در غزه دشمن واقعي ايران است
مقاله اي از لس آنجلس تايمز - دوشنبه 16 دی 1387 [2009.01.05]
يوسي کلاين هالوي و مايکل بي اورن
roozonline
تصاويري که از جنگ در غزه مي بينيم، دلخراش اما در نهايت فريبنده است. اين تصاوير ارتش قدرتمندي را نشان مي دهد که به جت هاي اف 16 مجهز است و مردم عادي را بمباران مي کند که هزاران جنگجويي که سلاحشان ابتدايي است و به راکت مجهز هستند، از آنها دفاع مي کنند. اما اگر لنز دوربين را باز کنيم، واقعيت اصلي اين مناقشه را در خواهيم ديد. حماس هم مثل حزب الله لبنان نماينده دشمن اصلي اسرائيل است: ايران. عمليات اخير اسرائيل عليه حماس تنها شانسي است که با توسعه طلبي ايران وجود دارد.
ماشين انقلاب ايران بدون وقفه در حرکت است. جنگ ايران و عراق در دهه هشتاد با به تصرف درآمدن خاک عراق توسط ارتش ايران به پايان رسيد. بعد از آن نفوذ ايران در بخش شرقي شيعه نشين و نفتخيز عربستان سعودي، و از طريق حزب الله تا لبنان گسترش پيدا کرد. از بعد از سقوط دشمن ديرينه شان، صدام حسين، ايرانيان تا اعماق عراق نفوذ پيدا کردند. سوريه به جرگه ايران پيوسته است و حتي شيخ نشين هاي سني حاشيه خليج فارس هم به ايران احترام مي گذارند و وزراي امور خارجه شان را به ايران مي فرستند و در مقابل تحريم هاي بين المللي عليه ايران مي ايستند.
ايران با حماس همکاري مي کند و حماس يک سازمان سني است که به اخوان المسلمين در مصر نزديک است و مناقشه بين فلسطين و اسرائيل را به جهاد عليه دولت يهود تبديل کرده است. اما دست آورد متهورانه ايران در اين ميان، برداشتن فشار بين المللي و نزديک شدن به اهداف اتمي اش است. به محض اينکه ايران به سلاح اتمي دست پيدا کند، هژموني اين کشور در خاورميانه کامل مي شود.
همه اين ها کمک مي کند تا دليل موضعگيري رهبران عرب ميانه رو مثل حسني مبارک، رئيس جمهور مصر و محمود عباس مقصر نقض آتش بس بين اسرائيل و حماس را حماس مي دانند. احمد ابوالغيط، وزير امور خارجه مصر از کشورهاي جهان عرب خواسته است که سازمان ملل را تبديل به محلي براي انداختن تقصير ها فقط به گردن اسرائيل نکنند. اين رهبران به آن چيزي رسيده اند که بسياري در غرب هنوز به آن نرسيده اند: مناقشه خاورميانه ديگر فقط درباره ايجاد کشور فلسطين نيست و بايد از اين که منطقه به دست اسلام تندرو بيافتد، جلوگيري کرد. مسلما، ايجاد کشوري به اسم فلسطين بدون خنثي سازي تندروهايي که مخالف هر گونه مذاکره هستند، غير ممکن است.
اگر اسرائيل در مقابل حماس به پيروزي برسد، نيروهاي ضد ايراني در خاورميانه گسترش پيدا مي کنند و اين نشانه اي است که اعلام مي کند که تحرکات ايران ممکن است برعکس بشود. عمليات ارنش اسرائيل ممکن است آغازگر روندي باشد که طي آن رژيم تروريستي که از سال 2007 در نوار غزه به قدرت رسيده است و هزاران بمب و راکت در مناطق مسکوني اسرائيل منفجر کرده است، سقوط کند.
چه حماس کاملا از بين بروند و چه از بين نرود، اسرائيل به اهداف مهمي رسيده است. اولين آن آتش بس مطلق است. آتش بس قبلي به حماس اين اجازه را مي داد که هفته اي دو تا سه راکت به اسرائيل شليک کنند و از طريق تونل ها، به غزه اسلحه قاچاق کنند. اين بار براي عقد آتش بس، محافل بين المللي بايد به اسرائيل حق بدهند که به هر نوع تجاوز به مرزهاي بين المللي اين کشور، پاسخ بدهد و به قاچاق اسلحه توسط حماس از طريق تونل ها، پايان بدهد.
علاوه بر همه اين موارد، هدف اين است که حماي نتواند اعلام کند که پيروز شده است و اعتبار ايران را در دنياي عرب بالا ببرد.
