صادق زيباکلام؛
شکست احمدي نژادشکست ايدئولوژي اصولگرايان راديکال است
مسعود باستانيدر انتخابات پيش رو اين تنها اصلاح طلبان نيستند که بر انتخابات آزاد و لزوم صيانت از آرا تاکيد مي کنند. هاشمي رفسنجاني نيز که در انتخابات رياست جمهوري گذشته تنها راه حلش پناه بردن به خدا بود، در اين زمينه صاحب آراي قابل توجهي است.----آقاي دکتر، پس از يک دوره اظهارات و اعلام نگراني اصلاح طلبان درباره روند برگزاري سالم انتخابات و ارائه پيشنهاد تشکيل سازمان ملي صيانت از آراي مردم اکنون شاهد هشدار و اظهار نگراني از سوي آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و رياست مجلس خبرگان رهبري درباره دخالت در آراي مردم هستيم. به نظر جنابعالي علت اين اعلام نگراني هاي مستمر چيست؟دقت کنيد، در هر انتخاباتي که خود دولت يعني متوليان و مسوولان امر يکي از طرفين «دعوا» هستند غالبته بايد دعوا را در گيومه بگذاريمف اين احتمال وجود دارد که ممکن است به هر حال تخلفاتي در جريان انتخابات صورت بگيرد به همين دليل وقتي انتخاباتي برگزار مي شود که رئيس جمهور در حقيقت خودش نامزد نيست قاعدتاً دليلي وجود ندارد فرد نگران باشد که ممکن است آرا کم يا زياد شود. حداکثر احتمال چنين است که در اين موارد ممکن است رئيس جمهور يا مجريان انتخابات مثلاً به يکي از نامزدها نزديک بوده يا نهايتاً از نامزدي که به خط فکري آنان نزديک تر است، جانبداري کنند. اما در انتخاباتي که پيش رو داريم همه قرائن و شواهد حکايت از اين دارد که آقاي احمدي نژاد يکي از مدعيان جدي انتخابات خواهد بود و در عين حال او خود بايد انتخابات را برگزار کند و اصلي ترين متولي آن به شمار مي رود. ماجرا شبيه اين است که مثلاً در يک محکمه قاضي و هيات منصفه به گونه يي در دعوايي که مطرح هست ذي نفع باشند. البته اين پديده در کشور ما بي سابقه نيست و در زمان آقاي خاتمي هم مساله چنين بود. وقتي ايشان در دوره دوم نامزد شدند، رئيس قوه مجريه و رئيس دولت بودند. آقاي هاشمي رفسنجاني هم هنگامي که در سال 72 براي دوره دوم نامزد شدند خود رئيس دولت بودند ولي بايد بگويم مورد آقايان هاشمي و خاتمي با مورد آقاي احمدي نژاد داراي يکسري تفاوت هاي اساسي و بنيادين است. اين تفاوت هاي اساسي و بنيادين هم در اين است که چه در سال 72 و چه در سال 80 واقعاً رقيب جدي يا رقابت تنگاتنگ و بسيار جدي وجود نداشت. مثلاً در دوره دوم انتخابات رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني، ايشان هيچ رقيب جدي نداشتند. گويا به نظرم آقاي دکتر جاسبي يا مثلاً آقاي توکلي کانديدا بودند که خب، در حقيقت اين افراد بيشتر براي خالي نبودن عريضه به ميدان آمده بودند و نامزد اصلي انتخابات هم شخص هاشمي رفسنجاني بود. وضعيت خاتمي هم به گونه يي مشابه بود يعني به رغم آنکه در سال 80 ايشان نامزد بودند و در عين حال همزمان با کانديداتوري در انتخابات رياست دولت را برعهده داشته و مجري انتخابات هم بودند ولي اجماع کلي روي ايشان وجود داشت و دليلي وجود نداشت تا شائبه دخل و تصرف در آرا توسط ايشان رخ دهد. اما در مورد آقاي احمدي نژاد مساله فرق مي کند زيرا همان طور که مي دانيم به هر حال عدم موفقيت سياست ها و برنامه هاي آقاي احمدي نژاد در سه سال و اندي گذشته و احتمالاً چندين ماه باقيمانده ايشان را با مخالفت هاي جدي روبه رو کرده است و حالا اگر در برابر ايشان آقاي خاتمي حضور داشته باشد يا حضور نداشته باشد به هر حال اصلاح طلبان در برابر احمدي نژاد يک چالش جدي هستند. از سوي ديگر مخالفان و منتقدان احمدي نژاد در دل طيف راست يا اصولگرايان هم مي توانند چالش هاي جدي برايش به وجود آورند. آقاي قاليباف هم