Saturday, January 10, 2009

تهديدها و تحريم هاي بيشتر در انتظار ايران

تهديدها و تحريم هاي بيشتر در انتظار ايران
گفت و گو با دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران - یکشنبه 22 دی 1387 [2009.01.11]

نادر ايراني
روز آن لاین
اخيرا گروهي از روزنامه نگاران ايراني دريك سفر روزنامه نگاري راهي اروپا شدند. بدرالسادات مفيدي دبيرانجمن صنفي ‏روزنامه نگاران ايران هم از اين جمله بود که در مصاحبه با روز مي گويد در حين سفرمتوجه شده برگزار کنندگان اين سفر از اين ‏طريق مي خواستند پيام خود را به مقامات ايران بدهند مبني بر اين که بدون تعليق غني سازي و رعايت حقوق بشر، وعدم اصلاح ‏روابط ميان ايران وآمريكا، چشم انداز آينده جز تشديد تحريم ها و درنهايت احتمال حمله نظامي نخواهد بود. اين گفت وگو درپي مي ‏آيد.‏


‎‎شما اخيرا با تعدادي از روزنامه نگاران ايراني به بروكسل سفركرديد. هدف از اين سفرچه بود؟‏‎ ‎

براي من و جمعي از همكاران در ساير رسانه‌هاي كشور چندي پيش سفري يك هفته‌اي به بروكسل پايتخت بلژيك و در تعريفي ديگر ‏پايتخت اتحاديه اروپا پيش آمد كه دستاورد آن اگرچه تا حدي قابل پيش‌بيني نبود، ولي براي من در مقايسه با ساير سفرهاي كاري در ‏نوع خود بي‌نظير بود. چرا كه بيش از آنچه كه منظور اين سفر‎ ‎‏(كه از قبل آشنايي با نحوه فعاليت اتحاديه اروپا اعلام شده بود) محقق ‏شود، تصويري از آينده و سرنوشت ايران در روابط با اتحاديه اروپا و به طور عام‌تر عرصه بين‌الملل براي ما به نمايش گذاشته شد ‏كه در عين نزديكي به واقعيت، نگران‌كننده و يأس‌آلود مي‌نمود.‏


‎‎چرا نگران كننده؟‎ ‎

‏ آن ها هرگونه روابط با ايران به‌ويژه روابط تجاري- اقتصادي را به حل پرونده هسته‌اي آن هم به صورت يك طرفه و با پذيرش ‏تعليق كامل و اصرار بر شيوه‌هاي بازدارنده از تحريم گرفته تا تهديد نظامي وابسته كرده اند. از آن دردناكتراينکه ما براي انعكاس ‏اين پيام تلخ به مردم ايران انتخاب شده بوديم؛ به تعبيري ديگر نوعي اتمام حجت با مقامات تهران! اين مسئله از آن جهت براي من ‏دردناك بود كه تا قبل از اين با توجه به پيشينه ديپلماسي نرم اروپاييان و پرهيز آنان از به‌كارگيري شيوه‌هاي خشن در مواجهه با ‏ايران چنين فضايي برايم قابل فرض نبود. ضمن آنكه اين پرسش نيز مطرح بود كه اروپايي‌ها در پي تيره بودن روابط ايران و ‏آمريكا طي 30 سال گذشته بيشترين بهره تجاري ـ اقتصادي را برده‌اند ولي حال چه شده كه مي‌خواهند به تدريج از دست دادن اين ‏منافع را بپذيرند؟‎ ‎


