تهديد ايران جدي است
مقاله واشنگتن تايمز درباره تهديدات ايران - پنجشنبه 10 بهمن 1387 [2009.01.29]
کليفورد مي
چند ماه پيش به مصاحبه اي با تهيه کنندۀ پي بي اس گوش مي کردم که به موضوع ايران پرداخته بود. او مي گفت با اينکه ايران سي سال را تحت حاکميت رژيم انقلاب اسلامي گذرانده، به طرز عجيبي به صورت يک کشور معمولي باقيمانده است. براي مثال، ديدار از يک مسجد، او را «به ياد هوادران لوترکينگي انداخته که مشغول عبادت در غرب آمريکا» بودند.
به غير از شعار «مرگ بر اسرائيل» که بر روي يکي از ديوارهاي اين مسجد نوشته شده بود، چيز زياد ديگري در محل نمي بينيد. «راهنماي» او گفته بود اين چيزها را جدي نگيرد. او توضيح داده بود: «اين شيوه اي است که ما ايراني ها صحبت مي کنيم. مثلاً وقتي در ترافيک گير مي کنيم، مي گوئيم: مرگ بر ترافيک!»
تهيه کننده پي بي اس اين مطلب را مايه دلگرمي و مشابه ديدگاه بسياري از ديپلمات ها، دانشگاهيان و خبرنگاران ارزيابي کرد. اين عبارت که بر زبان روحانيون حاکم بر ايران جاري است و مضمون نسل کشي دارد، تنها جنگ لفظي است و هدفي نيست که ايران توان خود را براي رسيدن به آن درنظر گرفته باشد. بر اساس اين گفته ها، تمام آن چيزي که ايران مي خواهد، کسب احترام و تهايتاً تماس با غرب است.
زئيو ماگن استاد ارشد تاريخ اسلامي و رئيس دپارتمان مطالعات خاورميانه دانشگاه بار- ايلن اسرائيل معتقد است اين ديدگاه به کلي اشتباه است. او در مقاله اي مي نويسد «تهديد اسلام گراهاي ايراني عليه موجوديت اسرائيل، از صميم قلب است و آنها نشان داده اند که در پيگيري اين امر کاملا جدي هستند.»
ماه آينده، سي امين سالگرد سرنگوني حکومت سلطنتي در ايران است. شاه گريخت و آيت الله خميني براي تأسيس «دولت خداوند» از تبعيد به کشور بازگشت. از آن پس، هرگونه تمرد يا مخالفت به منزله «سرکشي دربرابر خداوند» تلقي مي شود.
من به عنوان يک خبرنگار جوان براي پوشش اين تحولات به ايران فرستاده شده بودم. سر دادن شعار «مرگ بر آمريکا!» امر طبيعي بود. بعد از اينکه من و بسياري ديگر از خبرنگاران آن کشور را ترک کرديم، هنوز ماه آبان تمام نشده بود که دانشجويان پيرو خميني به اشغال سفارت آمريکا دست زدند و افراد مستقر در آن را به گروگان گرفتند. از آن زمان به بعد، شنيدن شعارهاي ضد آمريکائي و ضد اسرائيلي به همان اندازه در ايران طبيعي است که شما صداي موسيقي را در مراکز خريد آمريکا مي شنويد. آقاي ماگن اشاره مي کند سر دادن اين شعارها از سوي هواداران مانند ابراز احساسات به ثمر رسيدن يک گل در مسابقه فوتبال يا شنيدن قطعه تکنوازي از ساز در يک کنسرت است اين به عنوان جانشيني براي عبادت معمول و سنتي در مساجد درآمده است.
عقل سليم حکم مي کند تکرار چنين الفاظ خشونت آميزي فقط اداي کلمات باشند و اغلب ايراني ها «دشمني واقعي» با يهوديان، اسرائيلي ها و آمريکائي ها ندارند.
