تهديدها و تحريم هاي بيشتر در انتظار ايران
گفت و گو با دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران - یکشنبه 22 دی 1387 [2009.01.11]
نادر ايراني
روز آن لاین
اخيرا گروهي از روزنامه نگاران ايراني دريك سفر روزنامه نگاري راهي اروپا شدند. بدرالسادات مفيدي دبيرانجمن صنفي روزنامه نگاران ايران هم از اين جمله بود که در مصاحبه با روز مي گويد در حين سفرمتوجه شده برگزار کنندگان اين سفر از اين طريق مي خواستند پيام خود را به مقامات ايران بدهند مبني بر اين که بدون تعليق غني سازي و رعايت حقوق بشر، وعدم اصلاح روابط ميان ايران وآمريكا، چشم انداز آينده جز تشديد تحريم ها و درنهايت احتمال حمله نظامي نخواهد بود. اين گفت وگو درپي مي آيد.
شما اخيرا با تعدادي از روزنامه نگاران ايراني به بروكسل سفركرديد. هدف از اين سفرچه بود؟
براي من و جمعي از همكاران در ساير رسانههاي كشور چندي پيش سفري يك هفتهاي به بروكسل پايتخت بلژيك و در تعريفي ديگر پايتخت اتحاديه اروپا پيش آمد كه دستاورد آن اگرچه تا حدي قابل پيشبيني نبود، ولي براي من در مقايسه با ساير سفرهاي كاري در نوع خود بينظير بود. چرا كه بيش از آنچه كه منظور اين سفر (كه از قبل آشنايي با نحوه فعاليت اتحاديه اروپا اعلام شده بود) محقق شود، تصويري از آينده و سرنوشت ايران در روابط با اتحاديه اروپا و به طور عامتر عرصه بينالملل براي ما به نمايش گذاشته شد كه در عين نزديكي به واقعيت، نگرانكننده و يأسآلود مينمود.
چرا نگران كننده؟
آن ها هرگونه روابط با ايران بهويژه روابط تجاري- اقتصادي را به حل پرونده هستهاي آن هم به صورت يك طرفه و با پذيرش تعليق كامل و اصرار بر شيوههاي بازدارنده از تحريم گرفته تا تهديد نظامي وابسته كرده اند. از آن دردناكتراينکه ما براي انعكاس اين پيام تلخ به مردم ايران انتخاب شده بوديم؛ به تعبيري ديگر نوعي اتمام حجت با مقامات تهران! اين مسئله از آن جهت براي من دردناك بود كه تا قبل از اين با توجه به پيشينه ديپلماسي نرم اروپاييان و پرهيز آنان از بهكارگيري شيوههاي خشن در مواجهه با ايران چنين فضايي برايم قابل فرض نبود. ضمن آنكه اين پرسش نيز مطرح بود كه اروپاييها در پي تيره بودن روابط ايران و آمريكا طي 30 سال گذشته بيشترين بهره تجاري ـ اقتصادي را بردهاند ولي حال چه شده كه ميخواهند به تدريج از دست دادن اين منافع را بپذيرند؟
شما ديداري هم با سفير ايران در بروكسل داشتيد؛ دراين ديدارچه گذشت؟
ببينيد عمق چالش در روابط ايران و اتحاديه اروپا قبل از انجام هرگونه ديدار كاري با اروپاييها در ملاقات با سفير و تني چند از كاركنان سفارت ايران در بروكسل ملموس شد. اذعان سفير به اين نكته كه اروپاييان هر گونه تغييري در رويكرد در روابط با ايران را منوط به تغيير رويكرد در ايران در ارتباط با پرونده هستهاياش كردهاند، مويد اين مسئله بود. سفيرابتدا سابقهاي از روابط ايران و اتحاديه اروپا فراز و نشيب اين روابط را تشريح كرد. او گفت كه پس از سالها از فاز گفتوگوهاي انتقادي وارد فاز گفتوگوهاي فراگير شامل موضوعاتي چون مبارزه با مواد مخدر، تروريسم و حقوق بشر شديم. بهبود روابط تا جايي پيش رفت كه مدتي بعد شوراي اتحاديه اروپا مصوبهاي صادر كرد كه به موجب آن با ايران وارد مذاكره و امضاي موافقتنامههاي تجاري– اقتصادي و سياسي شود. البته سفير توضيح نداد كه منظور از سالهاي مورد اشارهاش دوران رياستجمهوري آقاي خاتمي است كه قطعا متاثر از ديپلماسي تنشزدايي و طرح گفتوگوي تمدنهاي او پيشرفتي در روابط حاصل شده بود. ولي ادامه سخنان سفيرگواه براين نكته بود. او گفت كه در نيمه دوم سال 84 كه مسئله هستهاي ايران شدت گرفت، ركودي در روابط پيش آمد و دوباره به قالب گفتوگوهاي فراگير برگشتيم. او همچنين معتقد بود كه اتحاديه اروپا يك طرفه مذاكرات مربوط به امضاي دو سند تجاري- اقتصادي و سياسي را به حال تعليق در آورده است. سفيرايران درعين حال رويكرد اتحاديه اروپا به ايران، بعد از صدور قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل در قضيه پرونده هستهاي ايران رادوگانه توصيف كرد كه از يك طرف مذاكره ميكنند و از طرف ديگر به ايران فشار ميآورند.
از نظرسفيرايران دربروكسل نحوه واردآوردن فشارها چگونه است؟
او نحوه عمل اروپاييان به قطعنامههاي شوراي امنيت را دو شكل عنوان كرد: يكي در سطح ملي به اين معنا كه 27 كشور بهطور جداگانه خود را ملزم به رعايت وظايفشان در قبال تعهدات بينالمللي ميدانند و ديگر آنكه به صورت اتخاذ مواضع مشترك در قالب اتحاديه اروپا انجام ميگيرد. سفير ايران معتقد بود در مواردي چون تحريم بانكها و موسسات و شركتها، مصوبات شوراي وزيران اتحاديه اروپا حتي از مصوبات شوراي امنيت سازمان ملل گستردهتر است. سفيرايران در ادامه اهرم فشار ديگر اتحاديه اروپا بر روي ايران را مربوط به بحث حقوقبشر دانست.
آيا دراين باره سفير فهرستي از موارد نقض حقوق بشر درايران را مطرح كرد؟
بله. سفيرفهرستي از قطعنامه هاي صادر شده عليه ايران را برشمردو تعداد قطعنامههاي صادر شده عليه ايران در اين زمينه را به اين شرح دستهبندي كرد: در زمان رياست آلمانيها در اتحاديه اروپا هشت قطعنامه حقوقبشري، پرتغاليها 10 تا، اسلاونيها 13 تا و فرانسويها 17 تا عليه ايران قطعنامه صادرشده است.آقاي سفير تجديدنظر در مورد وضعيت منافقين و خارج كردن نام آنها از ليست تروريستي بهمنظور دادن فرصت بيشتر به آنها كه در صحنه باشندرا به عنوان مورد ديگري از اعمال فشار اروپاييها نسبت به ايران مطرح كرد. او در عين حال در ميان سخنان خود به برنامه اتحاديه اروپا براي پيگيري منافعش در ايران از طريق ارتباط با جامعه مدني ايران و گفتوگوي مستقيم با نهادهاي مردمي و از سوي ديگر ارتباط با نهادهاي حكومتي در قالب همكاريهايي چون مبارزه با مواد مخدر و تروريسم اشاره كرد. سفير فقدان دفتر نمايندگي اتحاديه اروپا در ايران را يك خلأ جدي در روابط دانست و بر همين اساس نيز شايد تمايل داشت كه در ميان پرسشهاي ما در جلسات پيشرو، چرايي عدم گشايش اين دفتر گنجانده شود.
