از انقلاب چه ماند؟
نگاه هفته - پنجشنبه 10 بهمن 1387 [2009.01.29]
مهرداد شيباني
نگاه هفته - پنجشنبه 10 بهمن 1387 [2009.01.29]
مهرداد شيباني
roozonline
هفته دوم بهمن تمام مي شود. داريم به روزهاي انقلاب مي رسيم. آيت اله منتظري مي گويد که شاه دستکم به مرده ها کارنداشت. دومين مقام "انقلاب اسلامي" که هنوز درحبس خانگي است، به جلوگيري از مراسم سالروز مهنس بازرگان اعتراض دارد. گرفتن مراسم براي او ممنوع و بلندگو دست "سردار سرلشگر بسيجي، جناب آقاي دکترسيد حسن فيروز آبادي" است که رک و روشن دارد از حالا رئيس جمهور تعيين مي کند. بيخود نيست که داغ دل عليرضا علوي تبارهم تازه مي شود: "از انقلاب چه باقي گذاشتند که نسل انقلاب به آن افتخار کند؟"
ماهي که در آن "انقلاب اسلامي" سي ساله مي شود، شبانه مي ريزند و خاوران را مسطح مي کنند و درخت مي کارند. مي خواهند نشانه هاي هولوکاست جمهوري اسلامي و يکي از بزرگترين جنايات تاريخ را پاک کنند. درخت ها بايد از جهان پنهان کنند که در سال 1367 بهترين فرزندان ايران بيرحمانه و بطور دسته جمعي اعدام و درخاوران به گورهاي جمعي ريخته شدند.
آيت اله منتظري که "آبروي انقلاب" لقب می گیرد، در زمان اين کشتار قائم مقام رهبري بود و از جمله در اعتراض به آن مغضوب شد، مي گويد و مي پرسد: "کار به ويران کردن قبرستان ها رسيده و مي خواهند قبر کساني را ويران کنند که به يکسال حبس محکوم شده بودند اما ـ در آن قتل عام سال 67- اعدامشان کردند. حتي در مورد کفار هم اهانت بر ميت جايز نيست. اينها چه کساني هستند که اينگونه عمل مي کنند؟"
"اينها" کساني هستند که پا بر جنازه هاي خونين گذاشتند و در نظام مقدس صاحب ثروت و قدرت شدند. يکيشان حجتالاسلاموالمسلمين سيداحمد علمالهدي، امام جمعه مشهد و فرمايش تازه اش: "اوباما با ايران بسازد وگرنه بدبخت مي شود." ايشان همان کسي است که به اوباما لقب «شيطان سياه» داده بود. دومي سردار حجازي و ادعايش در جمع مردم آمل: "هيچ قدرتي جرأت نگاه چپ به ملت ايران ايران را ندارد."
بعدي داداش رئيس جمهوربا اين درفشاني: "ما بايد تلاش کنيم اوباما نيز تبديل به گورباچف ديگري شده و امپرياليسم هم به موزه تاريخ برود."
وسرانجام سردار فيروز آبادي: "گروههايي از سياستمداران فکر کردند فاصله اي بين دولت و مردم انداختند و توانسته اند نظر مردم را جلب کنند، بنابراين در انتخابات رياست جمهوري مي توانند يک کانديداي رياست جمهوري جديد معرفي کنند و مسئله احمدي نژاد را تمام کنند ولي اين اتفاق نمي افتد."
مهدي خزعلي- پسرآيت اله خزعلي- هم تصوير تازه اي از "اينها" مي دهد. به نوشته "روز"خودمان: "مهدي خزعلي در مطلبي که با عنوان «قوم يهود در ايران» در سايت شخصياش منتشر شده است، با اشاره به تبار يهودي عسگراولادي، رهبر حزب موتلفه، و دفاع سرسختانه او از اقتصاد اسلامي، همچنين اشاره به تبار يهودي مصباح يزدي - با اشاره به افكار او و بدون ذكر نامش - و نيز سابقه خانوادگي محمدعلي رامين، طراح مساله هولوكاست، تصريح کرده است: اخيرا شنيدم احمدي نژاد هم که دست کمي در تظاهرات افراطي ديني از آنان ندارد، از خانواده اي يهودي تبار بوده است.او با اشاره به «صفحه توضيحات شناسنامه» احمدينژاد كه در آن به تغيير فاميلي از «سبورجيان»به «احمدي نژاد» اشاره شده، خواسته است «ريشه خانواده سبورجيان در آرادان» بررسي شود كه«اگر حقيقت داشته باشد، حلقه قدرت، ثروت و روحانيت کامل است» و «اين بار زر و زور و تزوير در نسل قوم يهود در ايران تحکيم» شده است!"