اما اين اهداف محدود هنوز تضمين شده نيستند. موقعيت قبلي که عليه ايران بدست آمد در تابستان 2006 بود که اسرائيل وارد جنگ با حزب الله لبنان شد و اين موقعيت در ميان رقابت اسرائيلي ها با يکديگر و فشار هاي بين المللي از دست رفت. حزب الله با بالا بردن آمار تلفات افراد عادي و حتي با استفاده مجدد از اجساد و حمل آنها از منطقه اي به منطقه ديگر، رسانه هاي غربي را فريب داد.
مجامع بين المللي قبل از اينکه اسرائيل به اهدافش برسد، اعلام آتش بس کردند و نيروهاي حافظ صلح را در آنجا مستقر کردند و به حزب الله لبنان اين اجازه را دادند که سلاح هاي جنگي خود را دو برابر کند. با وجود اينکه اسرائيل يک چهارم ارتش حزب الله را از بين برده و مقرشان را نابود کرده بود، به عنوان بازنده اصلي اين مناقشه معرفي شد.
اسرائيل از جنگ لبنان عبرت تلخي گرفت. در دو سال گذشته ارتش اسرائيل از ابتدا آغاز کرد و شديدا تمرين کرد و روحيه جنگي خود را تقويت کرد. رهبران اسرائيل با ارائه نقشه حمله به پايگاه هاي حماس که بزرگ ترين حمله اسرائيل از بعد از جنگ شش روزه در سال 1967 بوده است، اين روحيه جنگي را بيشتر تقويت کردند.
حالا بايد پرسيد که آيا مجامع بين المللي هم درس خود را از جنگ لبنان آموخته اند يا يک بار ديگر به طرفداران جهاد اين اجازه را مي دهند که پيروز شوند.
حماس سعي مي کند که حمله اسرائيل را جنگ عليه مردم فلسطين نشان بدهد. نبينندگان تلويزيون با تصاوير دلخراش کودکان زخمي و کشته شده و خرابي و ويراني گسترده مواجه مي شوند. پزشکان فلسطيني شکايت مي کنند که اسرائيل راه را براي ورود داروهاي مورد نياز بسته است و سازمان هاي حقوق بشري درمورد قحطي هشدار مي دهند. در واقع، بسياري از اين خبر ها غلو شده است.
اگرچه افراد عادي در اين مناقشه به شکلي تاثر برانگيز صدمه ديده اند و در حدود سه چهارم از 400 فلسطيني هاي کشته شده، مسلح بوده اند و يک دست آورد بزرگ حماس اين است که راکت هايش را از پشت بام خانه ها، مساجد و مدارس شليک مي کند و از بيمارستان ها براي مخفي شدن اسنفاده مي کند.
اخيرا اسرائيل اجازه داده است که 200 کاميون حامل دارو و غذا وارد غزه و حتي وارد سنگر ها بشود. اين اقدام به اين دليل صورت گرفته است که اسرائيل قصد دارد از تلفات افراد عادي کم شود و باعث کاهش انتقاد هاي بين المللي بشود. به گزارش بي بي سي در تاريخ 30 دسامبر، کشور مصر ده ها آمبولانس به مرز غزه فرستاد که خالي ماندند زيرا حماس اجازه نمي دهد که زخمي هاي فلسطيني خارج بشوند.
محافل بين المللي نبايد دوباره فريب بخورند. اگر خماس موفق شده است که افکار عمومي جهان را از اينکه آتش بس را نقض کرده است، منحرف کند، بار ديگر اعلام پيروزي مي کند و موشک هاي دور برد بيشتري براي حمله بعدي بدست مي آورد. اين به معناي پيروزي ديگري براي ايران است.
محافل بين المللي نبايد اجازه بدهند که بحران غزه توجهشان را از تهديد اتمي قريب الوقوع ايران، منحرف کند. منابع اطلاعاتي معتقدند که وقوع اين تهديد از چند سال به چند ماه رسيده است.
رئيس جمهور منتخب آمريکا، باراک اوباما، اعلام کرده است که قصد دارد با ايران از طريق ديپلماسي وارد شود. بهتر است اين اتفاق بعد از شکست ايران صورت بگيرد. اگر به اسرائيل اجازه داده شود که به اهدافش در غزه برسد. دولت اوباما براي رسيدن اهدافش در ايران در موقعيت بهتري قرار خواهد داشت.