آيا دراين ميان سفيريا كارشناسان سفارت درباره مواضع اتحاديه اروپا نقدي هم ارائه كردند؟
يكي از كارشناسان سفارت مواضع دوگانه اتحاديه اروپا در مورد ايران را مورد نقد قرار داد و مطرح كرد كه پارلمان اروپا از سويي طي قطعنامهاي خواستار بازگشت پرونده ايران از شوراي امنيت به آژانس بينالمللي انرژي اتمي ميشود، و از سوي ديگر مريم رجوي را طي يكسال گذشته سه مرتبه به مقر خود دعوت ميكند يا در مورد امضاي قرارداد همكاري هند و آمريكا در رابطه با NPT واكنش نشان نميدهد. اين كارشناس همچنين مدعي شد درست در هنگامي كه سولانا در حال گفتوگو با ايران بود، اتحاديه اروپا قبل از معلوم شدن نتيجه مذاكرات، بانك ملي را مورد تحريم قرارداد. البته باهمه رفتار دوگانه اتحاديه اروپا بازهم سفير ابراز تمايل ايران به داشتن روابط با اين اتحاديه را مطرح كردو گفت كه با تمام اين مشكلات و مسائل، اتحاديه اروپا اولين شريك تجاري ايران است و بر اين اساس در مورد حفظ روابط آنها نيازمند كمك هستيم كه يك بخش آن به ما مربوط ميشود، بخشي به حكومت و بخش ديگر آن به رسانهها ارتباط پيدا ميكند.
اين علائق بيشتر از چه ابعادي ميان ايران واتحاديه اروپا از نظرشما قابل بررسي است و آيا انرژي دراين بررسي جايي دارد؟
زماني كه سفير ايران اتحاديه اروپا را به عنوان شريك اول تجاري ايران معرفي كرد، بلافاصله ذهن من روي روابط تجاري ايران و اماراتمتحده عربي متمرکز شد كه چند سال است به مدد تحريمهاي اقتصادي به تدريج رتبه اول شراكت تجاري را از آلمان كشوري اروپايي كه بيش از 20 سال شريك اول تجاري ايران محسوب ميشد، ربوده است. البته منظور سفير مراودات اقتصادي مجموع 27 كشور عضو اتحاديه اروپا با ايران بود. (والا همان كه اشاره كردم رتبه اول از آن امارات است.) مراوداتي يك طرفه در قالب صدور انواع و اقسام كالاهاي مصرفي و واسطهاي، صنعتي و تكنولوژيك و غيره به ايران! اين در حالي است كه در مقابل تامين انرژي، بهويژه گاز از جمله مهمترين كالاهايي محسوب ميشود كه ميتواند اروپا را به بازار مصرف خوبي براي ايران تبديل كند. آرزويي بزرگ در عين حال قابل دسترس و البته مشروط به ديپلماسي موفق ايران. به اين خاطر نشست مربوط به سياست و امنيت انرژي كه اروپاييها در اولين روز كاري براي گروه در نظر گرفته بودند، يكي از مهمترين جلسات بود. خاصه آنكه سه كارشناس مجرب انرژي اتحاديه اروپا ساعاتي از وقت خود را به ما اختصاص دادند. هر چند كه در پايان حاصلي جز تاسف و حسرت براي من بهعنوان يك ايراني نداشت.
چرا؟ آيا به دليل اين كه با شرايط جديد، ايران نمي تواند از اين فضا وامكانات استفاده كند؟
تاسف بر اينكه ايران به عنوان دومين كشور داراي ذخاير گازي دنيا نه تنها هيچ بهرهبرداري از بازار مصرف اروپا نميكند، بلكه با اعمال سياستهاي نادرست فرصتها را براي روسيه و قطر بهعنوان اولين و سومين كشورهاي برخوردار از گاز فراهم آورده است. درحال حاضر قطر به مدد گاز پارسجنوبي از يك جزيره كماهميت به دارنده بالاترين درآمد سرانه عالم تبديل شده است. روسيه، بنا به گفته كارشناسان 60 درصد گاز اروپا را تامين ميكند. البته همين كارشناسان معتقد بودند از آنجا كه رفتارهاي روسيه قابل پيشبيني نيست، تضميني هم براي امنيت انرژي اروپا وجود ندارد چون روسيه در زمستان گاز اروپا را به منظور افزايش قيمت دو سه برابري آن به يكباره قطع كرد. بنابراين بحث امنيت انرژي براي اروپاييها كاملا قابل درك است. به همين خاطر هم آنها در حال حاضر به راهحلهاي ديگري فكر مي كنند، حتي خريد گاز مايع كه به دليل حمل و نقل آن از طريق كشتيهاي مخصوص گران است.
به نظرشما راه حل اروپايي هادر حوزه انرژي چيست؟
اولويت اروپا همچنان انتقال گاز طبيعي (CNG) از طريق كشيدن خط لوله است، از اين رو آنان دو راهحل را دنبال ميكنند كه هر دو به طريقي به ايران ارتباط پيدا ميكند؛ يكي انتقال گاز تركمنستان كه در اين صورت بايد از ايران و تركيه عبور كند چون انتقال آن از شمال درياي خزر مسير خيلي طولاني را در بر ميگيرد و در عين حال پرهزينه و در حوزه استحفاظي روسيه است. دوم مستقيما گاز ايران خريداري شود. چنانكه چند سال قبل در اين رابطه خط لولهاي به اسم ناباكو از ايران پيشبيني شد تا جايگزين گاز روسيه به اروپا باشد اما هنوز در مرحله حرف باقيمانده است. چرا كه از زمان روي كار آمدن احمدينژاد ايران تحت تحريمهاي اعلام شده و نشده شركتهاي بزرگ گازي دنيا قرار گرفته است. هر چند كه در اين دوره نيز فرصتهايي براي ايران فراهم شد كه متاسفانه از آن تنوري براي ملت ايران داغ نشد.
به نظرمي رسد سفرسال گذشته وزيرخارجه سوئد درهمين راستا صورت گرفت.