چنين پتانسيلي دارد و حتي ممکن است در ميان اصولگرايان بار ديگر تز ائتلاف مطرح شود و گزينه هايي همچون آقاي ناطق نوري يا آقاي لاريجاني دوباره به صحنه بازگردند لذا اين طور نيست که ما کار انتخابات را در 27 خرداد 88 تمام شده بدانيم و گويي که از الان مشخص است چه کسي پيروز ميدان خواهد شد برخورد کنيم. -ولي برخي محافل سياسي مايوس هستند و عده يي هم معتقدند بنابر سنت ساختار سياسي ايران همواره رئيس جمهور دو دوره متوالي بر سر کار حضور دارد و مردم هم تمايل دارند شخص رئيس جمهور بتواند در چهار سال آتي پروژه هاي خود را به اتمام برساند و طرح هايش را کامل کند. آيا اين انتخابات واقعاً جدي است؟بله. اين پديده طي ادوار گذشته و دو دوره انتخابات گذشته يعني دور دوم انتخابات آقاي هاشمي رفسنجاني و در زمان آقاي خاتمي رخ داد و من هم آن را قبول دارم ولي در هر بار يعني چه در سال 72 و چه در سال 80 رقابت با آقاي هاشمي رفسنجاني و رقابت با آقاي خاتمي مساله خيلي جدي نبود اما معتقدم به دليل عملکرد آقاي احمدي نژاد و عدم موفقيت وي و کابينه اش و انتقادات بسيار جدي که نسبت به دولت نهم وجود دارد هم در ميان اصلاح طلبان و هم در بين اصولگرايان فعاليت انتخاباتي وجود داشته و آنان در اين رقابت فعال خواهند بود لذا گمان مي کنم اين بار رقابت جدي است مقصودم اين است که اگر در دور دوم آقاي هاشمي رفسنجاني يا خاتمي رقابت جدي نبود و شايد معلوم بود که آقاي هاشمي يا خاتمي پيروز مي شوند به اين دليل بود که مخالفت جدي با آنها در صحنه سياسي کشور وجود نداشت. مخالفان هاشمي رفسنجاني در دور دوم عمدتاً محدود به برخي عناصر چپ و حتي تا حدودي فعالان ملي و مذهبي بودند در حالي که شما نمي توانيد حجم مخالفت و نارضايتي ها از آقاي احمدي نژاد را با آن مقايسه کنيد. همچنين در مورد دولت دوم آقاي خاتمي هم اوضاع بر همين منوال بود مثلاً در دوره دوم مخالفان و منتقدان جدي آقاي خاتمي را شماري از دانشجويان طيف علامه دفتر تحکيم وحدت و جنبش دانشجويي و همچنين عده يي از شخصيت ها و روشنفکران تشکيل داده و محدود بودند ولي شما اصلاً نمي توانيد اين موارد را با مخالفت هايي که نسبت به احمدي نژاد وجود دارد، مقايسه کنيد. بنابراين اين گزاره درست است و مي توان گفت در گذشته هم يک جور قانون نانوشته در جمهوري اسلامي وجود داشت که همواره رئيسان جمهور در دو دوره متوالي در قدرت حضور داشتند ولي اين نکته را نبايد از ياد ببريم که آيت الله خامنه يي يا آقاي هاشمي رفسنجاني يا آقاي خاتمي در دوره دوم رياست جمهوري خودشان مخالفان چنداني نداشتند در حالي که اکنون به دليل سوءمديريت و وعده هاي محقق نشده بسياري از مخالفت هاي جدي در صحنه سياسي ايران وجود دارد و اصلاً حجم مخالفت ها در فضاي سياسي امروز با دوران گذشته قابل مقايسه نيست.-با توجه به اين تحليل شما و احتمال اينکه امکان انشقاق در جناح راست وجود دارد چون برخي از اصولگرايان هم از رفتار و نحوه مديريت آقاي احمدي نژاد ناراضي هستند، شما پيش بيني مي کنيد تا چه حد احتمال دارد اين انتخابات يک شکل دوقطبي پيدا کند؟ احتمال آرايش چندقطبي را چگونه مي بينيد؟