منبع: لس آنجلس تايمز 4 ژانويه
مقاله اي از لس آنجلس تايمز - دوشنبه 16 دی 1387 [2009.01.05]
يوسي کلاين هالوي و مايکل بي اورن
roozonline
تصاويري که از جنگ در غزه مي بينيم، دلخراش اما در نهايت فريبنده است. اين تصاوير ارتش قدرتمندي را نشان مي دهد که به جت هاي اف 16 مجهز است و مردم عادي را بمباران مي کند که هزاران جنگجويي که سلاحشان ابتدايي است و به راکت مجهز هستند، از آنها دفاع مي کنند. اما اگر لنز دوربين را باز کنيم، واقعيت اصلي اين مناقشه را در خواهيم ديد. حماس هم مثل حزب الله لبنان نماينده دشمن اصلي اسرائيل است: ايران. عمليات اخير اسرائيل عليه حماس تنها شانسي است که با توسعه طلبي ايران وجود دارد.
ماشين انقلاب ايران بدون وقفه در حرکت است. جنگ ايران و عراق در دهه هشتاد با به تصرف درآمدن خاک عراق توسط ارتش ايران به پايان رسيد. بعد از آن نفوذ ايران در بخش شرقي شيعه نشين و نفتخيز عربستان سعودي، و از طريق حزب الله تا لبنان گسترش پيدا کرد. از بعد از سقوط دشمن ديرينه شان، صدام حسين، ايرانيان تا اعماق عراق نفوذ پيدا کردند. سوريه به جرگه ايران پيوسته است و حتي شيخ نشين هاي سني حاشيه خليج فارس هم به ايران احترام مي گذارند و وزراي امور خارجه شان را به ايران مي فرستند و در مقابل تحريم هاي بين المللي عليه ايران مي ايستند.
ايران با حماس همکاري مي کند و حماس يک سازمان سني است که به اخوان المسلمين در مصر نزديک است و مناقشه بين فلسطين و اسرائيل را به جهاد عليه دولت يهود تبديل کرده است. اما دست آورد متهورانه ايران در اين ميان، برداشتن فشار بين المللي و نزديک شدن به اهداف اتمي اش است. به محض اينکه ايران به سلاح اتمي دست پيدا کند، هژموني اين کشور در خاورميانه کامل مي شود.
همه اين ها کمک مي کند تا دليل موضعگيري رهبران عرب ميانه رو مثل حسني مبارک، رئيس جمهور مصر و محمود عباس مقصر نقض آتش بس بين اسرائيل و حماس را حماس مي دانند. احمد ابوالغيط، وزير امور خارجه مصر از کشورهاي جهان عرب خواسته است که سازمان ملل را تبديل به محلي براي انداختن تقصير ها فقط به گردن اسرائيل نکنند. اين رهبران به آن چيزي رسيده اند که بسياري در غرب هنوز به آن نرسيده اند: مناقشه خاورميانه ديگر فقط درباره ايجاد کشور فلسطين نيست و بايد از اين که منطقه به دست اسلام تندرو بيافتد، جلوگيري کرد. مسلما، ايجاد کشوري به اسم فلسطين بدون خنثي سازي تندروهايي که مخالف هر گونه مذاکره هستند، غير ممکن است.
اگر اسرائيل در مقابل حماس به پيروزي برسد، نيروهاي ضد ايراني در خاورميانه گسترش پيدا مي کنند و اين نشانه اي است که اعلام مي کند که تحرکات ايران ممکن است برعکس بشود. عمليات ارنش اسرائيل ممکن است آغازگر روندي باشد که طي آن رژيم تروريستي که از سال 2007 در نوار غزه به قدرت رسيده است و هزاران بمب و راکت در مناطق مسکوني اسرائيل منفجر کرده است، سقوط کند.
چه حماس کاملا از بين بروند و چه از بين نرود، اسرائيل به اهداف مهمي رسيده است. اولين آن آتش بس مطلق است. آتش بس قبلي به حماس اين اجازه را مي داد که هفته اي دو تا سه راکت به اسرائيل شليک کنند و از طريق تونل ها، به غزه اسلحه قاچاق کنند. اين بار براي عقد آتش بس، محافل بين المللي بايد به اسرائيل حق بدهند که به هر نوع تجاوز به مرزهاي بين المللي اين کشور، پاسخ بدهد و به قاچاق اسلحه توسط حماس از طريق تونل ها، پايان بدهد.
علاوه بر همه اين موارد، هدف اين است که حماي نتواند اعلام کند که پيروز شده است و اعتبار ايران را در دنياي عرب بالا ببرد.