معذالک، آقاي ماگن مي گويد هر کس که با روانشناسي توده ها آشنا باشد مي داند «شرارت هاي وحشتناک در تاريخ بشري، برده داري ها، تفتيش عقايد، تروريسم و نسل کشي ها، ناشي از يک احساس آني و فوري نبوده اند بلکه به نام ايدئولوژي برتر و در نتيجۀ تلقين هاي مداوم رخ داده اند.»
وي افزود «با آلوده کردن تمام مردم به سموم، با جنون و سرخوشي، قانون گريزي، رفتارهاي غير انساني در خانه، مدرسه، مسجد و رسانه ها، دولت ايران ذهن ايراني ها و همکيش هاي همسايه آنها را براي رسيدن به آمادگي اخلاقي نابود ساختن اسرائيل آماده مي کند.»
آقاي ماگن معتقد است حاکمان ايران در کوتاه مدت به تلاش خود براي مهيا کردن شرايط کشتار تعداد کثيري از يهوديان و نابودي دولت مستقل آن به عنوان يک امر امکان پذير، اگر نگوئيم در نهايت قانوني، ادامه مي دهند.» در درازمدت هم بر روي استيلاي اسلام در وراي خاورميانه کار مي کنند.
دولت جديد آمريکا احتمالاً وارد دور تازه اي از گفتگوها با تهران خواهد شد. آقاي ماگن انتظار دارد مذاکره کنند هاي ايراني از آمريکا بخواهند «از اسرائيل دست بکشد». لازم نيست اين تعامل به روشني درخواست آدولف هيتلر از چک اسلواکي در سال 1938باشد. ممکن است از آمريکائي ها خواسته شود تنها اسرائيل را به سازشي خطرناک دربارۀ امنيت خود مجبور کنند. احتمالاً اين تمام چيزي است که حاکمان ايران براي حرکت به سوي اهداف نسل کشي خود نياز دارند و دربارۀ آن با صداي بلند حرف مي زنند.
کليفورد دي مي، خبرنگار و رئيس بنياد دفاع از دموکراسي است. اين مؤسسه سياسي، مسائل مربوط به تروريسم را در کانون توجه خود قرار داده است.
منبع: واشنگتن تايمز- 28 دسامبر
مقاله واشنگتن تايمز درباره تهديدات ايران - پنجشنبه 10 بهمن 1387 [2009.01.29]
کليفورد مي
چند ماه پيش به مصاحبه اي با تهيه کنندۀ پي بي اس گوش مي کردم که به موضوع ايران پرداخته بود. او مي گفت با اينکه ايران سي سال را تحت حاکميت رژيم انقلاب اسلامي گذرانده، به طرز عجيبي به صورت يک کشور معمولي باقيمانده است. براي مثال، ديدار از يک مسجد، او را «به ياد هوادران لوترکينگي انداخته که مشغول عبادت در غرب آمريکا» بودند.
به غير از شعار «مرگ بر اسرائيل» که بر روي يکي از ديوارهاي اين مسجد نوشته شده بود، چيز زياد ديگري در محل نمي بينيد. «راهنماي» او گفته بود اين چيزها را جدي نگيرد. او توضيح داده بود: «اين شيوه اي است که ما ايراني ها صحبت مي کنيم. مثلاً وقتي در ترافيک گير مي کنيم، مي گوئيم: مرگ بر ترافيک!»
تهيه کننده پي بي اس اين مطلب را مايه دلگرمي و مشابه ديدگاه بسياري از ديپلمات ها، دانشگاهيان و خبرنگاران ارزيابي کرد. اين عبارت که بر زبان روحانيون حاکم بر ايران جاري است و مضمون نسل کشي دارد، تنها جنگ لفظي است و هدفي نيست که ايران توان خود را براي رسيدن به آن درنظر گرفته باشد. بر اساس اين گفته ها، تمام آن چيزي که ايران مي خواهد، کسب احترام و تهايتاً تماس با غرب است.
زئيو ماگن استاد ارشد تاريخ اسلامي و رئيس دپارتمان مطالعات خاورميانه دانشگاه بار- ايلن اسرائيل معتقد است اين ديدگاه به کلي اشتباه است. او در مقاله اي مي نويسد «تهديد اسلام گراهاي ايراني عليه موجوديت اسرائيل، از صميم قلب است و آنها نشان داده اند که در پيگيري اين امر کاملا جدي هستند.»