"اينها" که باند هاي "زر و زور و تزوير" را در "ايران تحکيم" کرده اند - چه "يهودي" باشند يا نه- در اين سي سال بلائي بر سر ايران آورده اند که هر چه رو مي شود، تمامي ندارد. دو هفته مانده به سي سالگي انقلاب، مهندس مير حسين موسوي که به تدريج حضور جديتري در صحنه سياست پيدا مي کند، مي گويد: "در اين مدت تقريبا تمام کليد واژه هاي مرتبط با عدالت از ادبيات سياسي و اقتصادي ما حذف شده است. بدتر آنکه ما منابع کمياب کشور را در خدمت اغراض سياسي و اهداف کوتاه مدت بکار گرفته ايم و باين ترتيب غول فساد را در کشور بيدار کرده ايم."
سعيد مدني، از پژوهشگران اجتماعي پس از استناد به تحقيق سال 1348 خانم فرمانفرمائيان مي نويسد: "مطابق آن تحقيق، بيش از نود در صد زنان تن فروش بيسواد و کم سواد بوده اند، درحاليکه امروز کمتر از 5 در صد آنها بيسواد يا کم سواد هستند."
قاليباف، شهردار تهران مي پرسد: "چه مديريتي است که وضعيت با نفت ۱۴۰ دلار بدتر شده؟" و توضيح مي دهد: "متاسفانه امروز بسياري از افراد منافع جامعه را فداي منافع گروهي و باندي خود کردهاند ولي آنان بايد بدانند مدير و حاکم عاقل کسي است که انتقاد سازنده رقيب را بشنود و به آن عمل کند نه اينکه هميشه دنبال از صحنه خارج کردن رقيب باشد. "
فاش مي شود که: "دولت نهم صدها هزار بشكه نفت را هم بدون مصوبه قانوني و خارج از چارچوب بودجه سالانه از چاهها استخراج كرده و در ازاي فروش آن به طرفهاي خارجي، به طور غيرقانوني به واردات بنزين وگازوئيل پرداخته است. بر اساس آخرين گزارشها، دولت احمدينژاد از آغاز سال 1387 تاكنون صدها هزار بشكه نفت به ارزش بيش از 6 ميليارد دلار (معادل 60 هزار ميليارد ريال) را به كشورهاي ديگر صادر و در ازاي آن به واردات فرآوردههاي نفتي همچون بنزين و گازوئيل از اين كشورها پرداخته، بدون اينكه حتي يك ريال از اين درآمدها را به خزانه واريز كرده باشد."
"اينها" که "زر و زور و تزوير" را در "ايران تحکيم" کرده اند و "منافع جامعه را فداي منافع گروهي و باندي خود کردهاند"، هنوز در پي برانداز مي گردند. بعد از کشف دو پزشک متخصص ايدز که قصدبراندازي "نرم" داشته اند و درزندان بسر مي برند؛ اين هفته نوبت به خانمي مي رسد که در باره "روش هاي زايمان در ايران" فعاليت مي کرده است: "طبق اطلاعات کمپين بينالمللي حقوق بشر در ايران، سيلويا هارتونيان؛ يک زن ۳۳ ساله ايراني ـ ارمني نيز از متهمين اين پرونده است. خانم سيلويا براي سازمان بينالمللي آريکس در حوزه روشهاي زايمان در ايران کار ميکرده است. ماموران به او فشار آوردند که اقرار کند که اين پروژه يک پوشش براي فعاليتهاي سياسي از طرف دولت امريکا بوده است."
رئيس محترم قوه قضائيه هم که از اهالي عراقند و دو دوره بر مسند قوه قضائيه ايران تکيه زده اند، در روزهاي آخر رياست به نوبه خود يک نوع "براندازي نرم" جديد کشف مي کنند.
آيت الله شاهرودي در پيام خود به اين همايش دست اندرکاران مبارزه بامواد مخدر شرق کشور مي فرمايند: "مواد مخدر يكي از اهرمهاي ناتوي فرهنگي و براندازي نرم است."
حتما براي داشتن تخصص در کشف واختراع انواع واقسام "براندازي" است که سعيدجليلي در ديدار با همتاي عراقي خود "تجربه امنيتي خود رابه دولت عراق پيشنهاد" مي کند. يک سايت فارسي زيان هم اين تجربيات را بر مي شمارد: "زندان هاي جديد ساختن، سرکوب همه احزاب و سازمان ها و انجمن ها، کشف بي وقفه براندازي نرم و سفت و رنگي و مخملي، شکنجه و تيرباران، اعتراف گيري و نمايش هاي تلويزيوني، بستن و توقيف روزنامه ها، ترورهاي سياسي، قتل عام زندانيان، تخريب گورستان بهائيان، تخريب خانقاه دراويش، کشف براندازي درويشي، اعدام با جرثقيل در معابر، تشکيل حزب نيمه مسلح و حرفه اي ـ پادگاني ـ براي تظاهرات حرفه اي و ترور و يورش به مردم، زنان و دختران را در خيابانها به جرم بد لباسي گرفتن، کنترل تلفن هاي همراه، فيلترينگ اينترنت و کند کردن سرعت آن، پارازيت روي تلويزيون ها، تبعيد زندانيان سياسي از اين زندان به آن زندان، جلوگيري از مجالس يادبود، حمله به سنگ قبر هنرمندان، تخريب مساجد اهل سنت، حبس خانگي مراجع مذهبي، به زندان انداختن مقلدان مراجع مذهبي غير همسو با حکومت..."
