Sunday, January 18, 2009

شرايط انتخابات سخت تر ازگذشته است

شرايط سخت تر ازگذشته است
انتخابات در گفت و گو با محمد علي عمويي: - یکشنبه 29 دی 1387 [2009.01.18]
نادر ايراني
roozonline
"مادام كه موانع انجام وظايف رياست جمهوري بيان نشود يا اينكه چه تدابيري بايد انديشيده شود اين موانع رفع شود شركت دراين انتخابات كاري است عبث و بي معني." محمد علي عمويي، ازفعالان سياسي چپ درايران وعضو سابق مركزيت حزب توده ضمن اشاره به اين مطلب تاکيد مي کند که "امروز شرايط به مراتب دشوارتر از ايام 8 ساله رياست جمهوري آقاي خاتمي است". اين گفت وگو درپي مي آيد.
آقاي عمويي همانگونه که اطلاع داريد آقاي خاتمي اعلام كردند كه يا ايشان يا آقاي حسين موسوي نخست وزير زمان آيت الله خميني به صحنه انتخابات ايران وارد خواهند شد. به نظر شما از ميان اين دوكانديدا كداميك بيشتر مي توانند با ادبيات خودو با طرح مسايل اصلي جامعه ايران از سد راي پادگاني آقاي احمدي نژاد عبوركنند؟
وجيه تر از همه كانديداها همين دوشخصيتي هستند كه شما از آن ها نام برديد. اين دو به لحاظ سوابق شان انسان هاي شريفي وسالمي هستند، ولي از لحاظ مديريت اجتماعي واجراي وظايفي كه به عهده يك رييس جمهوراست، مانند اجراي دقيق قانون اساسي، تجربه آقاي خاتمي طي 8 سال ثابت كرده كه ايشان توان اجرايي کردن آن حقوق را ندارد. خود ايشان درپايان دوره دوم رياست جمهوري گفتند كه من تداركات چي بودم. آقاي موسوي هم دردوره جنگ نخست وزير بودند و بارها وبارها با مشكلاتي مواجه شدند كه تنها حمايت آقاي خميني از ايشان موجب شد دچار بحران هاي گوناگون نشوند. امروز به ويژه بايد اين موضوع را مدنظرقراردهيم كه تركيب حاكميت به گونه اي شده كه با زماني كه آقاي موسوي نخست وزيربودند تفاوت کرده است. آن دوره دستشان براي اجراي سياست هايي كه البته از طريق آقاي خميني تعيين مي شد، باز بود. از اين رو اينكه نقش ايشان درآن زمان تا چه اندازه بوده نمي تواند معياري براي شرايط امروز جامعه ايران باشد. لذا به طور كلي شخصا اعتقاد دارم مادام كه موانع انجام وظايف رياست جمهوري بيان نشود يا اينكه چه تدابيري بايد انديشيده شود كه اين موانع رفع شود شركت دراين انتخابات كاري است عبث و بي معني.
ظاهرا آقاي خاتمي هم مطرح كرده اند كه اگر دست هاي خاصي بخواهند از شخص خاصي حمايت بكنند مردم وارد انتخابات نخواهند شد و درمجموع درمواضع خود خواهان انجام انتخابات سالم با تاكيد بر حفظ آرا مردم شده اند. با اين همه به نظر شما در اين شرايط چه كسي بايد كانديداي اصلاح طلبان باشد تا بتواند از سد به قول آقاي حجاريان سازمان حزب پادگاني كه براي راي آوري ايجاد شده عبوركند وبرآن پيروز شود؟
ببينيد آقاي حجاريان درزمان رياست جمهوري آقاي خاتمي و حاكميت اصلاح طلبان برمجلس اظهار داشتند قدرت حقوقي دراختيار اصلاح طلبان است ولي قدرت حقيقي دراختيارآنان نيست. اين مسئله به گمان من درحال حاضرنيز مطرح است. آقاياني كه مي خواهند درانتخابات شركت كنند آيا پاسخي براي مشكلي كه آن زمان آقاي حجاريان مطرح كرد دارند يا خير؟ اگر دارند بايد عنوان بكنند تا كساني كه علاقمند به تغيير وضع كنوني هستند بسيج شوند وبه ميدان بيايند واز كسي كه قادراست از چنين ابزاري براي پيشبرد جامعه استفاده كند حمايت كنند. اگرهم تمهيدي ديده نشده و نتوانسته اند تدبيري براي اين امر بيانديشند تا به اختياراتي كه قانون اساسي برايشان تدارك ديده، عمل كنند، مشاركتشان درانتخابات كارعبثي است. من ايرادم به آقايان اصلاح طلب هااين است. تكليف جناح مقابل روشن است. آنان درعمل نشان داده اند كه حاصل كارشان جز ويراني كشور و اقتصاد و جز گراني وبيكاري چيز ديگري نبوده است. مضافا براين تهديداتي است كه از خارج وجود دارد. ولي اگر آقايان اصلاح طلب مي خواهند تمهيدي به خرج بدهند وكرسي رياست جمهوري را دراختيار بگيرند، به گمان من با شرايطي به مراتب دشوارتر از ايام 8 ساله آقاي خاتمي روبرو هستند. توجه داشته باشيد که درآن زمان مجلس را هم داشتند، ولي درشرايط كنوني داراي مجلس ديگري هستند كه اكثريت آن از آقايان محافظه كارتشكيل شده است. به چه اميدي دوستان اصلاح طلب مي خواهند جلب توجه آرا مردم را بكنند؟ به فرض آنكه دراين كار نيزموفق شوند و بتوانند از نارضايتي اكثريت واجدان شرايط شركت درانتخابات بهره بگيرند و رايي را به صندوق به نفع خودشان جمع آوري كنند ولي با اين راي مي خواهند چه برنامه وچه اهدافي را متحقق سازند؟ من تا كنون برنامه معيني از آقايان مشاهده نكرده ام جز كلي گويي. گفتن جملات كلي وزيباهم كار بسيار دشواري نيست.
البته اين بار آقاي موسوي با آقاي خاتمي دريك جبهه وارد ميدان شده اند. چون تاكنون مهندس موسوي از اينكه واردفعاليت هاي سياسي شوند، ابا داشتند.
واقعيت اين است كه ما از فعاليت هاي پشت پرده اطلاعي نداريم. يك بار ديگري كه آقاي موسوي مطرح شده بود و بنا براين بود كه نامزد انتخاباتي شوند، شايعه تهديد ايشان از سوي گروه هاي فشار درجامعه مطرح شد وبه دنبال آن ايشان هم اعلام انصراف كردند. حالا اينكه درشرايط كنوني تا چه اندازه اين فشارها كاهش يا افزايش يافته، اينكه چه قول وقراري دراين ميان داده شده، من بيشتر احتمال مي دهم كه مسئله دعوت هرچه بيشتر افراد واجد شرايط براي شركت درانتخابات دراين مرحله مسئله اساسي تلقي مي شود. به عبارت ديگر دراين بارنيز مسئله تاييد نظام است ولاغير. نظام سياسي ايران معتقد است كه هركسي كه وارد صحنه انتخابات شود مي تواند اورا اداره كند.
فكر مي كنيد يك جنبش اجتماعي براي اينكه با توسل به آن اصلاح طلبان از سد آقاي احمدي نژاد وراي سازمان يافته حزب پادگاني عبور كنند وجود دارد؟ چون مطرح شده كه درحال حاضر كنارگذاشتن آقاي احمدي نژاد خود يك هدف بسيار بزرگ است.
بله حضور آقاي احمدي نژاد واقعا موجب نگراني اكثراقتصاددانان اين كشور و سياستگزاران مملكت است وتمام صحبت ها برسراين است كه كسي بتواند قدرت رقابت با آقاي احمدي نژاد را داشته باشد. اما براي اينكه چنين هدفي به ثمر برسد حتما بايد آن شور وحالي كه درسال 76 براي شركت درانتخابات و حمايت ازكانديداتوري آقاي خاتمي مطرح بود به وجود بيايد كه درحال حاضر ما آن شوروحال را مشاهده نمي كنيم.
يعني شما شرايط يك جنبش اجتماعي را درداخل ايران مشاهده نمي كنيد؟
با كمال تاسف من چنين چيزي را مشاهده نمي كنم. يك نارضايتي عمومي مشاهده مي شود اما درجهت ايجابي واثباتي اين نارضايتي درحال حركت نيست.
اگر اين نارضايتي بخواهد به جهت ايجابي هدايت بشود، به نظر شما اگر كانديداها شعارهايي را درباره قدرت حقيقي مطرح كنند كافي به نظر مي رسد؟
اين مطلب بسيار مهم است. اگر روي مسئله نظارت استصوابي و نظارت برصندوق هاي انتخابات، تضمين هايي داده شود، احتمال آنكه مشاركت بالا برود كم نيست.
اگر كانديداهاي اصلاح طلب بخواهند درارتباط با مواردي كه شما مطرح كرديد مانند نظارت استصوابي وتضمين انتخابات و... صحبت كنند فكر مي كنيد درمجموعه موجود اصلاح طلبان اعم از آقاي خاتمي وديگر كانديداها، كدامشان امكان آوردن راي بيشتري درانتخابات را دارند؟
شايد نشود با دقت تمام دراين باره صحبت كرد، ولي با توجه به احتمالات بايد بگويم كه سه كانديداي احتمالي آقاي خاتمي، آقاي موسوي وآقاي نوري بيش از همه وجاهت دارند.
به عنوان سوال آخر كانديداها بايد درمورد كداميك از تضمين ها دراين شرايط صحبت كنند؟
واقعيت اين است كه حتما كانديداها بايدبتوانند نمايندگاني برسر صندوق هاي راي بگمارند تا هم برچگونگي اخذ آرا و هم برچگونگي استخراج وقرائت آراء نظارت داشته باشند. با كمال تاسف چنين نظارتي وجود ندارد و درنهايت نمي توانيم امنيت صندوق هارا حفظ شده بدانيم از اين رو آن اعتمادلازم نيز وجود ندارد.

No comments:

Post a Comment