ماه آينده، سي امين سالگرد سرنگوني حکومت سلطنتي در ايران است. شاه گريخت و آيت الله خميني براي تأسيس «دولت خداوند» از تبعيد به کشور بازگشت. از آن پس، هرگونه تمرد يا مخالفت به منزله «سرکشي دربرابر خداوند» تلقي مي شود.
من به عنوان يک خبرنگار جوان براي پوشش اين تحولات به ايران فرستاده شده بودم. سر دادن شعار «مرگ بر آمريکا!» امر طبيعي بود. بعد از اينکه من و بسياري ديگر از خبرنگاران آن کشور را ترک کرديم، هنوز ماه آبان تمام نشده بود که دانشجويان پيرو خميني به اشغال سفارت آمريکا دست زدند و افراد مستقر در آن را به گروگان گرفتند. از آن زمان به بعد، شنيدن شعارهاي ضد آمريکائي و ضد اسرائيلي به همان اندازه در ايران طبيعي است که شما صداي موسيقي را در مراکز خريد آمريکا مي شنويد. آقاي ماگن اشاره مي کند سر دادن اين شعارها از سوي هواداران مانند ابراز احساسات به ثمر رسيدن يک گل در مسابقه فوتبال يا شنيدن قطعه تکنوازي از ساز در يک کنسرت است اين به عنوان جانشيني براي عبادت معمول و سنتي در مساجد درآمده است.
عقل سليم حکم مي کند تکرار چنين الفاظ خشونت آميزي فقط اداي کلمات باشند و اغلب ايراني ها «دشمني واقعي» با يهوديان، اسرائيلي ها و آمريکائي ها ندارند.
معذالک، آقاي ماگن مي گويد هر کس که با روانشناسي توده ها آشنا باشد مي داند «شرارت هاي وحشتناک در تاريخ بشري، برده داري ها، تفتيش عقايد، تروريسم و نسل کشي ها، ناشي از يک احساس آني و فوري نبوده اند بلکه به نام ايدئولوژي برتر و در نتيجۀ تلقين هاي مداوم رخ داده اند.»
وي افزود «با آلوده کردن تمام مردم به سموم، با جنون و سرخوشي، قانون گريزي، رفتارهاي غير انساني در خانه، مدرسه، مسجد و رسانه ها، دولت ايران ذهن ايراني ها و همکيش هاي همسايه آنها را براي رسيدن به آمادگي اخلاقي نابود ساختن اسرائيل آماده مي کند.»
آقاي ماگن معتقد است حاکمان ايران در کوتاه مدت به تلاش خود براي مهيا کردن شرايط کشتار تعداد کثيري از يهوديان و نابودي دولت مستقل آن به عنوان يک امر امکان پذير، اگر نگوئيم در نهايت قانوني، ادامه مي دهند.» در درازمدت هم بر روي استيلاي اسلام در وراي خاورميانه کار مي کنند.
دولت جديد آمريکا احتمالاً وارد دور تازه اي از گفتگوها با تهران خواهد شد. آقاي ماگن انتظار دارد مذاکره کنند هاي ايراني از آمريکا بخواهند «از اسرائيل دست بکشد». لازم نيست اين تعامل به روشني درخواست آدولف هيتلر از چک اسلواکي در سال 1938باشد. ممکن است از آمريکائي ها خواسته شود تنها اسرائيل را به سازشي خطرناک دربارۀ امنيت خود مجبور کنند. احتمالاً اين تمام چيزي است که حاکمان ايران براي حرکت به سوي اهداف نسل کشي خود نياز دارند و دربارۀ آن با صداي بلند حرف مي زنند.
کليفورد دي مي، خبرنگار و رئيس بنياد دفاع از دموکراسي است. اين مؤسسه سياسي، مسائل مربوط به تروريسم را در کانون توجه خود قرار داده است.
منبع: واشنگتن تايمز- 28 دسامبر
No comments:
Post a Comment