انقلاب اسلامي با اين دست آوردها به سي امين سال خود مي رسد و جهان وارد "عصر اوباما" مي شود.
اسرائيل در آستانه اين "عصر" يکجانبه آتش بس مي دهد واز غزه خارج مي شود. جهان مي کوشد آتش بس پايداري را در غزه مستقر کند. حتي سوريه هم در اين مسير است. جمهوري اسلامي اما يک سره بر طبل جنگ مي کويد. تمام هفته کيهان تهران ـ سخنگوي اتاق فکر طالبان شيعي- تيتر اولش را به تبليغ پيروزي حماس، شکست اسرائيل، نياز به انقلاب و ادامه جنگ اختصاص مي دهد.
و درست در اين فضا اعلام مي شود: "نخستين جلسه ستاد بازسازي غزه به منظور کمک به مردم مظلوم و مقاوم فلسطين با حضور معاون رئيس جمهور در امور اجرايي برگزار شد.علي سعيدلو در اين نشست با اشاره به محورهاي پيام مقام معظم رهبري درباره غزه و درخواست هاي مکرر مردم مومن ايران اسلامي براي کمک به مردم مظلوم غزه گفت: مقاومت و بيداري امت هاي اسلامي بار ديگر با الهام از آئين ظلم ستيز اسلام، پيروزي خون بر شمشير را اين بار در کربلاي غزه بشارت داد. معاون اجرايى رئيس اعلام کرد: ايران در نخستين فرصت، بازسازى غزه را آغاز مى کند."
خبرگزاري رويتر مي نويسد: "ايران نسبتا مي تواند از نتيجۀ حملۀ ويرانگر اسرائيل به نوار غزه راضي باشد. متحد ايران، حماس، به خون نشست، اما تسليم نشد. البته تهران، که پس از جنگ اسرائيل با حزب الله لبنان در سال 2006 چريک هاي شيعۀ حزب الله را مجددا مسلح کرد و صدها ميليون دلار به منظور بازسازي براي آنها فرستاد، مشکل تر خواهد توانست زرادخانۀ حماس را دوباره پر کند يا هزينۀ بازسازي نوار غزه را فراهم نمايد."
صحبت از هرينه "صد ها ميليون دلار" ديگر است. بايد فضا را داغ نگه داشت و آنقدر گردو خاک کرد که رد "دلارهاي خونين" ديده نشود.
تمام هفته مصر و به ويژه عربستان سعودي زير رگبار دشنام کيهان قرار دارند. مشت ها ـ بقول اوباما- همچنان گره کرده است. از کاخ سفيد صداي ديگري بگوش مي رسد. مقامات آمريکائي سريع، صريح و روشن حرف مي زنند. روزنامه اعتماد ملي که با تيتر اول: "آمادگي اوباما براي مذاكره با ايران" به استقبال آغوش گشاده اوباما مي رود، مي نويسد:"كاخ سفيد در اولين بيانيه خود درباره ايران پس از روي كار آمدن باراك اوباما اعلام كرد: رئيسجمهور جديد آمريكا بدون هرگونه پيششرطي به ديپلماسي و مذاكرات سخت و مستقيم با ايران خواهد پرداخت. در اين بيانيه كه روز چهارشنبه در وبسايت كاخ سفيد منتشر شد، آمده است: اوباما و بايدن (معاون اوباما) گزينهاي در اختيار ايران ميگذارند. اگر ايران برنامه اتمياش و حمايت از تروريسم را رها كند، ما مشوقهايي مانند عضويت در سازمان تجارت جهاني، سرمايهگذاري اقتصادي و حركت در جهت عاديسازي روابط ديپلماتيك ارائه ميكنيم. اگر ايران به رفتار دردسرآفرين خود ادامه دهد، ما فشار اقتصادي و انزواي سياسي را تشديد خواهيم كرد. در اين بيانيه آمده است: در اجراي "ديپلماسي مذاكره" ما همكاري نزديكي با متحدان خود خواهيم داشت. پيگيري مذاكره براي دستيابي به يك راهحل جامع در مورد ايران بهترين راه پيشرفت محسوب ميشود. هيلاري كلينتون نيز در مراسم سوگند خود به عنوان وزير خارجه جديد ايالات متحده قول داد كه در امر تغييرات آب و هوايي مشاركت فعال داشته و همچنين در روند صلح اعراب و اسرائيل به طور جدي وارد عمل شود و رويكردي تازه با دشمنان آمريكا «نظير ايران» داشته باشد."
اروپا هم مجاهدين را از فهرست تروريسم درمي آورد که چماق را نشان دهد و هم از طريق اتحاديه اروپا و هم از زبان روساي کشورهاي مهم اروپائي، همراهي خود را با شيريني آمريکا اعلام مي کند. برژينسكي مشاور ستاد تبليغاتي اوباما از احتمال اعزام فرستاده ويژه اوباما به ايران خبر مي دهد و..