‎‎شما ديداري هم با سفير ايران در بروكسل داشتيد؛ دراين ديدارچه گذشت؟‎ ‎

ببينيد عمق چالش در روابط ايران و اتحاديه اروپا قبل از انجام هرگونه ديدار كاري با اروپايي‌ها در ملاقات با سفير و تني چند از ‏كاركنان سفارت ايران در بروكسل ملموس شد. اذعان سفير به اين نكته كه اروپاييان هر گونه تغييري در رويكرد در روابط با ايران ‏را منوط به تغيير رويكرد در ايران در ارتباط با پرونده هسته‌اي‌اش كرده‌اند، مويد اين مسئله بود. سفيرابتدا سابقه‌اي از روابط ايران ‏و اتحاديه اروپا فراز و نشيب اين روابط را تشريح كرد. او گفت كه پس از سال‌ها از فاز گفت‌وگوهاي انتقادي وارد فاز ‏گفت‌وگوهاي فراگير شامل موضوعاتي چون مبارزه با مواد مخدر، تروريسم و حقوق بشر شديم. بهبود روابط تا جايي پيش رفت كه ‏مدتي بعد شوراي اتحاديه اروپا مصوبه‌اي صادر كرد كه به موجب آن با ايران وارد مذاكره و امضاي موافقتنامه‌هاي تجاري– ‏اقتصادي و سياسي شود. البته سفير توضيح نداد كه منظور از سال‌هاي مورد اشاره‌اش دوران رياست‌جمهوري آقاي خاتمي است كه ‏قطعا متاثر از ديپلماسي تنش‌زدايي و طرح گفت‌وگوي تمدن‌هاي او پيشرفتي در روابط حاصل شده بود. ولي ادامه سخنان سفيرگواه ‏براين نكته بود. او گفت كه در نيمه دوم سال 84 كه مسئله هسته‌اي ايران شدت گرفت، ركودي در روابط پيش آمد و دوباره به قالب ‏گفت‌وگوهاي فراگير برگشتيم. او همچنين معتقد بود كه اتحاديه اروپا يك طرفه مذاكرات مربوط به امضاي دو سند تجاري- اقتصادي ‏و سياسي را به حال تعليق در آورده است. سفيرايران درعين حال رويكرد اتحاديه اروپا به ايران، بعد از صدور قطعنامه‌هاي ‏شوراي امنيت سازمان ملل در قضيه پرونده هسته‌اي ايران رادوگانه توصيف كرد كه از يك طرف مذاكره مي‌كنند و از طرف ديگر ‏به ايران فشار مي‌آورند.‏


‎‎از نظرسفيرايران دربروكسل نحوه واردآوردن فشارها چگونه است؟‎ ‎

‏ او نحوه عمل اروپاييان به قطعنامه‌هاي شوراي امنيت را دو شكل عنوان كرد: يكي در سطح ملي به اين معنا كه 27 كشور به‌طور ‏جداگانه خود را ملزم به رعايت وظايف‌شان در قبال تعهدات بين‌المللي مي‌دانند و ديگر آنكه به صورت اتخاذ مواضع مشترك در ‏قالب اتحاديه اروپا انجام مي‌گيرد. سفير ايران معتقد بود در مواردي چون تحريم بانك‌ها و موسسات و شركت‌ها، مصوبات شوراي ‏وزيران اتحاديه اروپا حتي از مصوبات شوراي امنيت سازمان ملل گسترده‌تر است. سفيرايران در ادامه اهرم فشار ديگر اتحاديه ‏اروپا بر روي ايران را مربوط به بحث حقوق‌بشر دانست.‏


‎‎آيا دراين باره سفير فهرستي از موارد نقض حقوق بشر درايران را مطرح كرد؟‎ ‎

بله. سفيرفهرستي از قطعنامه هاي صادر شده عليه ايران را برشمردو تعداد قطعنامه‌هاي صادر شده عليه ايران در اين زمينه را به ‏اين شرح دسته‌بندي كرد: در زمان رياست آلماني‌ها در اتحاديه اروپا هشت قطعنامه حقوق‌بشري، پرتغالي‌ها 10 تا، اسلاوني‌ها 13 تا ‏و فرانسوي‌ها 17 تا عليه ايران قطعنامه صادرشده است.آقاي سفير تجديدنظر در مورد وضعيت منافقين و خارج كردن نام آنها از ‏ليست تروريستي به‌منظور دادن فرصت بيشتر به آنها كه در صحنه باشندرا به عنوان مورد ديگري از اعمال فشار اروپايي‌ها نسبت ‏به ايران مطرح كرد. او در عين حال در ميان سخنان خود به برنامه اتحاديه اروپا براي پيگيري منافعش در ايران از طريق ارتباط ‏با جامعه‌ مدني ايران و گفت‌وگوي مستقيم با نهادهاي مردمي و از سوي ديگر ارتباط با نهادهاي حكومتي در قالب همكاري‌هايي چون ‏مبارزه با مواد مخدر و تروريسم اشاره كرد. سفير فقدان دفتر نمايندگي اتحاديه اروپا در ايران را يك خلأ جدي در روابط دانست و ‏بر همين اساس نيز شايد تمايل داشت كه در ميان پرسش‌هاي ما در جلسات پيش‌رو، چرايي عدم گشايش اين دفتر گنجانده شود.‏


‎‎آيا دراين ميان سفيريا كارشناسان سفارت درباره مواضع اتحاديه اروپا نقدي هم ارائه كردند؟‎ ‎

يكي از كارشناسان سفارت مواضع دوگانه اتحاديه اروپا در مورد ايران را مورد نقد قرار داد و مطرح كرد كه پارلمان اروپا از ‏سويي طي قطعنامه‌اي خواستار بازگشت پرونده ايران از شوراي امنيت به آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مي‌شود، و از سوي ديگر ‏مريم رجوي را طي يك‌سال گذشته سه مرتبه به مقر خود دعوت مي‌كند يا در مورد امضاي قرارداد همكاري هند و آمريكا در رابطه ‏با ‏NPT‏ واكنش نشان نمي‌دهد. اين كارشناس همچنين مدعي شد درست در هنگامي كه سولانا در حال گفت‌وگو با ايران بود، اتحاديه ‏اروپا قبل از معلوم شدن نتيجه مذاكرات، بانك ملي را مورد تحريم قرارداد. البته باهمه رفتار دوگانه اتحاديه اروپا بازهم سفير ‏ابراز تمايل ايران به داشتن روابط با اين اتحاديه را مطرح كردو گفت كه با تمام اين مشكلات و مسائل، اتحاديه اروپا اولين شريك ‏تجاري ايران است و بر اين اساس در مورد حفظ روابط آنها نيازمند كمك هستيم كه يك بخش آن به ما مربوط مي‌شود، بخشي به ‏حكومت و بخش ديگر آن به رسانه‌ها ارتباط پيدا مي‌كند. ‏


‎‎اين علائق بيشتر از چه ابعادي ميان ايران واتحاديه اروپا از نظرشما قابل بررسي است و آيا انرژي دراين بررسي جايي ‏دارد؟‎ ‎

زماني كه سفير ايران اتحاديه اروپا را به عنوان شريك اول تجاري ايران معرفي كرد، بلافاصله ذهن من روي روابط تجاري ايران ‏و امارات‌متحده عربي متمرکز شد كه چند سال است به مدد تحريم‌هاي اقتصادي به تدريج رتبه اول شراكت تجاري را از آلمان ‏كشوري اروپايي كه بيش از 20 سال شريك اول تجاري ايران محسوب مي‌شد، ربوده است. البته منظور سفير مراودات اقتصادي ‏مجموع 27 كشور عضو اتحاديه اروپا با ايران بود. (والا همان كه اشاره كردم رتبه اول از آن امارات است.) مراوداتي يك طرفه ‏در قالب صدور انواع و اقسام كالاهاي مصرفي و واسطه‌اي، صنعتي و تكنولوژيك و غيره به ايران! اين در حالي است كه در مقابل ‏تامين انرژي، به‌ويژه گاز از جمله مهم‌ترين كالاهايي محسوب مي‌شود كه مي‌تواند اروپا را به بازار مصرف خوبي براي ايران تبديل ‏كند. آرزويي بزرگ در عين حال قابل دسترس و البته مشروط به ديپلماسي موفق ايران. به اين خاطر نشست مربوط به سياست و ‏امنيت انرژي كه اروپايي‌ها در اولين روز كاري براي گروه در نظر گرفته بودند، يكي از مهم‌ترين جلسات بود. خاصه آنكه سه ‏كارشناس مجرب انرژي اتحاديه اروپا ساعاتي از وقت خود را به ما اختصاص دادند. هر چند كه در پايان حاصلي جز تاسف و ‏حسرت براي من به‌عنوان يك ايراني نداشت. ‏


