Wednesday, January 28, 2009

از انقلاب چه ماند؟ -

از انقلاب چه ماند؟
نگاه هفته - پنجشنبه 10 بهمن 1387 [2009.01.29]
مهرداد شيباني
roozonline
‏ هفته دوم بهمن تمام مي شود.‏‎ ‎داريم به روزهاي انقلاب مي رسيم. آيت اله منتظري مي گويد که شاه دستکم به مرده ها ‏کارنداشت. دومين مقام "انقلاب اسلامي" که هنوز درحبس خانگي است، به جلوگيري از مراسم سالروز مهنس بازرگان ‏اعتراض دارد. گرفتن مراسم براي او ممنوع و بلندگو دست "سردار سرلشگر بسيجي، جناب آقاي دکترسيد‎ ‎حسن فيروز ‏آبادي" است که رک و روشن دارد از حالا رئيس جمهور تعيين مي کند. بيخود نيست که داغ دل عليرضا علوي تبارهم ‏تازه مي شود:‏‎ ‎‏"از انقلاب چه باقي گذاشتند که نسل انقلاب به آن افتخار کند؟"
ماهي که در آن "انقلاب اسلامي" سي ساله مي شود، شبانه مي ريزند و خاوران را مسطح مي کنند و درخت مي کارند. ‏مي خواهند نشانه هاي هولوکاست جمهوري اسلامي و يکي از بزرگترين جنايات تاريخ را پاک کنند. درخت ها بايد از ‏جهان پنهان کنند که در سال 1367 بهترين فرزندان ايران بيرحمانه و بطور دسته جمعي اعدام و درخاوران به گورهاي ‏جمعي ريخته شدند.‏
آيت اله منتظري که "آبروي انقلاب" لقب می گیرد، در زمان اين کشتار قائم مقام رهبري بود و از جمله در اعتراض به ‏آن مغضوب شد، مي گويد و مي پرسد: "کار به ويران کردن قبرستان ها رسيده و مي خواهند قبر کساني را ويران کنند ‏که به يکسال حبس محکوم شده بودند اما ـ در آن قتل عام سال 67- اعدامشان کردند. حتي در مورد کفار هم اهانت بر ‏ميت جايز نيست. اينها چه کساني هستند که اينگونه عمل مي کنند؟"‏
‏"اينها" کساني هستند که پا بر جنازه هاي خونين گذاشتند و در نظام مقدس صاحب ثروت و قدرت شدند. يکيشان ‏حجت‌الاسلام‌والمسلمين سيداحمد علم‌الهدي، امام جمعه مشهد و فرمايش تازه اش: "اوباما با ايران بسازد وگرنه بدبخت ‏مي شود." ايشان همان کسي است که به اوباما لقب «شيطان سياه» داده بود. دومي سردار حجازي و ادعايش در جمع ‏مردم آمل: "هيچ قدرتي جرأت نگاه چپ به ملت ايران ايران را ندارد."‏
‏ بعدي داداش رئيس جمهوربا اين درفشاني: "ما بايد تلاش کنيم اوباما نيز تبديل به گورباچف ديگري شده و امپرياليسم هم ‏به موزه تاريخ برود."‏
وسرانجام سردار فيروز آبادي: "گروههايي از سياستمداران فکر کردند فاصله اي‎ ‎بين دولت و مردم انداختند و توانسته ‏اند نظر مردم را جلب کنند، بنابراين در انتخابات رياست جمهوري مي توانند يک کانديداي رياست جمهوري‎ ‎جديد ‏معرفي کنند و مسئله احمدي نژاد را تمام کنند ولي اين اتفاق نمي افتد."‏
مهدي خزعلي- پسرآيت اله خزعلي- هم تصوير تازه اي از "اينها" مي دهد. به نوشته "روز"خودمان: "مهدي خزعلي ‏در مطلبي که با عنوان «قوم يهود در ايران» در سايت شخصي‌اش منتشر شده است، ‏با اشاره به تبار يهودي ‏عسگراولادي، رهبر حزب موتلفه، و دفاع سرسختانه او از اقتصاد اسلامي، همچنين اشاره ‏به تبار يهودي مصباح يزدي ‏‏- با اشاره به افكار او و بدون ذكر نامش - و نيز سابقه خانوادگي محمدعلي رامين، ‏طراح مساله هولوكاست، تصريح ‏کرده است: اخيرا شنيدم احمدي نژاد هم که دست کمي در تظاهرات افراطي ديني ‏از آنان ندارد، از خانواده اي يهودي ‏تبار بوده است.