سفير روسيه در انگليس است كه خبر مي دهد: "نشست بعدي گروه 1 + 5 درباره برنامههستهاي ايران در ماه فوريه (اواخر بهمن) در آلمان برگزار خواهد شد."
يوري فدوتف، در يك كنفرانس خبري در لندن مي گويد: "اولين دور گفتوگوها درباره برنامه هستهاي ايران در سال ميلادي جديد با حضور كشورهاي روسيه، آمريكا، چين، آلمان، انگليس و فرانسه براي آغاز ماه فوريه در برلين برنامهريزي شده است. "
اولين پاسخ طالبان شيعي به "فضاي صلح و مذاکره" چيزي جز جنگ نيست. روزنامه ضد ايراني کيهان تهران با اين تيتر منتشر مي شود: "تکرار اتهامات نخ نما عليه ايران -اوباما پا جاى پاى بوش گذاشت." و به سبک خود خبر را مي نويسد: "رئيس جمهور جديد آمريکا در نخستين گفت وگوي خود با رسانه ها پس از استقرار در کاخ سفيد، اظهارات همتاي پيشين خود جرج بوش را درباره ايران عيناً تکرار کرد. باراک اوباما در اين گفت وگوي تلويزيوني درباره رويکرد دولت خود در قبال ايران و طرح مباحثي همچون برنامه هسته اي کشورمان گفت: "همانطور که در طول مبارزات انتخاباتي خود گفتم براي ما بسيار مهم است که از همه ابزارهاي قدرت آمريکا از جمله ديپلماسي در روابط خود با ايران بهره ببريم ". وي با بيان اين ادعا که عقيده دارد "مردم ايران بسيار والا هستند و تمدن ايراني تمدن بسيار عظيم است" به واگويه ادعاهاي بوش عليه ايران پرداخت: " ايران به شکلي عمل کرده است که به سود صلح و آبادي منطقه نيست. «تهديد ايران بر ضد اسرائيل» و «تلاش براي بدست آوردن سلاح اتمي» و «حمايت از گروه هاي تروريستي» مواردي است که ايران بايد به آنها پايان دهد."
همين پاسخ با ادبيات نرمتري به اولين پاسخ رسمي جمهوري اسلامي از زبان محموداحمدي نژاد تبديل مي شود: "اگر شعار تغيير سياستهاي دولت جديد آمريكا، بنيادين، اساسي و اثرگذار باشد ملت ايران از آن استقبال ميكند. كساني كه ميخواهند در آمريكا تغيير ايجاد كنند، بايد از ملت ايران عذرخواهي كنند و جنايت عليه ملت ايران را جبران كنند."
سي سال مي گذرد که مردم ايران خواستند با "انقلاب" از استبداد بگذرند. قرار بود استقلال و آزادي در ظرف جمهوري اسلامي، سرزمين کهنسال ما را با جهان نو پيوند بزند. قرار بود بجاي گورستان ها، شهرها آباد شوند....قرار بود.... قرار بود....
و حالا، تصوير يک هفته از سي سال در پيش چشمان ماست. فرزندان ايران را مي کشند و فراري مي دهند يا دردام فحشاء و اعتياد اسير مي سازند....
در سي سالگي انقلاب اسلامي از جهان صداي ديگري شنيده مي شود. گاردين ـ روزنامه معتبر انگليسي- مي نويسد: "باراک اوباما حامي ديپلماسي مستقيم و سختگيرانه و بدون پيششرط با ايران است.هيلارى كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا معتقداست: فرصت روشنى براى ايران وجود دارد تا نشان دهد كه آماده «تعامل معنى دار» است."
جهان يکسره با اين عصر همراه است. سوريه، حماس، حزب اله و چندکشور فقير آمريکاي لاتين که از دلارهاي ايران بهره کلان مي برند، سرانجام راهي رابر خواهند گزيد که تامين کننده منافعشان باشد.
چه کسي فکر منافع ملي ايران است؟ مهندس سحابي مي گويد: "به خاتمي گفتم به فکر حفظ ايران باشد." خاتمي هنوز ترديد دارد. هيچکس نمي داند در مرکز قدرت به او چه اشاره اي شده است." "شايعه" که هنوز بزرگترين رسانه ايران است، مي گويد به او گفته شده: "به صلاح شما نيست بيائيد..."
صلاح خاتمي، صلاح ايران است؟ سي سال پيش که خاتمي هنوز طلبه اي بود، امارات متحده بياباني بزرگ بود که مردمانش رفاه و ثروت و تمدن را در ايران مي جستند. امروز که محمد خاتمي دارد، استخاره مي کند تا دردهه فجر بگويد مي آيد يانه، ايرانيان را هنگام ورود به امارات تفتيش بدني مي کنند و انگشت نگاري....