پاسخ به پرسش شما يک مقدار زيادي بستگي به تصميم آقاي خاتمي دارد. اگر آقاي خاتمي ظرف هفته هاي آينده نامزدي خود را اعلام کند و رسماً و عملاً وارد عرصه رقابت شود به گمان من آن وقت رقابت دوقطبي خواهد شد يعني يک نامزد اصلي آقاي خاتمي است و در برابرش آقاي احمدي نژاد قرار خواهد گرفت. اتفاقاً بنده معتقدم جناح راست يا طرفداران آقاي احمدي نژاد خيلي مايلند آقاي خاتمي اعلام نامزدي کرده و وارد گود شود زيرا در صورت ورود خاتمي هيچ کس از درون جبهه اصولگرايي در مقابل احمدي نژاد نخواهد ايستاد. يعني ورود خاتمي و حضور در صحنه رقابت هاي انتخاباتي آتي باعث خواهد شد همه اصولگرايان و همه تشکيلات جناح راست پشت سر آقاي احمدي نژاد بسيج شده و متحد شوند زيرا مي خواهند از پيروزي اصلاح طلبان جلوگيري کنند. اگر خاتمي از اين کار پرهيز کند و وارد نشود و فرض کنيد که در اين جناح يک يا دو نامزد اصلاح طلب به ميدان بيايند مثلاً آقاي کروبي يا آقاي دکتر محمدرضا عارف بيايند در آن صورت ساير نامزدهاي اصولگرا هم مي توانند وارد ميدان شوند زيرا ديگر خطر خاتمي وجود ندارد. ولي يقيناً در صورت حضور خاتمي در انتخابات ديگر کسي از ميان اصولگرايان حاضر نيست يا به تعبير ديگر به خودش اجازه نمي دهد احمدي نژاد را در برابر چالش قرار دهد زيرا اگر خاتمي در ميدان حاضر باشد و به صورت همزمان نامزد ديگري در کنار احمدي نژاد در طيف اصولگرايان بايستد به معناي آن است که اين فرد مي خواهد يک جوري از پشت به جناح مطبوع خويش خنجر بزند. بنابراين شخصاً معتقدم اگر خاتمي پا به عرصه رقابت بگذارد انتخابات دوقطبي خواهد شد و در غير اين صورت ممکن است داراي يک انتخابات چندقطبي باشيم و قطب هاي جديد بروز کند و شاهد باشيم که نامزدهاي ديگري به غير از آقاي احمدي نژاد در ميان اصولگرايان ظاهر شوند.-آقاي دکتر اجازه دهيد به سراغ بحث رفتار مجريان و مسوولان انتخابات برويم. تجربه برگزاري چند انتخابات از سوي دولت نهم و از سوي ديگر حضور احمدي نژاد در اين دوره از انتخابات که به هر حال متوليان و مجريان انتخابات هم بخشي از تيم اجرايي وي هستند، باعث برخي نگراني ها مي شود. پرسش اينجاست که تاکنون چه رفتارها يا برخوردهايي از سوي برگزارکنندگان انتخابات در دولت نهم مشاهده شده است که يکي از مسوولان عالي رتبه نظام نسبت به دخالت در آراي مردم هشدار مي دهد؟به نظر من در خصوص اظهارات اخير و نگراني آقاي هاشمي دو نکته را مي توان مطرح کرد؛ نخست اينکه قبلاً هم چنين اظهاراتي و اين اعلام نگراني از سوي ايشان سابقه داشته است. اگر به خاطر داشته باشيم در جريان انتخابات سال 76 ايشان در يکي از خطبه هاي نماز جمعه که حدود سه هفته قبل از برگزاري انتخابات ايراد شد تعدادي اظهار نگراني کردند و هشدار دادند مبادا در آراي مردم و انتخابات دخل و تصرف صورت بگيرد. البته همان زمان هم فعالان جناح راست مکدر و ناراحت شدند و به ايشان جواب دادند چرا شما قصاص قبل از جنايت مي کنيد و چرا اين گونه مسائل را طرح مي کنيد. نکته ديگر هم همان طور که عرض کردم، براي جناح راست و فعالان اصولگرا مساله پيروزي و برد آقاي احمدي نژاد در انتخابات يک مساله سرنوشت ساز است و از نظر سياسي اين مساله مي تواند به مساله مرگ و زندگي تبديل شود و چون عملکرد آقاي احمدي نژاد يک بعد مساله است و شعارها و امواج سياسي که وي و دولتش به وجود آورده اند هم بعد ديگر ماجراست. در حقيقت اگر آقاي احمدي نژاد در اين انتخابات شکست بخورد مي توان گفت اين شکست به نوعي نتيجه آرمان ها و ايده آل ها و جهان بيني هاي جريان راديکال اصولگرا در ايران به شمار مي رود زيرا جريان راديکال اصولگرايان معتقد به رويارويي با امريکا و رويارويي با غرب و مبارزه با اسرائيل هستند و همان طور که ظرف سه سال و اندي گذشته شاهد بوديم در سياست خارجي دشمنان ايران به شدت گسترده تر و متکثر تر شدند و مخالفت با ايران افزايش يافته است و در حال حاضر هم مي بينيم به غير از چند کشور در امريکاي لاتين و چند کشور در اطراف و اکناف جهان عملاً سياست خارجي اصولگرايان باعث اجماع عليه ايران و انزواي ايران شده است مثلاً اگر در گذشته تنها امريکا يا حداکثر چند کشور اروپايي با ايران مخالفت مي کردند امروز به خاطر