Sunday, January 18, 2009

ايران، ايران، ايران -تحليل هرالد تريبيون از سياست خارجي اوباما

ايران، ايران، ايران
تحليل هرالد تريبيون از سياست خارجي اوباما - یکشنبه 29 دی 1387 [2009.01.18]
ويليام لوئرز، تامس پيکرينگ و جيم والش

roozonline
سه مورد از ضروري ترين مشکلات امنيت ملي که دولت اوباما با آن روبروست – تکثير و گسترش سلاح هاي اتمي، جنگ عراق و وضعيت وخيم افغانستان – يک چيز مشترک با يکديگر دارند: ايران. هر سه چالش اساسا ً تابع راه حل ديپلماتيک هستند، تنها اگر آن را امتحان کنيم. موفقيت هر يک از اين چالش ها بدون نزديکي جدي به ايران ميسر نخواهد بود.
ما براي اين سه چالش امنيتي يک استراتژي ديپلماتيک منطقه اي را پيشنهاد مي دهيم که شامل ايران نيز مي شود. آمريکا بايد بدون پيش شرط مذاکرات با ايران را آغاز کند. دربارۀ مناقشۀ هسته اي، ما پيشنهاد مي کنيم که آمريکا و متحدان اروپايي اش طرحي را در خصوص برنامۀ غني سازي اورانيوم ايران ارائه دهند تا اين برنامه تحت نظارت و مديريت بين المللي و مالکيت و عملکرد چند کشور باشد.
تحريم ها و تهديدها نتوانسته اند ايران را وادار کنند از برنامۀ غني سازي خود صرفنظر کند و حتي با توجه به مشکلات اخير اقتصادي ايران، بعيد است به تنهايي بتوانند ايران را ملزم به انجام اين کار کنند. ايران در طول سه سال گذشته با وجود تحريم هاي شوراي امنيت سازمان ملل، تعداد سانتريفيوژهاي خود را از صفر به حدود 5000 سانتريفيوژ افزايش داده است. باور اينکه کشور مغروري مانند ايران صرفا ً قصد داشته باشد بساط همۀ سانتريفيوژهاي خود را برچيند، خيال خام است.
توافق دربارۀ گزينۀ غني سازي چندمليتي منجر به تضمين بيشتر فعاليت هاي هسته اي ايران خواهد شد و باب گفتگوهاي جدي را با ايران دربارۀ ساير مسائلي که اهميت زيادي براي آمريکا دارند، خواهد گشود. دربارۀ عراق و افغانستان نيز، اگر آمريکا اميدوار است نيروهاي خود را از اين مناطق خارج کند و ثبات را به اين کشورهاي جنگ زده به ارمغان آورد، نزديکي مستقيم ايالات متحده به ايران و ساير بازيگران کليدي منطقه و جهان، از جمله سازمان ملل، ضروري است. اين پروسه بايد کاملا ً چندمليتي باشد و نمي توان آن را صرفا ً بعنوان يک طرح ابتکاري ديگر آمريکا تلقي کرد.
کانون گفتگوهاي ديپلماتيک بايد حمايت از تماميت ارضي عراق، آشتي ملي، پايان حمايت نظامي از گروههاي غيردولتي عراق و افغانستان، اسکان مجدد ميليون ها پناهنده و انجام اقداماتي در جهت جلب اعتماد همسايگان ايران باشد. گرفتن تعهدات جدي از طرف دولت هاي مربوطه آسان نخواهد بود و مستلزم زمان خواهد بود، اما چنين رويکردي براي ايجاد ثبات در اين کشورها همزمان با عقب نشيني نظاميان آمريکايي ضروري خواهد بود. با اين وجود، رسيدن به چنين توافقي در سطح منطقه بدون حضور ايران ميسر نخواهد بود.
زمينه سازي براي مذاکرات با ايران دربارۀ اين قبيل مسائل حياتي مستلزم زمان و حوصله است. اين پروسه مي تواند دربرگيرندۀ اقداماتي مانند تغيير لحن کلام، اعلام اتخاذ رويکردي جديد و مثبت به منظور اعتمادسازي و برقراري روابط رسمي و مستقيم با تهران به منظور بررسي اقدامات و واکنش هاي متقابل و در عين حال پرهيز از سوء تفاهم باشد.
مذاکرات رسمي و مستقيم با ايران بايد اواخر تابستان امسال پس از انتخابات رياست جمهوري ايران و با هر کسي که بعنوان رئيس جمهور اين کشور انتخاب شود، آغاز گردد. همانطور که ژنرال ديويد پتريوس فرماندۀ يگان مرکزي آمريکا اخيرا ً اعلام کرد، ايران منافع مشترک بسياري با آمريکا در عراق و افغانستان دارد. ايران و آمريکا هر دو از حکومت هاي مرکزي عراق و افغانستان حمايت مي کنند، بدنبال ايجاد ثبات در اين کشورها هستند، با تروريست هاي سني مانند القاعده و طالبان مخالفند، خواهان کاهش قاچاق مواد مخدر هستند، و شايد مهم تر از همه اينکه، نياز دارند از افتادن اين کشورها در ورطۀ هرج و مرج و جنگ داخلي جلوگيري کنند.
البته مسائلي هم مانند حماس، حزب الله و حقوق بشر وجود دارند که تهران و واشنگتن دربارۀ آنها اختلاف نظر دارند. اما بعيد است برخورد با ايران به روش هويج و چماق کارگر باشد. وقت آن است که با ايران بعنوان کشوري جدي، مغرور و بانفوذ که داراي تاريخ و فرهنگي عميق است، رفتار شود؛ کشوري که بايد منافع مشترک آن را با آمريکا و ساير کشورهاي منطقه به رسميت شناخت و قبل از اينکه تحولات، موفقيت را غيرممکن سازد، دست به عمل زد.
منبع: اينترنشنال هرالد تريبيون، 16 ژانويه

No comments:

Post a Comment