اين دره بزرگ را چه کسي پر خواهد کرد؟ منافع ملي ايران را چه کساني پاس خواهند داشت؟
هفته دوم بهمن تمام مي شود. داريم به روزهاي انقلاب مي رسيم. آيت اله منتظري مي گويد که شاه دستکم به مرده ها کارنداشت. دومين مقام "انقلاب اسلامي" که هنوز درحبس خانگي است، به جلوگيري از مراسم سالروز مهنس بازرگان اعتراض دارد. گرفتن مراسم براي او ممنوع و بلندگو دست "سردار سرلشگر بسيجي، جناب آقاي دکترسيد حسن فيروز آبادي" است که رک و روشن دارد از حالا رئيس جمهور تعيين مي کند. بيخود نيست که داغ دل عليرضا علوي تبارهم تازه مي شود: "از انقلاب چه باقي گذاشتند که نسل انقلاب به آن افتخار کند؟"
ماهي که در آن "انقلاب اسلامي" سي ساله مي شود، شبانه مي ريزند و خاوران را مسطح مي کنند و درخت مي کارند. مي خواهند نشانه هاي هولوکاست جمهوري اسلامي و يکي از بزرگترين جنايات تاريخ را پاک کنند. درخت ها بايد از جهان پنهان کنند که در سال 1367 بهترين فرزندان ايران بيرحمانه و بطور دسته جمعي اعدام و درخاوران به گورهاي جمعي ريخته شدند.
آيت اله منتظري که "آبروي انقلاب" لقب می گیرد، در زمان اين کشتار قائم مقام رهبري بود و از جمله در اعتراض به آن مغضوب شد، مي گويد و مي پرسد: "کار به ويران کردن قبرستان ها رسيده و مي خواهند قبر کساني را ويران کنند که به يکسال حبس محکوم شده بودند اما ـ در آن قتل عام سال 67- اعدامشان کردند. حتي در مورد کفار هم اهانت بر ميت جايز نيست. اينها چه کساني هستند که اينگونه عمل مي کنند؟"
"اينها" کساني هستند که پا بر جنازه هاي خونين گذاشتند و در نظام مقدس صاحب ثروت و قدرت شدند. يکيشان حجتالاسلاموالمسلمين سيداحمد علمالهدي، امام جمعه مشهد و فرمايش تازه اش: "اوباما با ايران بسازد وگرنه بدبخت مي شود." ايشان همان کسي است که به اوباما لقب «شيطان سياه» داده بود. دومي سردار حجازي و ادعايش در جمع مردم آمل: "هيچ قدرتي جرأت نگاه چپ به ملت ايران ايران را ندارد."
بعدي داداش رئيس جمهوربا اين درفشاني: "ما بايد تلاش کنيم اوباما نيز تبديل به گورباچف ديگري شده و امپرياليسم هم به موزه تاريخ برود."
وسرانجام سردار فيروز آبادي: "گروههايي از سياستمداران فکر کردند فاصله اي بين دولت و مردم انداختند و توانسته اند نظر مردم را جلب کنند، بنابراين در انتخابات رياست جمهوري مي توانند يک کانديداي رياست جمهوري جديد معرفي کنند و مسئله احمدي نژاد را تمام کنند ولي اين اتفاق نمي افتد."
مهدي خزعلي- پسرآيت اله خزعلي- هم تصوير تازه اي از "اينها" مي دهد. به نوشته "روز"خودمان: "مهدي خزعلي در مطلبي که با عنوان «قوم يهود در ايران» در سايت شخصياش منتشر شده است، با اشاره به تبار يهودي عسگراولادي، رهبر حزب موتلفه، و دفاع سرسختانه او از اقتصاد اسلامي، همچنين اشاره به تبار يهودي مصباح يزدي - با اشاره به افكار او و بدون ذكر نامش - و نيز سابقه خانوادگي محمدعلي رامين، طراح مساله هولوكاست، تصريح کرده است: اخيرا شنيدم احمدي نژاد هم که دست کمي در تظاهرات افراطي ديني از آنان ندارد، از خانواده اي يهودي تبار بوده است.او با اشاره به «صفحه توضيحات شناسنامه» احمدينژاد كه در آن به تغيير فاميلي از «سبورجيان»به «احمدي نژاد» اشاره شده، خواسته است «ريشه خانواده سبورجيان در آرادان» بررسي شود كه«اگر حقيقت داشته باشد، حلقه قدرت، ثروت و روحانيت کامل است» و «اين بار زر و زور و تزوير در نسل قوم يهود در ايران تحکيم» شده است!"
"اينها" که باند هاي "زر و زور و تزوير" را در "ايران تحکيم" کرده اند - چه "يهودي" باشند يا نه- در اين سي سال بلائي بر سر ايران آورده اند که هر چه رو مي شود، تمامي ندارد. دو هفته مانده به سي سالگي انقلاب، مهندس مير حسين موسوي که به تدريج حضور جديتري در صحنه سياست پيدا مي کند، مي گويد: "در اين مدت تقريبا تمام کليد واژه هاي مرتبط با عدالت از ادبيات سياسي و اقتصادي ما حذف شده است. بدتر آنکه ما منابع کمياب کشور را در خدمت اغراض سياسي و اهداف کوتاه مدت بکار گرفته ايم و باين ترتيب غول فساد را در کشور بيدار کرده ايم."
سعيد مدني، از پژوهشگران اجتماعي پس از استناد به تحقيق سال 1348 خانم فرمانفرمائيان مي نويسد: "مطابق آن تحقيق، بيش از نود در صد زنان تن فروش بيسواد و کم سواد بوده اند، درحاليکه امروز کمتر از 5 در صد آنها بيسواد يا کم سواد هستند."
قاليباف، شهردار تهران مي پرسد: "چه مديريتي است که وضعيت با نفت ۱۴۰ دلار بدتر شده؟" و توضيح مي دهد: "متاسفانه امروز بسياري از افراد منافع جامعه را فداي منافع گروهي و باندي خود کردهاند ولي آنان بايد بدانند مدير و حاکم عاقل کسي است که انتقاد سازنده رقيب را بشنود و به آن عمل کند نه اينکه هميشه دنبال از صحنه خارج کردن رقيب باشد. "
فاش مي شود که: "دولت نهم صدها هزار بشكه نفت را هم بدون مصوبه قانوني و خارج از چارچوب بودجه سالانه از چاهها استخراج كرده و در ازاي فروش آن به طرفهاي خارجي، به طور غيرقانوني به واردات بنزين وگازوئيل پرداخته است. بر اساس آخرين گزارشها، دولت احمدينژاد از آغاز سال 1387 تاكنون صدها هزار بشكه نفت به ارزش بيش از 6 ميليارد دلار (معادل 60 هزار ميليارد ريال) را به كشورهاي ديگر صادر و در ازاي آن به واردات فرآوردههاي نفتي همچون بنزين و گازوئيل از اين كشورها پرداخته، بدون اينكه حتي يك ريال از اين درآمدها را به خزانه واريز كرده باشد."
"اينها" که "زر و زور و تزوير" را در "ايران تحکيم" کرده اند و "منافع جامعه را فداي منافع گروهي و باندي خود کردهاند"، هنوز در پي برانداز مي گردند. بعد از کشف دو پزشک متخصص ايدز که قصدبراندازي "نرم" داشته اند و درزندان بسر مي برند؛ اين هفته نوبت به خانمي مي رسد که در باره "روش هاي زايمان در ايران" فعاليت مي کرده است: "طبق اطلاعات کمپين بينالمللي حقوق بشر در ايران، سيلويا هارتونيان؛ يک زن ۳۳ ساله ايراني ـ ارمني نيز از متهمين اين پرونده است. خانم سيلويا براي سازمان بينالمللي آريکس در حوزه روشهاي زايمان در ايران کار ميکرده است. ماموران به او فشار آوردند که اقرار کند که اين پروژه يک پوشش براي فعاليتهاي سياسي از طرف دولت امريکا بوده است."
رئيس محترم قوه قضائيه هم که از اهالي عراقند و دو دوره بر مسند قوه قضائيه ايران تکيه زده اند، در روزهاي آخر رياست به نوبه خود يک نوع "براندازي نرم" جديد کشف مي کنند.
آيت الله شاهرودي در پيام خود به اين همايش دست اندرکاران مبارزه بامواد مخدر شرق کشور مي فرمايند: "مواد مخدر يكي از اهرمهاي ناتوي فرهنگي و براندازي نرم است."
حتما براي داشتن تخصص در کشف واختراع انواع واقسام "براندازي" است که سعيدجليلي در ديدار با همتاي عراقي خود "تجربه امنيتي خود رابه دولت عراق پيشنهاد" مي کند. يک سايت فارسي زيان هم اين تجربيات را بر مي شمارد: "زندان هاي جديد ساختن، سرکوب همه احزاب و سازمان ها و انجمن ها، کشف بي وقفه براندازي نرم و سفت و رنگي و مخملي، شکنجه و تيرباران، اعتراف گيري و نمايش هاي تلويزيوني، بستن و توقيف روزنامه ها، ترورهاي سياسي، قتل عام زندانيان، تخريب گورستان بهائيان، تخريب خانقاه دراويش، کشف براندازي درويشي، اعدام با جرثقيل در معابر، تشکيل حزب نيمه مسلح و حرفه اي ـ پادگاني ـ براي تظاهرات حرفه اي و ترور و يورش به مردم، زنان و دختران را در خيابانها به جرم بد لباسي گرفتن، کنترل تلفن هاي همراه، فيلترينگ اينترنت و کند کردن سرعت آن، پارازيت روي تلويزيون ها، تبعيد زندانيان سياسي از اين زندان به آن زندان، جلوگيري از مجالس يادبود، حمله به سنگ قبر هنرمندان، تخريب مساجد اهل سنت، حبس خانگي مراجع مذهبي، به زندان انداختن مقلدان مراجع مذهبي غير همسو با حکومت..."
انقلاب اسلامي با اين دست آوردها به سي امين سال خود مي رسد و جهان وارد "عصر اوباما" مي شود.
اسرائيل در آستانه اين "عصر" يکجانبه آتش بس مي دهد واز غزه خارج مي شود. جهان مي کوشد آتش بس پايداري را در غزه مستقر کند. حتي سوريه هم در اين مسير است. جمهوري اسلامي اما يک سره بر طبل جنگ مي کويد. تمام هفته کيهان تهران ـ سخنگوي اتاق فکر طالبان شيعي- تيتر اولش را به تبليغ پيروزي حماس، شکست اسرائيل، نياز به انقلاب و ادامه جنگ اختصاص مي دهد.
و درست در اين فضا اعلام مي شود: "نخستين جلسه ستاد بازسازي غزه به منظور کمک به مردم مظلوم و مقاوم فلسطين با حضور معاون رئيس جمهور در امور اجرايي برگزار شد.علي سعيدلو در اين نشست با اشاره به محورهاي پيام مقام معظم رهبري درباره غزه و درخواست هاي مکرر مردم مومن ايران اسلامي براي کمک به مردم مظلوم غزه گفت: مقاومت و بيداري امت هاي اسلامي بار ديگر با الهام از آئين ظلم ستيز اسلام، پيروزي خون بر شمشير را اين بار در کربلاي غزه بشارت داد. معاون اجرايى رئيس اعلام کرد: ايران در نخستين فرصت، بازسازى غزه را آغاز مى کند."
خبرگزاري رويتر مي نويسد: "ايران نسبتا مي تواند از نتيجۀ حملۀ ويرانگر اسرائيل به نوار غزه راضي باشد. متحد ايران، حماس، به خون نشست، اما تسليم نشد. البته تهران، که پس از جنگ اسرائيل با حزب الله لبنان در سال 2006 چريک هاي شيعۀ حزب الله را مجددا مسلح کرد و صدها ميليون دلار به منظور بازسازي براي آنها فرستاد، مشکل تر خواهد توانست زرادخانۀ حماس را دوباره پر کند يا هزينۀ بازسازي نوار غزه را فراهم نمايد."
صحبت از هرينه "صد ها ميليون دلار" ديگر است. بايد فضا را داغ نگه داشت و آنقدر گردو خاک کرد که رد "دلارهاي خونين" ديده نشود.
تمام هفته مصر و به ويژه عربستان سعودي زير رگبار دشنام کيهان قرار دارند. مشت ها ـ بقول اوباما- همچنان گره کرده است. از کاخ سفيد صداي ديگري بگوش مي رسد. مقامات آمريکائي سريع، صريح و روشن حرف مي زنند. روزنامه اعتماد ملي که با تيتر اول: "آمادگي اوباما براي مذاكره با ايران" به استقبال آغوش گشاده اوباما مي رود، مي نويسد:"كاخ سفيد در اولين بيانيه خود درباره ايران پس از روي كار آمدن باراك اوباما اعلام كرد: رئيسجمهور جديد آمريكا بدون هرگونه پيششرطي به ديپلماسي و مذاكرات سخت و مستقيم با ايران خواهد پرداخت. در اين بيانيه كه روز چهارشنبه در وبسايت كاخ سفيد منتشر شد، آمده است: اوباما و بايدن (معاون اوباما) گزينهاي در اختيار ايران ميگذارند. اگر ايران برنامه اتمياش و حمايت از تروريسم را رها كند، ما مشوقهايي مانند عضويت در سازمان تجارت جهاني، سرمايهگذاري اقتصادي و حركت در جهت عاديسازي روابط ديپلماتيك ارائه ميكنيم. اگر ايران به رفتار دردسرآفرين خود ادامه دهد، ما فشار اقتصادي و انزواي سياسي را تشديد خواهيم كرد. در اين بيانيه آمده است: در اجراي "ديپلماسي مذاكره" ما همكاري نزديكي با متحدان خود خواهيم داشت. پيگيري مذاكره براي دستيابي به يك راهحل جامع در مورد ايران بهترين راه پيشرفت محسوب ميشود. هيلاري كلينتون نيز در مراسم سوگند خود به عنوان وزير خارجه جديد ايالات متحده قول داد كه در امر تغييرات آب و هوايي مشاركت فعال داشته و همچنين در روند صلح اعراب و اسرائيل به طور جدي وارد عمل شود و رويكردي تازه با دشمنان آمريكا «نظير ايران» داشته باشد."
اروپا هم مجاهدين را از فهرست تروريسم درمي آورد که چماق را نشان دهد و هم از طريق اتحاديه اروپا و هم از زبان روساي کشورهاي مهم اروپائي، همراهي خود را با شيريني آمريکا اعلام مي کند. برژينسكي مشاور ستاد تبليغاتي اوباما از احتمال اعزام فرستاده ويژه اوباما به ايران خبر مي دهد و..
سفير روسيه در انگليس است كه خبر مي دهد: "نشست بعدي گروه 1 + 5 درباره برنامههستهاي ايران در ماه فوريه (اواخر بهمن) در آلمان برگزار خواهد شد."
يوري فدوتف، در يك كنفرانس خبري در لندن مي گويد: "اولين دور گفتوگوها درباره برنامه هستهاي ايران در سال ميلادي جديد با حضور كشورهاي روسيه، آمريكا، چين، آلمان، انگليس و فرانسه براي آغاز ماه فوريه در برلين برنامهريزي شده است. "
اولين پاسخ طالبان شيعي به "فضاي صلح و مذاکره" چيزي جز جنگ نيست. روزنامه ضد ايراني کيهان تهران با اين تيتر منتشر مي شود: "تکرار اتهامات نخ نما عليه ايران -اوباما پا جاى پاى بوش گذاشت." و به سبک خود خبر را مي نويسد: "رئيس جمهور جديد آمريکا در نخستين گفت وگوي خود با رسانه ها پس از استقرار در کاخ سفيد، اظهارات همتاي پيشين خود جرج بوش را درباره ايران عيناً تکرار کرد. باراک اوباما در اين گفت وگوي تلويزيوني درباره رويکرد دولت خود در قبال ايران و طرح مباحثي همچون برنامه هسته اي کشورمان گفت: "همانطور که در طول مبارزات انتخاباتي خود گفتم براي ما بسيار مهم است که از همه ابزارهاي قدرت آمريکا از جمله ديپلماسي در روابط خود با ايران بهره ببريم ". وي با بيان اين ادعا که عقيده دارد "مردم ايران بسيار والا هستند و تمدن ايراني تمدن بسيار عظيم است" به واگويه ادعاهاي بوش عليه ايران پرداخت: " ايران به شکلي عمل کرده است که به سود صلح و آبادي منطقه نيست. «تهديد ايران بر ضد اسرائيل» و «تلاش براي بدست آوردن سلاح اتمي» و «حمايت از گروه هاي تروريستي» مواردي است که ايران بايد به آنها پايان دهد."
همين پاسخ با ادبيات نرمتري به اولين پاسخ رسمي جمهوري اسلامي از زبان محموداحمدي نژاد تبديل مي شود: "اگر شعار تغيير سياستهاي دولت جديد آمريكا، بنيادين، اساسي و اثرگذار باشد ملت ايران از آن استقبال ميكند. كساني كه ميخواهند در آمريكا تغيير ايجاد كنند، بايد از ملت ايران عذرخواهي كنند و جنايت عليه ملت ايران را جبران كنند."
سي سال مي گذرد که مردم ايران خواستند با "انقلاب" از استبداد بگذرند. قرار بود استقلال و آزادي در ظرف جمهوري اسلامي، سرزمين کهنسال ما را با جهان نو پيوند بزند. قرار بود بجاي گورستان ها، شهرها آباد شوند....قرار بود.... قرار بود....
و حالا، تصوير يک هفته از سي سال در پيش چشمان ماست. فرزندان ايران را مي کشند و فراري مي دهند يا دردام فحشاء و اعتياد اسير مي سازند....
در سي سالگي انقلاب اسلامي از جهان صداي ديگري شنيده مي شود. گاردين ـ روزنامه معتبر انگليسي- مي نويسد: "باراک اوباما حامي ديپلماسي مستقيم و سختگيرانه و بدون پيششرط با ايران است.هيلارى كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا معتقداست: فرصت روشنى براى ايران وجود دارد تا نشان دهد كه آماده «تعامل معنى دار» است."
جهان يکسره با اين عصر همراه است. سوريه، حماس، حزب اله و چندکشور فقير آمريکاي لاتين که از دلارهاي ايران بهره کلان مي برند، سرانجام راهي رابر خواهند گزيد که تامين کننده منافعشان باشد.
چه کسي فکر منافع ملي ايران است؟ مهندس سحابي مي گويد: "به خاتمي گفتم به فکر حفظ ايران باشد." خاتمي هنوز ترديد دارد. هيچکس نمي داند در مرکز قدرت به او چه اشاره اي شده است." "شايعه" که هنوز بزرگترين رسانه ايران است، مي گويد به او گفته شده: "به صلاح شما نيست بيائيد..."
صلاح خاتمي، صلاح ايران است؟ سي سال پيش که خاتمي هنوز طلبه اي بود، امارات متحده بياباني بزرگ بود که مردمانش رفاه و ثروت و تمدن را در ايران مي جستند. امروز که محمد خاتمي دارد، استخاره مي کند تا دردهه فجر بگويد مي آيد يانه، ايرانيان را هنگام ورود به امارات تفتيش بدني مي کنند و انگشت نگاري....
اين دره بزرگ را چه کسي پر خواهد کرد؟ منافع ملي ايران را چه کساني پاس خواهند داشت؟
No comments:
Post a Comment