رويکرد اصولگرايان در عرصه سياست خارجي هم امريکا و هم اتحاديه اروپا و هم اغلب کشورهاي همسايه عليه ايران موضع گيري مي کنند. اين مسائل را بايد در کنار ساير حرف ها و مواضع سياسي و اقتصادي بگذاريم که آقاي احمدي نژاد در عرصه داخلي مطرح مي کردند بنابراين شکست احمدي نژاد در انتخابات خردادماه سال آينده يک شکست معمولي نيست. اين شکست را نمي توان يک شکست ساده تلقي کرد يا گفت اين شکست به علت ناکامي در برنامه ها و عدم تحقق وعده هاست و مردم در اين صورت به نامزد ديگري راي دادند بلکه در حقيقت شکست او شکست جهان بيني و ايدئولوژي اصولگرايان تندرو و راديکال ايران است؛ سياست هايي که تاکنون به صورت همه جانبه به آنها پايبند بوده و به خاطر اينکه چنين شکستي رخ ندهد يا جلوي آن را بگيرند و اصولگرايان تندرو يا راديکال هاي جناح اصولگرا در صحنه سياست کنار نروند ممکن است برخي از اصولگرايان راديکال احساس وظيفه يا احساس تکليف شرعي داشته باشند و به دلايل گوناگوني سعي کنند به هر قيمتي در انتخابات برنده شده و اجازه ندهند رقيب آقاي احمدي نژاد پيروز شود.-به هرحال هشدارهاي آقاي هاشمي رفسنجاني مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. به نظر شما چنين هشدارهايي چه تاثيري در فرآيند برگزاري انتخابات آتي خواهد داشت؟ آيا اين موضع گيري ها اثربخش است؟اگر هشدارهاي آقاي هاشمي رفسنجاني هم به نتيجه ملموس و معين نرسد يا دستاورد معيني نداشته باشد يا اينکه اصلاً چيزي را تغيير ندهد دست کم مي تواند از نظر تاريخي، از نظر شرعي، از نظر انجام وظيفه و انجام تکليف موثر باشد زيرا حداقل آقاي هاشمي رفسنجاني مي تواند بگويد من آنچه را که به خير و صلاح مملکت، نظام، کشور و انقلاب مي دانستم گفتم حالا ساير آقايان، علما و مراجع و رهبران سياسي هم اگر نخواستند و پشتيباني نکردند يا تعلل کردند به خودشان مربوط است ولي من يعني اکبر هاشمي رفسنجاني آنچه را که به خير و صلاح نظام جمهوري اسلامي مي ديدم بيان کردم و پاي حرفم هم ايستاده ام.-در اينجا ساير بزرگان و فعالان سياسي چه وظيفه يي دارند؟سايرين هم بايد به اين مساله توجه کافي داشته باشند و از منظر هاشمي رفسنجاني به مساله دقت کنند.-سوال آخرم آقاي زيباکلام باز هم همان پرسش تکراري خدمت يا خيانت مطرح است يعني کليت نظام و اساس جمهوريت و اسلاميت مهم است يا پيروزي يک کانديدا از يک جناح سياسي. به نظر شما يک فرد اصولگرا در ارزيابي دو گزينه پيروزي يا شکست آقاي احمدي نژاد مي تواند بهاي سنگيني را در نظر بگيرد و بازي دموکراسي را براي هميشه ويران کند؟به نظرم بايد مساله را اين گونه نگاه کرد که اگر آقاي احمدي نژاد برنده شود و اگر تمام تلاش هاي خود را به کار ببنديم و سعي کنيم ايشان در انتخابات خردادماه آتي پيروز شوند بايد قيمت آن را هم مد نظر داشته باشيم. سوال من اين است که حاميان و طرفداران احمدي نژاد در خلوت خود مي توانند نظرات کارشناسي موجود يا گزارش هاي عده بسيار زيادي از نخبگان و کارشناسان مسائل گوناگون که اتفاقاً اصلاً سياسي نبوده يا از همکاران و همفکران جناح راست هستند را ناديده بگيرند. واقعاً تکليف عملکرد ايشان چه مي شود؟ وضعيت کشور و بحران مديريت و سوءرفتار در اجراي برنامه ها چه مي شود؟ سوال ديگر اينکه اين پيروزي را به چه بها و قيمتي مي خواهيم؟ آيا اين پيروزي به راستي به خير و صلاح بلندمدت نظام و انقلاب است يا خير؟ به اعتقاد من اين پرسش مهم ترين سوالي است که بايد سران اردوگاه اصولگرايي در خلوت خويش به آن پاسخ دهند.
Sunday, January 4, 2009
شکست احمدي نژادشکست ايدئولوژي اصولگرايان راديکال است
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment