احمدی نژاد، با وجود دو برابر شدن ورود منابع به اقتصاد ‏ایران، نرخ رشد بیکاری در حال افزایش است. دلیل آن هم این است که تمامی منابع صرف واردات شده است ‏و نه تقویت تولید. به همین دلیل رشد صنعتی تک رقمی شده و ماه به ماه در حال کاهش است و رشد واردات ‏افزایش یافته است. یعنی رشد صنعتی ما در سال 87 حدود 5 درصد بوده است، اما رشد واردات ما حداقل 16 ‏درصد بوده است. ‏
‎‎واقعا این توان را در آقای موسوی می بینید که این اقتصاد بیمار به ارث رسیده از دولت نهم را سر ‏و سامان دهد؟‎ ‎
هر دولتی در ایران روی کار بیاید، مجبور است برنامه مهندس موسوی را در حوزه اقتصاد اجرایی کند. ما ‏امسال 25 میلیارد دلار کسری تراز بازرگانی داریم. یعنی باید فورا تعرفه های گمرکی و قیمت دلار اندکی ‏افزایش پیدا کند، مقررات واردات سخت تر شود. میوه و ماشین لوکس و تمبر هندی وارد نکنیم. کدام کشور را ‏دیده اید که با ارز گران بهای خود از تایلند تمبرهندی وارد کند یا سیر از چین وارد کند یا صندلی وارد کند؟ ‏سیاست آقای احمدی نژاد در حوزه اقتصاد نه آزاد سازی بوده است و نه رها سازی، بلکه ول سازی بوده ‏است. اجرای برنامه آقای موسوی، مجازات ملت، دولت و اقتصادی است که با درآمدهای نفتی خود، بدمستی ‏و عربده کشی کرده است و در بامدادخمار شبی که خیلی خوش گذشته است، دولتی مثل میرحسین باید بیاید و ‏این کثافت کاری ها را جمع کند. ‏

No comments:

Post a Comment