او با اشاره به «صفحه توضيحات شناسنامه» احمدي‌نژاد كه در آن به تغيير فاميلي از ‏‏«سبورجيان»به ‏‏«احمدي نژاد» اشاره شده، خواسته است «ريشه خانواده سبورجيان در آرادان» بررسي شود كه«اگر حقيقت داشته باشد، ‏حلقه قدرت، ثروت و روحانيت کامل است» و «اين بار زر و زور و تزوير در نسل قوم ‏يهود در ايران تحکيم» شده ‏است!"‏
‏"اينها" که باند هاي "زر و زور و تزوير" را در "ايران تحکيم" کرده اند - چه "يهودي" باشند يا نه- در اين سي سال ‏بلائي بر سر ايران آورده اند که هر چه رو مي شود، تمامي ندارد. دو هفته مانده به سي سالگي انقلاب، مهندس مير ‏حسين موسوي که به تدريج حضور جديتري در صحنه سياست پيدا مي کند، مي گويد: "در اين مدت تقريبا تمام کليد واژه ‏هاي مرتبط با عدالت از ادبيات سياسي و اقتصادي ما حذف شده است. بدتر آنکه ما منابع کمياب کشور را در خدمت ‏اغراض سياسي و اهداف کوتاه مدت بکار گرفته ايم و باين ترتيب غول فساد را در کشور بيدار کرده ايم."‏
سعيد مدني، از پژوهشگران اجتماعي پس از استناد به تحقيق سال 1348 خانم فرمانفرمائيان مي نويسد: "مطابق آن ‏تحقيق، بيش از نود در صد زنان تن فروش بيسواد و کم سواد بوده اند، درحاليکه امروز کمتر از 5 در صد آنها بيسواد ‏يا کم سواد هستند."‏
قاليباف، شهردار تهران مي پرسد: "چه مديريتي است که وضعيت با نفت ۱۴۰ دلار بدتر شده؟" و توضيح مي دهد: ‏‏"متاسفانه‎ ‎امروز بسياري از افراد منافع جامعه را فداي منافع گروهي و باندي خود کرده‌‏اند ولي‎ ‎آنان بايد بدانند مدير و ‏حاکم عاقل کسي است که انتقاد سازنده رقيب را بشنود و به آن‎ ‎عمل کند نه اينکه هميشه دنبال از صحنه خارج کردن ‏رقيب باشد‎.‎‏ "‏
فاش مي شود که: "دولت نهم صدها هزار بشكه نفت را هم بدون مصوبه قانوني و خارج از چارچوب بودجه سالانه از ‏چاهها استخراج كرده و در ازاي فروش آن به طرف‌هاي خارجي، به طور غيرقانوني به واردات بنزين وگازوئيل ‏پرداخته است. بر اساس آخرين گزارش‌ها، دولت احمدي‌نژاد از آغاز سال 1387 تاكنون صدها هزار بشكه نفت به ‏ارزش بيش از 6 ميليارد دلار (معادل 60 هزار ميليارد ريال) را به كشورهاي ديگر صادر و در ازاي آن به واردات ‏فرآورده‌هاي نفتي همچون بنزين و گازوئيل از اين كشورها پرداخته، بدون اينكه حتي يك ريال از اين درآمدها را به ‏خزانه واريز كرده باشد."‏
‏"اينها" که "زر و زور و تزوير" را در "ايران تحکيم" کرده اند و "منافع جامعه را فداي منافع گروهي و باندي خود ‏کرده‌‏اند"، هنوز در پي برانداز مي گردند. بعد از کشف دو پزشک متخصص ايدز که قصدبراندازي "نرم" داشته اند و ‏درزندان بسر مي برند؛ اين هفته نوبت به خانمي مي رسد که در باره "روش هاي زايمان در ايران" فعاليت مي کرده ‏است: "طبق اطلاعات کمپين بين‌المللي حقوق بشر در ايران، سيلويا‌ هارتونيان؛ يک زن ۳۳‏‎ ‎ساله ايراني ـ ارمني نيز از ‏متهمين اين پرونده است. خانم سيلويا براي سازمان‏‎ ‎بين‌المللي آريکس در حوزه روشهاي زايمان در ايران کار مي‌کرده ‏است. ماموران به او‎ ‎فشار آوردند که اقرار کند که اين پروژه يک پوشش براي فعاليتهاي سياسي از طرف دولت‏‎ ‎امريکا ‏بوده است‎.‎‏"‏