اما اين اهداف محدود هنوز تضمين شده نيستند. موقعيت قبلي که عليه ايران بدست آمد در تابستان 2006 بود که اسرائيل وارد جنگ با حزب الله لبنان شد و اين موقعيت در ميان رقابت اسرائيلي ها با يکديگر و فشار هاي بين المللي از دست رفت. حزب الله با بالا بردن آمار تلفات افراد عادي و حتي با استفاده مجدد از اجساد و حمل آنها از منطقه اي به منطقه ديگر، رسانه هاي غربي را فريب داد.
مجامع بين المللي قبل از اينکه اسرائيل به اهدافش برسد، اعلام آتش بس کردند و نيروهاي حافظ صلح را در آنجا مستقر کردند و به حزب الله لبنان اين اجازه را دادند که سلاح هاي جنگي خود را دو برابر کند. با وجود اينکه اسرائيل يک چهارم ارتش حزب الله را از بين برده و مقرشان را نابود کرده بود، به عنوان بازنده اصلي اين مناقشه معرفي شد.
اسرائيل از جنگ لبنان عبرت تلخي گرفت. در دو سال گذشته ارتش اسرائيل از ابتدا آغاز کرد و شديدا تمرين کرد و روحيه جنگي خود را تقويت کرد. رهبران اسرائيل با ارائه نقشه حمله به پايگاه هاي حماس که بزرگ ترين حمله اسرائيل از بعد از جنگ شش روزه در سال 1967 بوده است، اين روحيه جنگي را بيشتر تقويت کردند.
حالا بايد پرسيد که آيا مجامع بين المللي هم درس خود را از جنگ لبنان آموخته اند يا يک بار ديگر به طرفداران جهاد اين اجازه را مي دهند که پيروز شوند.
حماس سعي مي کند که حمله اسرائيل را جنگ عليه مردم فلسطين نشان بدهد. نبينندگان تلويزيون با تصاوير دلخراش کودکان زخمي و کشته شده و خرابي و ويراني گسترده مواجه مي شوند. پزشکان فلسطيني شکايت مي کنند که اسرائيل راه را براي ورود داروهاي مورد نياز بسته است و سازمان هاي حقوق بشري درمورد قحطي هشدار مي دهند. در واقع، بسياري از اين خبر ها غلو شده است.
اگرچه افراد عادي در اين مناقشه به شکلي تاثر برانگيز صدمه ديده اند و در حدود سه چهارم از 400 فلسطيني هاي کشته شده، مسلح بوده اند و يک دست آورد بزرگ حماس اين است که راکت هايش را از پشت بام خانه ها، مساجد و مدارس شليک مي کند و از بيمارستان ها براي مخفي شدن اسنفاده مي کند.
اخيرا اسرائيل اجازه داده است که 200 کاميون حامل دارو و غذا وارد غزه و حتي وارد سنگر ها بشود. اين اقدام به اين دليل صورت گرفته است که اسرائيل قصد دارد از تلفات افراد عادي کم شود و باعث کاهش انتقاد هاي بين المللي بشود. به گزارش بي بي سي در تاريخ 30 دسامبر، کشور مصر ده ها آمبولانس به مرز غزه فرستاد که خالي ماندند زيرا حماس اجازه نمي دهد که زخمي هاي فلسطيني خارج بشوند.
محافل بين المللي نبايد دوباره فريب بخورند. اگر خماس موفق شده است که افکار عمومي جهان را از اينکه آتش بس را نقض کرده است، منحرف کند، بار ديگر اعلام پيروزي مي کند و موشک هاي دور برد بيشتري براي حمله بعدي بدست مي آورد. اين به معناي پيروزي ديگري براي ايران است.
محافل بين المللي نبايد اجازه بدهند که بحران غزه توجهشان را از تهديد اتمي قريب الوقوع ايران، منحرف کند. منابع اطلاعاتي معتقدند که وقوع اين تهديد از چند سال به چند ماه رسيده است.
رئيس جمهور منتخب آمريکا، باراک اوباما، اعلام کرده است که قصد دارد با ايران از طريق ديپلماسي وارد شود. بهتر است اين اتفاق بعد از شکست ايران صورت بگيرد. اگر به اسرائيل اجازه داده شود که به اهدافش در غزه برسد. دولت اوباما براي رسيدن اهدافش در ايران در موقعيت بهتري قرار خواهد داشت.
منبع: لس آنجلس تايمز 4 ژانويه
No comments:
Post a Comment