Sunday, January 11, 2009

حرکتي که سي ساله شد‏ -مروري بر انقلاب ايران از نگاه ميدل ايست آنلاين

حرکتي که سي ساله شد‏
مروري بر انقلاب ايران از نگاه ميدل ايست آنلاين - دوشنبه 23 دی 1387 [2009.01.12

کاوه علوي
سي امين سالگرد انقلاب ايران در راه است. انقلاب سال 1357 ايران نه تنها اقدامي عليه سياست هاي آمريکا محوري ‏اين کشور بود، که با سياست هاي آمريکائي با اتحاد آمريکا- انگليس در برابر دولت قانوني محمود مصدق- نخست وزير ‏وقت ايران- در سال 1953 پا به عرصه وجود گذاشتند، بلکه قرار بود ايران را در بين کشورهائي قرار دهد که وارد ‏مرحله انتقال به جامعه دموکراتيک شده اند؛ بخشي از آنچه ساموئل هانتينگتون به عنوان موج سوم برقراري دموکراسي ‏از آن نام برده بود. ‏
پس از گشت 30 سال منطقي به نظر مي رسد که بگوئيم از نظر اکثريت مردم هيچ يک از اين اهداف، به طرز ‏رضايتبخشي به ثمر نرسيده است. البته دلايل متعددي وجود دارد که مهم ترين آن ها، نقش بازي کردن برخي افراد در ‏بحبوحه انقلاب بوده است. کساني که وعده ايران آزاد و جامعه بازتر را داده بودند، تصميم گرفتند به جاي اين چيزها، ‏علم ضد غربي بلند کنند که خود نه تنها به اتخاذ سياست هاي مداخله جويانه از سوي آمريکا و ساير ممالک غربي منجر ‏شد، بلکه يک رژيم روحاني را سر کار آورد که درنهايت ارتجاعي تر از حکومت سکولار قبلي بود. ‏
وقايع ايران باعث شد تحت نظام قدرت آمريکا، راه براي انزواي تدريجي بين المللي تهران باز شود و اين شيوه تا هم ‏اکنون نيز ادامه يافته است. در اين ميان، بالا گرفتن فساد داخلي، فقر و سرکوب هميشگي نيز جود داشته است.‏
آنچه از مطالب بالا دستگير مي شود اين است که انقلاب 1357 ايران در صورتيکه مسؤولانش به جاي احساسي بودن ‏از رفتار و تفکر مصلحت جويانه تر سياسي بهره مي گرفتند، مي توانست در صحنه هاي داخلي و بين الملي به روابط ‏متوازن تري دست پيدا کند. ‏
لازمه رويکرد مصلحت انديشانه تر به سياست از سوي انقلابيون نه تنها مي توانست ورود شاه به آمريکا به دليل ‏مشکلات پزشکي را در بر بگيرد، بلکه حمايت محکم تر از دولت موقت مهدي بازرگان را نيز شامل مي شد که نزديکي ‏وي به آمريکا در دوره زمامداري دولت انعطاف پذيرتر کارتر، خود مي توانست مانع از بروز بحران گروگانگيري ‏‏1981-1979 و نيز جنگ هشت ساله با عراق 1988- 1980 شود. ‏
اتخاذ سياست واقع نگرانه از سوي جمهوري اسلامي، اکنون به همان اندازه دور از انتظار است که در هنگام مراحل ‏ابتدائي تشکيل آن بود. رژيم حتي در مديريت امور روزانه خود نيز دچار مشکل است. ‏
شکست انقلاب 1357 براي به ارمغان آوردن يک ايران آزاد و عاقبت به خير، مي تواند نتيجه رفتار سهل انگارانه ‏جمهوري اسلامي در قبال هزاران مورد از منافع افراد خاص در اين کشور باشد که‏‎ ‎‏ در سايه اقتصاد مبتني بر نفت ‏کشور، در تمام سطوح رخنه کرده ولي به بوته فراموشي سپرده شدند. ‏
‏«بنيادها» با ماهيت مشکوک خود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که سيطره و دست اندازي آنها بر اقتصاد کشور بر ‏کسي پوشيده نيست، ممکن است تنها دو نام به نظر برسند، اما نمونه هائي از منافع خاص محسوب مي شوند. ‏
البته علاوه بر همه اينها، اين حقيقت که روابط و امور جاري در ايران به طور فزاينده اي بي نظم و بي ثبات شده، ‏امکان جلب سرمايه گذاران خارجي براي شرکت در طرح هاي متنوع توسعه را بي نهايت دشوار ساخته است.‏
مي توان نتيجه گرفت مجموعه خصوصيات ذکره شده در کنار امکان تشديد تحريم هاي بين المللي و نيز کاهش بهاي ‏جهاني نفت خام اثرات بزرگي بر خط مشي هاي جمهوري اسلامي خواهد گذاشت. بيائيد اميدوار باشيم اين اثرات نه ‏تنها ماهيت خوش خيم خواهند داشت، بلکه تأثيرات آنها قريب الوقوع باشد. ‏
منبع: ميدل ايست آنلاين- 10 ژانويه‏

No comments:

Post a Comment