Wednesday, January 28, 2009

تهديد ايران جدي است -مقاله واشنگتن تايمز درباره تهديدات ايران‏

تهديد ايران جدي است
مقاله واشنگتن تايمز درباره تهديدات ايران‏ - پنجشنبه 10 بهمن 1387 [2009.01.29]
کليفورد مي ‏
چند ماه پيش به مصاحبه اي با تهيه کنندۀ پي بي اس گوش مي کردم که به موضوع ايران پرداخته بود. او مي گفت با ‏اينکه ايران سي سال را تحت حاکميت رژيم انقلاب اسلامي گذرانده، به طرز عجيبي به صورت يک کشور معمولي ‏باقيمانده است. براي مثال، ديدار از يک مسجد، او را «به ياد هوادران لوترکينگي انداخته که مشغول عبادت در غرب ‏آمريکا» بودند.‏
به غير از شعار «مرگ بر اسرائيل» که بر روي يکي از ديوارهاي اين مسجد نوشته شده بود، چيز زياد ديگري در ‏محل نمي بينيد. «راهنماي» او گفته بود اين چيزها را جدي نگيرد. او توضيح داده بود: «اين شيوه اي است که ما ايراني ‏ها صحبت مي کنيم. مثلاً وقتي در ترافيک گير مي کنيم، مي گوئيم: مرگ بر ترافيک!»‏
تهيه کننده پي بي اس اين مطلب را مايه دلگرمي و مشابه ديدگاه بسياري از ديپلمات ها، دانشگاهيان و خبرنگاران ‏ارزيابي کرد. اين عبارت که بر زبان روحانيون حاکم بر ايران جاري است و مضمون نسل کشي دارد، تنها جنگ لفظي ‏است و هدفي نيست که ايران توان خود را براي رسيدن به آن درنظر گرفته باشد. بر اساس اين گفته ها، تمام آن چيزي ‏که ايران مي خواهد، کسب احترام و تهايتاً تماس با غرب است. ‏
زئيو ماگن استاد ارشد تاريخ اسلامي و رئيس دپارتمان مطالعات خاورميانه دانشگاه بار- ايلن اسرائيل معتقد است اين ‏ديدگاه به کلي اشتباه است. او در مقاله اي مي نويسد «تهديد اسلام گراهاي ايراني عليه موجوديت اسرائيل، از صميم قلب ‏است و آنها نشان داده اند که در پيگيري اين امر کاملا جدي هستند.»‏
ماه آينده، سي امين سالگرد سرنگوني حکومت سلطنتي در ايران است. شاه گريخت و آيت الله خميني براي تأسيس ‏‏«دولت خداوند» از تبعيد به کشور بازگشت. از آن پس، هرگونه تمرد يا مخالفت به منزله «سرکشي دربرابر خداوند» ‏تلقي مي شود. ‏
من به عنوان يک خبرنگار جوان براي پوشش اين تحولات به ايران فرستاده شده بودم. سر دادن شعار «مرگ بر ‏آمريکا!» امر طبيعي بود. بعد از اينکه من و بسياري ديگر از خبرنگاران آن کشور را ترک کرديم، هنوز ماه آبان تمام ‏نشده بود که دانشجويان پيرو خميني به اشغال سفارت آمريکا دست زدند و افراد مستقر در آن را به گروگان گرفتند. ‏از آن زمان به بعد، شنيدن شعارهاي ضد آمريکائي و ضد اسرائيلي به همان اندازه در ايران طبيعي است که شما صداي ‏موسيقي را در مراکز خريد آمريکا مي شنويد. آقاي ماگن اشاره مي کند سر دادن اين شعارها از سوي هواداران مانند ‏ابراز احساسات به ثمر رسيدن يک گل در مسابقه فوتبال يا شنيدن قطعه تکنوازي از ساز در يک کنسرت است اين به ‏عنوان جانشيني براي عبادت معمول و سنتي در مساجد درآمده است.‏
عقل سليم حکم مي کند تکرار چنين الفاظ خشونت آميزي فقط اداي کلمات باشند و اغلب ايراني ها «دشمني واقعي» با ‏يهوديان، اسرائيلي ها و آمريکائي ها ندارند. ‏
معذالک، آقاي ماگن مي گويد هر کس که با روانشناسي توده ها آشنا باشد مي داند «شرارت هاي وحشتناک در تاريخ ‏بشري، برده داري ها، تفتيش عقايد، تروريسم و نسل کشي ها، ناشي از يک احساس آني و فوري نبوده اند بلکه به نام ‏ايدئولوژي برتر و در نتيجۀ تلقين هاي مداوم رخ داده اند.»‏
وي افزود «با آلوده کردن تمام مردم به سموم، با جنون و سرخوشي، قانون گريزي، رفتارهاي غير انساني در خانه، ‏مدرسه، مسجد و رسانه ها، دولت ايران ذهن ايراني ها و همکيش هاي همسايه آنها را براي رسيدن به آمادگي اخلاقي ‏نابود ساختن اسرائيل آماده مي کند.» ‏
آقاي ماگن معتقد است حاکمان ايران در کوتاه مدت به تلاش خود براي مهيا کردن شرايط کشتار تعداد کثيري از يهوديان ‏و نابودي دولت مستقل آن به عنوان يک امر امکان پذير، اگر نگوئيم در نهايت قانوني، ادامه مي دهند.» در درازمدت هم ‏بر روي استيلاي اسلام در وراي خاورميانه کار مي کنند. ‏
دولت جديد آمريکا احتمالاً وارد دور تازه اي از گفتگوها با تهران خواهد شد. آقاي ماگن انتظار دارد مذاکره کنند هاي ‏ايراني از آمريکا بخواهند «از اسرائيل دست بکشد». لازم نيست اين تعامل به روشني درخواست آدولف هيتلر از چک ‏اسلواکي در سال 1938باشد. ممکن است از آمريکائي ها خواسته شود تنها اسرائيل را به سازشي خطرناک دربارۀ ‏امنيت خود مجبور کنند. احتمالاً اين تمام چيزي است که حاکمان ايران براي حرکت به سوي اهداف نسل کشي خود نياز ‏دارند و دربارۀ آن با صداي بلند حرف مي زنند. ‏
کليفورد دي مي، خبرنگار و رئيس بنياد دفاع از دموکراسي است. اين مؤسسه سياسي، مسائل مربوط به تروريسم را در ‏کانون توجه خود قرار داده است. ‏
منبع: واشنگتن تايمز- 28 دسامبر

No comments:

Post a Comment