Sunday, January 25, 2009

ايراني ها سرانجام راه درست را انتخاب مي کنند

ايراني ها سرانجام راه درست را انتخاب مي کنند
مصاحبه با هنري برشت -

دوشنبه 7 بهمن 1387 [2009.01.26]
فريبا اميني

roozonline
هنري برشت، تحليلگر آمريکايي، جزو ديپلمات هاي آمريکايي در ايران قبل از انقلاب است. او، در زمان بحران گروگانگيري يکي از مذاکره کنندگان اصلي واشنگتن بوده است. وي، که همچنان وقايع خاورميانه را دنبال مي کند، طرفدار گفتگو و تعامل با ايران است. مصاحبه با وي را مي خوانيد.
به زودي، سي امين سالگرد انقلاب اسلامي در ايران فرا مي رسد. وضعيت امروز را در مقايسه با سي سال پيش، چگونه مي بينيد؟
زماني که انقلاب، نيروهاي آيت الله خميني را بر سر قدرت آورد، با خودم فکر مي کردم که تجربه حکومت کردن آنها در طولاني مدت پايدار نخواهد بود. اينکه ايران طي سي سال از جنگ و فشار سنگين خارجي جان سالم به در برده است، نشان دهنده نبوغ مردم ايران است. با وجود اينکه ايران جامعه آزادي نيست که مردم مي خواستند بعد از سقوط شاه به آن برسند، اما کشوري است که در چنين مسيري حرکت مي کند، اگرچه سرعت آن کم است و موانع زيادي بر سر راهش قرار دارد.
انتخاب شدن احمدي نژاد بعنوان رئيس جمهور، گروهي از اولترا محافظه کاران را در دولت بر سر قدرت آورد، به عقيده شما اين پديده هم مانند اوايل انقلاب است که ملي گرايان و ميانه رو ها به دست انقلابيون تندرو کنار گذاشته شدند؟
حکومت ايران در حال حاضر يک حکومت محافظه کار- پوپوليست است؛ اين حکومت بعد از حکومت اصلاح طلبان آمده است که آنها هم بعد از گروه محافظه کاران- پراگماتيست آمده بودند. چه کسي بعد از آنها خواهد آمد؟ مسئله مهم اين است که برخلاف زمان شاه، ايران امروز سياستمداران زيادي دارد. اگر مردم از حکومت فعلي ناراضي باشند، مي کوشند مخالفت خود را در انتخابات به نحوي نشان دهند. اين باعث تاسف است که کساني که بر سر قدرت هستند، از حکومت پهلوي عبرت نمي گيرند که آزادي بيان و انتخابات منصفانه، براي ثبات کشور ضروري است. به عقيده من اين نقاط ضعف در طول زمان، شايد زماني طولاني، اصلاح خواهد شد. اما من به مردم ايران اعتقاد دارم که ناگهان راه درست را انتخاب خواهند کرد؛ مثل مردم آمريکا که بعد از هشت سال رياست جمهوري بوش، به نظر مي رسد که راه درست را انتخاب کرده اند.
در ماه هاي اخير، موج فشار و دستگيري ها در جامعه مدني ايران، شدت گرفته است. به عقيده شما چرا اين اتفاق الآن مي افتد؟
سرکوب فعالان حقوق بشر، نشانه عدم امنيتي است که حکومت احساس مي کند و در نتيجه حساس بودن آن نسبت به هر گونه نقدي است. از سويي اين اقدامات ناشي از ترس از اظهارات آمريکا و اسرائيل و اقداماتي است که آنها براي بي ثبات کردن کشور و تغيير حکومت طرح ريزي کرده اند. البته از بسياري از جهات، مخالفان حکومت ايران از همتايانشان در بسياري از کشورهاي عرب بهترند. اما اين توجيه کننده موضعگيري سخت عليه آنها نيست.
در زمان گروگانگيري در سفارت آمريکا در ايران، شما در ميز ايران در وزارت امور خارجه بوديد و در بعضي از مذاکرات شرکت داشتيد. به عقيده شما، چرا به سفارت آمريکا اشغال شد و شما به عنوان يک ديپلمات با اين وضعيت چگونه برخورد کرديد؟
سفارت توسط گروهي از دانشجويان تندرو اشغال شد که مي خواستند عليه ارتباط آمريکايي ها با شاه و نفوذ آنها بر اوضاع ايران، موضعگيري کنند. زماني که اين اقدام آنها مورد تقدير آيت الله خميني قرار گرفت و کنترل اشغال سفارت به دست روحانيون تندرو افتاد، اميد براي پايان دادن به بحران در کوتاه مدت، نقش بر آب شد. اين بحران به ايران ضربه بدي زد و مردان هشياري که در ميان نخبگان ايران بودند، متوجه بودند چه خسارتي به کشور وارد شده است. من معتقدم بي تجربگي رهبران ايران يافتن راه حل براي اين بحران را پيچيده تر کرد. آنها نمي دانستند که چگونه بدون تحمل شکست حيثيتي، به اين بحران خاتمه بدهند. کار ما براي پايان دادن به اين بحران پيچيده شده بود، زيرا اکثر رهبران ايران نمي خواستند هيچ نوع ارتباط مستقيم و غير مستقيمي با ما داشته باشند.
ظاهرا پيش از انقلاب اسراييلي ها به مقامات آمريکايي هشدار داده بودند که روحانيون دارند قدرت مي گيرند. چرا مقامات آمريکايي به اين هشدار توجه نکردند؟
در زمان حکومت شاه، آمريکا نمي خواست با کاوش درباره مخالفانش او را آشفته کند. در نتيجه ما چيز زيادي از مخالفان شاه نمي دانستيم و گمان مي کرديم که نبايد تهديد جدي براي حکومت او باشند. سفارت آمريکا تنها کمي درباره آيت الله خميني و دوستانش در ايران (که بسياري از آنان يا در زندان و يا دور از دسترس بودند) مي دانست. تا اينکه در سال 1978 شواهد مشخصي بدست آمد که نشان مي داد حکومت مورد تهديد است...
در مقاله اي که اخيرا در لس آنجلس تايمز به چاپ رسيد، ادعا شده است که کمي قبل از اينکه شاه کشور را ترک کند، متحدان غربي تصميم گرفتند که از دست حکومت شاه خلاص بشوند، آيا شما با اين ادعا موافقيد؟
گمان مي کنم، آمريکا و کشورهاي غربي ديگر تا آخرين روزها از شاه حمايت کردند. بسياري حتي تا آخرين روزها هم نسبت به توانايي او براي نجات دادن حکومت، ترديد داشتند، با اين حال عليه او هيچ اقدامي نکردند.
به زعم شما، آيا با تغيير دولت و رياست جمهوري اوباما، سياست آمريکا در قبال خاورميانه و بطور خاص در مورد ايران، تغيير خواهد کرد؟
من بشدت اميدوارم که دولت اوباما چهره جديدي از آمريکا در خاورميانه به نمايش بگذارد و راه حل هاي عملگرايانه تر و نه ايدئولوژيک را براي حل مشکلات منطقه ارائه کند که اين موضوع مسلما شامل ايران هم مي شود. اوباما قول داده است که با ايران وارد گفتگوي مستقيم شود.
حمله هوايي و زميني اخير ارتش اسرائيل به غزه و کشتار بيرحمانه مردم عادي، بسياري را در جهان و بخصوص در دنياي عرب، حيرتزده و منزجر کرده است. با وجود اينکه آمريکا در مورد اسرائيل همواره يک طرفه قضاوت کرده است، آيا اوباما موضعگيري متفاوتي خواهد داشت؟
من هم شديدا اميدوارم که اوباما در مورد قضيه اسرائيل و فلسطين، و دقيق تر بگويم، در مورد حوادث وحشتناک غزه، موضعگيري متعادل تري داشته باشد.
آيا کسي در دولت جديد آمريکا براي مشورت در مورد سياست هاي دولت به شما نزديک شده است؟ و اگر چنين مي شد شما چه مي گفتيد؟
هيچ کس از سوي دولت جديد با من تماس نگرفته است و من هم چنين انتظاري را ندارم. من آخرين بار سي سال پيش در ايران بودم و بهتر است که با کساني که اطلاعات بهتر و تازه تري دارند مشورت بشود. اما توصيه من اين است که با ايران مثل يک کشور عادي برخورد کنيد. اظهارات خشن و ضد حکومتي را فراموش کنيد و براي تنش زدايي و حل مشکلات به دنبال نقاط مشترک بگرديد.

No comments:

Post a Comment