رئيس محترم قوه قضائيه هم که از اهالي عراقند و دو دوره بر مسند قوه قضائيه ايران تکيه زده اند، در روزهاي آخر ‏رياست به نوبه خود يک نوع "براندازي نرم" جديد کشف مي کنند.‏
آيت الله شاهرودي در پيام خود به اين همايش دست اندرکاران مبارزه بامواد مخدر شرق کشور مي فرمايند: "مواد مخدر ‏يكي از اهرمهاي ناتوي فرهنگي و براندازي نرم است."‏
حتما براي داشتن تخصص در کشف واختراع انواع واقسام "براندازي" است که سعيدجليلي در‎ ‎ديدار با همتاي عراقي ‏خود "تجربه امنيتي خود رابه دولت عراق پيشنهاد" مي کند. يک سايت فارسي زيان هم اين تجربيات را بر مي شمارد: ‏‏"زندان هاي جديد ساختن، سرکوب همه احزاب و سازمان ها و انجمن ها، کشف بي وقفه براندازي نرم و سفت و رنگي ‏و مخملي، شکنجه و تيرباران، اعتراف گيري و نمايش هاي تلويزيوني، بستن و توقيف روزنامه ها، ترورهاي سياسي، ‏قتل عام زندانيان، تخريب گورستان بهائيان، تخريب خانقاه دراويش، کشف براندازي درويشي، اعدام با جرثقيل در ‏معابر، تشکيل حزب نيمه مسلح و حرفه اي ـ پادگاني ـ براي تظاهرات حرفه اي و ترور و يورش به مردم، زنان و ‏دختران را در خيابانها به جرم بد لباسي گرفتن، کنترل تلفن هاي همراه، فيلترينگ اينترنت و کند کردن سرعت آن، ‏پارازيت روي تلويزيون ها، تبعيد زندانيان سياسي از اين زندان به آن زندان، جلوگيري از مجالس يادبود، حمله به سنگ ‏قبر هنرمندان، تخريب مساجد اهل سنت، حبس خانگي مراجع مذهبي، به زندان انداختن مقلدان مراجع مذهبي غير همسو ‏با حکومت..."‏
انقلاب اسلامي با اين دست آوردها به سي امين سال خود مي رسد و جهان وارد "عصر اوباما" مي شود.‏
اسرائيل در آستانه اين "عصر" يکجانبه آتش بس مي دهد واز غزه خارج مي شود. جهان مي کوشد آتش بس پايداري را ‏در غزه مستقر کند. حتي سوريه هم در اين مسير است. جمهوري اسلامي اما يک سره بر طبل جنگ مي کويد. تمام هفته ‏کيهان تهران ـ سخنگوي اتاق فکر طالبان شيعي- تيتر اولش را به تبليغ پيروزي حماس، شکست اسرائيل، نياز به ‏انقلاب و ادامه جنگ اختصاص مي دهد.‏
و درست در اين فضا اعلام مي شود: "نخستين جلسه ستاد بازسازي غزه به منظور کمک به مردم مظلوم و مقاوم ‏فلسطين با حضور معاون رئيس جمهور در امور اجرايي برگزار شد.علي سعيدلو در اين نشست با اشاره به محورهاي ‏پيام مقام معظم رهبري درباره غزه و درخواست هاي مکرر مردم مومن ايران اسلامي براي کمک به مردم مظلوم غزه ‏گفت: مقاومت و بيداري امت هاي اسلامي بار ديگر با الهام از آئين ظلم ستيز اسلام، پيروزي خون بر شمشير را اين ‏بار در کربلاي غزه بشارت داد. معاون اجرايى رئيس اعلام کرد:‏‎ ‎ايران در نخستين فرصت، بازسازى غزه‎ ‎را آغاز مى ‏کند."‏
خبرگزاري رويتر مي نويسد: "ايران نسبتا مي تواند از نتيجۀ حملۀ ويرانگر اسرائيل به نوار غزه راضي باشد. متحد ‏ايران، حماس، به خون نشست، اما تسليم نشد. البته تهران، که پس از جنگ اسرائيل با حزب الله لبنان در سال 2006 ‏چريک هاي شيعۀ حزب الله را مجددا مسلح کرد و صدها ميليون دلار به منظور بازسازي براي آنها فرستاد، مشکل تر ‏خواهد توانست زرادخانۀ حماس را دوباره پر کند يا هزينۀ بازسازي نوار غزه را فراهم نمايد."‏