بله و اين مهمترين سفر سال گذشته وزير خارجه سوئد به ايران و ملاقات با احمدينژاد بود تا چارهانديشي اساسي براي آينده انرژي اروپا در پي قطع گاز روسيه و مشكل پيش آمده براي مردمشان انجام دهند. اين ديدارحتي واكنش هايي را هم در سوئد به دنبال داشت بهطوري كه حتي خانم وزير به دليل گذاشتن حجاب اسلامي در هنگام حضور در ايران مورد موأخذه لايههاي لائيك جامعهاش قرار گرفت.
به طور كلي اروپايي ها چه موانعي را برسرراه خريد گازايران مي بينند؟
كارشناسان انرژي اتحاديه اروپا در نشست مورد اشاره ضمن تاكيد بر اينكه ايران بالقوه ميتواند صادركننده خوبي براي اروپا در زمينه گاز باشد، به صراحت موانع بر سر راه خريد گاز ايران را بهرغم نياز شديد اروپا شامل 1 – ادامه فعاليت هستهاي ايران كه منجر به وضع تحريمهاي متعدد شده 2–تيره بودن روابط ايران با آمريكا 3 – دخالت ايران در مسائل فلسطين، لبنان، عراق و... و تقويت گروههاي شبهنظامي در اين كشورها 4 – عدم رعايت حقوقبشر مي دانند. جالب اين جا بود كه چارلز اسر تحليلگر انرژي بهعنوان اولين كارشناس وقتي با گفته يكي از اعضاي گروه (عضو تحريريه يكي از روزنامههاي اصولگرا) مبني بر اينكه انرژي هستهاي حق مسلم ايران است، مواجه شد، به جديت گفت: مسلما همينطور است ولي ما معتقديم اين كار بايد در آينده آن هم براي مقاصد غيرنظامي صورت گيرد. اكنون غنيسازي را متوقف كنيد! در قطع روابط خودتان با آمريكا نيز تجديدنظر نماييد!
كارشناسان اروپايي ايران را درچه شرايطي مي بينند؟ شما در مسايل پيش آمده وضعيت ايران واروپا را به ويژه درحوزه انرژي چگونه ديديد؟
اين سوال مهمي است، ولي من سعي مي كنم تنها به توصيف آنچه گذشته است بپردازم وكمتر ديدگاه هاي خودم را دراين بحث دخالت دهم. فائوزي بنسارسا مشاور انرژي كميسيون اتحاديه اروپا با تاكيد بر وابستگي متقابل ايران و اتحاديه اروپا گفت: ما متمول، شفاف و در عين حال مصرفكننده هستيم و در مقابل، شما به عنوان عرضهكننده انرژي نيازمند ما. ايران ميتواند يك نقش مساوي در اين رابطه داشته باشد، البته به شرطي كه از اصول ما پيروي كند! او ادامه دادكه پيرو موافقتنامه 2002 با دولت قبلي شما (دولت خاتمي) در زمينه انرژي يك نوع همكاري تا 2005 در حال انجام بود كه متاسفانه بعضي مسائل و رويدادهاي سياسي از جمله موضوع هستهاي ايران اين همكاري را متوقف كرد. بنسارسا هنگامي كه با تكرار گفته همان همگروهيمان مبني بر اينكه شما اعتراف كرديد به گاز ايران نياز داريد، پس چرا حقوق هستهاي آن را به رسميت نميشناسيد و شرايطي را به ماديكته ميكنيد؟ گفت: شما ميتوانيد گاز خودتان را نگه داريد. گازي كه در استخراج آن نيازمند همكاري غرب هستيد. ما هم عجلهاي براي خريد گاز استخراج شده شما نداريم! اروپا مسئله انرژي خود را از روسيه و برخي كشورهاي حوزه خزر حل ميكند. در حال حاضر قطر نيز هفتمين توليدكننده براي ماست، تا پايان سال ميلادي يك پيمان با عراق در زمينه گاز منعقد خواهيم كرد و... بنابراين لزومي ندارد ما خريدار گاز ايران باشيم. سامياندروا ديگر كارشناس انرژي شركتكننده در نشست درخصوص اين بحث استناد به يك ضربالمثل اروپايي كرد كه براي رقص تانگو دو نفر لازم است. او گفت: هر دو طرف شرايط خودشان را دارند. كشور عرضهكننده انرژي نميتواند شرايطي را بر طرف مقابلش تحميل كند كه در توليد آن نيز ناتوان و وابسته است. درست است كه ايران دومين منابع گازي جهان را دارد ولي ابزار و تكنولوژي لازم را براي استخراج آن ندارد و ضمن آنكه استخراجش مستلزم صرف وقت زيادي است. بنابراين دور ميز مذاكرات نبايد شعار دهيم كه ما دومين منابع گازي را داريم ولي هنوز نوزاد است! اين كارشناس انرژي تاكيد كردكه موضوع هستهاي ايران بازي ميان اروپا و آمريكا نيست تا بهعنوان ابزاري به نفع يكديگر از آن استفاده كنند. اين يك موضوع جدي بينالمللي است كه هماكنون ديگر شوراي امنيت سازمان ملل درگير آن است و اگر ايران در اين رابطه رويهاش را تغيير ندهد، معلوم نيست آينده چه شود!
درارتباط پرونده هستهاي موضع اروپايي ها را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ احتمال عقب نشيني درچه حوزه هايي ازناحيه آنان وجود دارد؟
پس از نشست انرژي، هنگام ناهار مباحثي نيز از سوي دستيار ارشد سولانا رئيس كميسيون سياست خارجي اتحاديه اروپا درخصوص پرونده هستهاي ايران مطرح شد که مويد اين نكته بود كه ظاهرا اتحاديه اروپا حاضر نيست در اين موضوع از خواستههاي خودش عقبنشيني كند. اين مباحث به نحوي به گروه انعكاس داده شد. بهرغم تاكيدات آقاي كوپر بر تمايل اروپا بر برقراري روابط نزديكتر با ايران، ولي من ذرهاي نرمش در آينده رفتار اروپاييها مشاهده نمي كردم. كوپربا توجه به نقش مهم ايران در خاورميانه تاكيد مي كرد كه ايران واروپا هر دو مي توانند يكديگر را ثروتمندتر كنندو انرژي موضوعي است كه اتحاديه اروپا و ايران منافع مشترك چشمگيري دارند. كوپر مي گفت به نفع تهران است كه بهعنوان صادركننده مستقل، اروپا را به بازار بازي براي ايران تبديل كند و در عين حال به نفع اين اتحاديه است كه كاملا به روسيه در مورد گاز وابسته نباشد. ولي كوپر بلافاصله به 630 كيلوگرم اورانيوم غنيشده درايران اشاره و سوال كردايران با اين مقدار اورانيوم غنيشده چكار ميخواهد بكند؟ و اساسا شما چه اطلاعاتي در مورد غنيسازي كه در نطنز انجام ميشود، داريد؟ طبيعتا پاسخ به چنين پرسشي نه در توان اعضاي گروه بود نه اساسا ما در موقعيتي قرار داشتيم كه به آن پاسخ دهيم. ضمن آنكه بهزعم من كوپر دنبال دريافت جوابي هم از طرف ما نبود و بيشتر از اين طريق مقامات تهران را خطاب گرفته بود. البته پرسش او با واكنش چند نفر از اعضاي گروه مواجه شد كه برخورد دوگانه با اسرائيل و ايران در موضوع هستهاي را مطرح ميكردند. كوپر به آنها جواب داد: ما دوست داريم خاورميانهاي عاري از سلاح هستهاي داشته باشيم و حتي در تمام دنيا وقتي ميگوييم خاورميانه، منظورمان اسرائيل هم است. اكنون اما مسئله هستهاي ايران مطرح است. البته ما فكر نميكنيم كه ايران در حال ساخت بمب باشد و آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم تاييد كرده كه انحرافي در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران ديده نميشود ولي تاكنون يكسري سوالات آژانس از سوي ايران بيپاسخ مانده و يا جوابهايي گرفته كه پذيرفتن آنها قابل قبول نيست.