‎‎چرا؟ آيا به دليل اين كه با شرايط جديد، ايران نمي تواند از اين فضا وامكانات استفاده كند؟‎ ‎

تاسف بر اينكه ايران به عنوان دومين كشور داراي ذخاير گازي دنيا نه تنها هيچ بهره‌برداري از بازار مصرف اروپا نمي‌كند، بلكه با ‏اعمال سياست‌هاي نادرست فرصت‌ها را براي روسيه و قطر به‌عنوان اولين و سومين كشورهاي برخوردار از گاز فراهم آورده ‏است. درحال حاضر قطر به مدد گاز پارس‌جنوبي از يك جزيره كم‌اهميت به دارنده بالاترين درآمد سرانه عالم تبديل شده است. ‏روسيه، بنا به گفته كارشناسان 60 درصد گاز اروپا را تامين مي‌كند. البته همين كارشناسان معتقد بودند از آنجا كه رفتارهاي روسيه ‏قابل پيش‌بيني نيست، تضميني هم براي امنيت انرژي اروپا وجود ندارد چون روسيه در زمستان گاز اروپا را به منظور افزايش ‏قيمت دو سه برابري آن به يكباره قطع كرد. بنابراين بحث امنيت انرژي براي اروپايي‌ها كاملا قابل درك است. به همين خاطر هم ‏آنها در حال حاضر به راه‌حل‌هاي ديگري فكر مي كنند، حتي خريد گاز مايع كه به دليل حمل و نقل آن از طريق كشتي‌هاي ‏مخصوص ‌گران است.‏


‎‎به نظرشما راه حل اروپايي هادر حوزه انرژي چيست؟‎ ‎

‏ اولويت اروپا همچنان انتقال گاز طبيعي (‏CNG‏) از طريق كشيدن خط لوله است، از اين رو آنان دو راه‌حل را دنبال مي‌كنند كه هر ‏دو به طريقي به ايران ارتباط پيدا مي‌كند؛ يكي انتقال گاز تركمنستان كه در اين صورت بايد از ايران و تركيه عبور كند چون انتقال ‏آن از شمال درياي خزر مسير خيلي طولاني را در بر مي‌گيرد و در عين حال پرهزينه و در حوزه استحفاظي روسيه است. دوم ‏مستقيما گاز ايران خريداري شود. چنانكه چند سال قبل در اين رابطه خط لوله‌اي به اسم ناباكو از ايران پيش‌بيني شد تا جايگزين گاز ‏روسيه به اروپا باشد اما هنوز در مرحله حرف باقيمانده است. چرا كه از زمان روي كار آمدن احمدي‌نژاد ايران تحت تحريم‌هاي ‏اعلام شده و نشده شركت‌هاي بزرگ گازي دنيا قرار گرفته است. هر چند كه در اين دوره نيز فرصت‌هايي براي ايران فراهم شد كه ‏متاسفانه از آن تنوري براي ملت ايران داغ نشد. ‏


‎‎به نظرمي رسد سفرسال گذشته وزيرخارجه سوئد درهمين راستا صورت گرفت.‏‎ ‎

بله و اين مهم‌ترين سفر سال گذشته وزير خارجه سوئد به ايران و ملاقات با احمدي‌نژاد بود تا چاره‌انديشي اساسي براي آينده ‏انرژي اروپا در پي قطع گاز روسيه و مشكل پيش آمده براي مردم‌شان انجام دهند. اين ديدارحتي واكنش هايي را هم در سوئد به ‏دنبال داشت به‌طوري كه حتي خانم وزير به دليل گذاشتن حجاب اسلامي در هنگام حضور در ايران مورد موأخذه لايه‌هاي لائيك ‏جامعه‌اش قرار گرفت.‏


‎‎به طور كلي اروپايي ها چه موانعي را برسرراه خريد گازايران مي بينند؟‎ ‎

كارشناسان انرژي اتحاديه اروپا در نشست مورد اشاره ضمن تاكيد بر اينكه ايران بالقوه مي‌تواند صادركننده خوبي براي اروپا در ‏زمينه گاز باشد، به صراحت موانع بر سر راه خريد گاز ايران را به‌رغم نياز شديد اروپا شامل 1 – ادامه فعاليت هسته‌اي ايران كه ‏منجر به وضع تحريم‌هاي متعدد شده 2–تيره بودن روابط ايران با آمريكا 3 – دخالت ايران در مسائل فلسطين، لبنان، عراق و... و ‏تقويت گروه‌هاي شبه‌نظامي در اين كشورها 4 – عدم رعايت حقوق‌بشر مي دانند. جالب اين جا بود كه چارلز اسر تحليلگر انرژي ‏به‌عنوان اولين كارشناس وقتي با گفته يكي از اعضاي گروه (عضو تحريريه يكي از روزنامه‌هاي اصولگرا) مبني بر اينكه انرژي ‏هسته‌اي حق مسلم ايران است، مواجه شد، به جديت گفت: مسلما همين‌طور است ولي ما معتقديم اين كار بايد در آينده آن هم براي ‏مقاصد غيرنظامي صورت گيرد. اكنون غني‌سازي را متوقف كنيد! در قطع روابط خودتان با آمريكا نيز تجديدنظر نماييد! ‏


‎‎كارشناسان اروپايي ايران را درچه شرايطي مي بينند؟ شما در مسايل پيش آمده وضعيت ايران واروپا را به ويژه ‏درحوزه انرژي چگونه ديديد؟‎ ‎

اين سوال مهمي است، ولي من سعي مي كنم تنها به توصيف آنچه گذشته است بپردازم وكمتر ديدگاه هاي خودم را دراين بحث ‏دخالت دهم. فائوزي بن‌سارسا مشاور انرژي كميسيون اتحاديه اروپا با تاكيد بر وابستگي متقابل ايران و اتحاديه اروپا گفت: ما ‏متمول، شفاف و در عين حال مصرف‌كننده هستيم و در مقابل، شما به عنوان عرضه‌كننده انرژي نيازمند ما. ايران مي‌تواند يك نقش ‏مساوي در اين رابطه داشته باشد، البته به شرطي كه از اصول ما پيروي كند! او ادامه دادكه پيرو موافقتنامه 2002 با دولت قبلي ‏شما (دولت خاتمي) در زمينه انرژي يك نوع همكاري تا 2005 در حال انجام بود كه متاسفانه بعضي مسائل و رويدادهاي سياسي از ‏جمله موضوع هسته‌اي ايران اين همكاري را متوقف كرد. بن‌سارسا هنگامي كه با تكرار گفته همان هم‌گروهي‌مان مبني بر اينكه شما ‏اعتراف كرديد به گاز ايران نياز داريد، پس چرا حقوق هسته‌اي آن را به رسميت نمي‌شناسيد و شرايطي را به ماديكته مي‌كنيد؟ گفت: ‏شما مي‌توانيد گاز خودتان را نگه داريد. گازي كه در استخراج آن نيازمند همكاري غرب هستيد. ما هم عجله‌اي براي خريد گاز ‏استخراج شده شما نداريم! اروپا مسئله انرژي خود را از روسيه و برخي كشورهاي حوزه خزر حل مي‌كند. در حال حاضر قطر نيز ‏هفتمين توليدكننده براي ماست، تا پايان سال ميلادي يك پيمان با عراق در زمينه گاز منعقد خواهيم كرد و... بنابراين لزومي ندارد ما ‏خريدار گاز ايران باشيم. سامي‌اندروا ديگر كارشناس انرژي شركت‌كننده در نشست درخصوص اين بحث استناد به يك ضرب‌المثل ‏اروپايي كرد كه براي رقص تانگو دو نفر لازم است. او گفت: هر دو طرف شرايط خودشان را دارند. كشور عرضه‌كننده انرژي ‏نمي‌تواند شرايطي را بر طرف مقابلش تحميل كند كه در توليد آن نيز ناتوان و وابسته است. درست است كه ايران دومين منابع گازي ‏جهان را دارد ولي ابزار و تكنولوژي لازم را براي استخراج آن ندارد و ضمن آنكه استخراجش مستلزم صرف وقت زيادي است. ‏بنابراين دور ميز مذاكرات نبايد شعار دهيم كه ما دومين منابع گازي را داريم ولي هنوز نوزاد است! اين كارشناس انرژي تاكيد ‏كردكه موضوع هسته‌اي ايران بازي ميان اروپا و آمريكا نيست تا به‌عنوان ابزاري به نفع يكديگر از آن استفاده كنند. اين يك موضوع ‏جدي بين‌المللي است كه هم‌اكنون ديگر شوراي امنيت سازمان ملل درگير آن است و اگر ايران در اين رابطه رويه‌اش را تغيير ندهد، ‏معلوم نيست آينده چه شود!‏