صحبت از هرينه "صد ها ميليون دلار" ديگر است. بايد فضا را داغ نگه داشت و آنقدر گردو خاک کرد که رد ‏‏"دلارهاي خونين" ديده نشود.‏
‏ تمام هفته مصر و به ويژه عربستان سعودي زير رگبار دشنام کيهان قرار دارند. مشت ها ـ بقول اوباما- همچنان گره ‏کرده است. از کاخ سفيد صداي ديگري بگوش مي رسد. مقامات آمريکائي سريع، صريح و روشن حرف مي زنند. ‏روزنامه اعتماد ملي که با تيتر اول: "آمادگي اوباما براي مذاكره با ايران" به استقبال آغوش گشاده اوباما مي رود، مي ‏نويسد:"كاخ سفيد در اولين بيانيه خود درباره ايران پس از روي كار آمدن باراك اوباما اعلا‌م كرد: رئيس‌جمهور جديد ‏آمريكا بدون هرگونه پيش‌شرطي به ديپلماسي و مذاكرات سخت و مستقيم با ايران خواهد پرداخت. در اين بيانيه كه روز ‏چهارشنبه در وب‌سايت كاخ سفيد منتشر شد، آمده است: اوباما و بايدن (معاون اوباما) گزينه‌اي در اختيار ايران ‏مي‌گذارند. اگر ايران برنامه اتمي‌اش و حمايت از تروريسم را رها كند، ما مشوق‌هايي مانند عضويت در سازمان ‏تجارت جهاني، سرمايه‌گذاري اقتصادي و حركت در جهت عادي‌سازي روابط ديپلماتيك ارائه مي‌كنيم. اگر ايران به ‏رفتار دردسرآفرين خود ادامه دهد، ما فشار اقتصادي و انزواي سياسي را تشديد خواهيم كرد. در اين بيانيه آمده است: ‏در اجراي "ديپلماسي مذاكره" ما همكاري نزديكي با متحدان خود خواهيم داشت. پيگيري مذاكره براي دستيابي به يك ‏راه‌حل جامع در مورد ايران بهترين راه پيشرفت محسوب مي‌شود. هيلا‌ري كلينتون نيز در مراسم سوگند خود به عنوان ‏وزير خارجه جديد ايالا‌ت متحده قول داد كه در امر تغييرات آب و هوايي مشاركت فعال داشته و همچنين در روند صلح ‏اعراب و اسرائيل به طور جدي وارد عمل شود و رويكردي تازه با دشمنان آمريكا «نظير ايران» داشته باشد."‏
اروپا هم مجاهدين را از فهرست تروريسم درمي آورد که چماق را نشان دهد و هم از طريق اتحاديه اروپا و هم از زبان ‏روساي کشورهاي مهم اروپائي، همراهي خود را با شيريني آمريکا اعلام مي کند. برژينسكي مشاور ستاد تبليغاتي اوباما ‏از احتمال اعزام فرستاده ويژه اوباما به ايران خبر مي دهد و..‏
‏ سفير روسيه در انگليس است كه خبر مي دهد: "نشست بعدي گروه 1 + 5 درباره برنامه‌هسته‌اي ايران در ماه فوريه ‏‏(اواخر بهمن) در آلمان برگزار خواهد شد."‏
‏ يوري فدوتف، در يك كنفرانس خبري در لندن مي گويد:‏‎ ‎‏"اولين دور گفت‌وگوها درباره برنامه هسته‌اي ايران در سال ‏ميلا‌دي جديد با حضور كشورهاي روسيه، آمريكا، چين، آلمان، انگليس و فرانسه براي آغاز ماه فوريه در برلين ‏برنامه‌ريزي شده است. "‏