آيا كوپربراي ابهام هاي اتحاديه اروپا ادله اي را مطرح كرد يا تنها به ادعاهايي دراين خصوص بسنده كرد؟
او دو دليل براي ابهام در اين خصوص مطرح كرد: 1 – قرار بود بازرسان آژانس براي بازديد از سايتي در لويزان بروند. يك تاخير زماني كوتاه داشتند ولي وقتي به آنجا رفتند، ديدند همه ماشينآلات و تجهيزات از آنجا برده شده و به طور كلي دو كيلومتر از خاك لويزان برداشته شده بود. وقتي علت را جويا شديم، مقامهاي ايراني گفتند كه ميخواهند پارك بسازند. البته هيچ شاهد و مدركي از اينكه قرار بود پاركي در آنجا ساخته شود در دست نيست. 2 – دولت ايران نرمافزارهايي را خريداري كرده كه بهوسيله آن تاثير فشار بر آهن سنجيده شود. وقتي آژانس علت خريداري اين نرمافزارها را پرسيد، گفتند ميخواهيم تاثير تصادفات ماشينها را بر روي يكديگر بسنجيم. اين در حالي است كه هيچكس در جهان از چنين نرمافزار گراني براي سنجش تاثير تصادفات استفاده نميكند و معمولا در مواقعي به كار گرفته ميشود كه كشوري در حال طراحي سلاح هستهاي است. كوپر با بيان اينكه دولتها تمام اطلاعات را در اختيار رسانهها نميگذارند، نتيجه گرفت كه مثالهايي از اين قبيل ما را نگران اين مسئله كرده كه اگر ايران به قدرت هستهاي دست يابد، رقابت هستهاي ايجاد ميشود و عربستان، سوريه و... وارد كار خواهند شد و به يكباره تمام خاورميانه تبديل به يك كابوس ميشود و در اين صورت امنيت ايران هم كمتر خواهد شد و نه بيشتر!
اماايران وروسيه برسردريافت سوخت هسته اي توافق كرده اند و سازمان انرژي هسته اي هيچگونه انحرافي دربرنامه ايران مشاهده نكرده است؟
جالب اين است كه مشاور ارشد سولانا به توافق ايران و روسيه براي تامين سوخت نيروگاه بوشهر براي 10 سال آينده اشاره كرد وهمچنين اينكه اگر ايران همين الان بخواهد براي ساخت نيروگاههايي جديد قرار دادببندد تا اين مواد غني شده را در آن بهكار گيرد، 20 سال طول ميكشد و اگر قصد داشته باشد بدون وابستگي خارجي آن را انجام دهد، دستكم 50 سال بهطول ميانجامد و تازه معلوم نيست موفق مي شود يا خير.البته كوپر توانايي هستهاي ايران را مورد تجليل قرار داد و تاكيد كردكه شما نشان داديد از توانايي هستهاي زيادي برخورداريد و در آينده اگر كشوري ارسال سوخت به شما را قطع كند، ميتوانيد سوخت مورد نياز خودتان را تامين كنيد. بنابراين زمان معقولي است كه دولت ايران به برنامه هستهاي خود نگاهي دوباره انداخته و بگويد كه ما توانايي خودمان را نشان داديم و حالا چرا به گفتوگوها بر نگرديم و با طرف مقابل توافقي انجام ندهيم! خاصه آنكه ايران ميتواند تحت پوشش قانون NPT از انرژي هستهاي برخوردار شود.
ولي اين اروپايي ها بودند كه ناگهان درآستانه انتخابات نهم رياست جمهوري رابطه را قطع كردند؟
من همين موضوع را از زاويه اي ديگر با كوپر مطرح كردم.از او پرسيدم: اگر اصرار داريد كه ايران فعاليت غنيسازي خود را به حالت تعليق در آورد پس چرا در سال 2005 يكي، دو ماه مانده به دور نهم انتخابات رياستجمهوري ايران مذاكرات را يكباره متوقف كرديد و حال آنكه با دولت آقاي خاتمي روي چهار محور توافق صورت گرفته بود؟ اما دستيار ارشد سولانا مدعي شد اين ايران بود كه پايبند به توافقات نماند و بار ديگر تاسيسات اصفهان را به كار انداخت و بعد هم اقدام به راهاندازي تاسيسات غنيسازي در نطنز كرد. حال آنكه براساس اطلاعات دريافتي و موثق من اطمينان داشتم اين ادعا منطبق با واقعيت نبود. البته كوپر در ادامه نظر خود را كمي اصلاح كرد و گفت: هر دو طرف اشكالاتي داشتند و شايد اروپاييها هم بايد كار بيشتري انجام ميدادند تا يك راهحل طولانيمدت و با ثباتتري براي برنامه هستهاي ايران پيدا ميكردند.
پس دراين جا مي توان گفت كه يك كارشناس اروپايي به ضعف اروپا دراين باره اشاره كرده است ولي اين نمي تواند به صورت دوجانبه ميان ايران وآمريكا ختم شود. آمريكا در مواضع كوپر چه جايگاهي داشت؟
كوپرتاكيد مي كرد كه مجبوريم آمريكا را هم در اين مسئله وارد كنيم. ضروري است كه آمريكا در روابط خودش با ايران تجديدنظر كند و شما هم در مقابل از رابطه بهتر با آمريكا سود ببريد. او متقاعد شدن آمريكاييها براي پيوستن به اتحاديه اروپا در مورد حل مسئله هستهاي ايران از راه گفتوگو را فرصت خوبي براي دو طرف توصيف كرد ولي در عين حال يادآور شد كه اگر توافقي ميان ايران و آمريكا انجام نشود، تحريمها عليه ايران بيشتر خواهد شد و حتي ممكن است به تهديد نظامي عليه ايران منجر شود. كوپر در پايان گفت: من نميخواهم تهديد كنم ولي اينها واقعيتهايي است كه ما را نگران ميكند. ما تمايل داريم روابط سازندهاي ميان ايران و اتحاديه اروپا و آمريكا برقرار شود و البته تحقق اين امر نيازمند آن است كه هر دو طرف از خود انعطافپذيري بيشتري نشان دهند.