‎‎درارتباط پرونده هسته‌اي موضع اروپايي ها را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ احتمال عقب نشيني درچه حوزه هايي ازناحيه ‏آنان وجود دارد؟‎ ‎

پس از نشست انرژي، هنگام ناهار مباحثي نيز از سوي دستيار ارشد سولانا رئيس كميسيون سياست خارجي اتحاديه اروپا ‏درخصوص پرونده هسته‌اي ايران مطرح شد که مويد اين نكته بود كه ظاهرا اتحاديه اروپا حاضر نيست در اين موضوع از ‏خواسته‌هاي خودش عقب‌نشيني كند. اين مباحث به نحوي به گروه انعكاس داده شد. به‌رغم تاكيدات آقاي كوپر بر تمايل اروپا بر ‏برقراري روابط نزديك‌تر با ايران، ولي من ذره‌اي نرمش در آينده رفتار اروپايي‌ها مشاهده نمي كردم. كوپربا توجه به نقش مهم ‏ايران در خاورميانه تاكيد مي كرد كه ايران واروپا هر دو مي توانند يكديگر را ثروتمند‌تر كنندو انرژي موضوعي است كه اتحاديه ‏اروپا و ايران منافع مشترك چشمگيري دارند. كوپر مي گفت به نفع تهران است كه به‌عنوان صادركننده مستقل، اروپا را به بازار ‏بازي براي ايران تبديل كند و در عين حال به نفع اين اتحاديه است كه كاملا به روسيه در مورد گاز وابسته نباشد. ولي كوپر ‏بلافاصله به 630 كيلوگرم اورانيوم غني‌شده درايران اشاره و سوال كردايران با اين مقدار اورانيوم غني‌شده چكار مي‌خواهد بكند؟ ‏و اساسا شما چه اطلاعاتي در مورد غني‌سازي كه در نطنز انجام مي‌شود، داريد؟ طبيعتا پاسخ به چنين پرسشي نه در توان اعضاي ‏گروه بود نه اساسا ما در موقعيتي قرار داشتيم كه به آن پاسخ دهيم. ضمن آنكه به‌زعم من كوپر دنبال دريافت جوابي هم از طرف ما ‏نبود و بيشتر از اين طريق مقامات تهران را خطاب گرفته بود. البته پرسش او با واكنش چند نفر از اعضاي گروه مواجه شد كه ‏برخورد دوگانه با اسرائيل و ايران در موضوع هسته‌اي را مطرح مي‌كردند. كوپر به آنها جواب داد: ما دوست داريم خاورميانه‌اي ‏عاري از سلاح هسته‌اي داشته باشيم و حتي در تمام دنيا وقتي مي‌گوييم خاورميانه، منظور‌مان اسرائيل هم است. اكنون اما مسئله ‏هسته‌اي ايران مطرح است. البته ما فكر نمي‌كنيم كه ايران در حال ساخت بمب باشد و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي هم تاييد كرده كه ‏انحرافي در مورد فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران ديده نمي‌شود ولي تاكنون يكسري سوالات آژانس از سوي ايران بي‌پاسخ مانده و يا ‏جواب‌هايي گرفته كه پذيرفتن آنها قابل قبول نيست. ‏