اولين پاسخ طالبان شيعي به "فضاي صلح و مذاکره" چيزي جز جنگ نيست. روزنامه ضد ايراني کيهان تهران با اين ‏تيتر منتشر مي شود: "تکرار اتهامات نخ نما عليه ايران -اوباما پا‎ ‎جاى پاى بوش گذاشت." و به سبک خود خبر را مي ‏نويسد: "رئيس جمهور جديد آمريکا در نخستين گفت وگوي خود با رسانه ها پس از استقرار در کاخ سفيد، اظهارات ‏همتاي پيشين خود جرج بوش را درباره ايران عيناً تکرار کرد.‏‎ ‎باراک اوباما در اين گفت وگوي تلويزيوني درباره ‏رويکرد دولت خود در قبال ايران و طرح مباحثي همچون برنامه هسته اي کشورمان گفت:‏‎ ‎‏ "همانطور که در طول ‏مبارزات انتخاباتي خود گفتم براي ما بسيار مهم است که از همه ابزارهاي قدرت آمريکا از جمله ديپلماسي در روابط ‏خود با ايران بهره ببريم‎ ‎‏".‏‎ ‎وي با بيان اين ادعا که عقيده دارد "مردم ايران بسيار والا هستند و تمدن ايراني تمدن بسيار ‏عظيم است" به واگويه ادعاهاي بوش عليه ايران پرداخت: "‏‎ ‎ايران به شکلي عمل کرده است که به سود صلح و آبادي ‏منطقه نيست. «تهديد ايران بر ضد اسرائيل» و «تلاش براي بدست آوردن سلاح اتمي» و «حمايت از گروه هاي ‏تروريستي» مواردي است که ايران بايد به آنها پايان دهد."‏
همين پاسخ با ادبيات نرمتري به اولين پاسخ رسمي جمهوري اسلامي از زبان محموداحمدي نژاد تبديل مي شود: "اگر ‏شعار تغيير سياست‌هاي دولت جديد آمريكا، بنيادين، اساسي و اثرگذار باشد ملت ايران از آن استقبال مي‌كند. كساني كه ‏مي‌خواهند در آمريكا تغيير ايجاد كنند، بايد از ملت ايران عذرخواهي كنند و جنايت عليه ملت ايران را جبران كنند."‏
سي سال مي گذرد که مردم ايران خواستند با "انقلاب" از استبداد بگذرند. قرار بود استقلال و آزادي در ظرف جمهوري ‏اسلامي، سرزمين کهنسال ما را با جهان نو پيوند بزند. قرار بود بجاي گورستان ها، شهرها آباد شوند....قرار بود.... ‏قرار بود....‏
و حالا، تصوير يک هفته از سي سال در پيش چشمان ماست. فرزندان ايران را مي کشند و فراري مي دهند يا دردام ‏فحشاء و اعتياد اسير مي سازند....‏
در سي سالگي انقلاب اسلامي از جهان صداي ديگري شنيده مي شود. گاردين ـ روزنامه معتبر انگليسي- مي نويسد: ‏‏"باراک اوباما حامي ديپلماسي مستقيم و سخت‌گيرانه و بدون پيش‌شرط با ايران است.هيلارى كلينتون، وزير امور ‏خارجه آمريكا معتقداست: فرصت روشنى براى ايران وجود دارد تا نشان دهد كه آماده «تعامل معنى دار» است."‏
‏ جهان يکسره با اين عصر همراه است. سوريه، حماس، حزب اله و چندکشور فقير آمريکاي لاتين که از دلارهاي ايران ‏بهره کلان مي برند، سرانجام راهي رابر خواهند گزيد که تامين کننده منافعشان باشد.‏
‏ چه کسي فکر منافع ملي ايران است؟ مهندس سحابي مي گويد: "به خاتمي گفتم به فکر حفظ ايران باشد." خاتمي هنوز ‏ترديد دارد. هيچکس نمي داند در مرکز قدرت به او چه اشاره اي شده است." "شايعه" که هنوز بزرگترين رسانه ايران ‏است، مي گويد به او گفته شده: "به صلاح شما نيست بيائيد..."‏
صلاح خاتمي، صلاح ايران است؟ سي سال پيش که خاتمي هنوز طلبه اي بود، امارات متحده بياباني بزرگ بود که ‏مردمانش رفاه و ثروت و تمدن را در ايران مي جستند. امروز که محمد خاتمي دارد، استخاره مي کند تا دردهه فجر ‏بگويد مي آيد يانه، ايرانيان را هنگام ورود به امارات تفتيش بدني مي کنند و انگشت نگاري....‏
اين دره بزرگ را چه کسي پر خواهد کرد؟ منافع ملي ايران را چه کساني پاس خواهند داشت؟‏

No comments:

Post a Comment