گفت و گو با دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران - یکشنبه 22 دی 1387 [2009.01.11]
نادر ايراني
روز آن لاین
اخيرا گروهي از روزنامه نگاران ايراني دريك سفر روزنامه نگاري راهي اروپا شدند. بدرالسادات مفيدي دبيرانجمن صنفي روزنامه نگاران ايران هم از اين جمله بود که در مصاحبه با روز مي گويد در حين سفرمتوجه شده برگزار کنندگان اين سفر از اين طريق مي خواستند پيام خود را به مقامات ايران بدهند مبني بر اين که بدون تعليق غني سازي و رعايت حقوق بشر، وعدم اصلاح روابط ميان ايران وآمريكا، چشم انداز آينده جز تشديد تحريم ها و درنهايت احتمال حمله نظامي نخواهد بود. اين گفت وگو درپي مي آيد.
شما اخيرا با تعدادي از روزنامه نگاران ايراني به بروكسل سفركرديد. هدف از اين سفرچه بود؟
براي من و جمعي از همكاران در ساير رسانههاي كشور چندي پيش سفري يك هفتهاي به بروكسل پايتخت بلژيك و در تعريفي ديگر پايتخت اتحاديه اروپا پيش آمد كه دستاورد آن اگرچه تا حدي قابل پيشبيني نبود، ولي براي من در مقايسه با ساير سفرهاي كاري در نوع خود بينظير بود. چرا كه بيش از آنچه كه منظور اين سفر (كه از قبل آشنايي با نحوه فعاليت اتحاديه اروپا اعلام شده بود) محقق شود، تصويري از آينده و سرنوشت ايران در روابط با اتحاديه اروپا و به طور عامتر عرصه بينالملل براي ما به نمايش گذاشته شد كه در عين نزديكي به واقعيت، نگرانكننده و يأسآلود مينمود.
چرا نگران كننده؟
آن ها هرگونه روابط با ايران بهويژه روابط تجاري- اقتصادي را به حل پرونده هستهاي آن هم به صورت يك طرفه و با پذيرش تعليق كامل و اصرار بر شيوههاي بازدارنده از تحريم گرفته تا تهديد نظامي وابسته كرده اند. از آن دردناكتراينکه ما براي انعكاس اين پيام تلخ به مردم ايران انتخاب شده بوديم؛ به تعبيري ديگر نوعي اتمام حجت با مقامات تهران! اين مسئله از آن جهت براي من دردناك بود كه تا قبل از اين با توجه به پيشينه ديپلماسي نرم اروپاييان و پرهيز آنان از بهكارگيري شيوههاي خشن در مواجهه با ايران چنين فضايي برايم قابل فرض نبود. ضمن آنكه اين پرسش نيز مطرح بود كه اروپاييها در پي تيره بودن روابط ايران و آمريكا طي 30 سال گذشته بيشترين بهره تجاري ـ اقتصادي را بردهاند ولي حال چه شده كه ميخواهند به تدريج از دست دادن اين منافع را بپذيرند؟
شما ديداري هم با سفير ايران در بروكسل داشتيد؛ دراين ديدارچه گذشت؟
ببينيد عمق چالش در روابط ايران و اتحاديه اروپا قبل از انجام هرگونه ديدار كاري با اروپاييها در ملاقات با سفير و تني چند از كاركنان سفارت ايران در بروكسل ملموس شد. اذعان سفير به اين نكته كه اروپاييان هر گونه تغييري در رويكرد در روابط با ايران را منوط به تغيير رويكرد در ايران در ارتباط با پرونده هستهاياش كردهاند، مويد اين مسئله بود. سفيرابتدا سابقهاي از روابط ايران و اتحاديه اروپا فراز و نشيب اين روابط را تشريح كرد. او گفت كه پس از سالها از فاز گفتوگوهاي انتقادي وارد فاز گفتوگوهاي فراگير شامل موضوعاتي چون مبارزه با مواد مخدر، تروريسم و حقوق بشر شديم. بهبود روابط تا جايي پيش رفت كه مدتي بعد شوراي اتحاديه اروپا مصوبهاي صادر كرد كه به موجب آن با ايران وارد مذاكره و امضاي موافقتنامههاي تجاري– اقتصادي و سياسي شود. البته سفير توضيح نداد كه منظور از سالهاي مورد اشارهاش دوران رياستجمهوري آقاي خاتمي است كه قطعا متاثر از ديپلماسي تنشزدايي و طرح گفتوگوي تمدنهاي او پيشرفتي در روابط حاصل شده بود. ولي ادامه سخنان سفيرگواه براين نكته بود. او گفت كه در نيمه دوم سال 84 كه مسئله هستهاي ايران شدت گرفت، ركودي در روابط پيش آمد و دوباره به قالب گفتوگوهاي فراگير برگشتيم. او همچنين معتقد بود كه اتحاديه اروپا يك طرفه مذاكرات مربوط به امضاي دو سند تجاري- اقتصادي و سياسي را به حال تعليق در آورده است. سفيرايران درعين حال رويكرد اتحاديه اروپا به ايران، بعد از صدور قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل در قضيه پرونده هستهاي ايران رادوگانه توصيف كرد كه از يك طرف مذاكره ميكنند و از طرف ديگر به ايران فشار ميآورند.
از نظرسفيرايران دربروكسل نحوه واردآوردن فشارها چگونه است؟
او نحوه عمل اروپاييان به قطعنامههاي شوراي امنيت را دو شكل عنوان كرد: يكي در سطح ملي به اين معنا كه 27 كشور بهطور جداگانه خود را ملزم به رعايت وظايفشان در قبال تعهدات بينالمللي ميدانند و ديگر آنكه به صورت اتخاذ مواضع مشترك در قالب اتحاديه اروپا انجام ميگيرد. سفير ايران معتقد بود در مواردي چون تحريم بانكها و موسسات و شركتها، مصوبات شوراي وزيران اتحاديه اروپا حتي از مصوبات شوراي امنيت سازمان ملل گستردهتر است. سفيرايران در ادامه اهرم فشار ديگر اتحاديه اروپا بر روي ايران را مربوط به بحث حقوقبشر دانست.
آيا دراين باره سفير فهرستي از موارد نقض حقوق بشر درايران را مطرح كرد؟
بله. سفيرفهرستي از قطعنامه هاي صادر شده عليه ايران را برشمردو تعداد قطعنامههاي صادر شده عليه ايران در اين زمينه را به اين شرح دستهبندي كرد: در زمان رياست آلمانيها در اتحاديه اروپا هشت قطعنامه حقوقبشري، پرتغاليها 10 تا، اسلاونيها 13 تا و فرانسويها 17 تا عليه ايران قطعنامه صادرشده است.آقاي سفير تجديدنظر در مورد وضعيت منافقين و خارج كردن نام آنها از ليست تروريستي بهمنظور دادن فرصت بيشتر به آنها كه در صحنه باشندرا به عنوان مورد ديگري از اعمال فشار اروپاييها نسبت به ايران مطرح كرد. او در عين حال در ميان سخنان خود به برنامه اتحاديه اروپا براي پيگيري منافعش در ايران از طريق ارتباط با جامعه مدني ايران و گفتوگوي مستقيم با نهادهاي مردمي و از سوي ديگر ارتباط با نهادهاي حكومتي در قالب همكاريهايي چون مبارزه با مواد مخدر و تروريسم اشاره كرد. سفير فقدان دفتر نمايندگي اتحاديه اروپا در ايران را يك خلأ جدي در روابط دانست و بر همين اساس نيز شايد تمايل داشت كه در ميان پرسشهاي ما در جلسات پيشرو، چرايي عدم گشايش اين دفتر گنجانده شود.
آيا دراين ميان سفيريا كارشناسان سفارت درباره مواضع اتحاديه اروپا نقدي هم ارائه كردند؟
يكي از كارشناسان سفارت مواضع دوگانه اتحاديه اروپا در مورد ايران را مورد نقد قرار داد و مطرح كرد كه پارلمان اروپا از سويي طي قطعنامهاي خواستار بازگشت پرونده ايران از شوراي امنيت به آژانس بينالمللي انرژي اتمي ميشود، و از سوي ديگر مريم رجوي را طي يكسال گذشته سه مرتبه به مقر خود دعوت ميكند يا در مورد امضاي قرارداد همكاري هند و آمريكا در رابطه با NPT واكنش نشان نميدهد. اين كارشناس همچنين مدعي شد درست در هنگامي كه سولانا در حال گفتوگو با ايران بود، اتحاديه اروپا قبل از معلوم شدن نتيجه مذاكرات، بانك ملي را مورد تحريم قرارداد. البته باهمه رفتار دوگانه اتحاديه اروپا بازهم سفير ابراز تمايل ايران به داشتن روابط با اين اتحاديه را مطرح كردو گفت كه با تمام اين مشكلات و مسائل، اتحاديه اروپا اولين شريك تجاري ايران است و بر اين اساس در مورد حفظ روابط آنها نيازمند كمك هستيم كه يك بخش آن به ما مربوط ميشود، بخشي به حكومت و بخش ديگر آن به رسانهها ارتباط پيدا ميكند.
اين علائق بيشتر از چه ابعادي ميان ايران واتحاديه اروپا از نظرشما قابل بررسي است و آيا انرژي دراين بررسي جايي دارد؟
زماني كه سفير ايران اتحاديه اروپا را به عنوان شريك اول تجاري ايران معرفي كرد، بلافاصله ذهن من روي روابط تجاري ايران و اماراتمتحده عربي متمرکز شد كه چند سال است به مدد تحريمهاي اقتصادي به تدريج رتبه اول شراكت تجاري را از آلمان كشوري اروپايي كه بيش از 20 سال شريك اول تجاري ايران محسوب ميشد، ربوده است. البته منظور سفير مراودات اقتصادي مجموع 27 كشور عضو اتحاديه اروپا با ايران بود. (والا همان كه اشاره كردم رتبه اول از آن امارات است.) مراوداتي يك طرفه در قالب صدور انواع و اقسام كالاهاي مصرفي و واسطهاي، صنعتي و تكنولوژيك و غيره به ايران! اين در حالي است كه در مقابل تامين انرژي، بهويژه گاز از جمله مهمترين كالاهايي محسوب ميشود كه ميتواند اروپا را به بازار مصرف خوبي براي ايران تبديل كند. آرزويي بزرگ در عين حال قابل دسترس و البته مشروط به ديپلماسي موفق ايران. به اين خاطر نشست مربوط به سياست و امنيت انرژي كه اروپاييها در اولين روز كاري براي گروه در نظر گرفته بودند، يكي از مهمترين جلسات بود. خاصه آنكه سه كارشناس مجرب انرژي اتحاديه اروپا ساعاتي از وقت خود را به ما اختصاص دادند. هر چند كه در پايان حاصلي جز تاسف و حسرت براي من بهعنوان يك ايراني نداشت.
چرا؟ آيا به دليل اين كه با شرايط جديد، ايران نمي تواند از اين فضا وامكانات استفاده كند؟
تاسف بر اينكه ايران به عنوان دومين كشور داراي ذخاير گازي دنيا نه تنها هيچ بهرهبرداري از بازار مصرف اروپا نميكند، بلكه با اعمال سياستهاي نادرست فرصتها را براي روسيه و قطر بهعنوان اولين و سومين كشورهاي برخوردار از گاز فراهم آورده است. درحال حاضر قطر به مدد گاز پارسجنوبي از يك جزيره كماهميت به دارنده بالاترين درآمد سرانه عالم تبديل شده است. روسيه، بنا به گفته كارشناسان 60 درصد گاز اروپا را تامين ميكند. البته همين كارشناسان معتقد بودند از آنجا كه رفتارهاي روسيه قابل پيشبيني نيست، تضميني هم براي امنيت انرژي اروپا وجود ندارد چون روسيه در زمستان گاز اروپا را به منظور افزايش قيمت دو سه برابري آن به يكباره قطع كرد. بنابراين بحث امنيت انرژي براي اروپاييها كاملا قابل درك است. به همين خاطر هم آنها در حال حاضر به راهحلهاي ديگري فكر مي كنند، حتي خريد گاز مايع كه به دليل حمل و نقل آن از طريق كشتيهاي مخصوص گران است.
به نظرشما راه حل اروپايي هادر حوزه انرژي چيست؟
اولويت اروپا همچنان انتقال گاز طبيعي (CNG) از طريق كشيدن خط لوله است، از اين رو آنان دو راهحل را دنبال ميكنند كه هر دو به طريقي به ايران ارتباط پيدا ميكند؛ يكي انتقال گاز تركمنستان كه در اين صورت بايد از ايران و تركيه عبور كند چون انتقال آن از شمال درياي خزر مسير خيلي طولاني را در بر ميگيرد و در عين حال پرهزينه و در حوزه استحفاظي روسيه است. دوم مستقيما گاز ايران خريداري شود. چنانكه چند سال قبل در اين رابطه خط لولهاي به اسم ناباكو از ايران پيشبيني شد تا جايگزين گاز روسيه به اروپا باشد اما هنوز در مرحله حرف باقيمانده است. چرا كه از زمان روي كار آمدن احمدينژاد ايران تحت تحريمهاي اعلام شده و نشده شركتهاي بزرگ گازي دنيا قرار گرفته است. هر چند كه در اين دوره نيز فرصتهايي براي ايران فراهم شد كه متاسفانه از آن تنوري براي ملت ايران داغ نشد.
به نظرمي رسد سفرسال گذشته وزيرخارجه سوئد درهمين راستا صورت گرفت.
بله و اين مهمترين سفر سال گذشته وزير خارجه سوئد به ايران و ملاقات با احمدينژاد بود تا چارهانديشي اساسي براي آينده انرژي اروپا در پي قطع گاز روسيه و مشكل پيش آمده براي مردمشان انجام دهند. اين ديدارحتي واكنش هايي را هم در سوئد به دنبال داشت بهطوري كه حتي خانم وزير به دليل گذاشتن حجاب اسلامي در هنگام حضور در ايران مورد موأخذه لايههاي لائيك جامعهاش قرار گرفت.
به طور كلي اروپايي ها چه موانعي را برسرراه خريد گازايران مي بينند؟
كارشناسان انرژي اتحاديه اروپا در نشست مورد اشاره ضمن تاكيد بر اينكه ايران بالقوه ميتواند صادركننده خوبي براي اروپا در زمينه گاز باشد، به صراحت موانع بر سر راه خريد گاز ايران را بهرغم نياز شديد اروپا شامل 1 – ادامه فعاليت هستهاي ايران كه منجر به وضع تحريمهاي متعدد شده 2–تيره بودن روابط ايران با آمريكا 3 – دخالت ايران در مسائل فلسطين، لبنان، عراق و... و تقويت گروههاي شبهنظامي در اين كشورها 4 – عدم رعايت حقوقبشر مي دانند. جالب اين جا بود كه چارلز اسر تحليلگر انرژي بهعنوان اولين كارشناس وقتي با گفته يكي از اعضاي گروه (عضو تحريريه يكي از روزنامههاي اصولگرا) مبني بر اينكه انرژي هستهاي حق مسلم ايران است، مواجه شد، به جديت گفت: مسلما همينطور است ولي ما معتقديم اين كار بايد در آينده آن هم براي مقاصد غيرنظامي صورت گيرد. اكنون غنيسازي را متوقف كنيد! در قطع روابط خودتان با آمريكا نيز تجديدنظر نماييد!
كارشناسان اروپايي ايران را درچه شرايطي مي بينند؟ شما در مسايل پيش آمده وضعيت ايران واروپا را به ويژه درحوزه انرژي چگونه ديديد؟
اين سوال مهمي است، ولي من سعي مي كنم تنها به توصيف آنچه گذشته است بپردازم وكمتر ديدگاه هاي خودم را دراين بحث دخالت دهم. فائوزي بنسارسا مشاور انرژي كميسيون اتحاديه اروپا با تاكيد بر وابستگي متقابل ايران و اتحاديه اروپا گفت: ما متمول، شفاف و در عين حال مصرفكننده هستيم و در مقابل، شما به عنوان عرضهكننده انرژي نيازمند ما. ايران ميتواند يك نقش مساوي در اين رابطه داشته باشد، البته به شرطي كه از اصول ما پيروي كند! او ادامه دادكه پيرو موافقتنامه 2002 با دولت قبلي شما (دولت خاتمي) در زمينه انرژي يك نوع همكاري تا 2005 در حال انجام بود كه متاسفانه بعضي مسائل و رويدادهاي سياسي از جمله موضوع هستهاي ايران اين همكاري را متوقف كرد. بنسارسا هنگامي كه با تكرار گفته همان همگروهيمان مبني بر اينكه شما اعتراف كرديد به گاز ايران نياز داريد، پس چرا حقوق هستهاي آن را به رسميت نميشناسيد و شرايطي را به ماديكته ميكنيد؟ گفت: شما ميتوانيد گاز خودتان را نگه داريد. گازي كه در استخراج آن نيازمند همكاري غرب هستيد. ما هم عجلهاي براي خريد گاز استخراج شده شما نداريم! اروپا مسئله انرژي خود را از روسيه و برخي كشورهاي حوزه خزر حل ميكند. در حال حاضر قطر نيز هفتمين توليدكننده براي ماست، تا پايان سال ميلادي يك پيمان با عراق در زمينه گاز منعقد خواهيم كرد و... بنابراين لزومي ندارد ما خريدار گاز ايران باشيم. سامياندروا ديگر كارشناس انرژي شركتكننده در نشست درخصوص اين بحث استناد به يك ضربالمثل اروپايي كرد كه براي رقص تانگو دو نفر لازم است. او گفت: هر دو طرف شرايط خودشان را دارند. كشور عرضهكننده انرژي نميتواند شرايطي را بر طرف مقابلش تحميل كند كه در توليد آن نيز ناتوان و وابسته است. درست است كه ايران دومين منابع گازي جهان را دارد ولي ابزار و تكنولوژي لازم را براي استخراج آن ندارد و ضمن آنكه استخراجش مستلزم صرف وقت زيادي است. بنابراين دور ميز مذاكرات نبايد شعار دهيم كه ما دومين منابع گازي را داريم ولي هنوز نوزاد است! اين كارشناس انرژي تاكيد كردكه موضوع هستهاي ايران بازي ميان اروپا و آمريكا نيست تا بهعنوان ابزاري به نفع يكديگر از آن استفاده كنند. اين يك موضوع جدي بينالمللي است كه هماكنون ديگر شوراي امنيت سازمان ملل درگير آن است و اگر ايران در اين رابطه رويهاش را تغيير ندهد، معلوم نيست آينده چه شود!
درارتباط پرونده هستهاي موضع اروپايي ها را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ احتمال عقب نشيني درچه حوزه هايي ازناحيه آنان وجود دارد؟
پس از نشست انرژي، هنگام ناهار مباحثي نيز از سوي دستيار ارشد سولانا رئيس كميسيون سياست خارجي اتحاديه اروپا درخصوص پرونده هستهاي ايران مطرح شد که مويد اين نكته بود كه ظاهرا اتحاديه اروپا حاضر نيست در اين موضوع از خواستههاي خودش عقبنشيني كند. اين مباحث به نحوي به گروه انعكاس داده شد. بهرغم تاكيدات آقاي كوپر بر تمايل اروپا بر برقراري روابط نزديكتر با ايران، ولي من ذرهاي نرمش در آينده رفتار اروپاييها مشاهده نمي كردم. كوپربا توجه به نقش مهم ايران در خاورميانه تاكيد مي كرد كه ايران واروپا هر دو مي توانند يكديگر را ثروتمندتر كنندو انرژي موضوعي است كه اتحاديه اروپا و ايران منافع مشترك چشمگيري دارند. كوپر مي گفت به نفع تهران است كه بهعنوان صادركننده مستقل، اروپا را به بازار بازي براي ايران تبديل كند و در عين حال به نفع اين اتحاديه است كه كاملا به روسيه در مورد گاز وابسته نباشد. ولي كوپر بلافاصله به 630 كيلوگرم اورانيوم غنيشده درايران اشاره و سوال كردايران با اين مقدار اورانيوم غنيشده چكار ميخواهد بكند؟ و اساسا شما چه اطلاعاتي در مورد غنيسازي كه در نطنز انجام ميشود، داريد؟ طبيعتا پاسخ به چنين پرسشي نه در توان اعضاي گروه بود نه اساسا ما در موقعيتي قرار داشتيم كه به آن پاسخ دهيم. ضمن آنكه بهزعم من كوپر دنبال دريافت جوابي هم از طرف ما نبود و بيشتر از اين طريق مقامات تهران را خطاب گرفته بود. البته پرسش او با واكنش چند نفر از اعضاي گروه مواجه شد كه برخورد دوگانه با اسرائيل و ايران در موضوع هستهاي را مطرح ميكردند. كوپر به آنها جواب داد: ما دوست داريم خاورميانهاي عاري از سلاح هستهاي داشته باشيم و حتي در تمام دنيا وقتي ميگوييم خاورميانه، منظورمان اسرائيل هم است. اكنون اما مسئله هستهاي ايران مطرح است. البته ما فكر نميكنيم كه ايران در حال ساخت بمب باشد و آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم تاييد كرده كه انحرافي در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران ديده نميشود ولي تاكنون يكسري سوالات آژانس از سوي ايران بيپاسخ مانده و يا جوابهايي گرفته كه پذيرفتن آنها قابل قبول نيست.
آيا كوپربراي ابهام هاي اتحاديه اروپا ادله اي را مطرح كرد يا تنها به ادعاهايي دراين خصوص بسنده كرد؟
او دو دليل براي ابهام در اين خصوص مطرح كرد: 1 – قرار بود بازرسان آژانس براي بازديد از سايتي در لويزان بروند. يك تاخير زماني كوتاه داشتند ولي وقتي به آنجا رفتند، ديدند همه ماشينآلات و تجهيزات از آنجا برده شده و به طور كلي دو كيلومتر از خاك لويزان برداشته شده بود. وقتي علت را جويا شديم، مقامهاي ايراني گفتند كه ميخواهند پارك بسازند. البته هيچ شاهد و مدركي از اينكه قرار بود پاركي در آنجا ساخته شود در دست نيست. 2 – دولت ايران نرمافزارهايي را خريداري كرده كه بهوسيله آن تاثير فشار بر آهن سنجيده شود. وقتي آژانس علت خريداري اين نرمافزارها را پرسيد، گفتند ميخواهيم تاثير تصادفات ماشينها را بر روي يكديگر بسنجيم. اين در حالي است كه هيچكس در جهان از چنين نرمافزار گراني براي سنجش تاثير تصادفات استفاده نميكند و معمولا در مواقعي به كار گرفته ميشود كه كشوري در حال طراحي سلاح هستهاي است. كوپر با بيان اينكه دولتها تمام اطلاعات را در اختيار رسانهها نميگذارند، نتيجه گرفت كه مثالهايي از اين قبيل ما را نگران اين مسئله كرده كه اگر ايران به قدرت هستهاي دست يابد، رقابت هستهاي ايجاد ميشود و عربستان، سوريه و... وارد كار خواهند شد و به يكباره تمام خاورميانه تبديل به يك كابوس ميشود و در اين صورت امنيت ايران هم كمتر خواهد شد و نه بيشتر!
اماايران وروسيه برسردريافت سوخت هسته اي توافق كرده اند و سازمان انرژي هسته اي هيچگونه انحرافي دربرنامه ايران مشاهده نكرده است؟
جالب اين است كه مشاور ارشد سولانا به توافق ايران و روسيه براي تامين سوخت نيروگاه بوشهر براي 10 سال آينده اشاره كرد وهمچنين اينكه اگر ايران همين الان بخواهد براي ساخت نيروگاههايي جديد قرار دادببندد تا اين مواد غني شده را در آن بهكار گيرد، 20 سال طول ميكشد و اگر قصد داشته باشد بدون وابستگي خارجي آن را انجام دهد، دستكم 50 سال بهطول ميانجامد و تازه معلوم نيست موفق مي شود يا خير.البته كوپر توانايي هستهاي ايران را مورد تجليل قرار داد و تاكيد كردكه شما نشان داديد از توانايي هستهاي زيادي برخورداريد و در آينده اگر كشوري ارسال سوخت به شما را قطع كند، ميتوانيد سوخت مورد نياز خودتان را تامين كنيد. بنابراين زمان معقولي است كه دولت ايران به برنامه هستهاي خود نگاهي دوباره انداخته و بگويد كه ما توانايي خودمان را نشان داديم و حالا چرا به گفتوگوها بر نگرديم و با طرف مقابل توافقي انجام ندهيم! خاصه آنكه ايران ميتواند تحت پوشش قانون NPT از انرژي هستهاي برخوردار شود.
ولي اين اروپايي ها بودند كه ناگهان درآستانه انتخابات نهم رياست جمهوري رابطه را قطع كردند؟
من همين موضوع را از زاويه اي ديگر با كوپر مطرح كردم.از او پرسيدم: اگر اصرار داريد كه ايران فعاليت غنيسازي خود را به حالت تعليق در آورد پس چرا در سال 2005 يكي، دو ماه مانده به دور نهم انتخابات رياستجمهوري ايران مذاكرات را يكباره متوقف كرديد و حال آنكه با دولت آقاي خاتمي روي چهار محور توافق صورت گرفته بود؟ اما دستيار ارشد سولانا مدعي شد اين ايران بود كه پايبند به توافقات نماند و بار ديگر تاسيسات اصفهان را به كار انداخت و بعد هم اقدام به راهاندازي تاسيسات غنيسازي در نطنز كرد. حال آنكه براساس اطلاعات دريافتي و موثق من اطمينان داشتم اين ادعا منطبق با واقعيت نبود. البته كوپر در ادامه نظر خود را كمي اصلاح كرد و گفت: هر دو طرف اشكالاتي داشتند و شايد اروپاييها هم بايد كار بيشتري انجام ميدادند تا يك راهحل طولانيمدت و با ثباتتري براي برنامه هستهاي ايران پيدا ميكردند.
پس دراين جا مي توان گفت كه يك كارشناس اروپايي به ضعف اروپا دراين باره اشاره كرده است ولي اين نمي تواند به صورت دوجانبه ميان ايران وآمريكا ختم شود. آمريكا در مواضع كوپر چه جايگاهي داشت؟
كوپرتاكيد مي كرد كه مجبوريم آمريكا را هم در اين مسئله وارد كنيم. ضروري است كه آمريكا در روابط خودش با ايران تجديدنظر كند و شما هم در مقابل از رابطه بهتر با آمريكا سود ببريد. او متقاعد شدن آمريكاييها براي پيوستن به اتحاديه اروپا در مورد حل مسئله هستهاي ايران از راه گفتوگو را فرصت خوبي براي دو طرف توصيف كرد ولي در عين حال يادآور شد كه اگر توافقي ميان ايران و آمريكا انجام نشود، تحريمها عليه ايران بيشتر خواهد شد و حتي ممكن است به تهديد نظامي عليه ايران منجر شود. كوپر در پايان گفت: من نميخواهم تهديد كنم ولي اينها واقعيتهايي است كه ما را نگران ميكند. ما تمايل داريم روابط سازندهاي ميان ايران و اتحاديه اروپا و آمريكا برقرار شود و البته تحقق اين امر نيازمند آن است كه هر دو طرف از خود انعطافپذيري بيشتري نشان دهند.
No comments:
Post a Comment