‎‎آيا كوپربراي ابهام هاي اتحاديه اروپا ادله اي را مطرح كرد يا تنها به ادعاهايي دراين خصوص بسنده كرد؟‎ ‎

او دو دليل براي ابهام در اين خصوص مطرح كرد: 1 – قرار بود بازرسان آژانس براي بازديد از سايتي در لويزان بروند. يك ‏تاخير زماني كوتاه داشتند ولي وقتي به آنجا رفتند، ديدند همه ماشين‌آلات و تجهيزات از آنجا برده شده و به طور كلي دو كيلومتر از ‏خاك لويزان برداشته شده بود. وقتي علت را جويا شديم، مقام‌هاي ايراني گفتند كه مي‌خواهند پارك بسازند. البته هيچ شاهد و مدركي ‏از اينكه قرار بود پاركي در آنجا ساخته شود در دست نيست. 2 – دولت ايران نرم‌افزارهايي را خريداري كرده كه به‌وسيله آن تاثير ‏فشار بر آهن سنجيده شود. وقتي آژانس علت خريداري اين نرم‌افزارها را پرسيد، گفتند مي‌خواهيم تاثير تصادفات ماشين‌ها را بر ‏روي يكديگر بسنجيم. اين در حالي است كه هيچ‌كس در جهان از چنين نرم‌افزار گراني براي سنجش تاثير تصادفات استفاده نمي‌كند ‏و معمولا در مواقعي به كار گرفته مي‌شود كه كشوري در حال طراحي سلاح هسته‌اي است. كوپر با بيان اينكه دولت‌ها تمام ‏اطلاعات را در اختيار رسانه‌ها نمي‌گذارند، نتيجه گرفت كه مثال‌هايي از اين قبيل ما را نگران اين مسئله كرده كه اگر ايران به ‏قدرت هسته‌اي دست يابد، رقابت هسته‌اي ايجاد مي‌شود و عربستان، سوريه و... وارد كار خواهند شد و به يكباره تمام خاورميانه ‏تبديل به يك كابوس مي‌شود و در اين صورت امنيت ايران هم كمتر خواهد شد و نه بيشتر!‏


‎‎اماايران وروسيه برسردريافت سوخت هسته اي توافق كرده اند و سازمان انرژي هسته اي هيچگونه انحرافي دربرنامه ‏ايران مشاهده نكرده است؟‎ ‎

جالب اين است كه مشاور ارشد سولانا به توافق ايران و روسيه براي تامين سوخت نيروگاه بوشهر براي 10 سال آينده اشاره كرد ‏وهمچنين اينكه اگر ايران همين الان بخواهد براي ساخت نيروگاه‌هايي جديد قرار دادببندد تا اين مواد غني شده را در آن به‌كار ‏گيرد، 20 سال طول مي‌كشد و اگر قصد داشته باشد بدون وابستگي خارجي آن را انجام دهد، دست‌كم 50 سال به‌طول مي‌انجامد و ‏تازه معلوم نيست موفق مي شود يا خير.البته كوپر توانايي هسته‌اي ايران را مورد تجليل قرار داد و تاكيد كردكه شما نشان داديد از ‏توانايي هسته‌اي زيادي برخورداريد و در آينده اگر كشوري ارسال سوخت به شما را قطع كند، مي‌توانيد سوخت مورد نياز خودتان ‏را تامين كنيد. بنابراين زمان معقولي است كه دولت ايران به برنامه هسته‌اي خود نگاهي دوباره انداخته و بگويد كه ما توانايي ‏خودمان را نشان داديم و حالا چرا به گفت‌وگوها بر نگرديم و با طرف مقابل توافقي انجام ندهيم! خاصه آنكه ايران مي‌تواند تحت ‏پوشش قانون ‏NPT‏ از انرژي هسته‌اي برخوردار شود.‏


‎‎ولي اين اروپايي ها بودند كه ناگهان درآستانه انتخابات نهم رياست جمهوري رابطه را قطع كردند؟‎ ‎

من همين موضوع را از زاويه اي ديگر با كوپر مطرح كردم.از او پرسيدم: اگر اصرار داريد كه ايران فعاليت غني‌سازي خود را به ‏حالت تعليق در آورد پس چرا در سال 2005 يكي، دو ماه مانده به دور نهم انتخابات رياست‌جمهوري ايران مذاكرات را يكباره ‏متوقف كرديد و حال آنكه با دولت آقاي خاتمي روي چهار محور توافق صورت گرفته بود؟ اما دستيار ارشد سولانا مدعي شد اين ‏ايران بود كه پايبند به توافقات نماند و بار ديگر تاسيسات اصفهان را به كار انداخت و بعد هم اقدام به راه‌اندازي تاسيسات غني‌سازي ‏در نطنز كرد. حال آنكه براساس اطلاعات دريافتي و موثق من اطمينان داشتم اين ادعا منطبق با واقعيت نبود. البته كوپر در ادامه ‏نظر خود را كمي اصلاح كرد و گفت: هر دو طرف اشكالاتي داشتند و شايد اروپايي‌ها هم بايد كار بيشتري انجام مي‌دادند تا يك ‏راه‌حل طولاني‌مدت و با ثبات‌تري براي برنامه هسته‌اي ايران پيدا مي‌كردند. ‏


‎‎پس دراين جا مي توان گفت كه يك كارشناس اروپايي به ضعف اروپا دراين باره اشاره كرده است ولي اين نمي تواند به ‏صورت دوجانبه ميان ايران وآمريكا ختم شود. آمريكا در مواضع كوپر چه جايگاهي داشت؟‏‎ ‎

كوپرتاكيد مي كرد كه مجبوريم آمريكا را هم در اين مسئله وارد كنيم. ضروري است كه آمريكا در روابط خودش با ايران تجديدنظر ‏كند و شما هم در مقابل از رابطه بهتر با آمريكا سود ببريد. او متقاعد شدن آمريكايي‌ها براي پيوستن به اتحاديه اروپا در مورد حل ‏مسئله هسته‌اي ايران از راه گفت‌وگو را فرصت خوبي براي دو طرف توصيف كرد ولي در عين حال يادآور شد كه اگر توافقي ميان ‏ايران و آمريكا انجام نشود، تحريم‌ها عليه ايران بيشتر خواهد شد و حتي ممكن است به تهديد نظامي عليه ايران منجر شود. كوپر در ‏پايان گفت: من نمي‌خواهم تهديد كنم ولي اينها واقعيت‌هايي است كه ما را نگران مي‌كند. ما تمايل داريم روابط سازنده‌اي ميان ايران ‏و اتحاديه اروپا و آمريكا برقرار شود و البته تحقق اين امر نيازمند آن است كه هر دو طرف از خود انعطاف‌پذيري بيشتري نشان ‏دهند. ‏




No comments:

Post a Comment