كانديداي نظام؟
احمد زيدآبادي -
roozonline
دوشنبه 19 اسفند 1387 [2009.03.09]
در باره مفاد اين مطلب، نه اطميناني دارم و نه قرائن و شواهدي روشني براي آن ميشناسم. بنابراين، تنها يك حدس است، حدسي البته نه از سر ولنگاري فكري بلكه بر مبناي "منطق امور" منطقي كه براي تحليل وقايع سياسي من به آن بسيار اهميت مي دهم.
تصوري در بين بسياري از اصلاح طلبان وجود دارد كه طبق آن، رهبر عالي نظام، خواهان تجديد دوره محمود احمدي نژاد در مقام رياست جمهوري است، حتي اگر چنين خواستهاي علني هم مطرح نشود، در خفا در حال پيگيري است.
تصور فوق مي تواند گمراه كننده باشد، زيرا دلايلي قابل طرح است كه آقاي احمدي نژاد گزينه مناسبي براي رهبري نظام نيست.
آقاي احمدي نژاد مسلما در چند مورد استراتژيك از جمله برنامه هستهاي ايران طبق نظر رهبري نظام عمل كرده و از همين رو، مورد حمايت قاطع قرار گرفته است، اما اين به تنهايي براي حمايت بي چون و چرا از ادامه رياست جمهوري وي كفايت نميكند.
در واقع تصور ادامه حمايت رهبري از آقاي احمدي نژاد در صورتي متقن است كه آنچه آقاي احمدي نژاد در مقام رياست جمهوري و در جهت اجراي خواستههاي ايشان انجام ميدهد از هيچكس ديگري جز وي بر نيايد.
اما ميدانيم كه چنين نيست، زيرا افراد بسياري يافت ميشوند كه حاضرند در جهت اجراي خواستهاي رهبري بكوشند بدون آنكه هزينههاي خاص آقاي احمدي نژاد را به وي تحميل كنند.
واقعيت اين است كه رهبري نظام جمهوري اسلامي معمولا در تصميمگيريهاي خود، رضايت دايرهاي از نيروهاي مختلف را مورد توجه داشته است كه عبارت بوده اند از قشر به نسبت وسيعي از روحانيون محافظه كار و سنتي، بخشي از ديوانسالاري كشور، نمايندگان بخش تجاري، نظاميان و حتي طيفي از اصلاح طلبان خط امامي.
حضور آقاي احمدي نژاد در مقام رياست جمهوري به نوعي نارضايتي بخشهاي مهمي از نيروهاي فوق را در پي داشته و آنها را در مقابل دولت قرار داده است. در مقابل، رهبري نيز براي حفظ دولت در برابر فشارها، اقدام به حمايت قاطع از آقاي احمدي نژاد كرده و اين مساله در دايرهاي كه ذكر آن رفت، مشكلات پيچيدهاي را به وجود آورده است.
رفع اين مشكلات ممكن است در دستور كار رهبري نظام باشد كه اين نيز مستلزم حضور فردي در مقام رياست جمهوري است كه در چند مساله استراتژيك عملكردي مانند آقاي احمدي نژاد داشته باشد، اما هزينههاي فراوان ناشي از رفتارهاي خاص او را بر سران نظام تحميل نكند.
اگر ادامه برنامه هستهاي، سياست منطقهاي مبتني بر نفي موجوديت اسرائيل را در كنار نوعي توجه به اقتصاد خرد و سياست كنترلي در حوزههاي فرهنگي و سياسي، رئوس برنامههاي مورد توجه رهبري تلقي كنيم، به نظرم ميرسد افراد ديگري به جز آقاي احمدي نژاد نيز حاضرند اين برنامه ها را با ظرافت بيشتر و حساسيت برانگيزي كمتري دنبال كنند.
بر اين اساس، بر مبناي برخي اظهار نظرهاي مير حسين موسوي ميتوان ايشان را همان فرد مورد نظر دانست.
اينكه نزديكان آقاي خاتمي مي گويند آقاي موسوي فقط براي طرح ديدگاههاي خود و زمينه سازي براي تشكيل يك حزب، وارد بحثهاي انتخاباتي شده، به نظرم دقيق نيست. نوع ورود آقاي موسوي به موضوع انتخابات و لحني كه براي كاستن از برخي حساسيتهاي تاريخي در باره خود در پيش گرفته، رفتاري در جهت خروج از انزواي سياسي نيست، بلكه حكايت از برنامهاي ارام و تدريجي اما كاملا جدي براي حضور در ميدان رقابت انتخاباتي است.
قاعدتا اگر مير حسين موسوي به طور رسمي وارد رقابت انتخاباتي شود، آقاي خاتمي بنا به وعده خود مبني بر حضور يكي از آن دو، در عرصه انتخابات و ترجيح اقاي موسوي بر خود، در محذور ناشي از اين گفته قرار خواهد گرفت و به رغم فشار دوستانش، به نفع آقاي موسوي كنار خواهد رفت.
آقاي كروبي هم به نظرم حاضر به رقابت با آقاي موسوي نخواهد شد و در مقابل او، همان راهي را خواهد رفت كه آقاي خاتمي ميرود.
بدين ترتيب در جبهه اصلاح طلبان فقط يك كانديدا باقي ميماند و آن آقاي موسوي است، اما روشن است كه آقاي موسوي نمي خواهد كانديداي جناح اصلاح طلب باشد. او به جلب نظر طيف وسيعي از جناح موسوم به اصولگرا نيز ميانديشد تا به صورت كانديدايي فراجناحي و به قول خودش اصلاح طلبي اصولگرا ظاهر شود.
به نظر ميرسد اقبال در بين جريان موسوم به اصولگرا از آقاي موسوي كم نخواهد بود و تنها حاميان آقاي احمدي نژاد در برابر او موضع خواهند گرفت.
در رقابت بين آقاي موسوي و آقاي احمدي نژاد، نفر دوم شانسي براي پيروزي نخواهد داشت.
حضور آقاي موسوي در مقام رئيس جمهور آينده اما به معناي تداوم برخي از مهمترين سياست هاي جاري بخصوص در حوزه خارجي البته بدون سر و صداي بي مورد و برانگيختن حساسيتهاي بيجاست، اما اين حضور از يك طرف احتمالا شدت فشارهاي خارجي را بر ايران براي مدتي كاهش ميدهد و از طرف ديگر فشار اصلاح طلبان بر دولت را به كلي خنثي و آنها را با فرمول خاصي در حكومت ادغام ميكند.
به باور من، اصلاح طلبان قادر نخواهند بود در مقابل سرسختي مير حسين موسوي براي ادامه برنامه هستهاي همان موضعي را بگيرند كه در مقابل محمود احمدي نژاد ميگيرند هر چند كه ماهيت عمل هر دو يكي باشد.
با اين همه، دولت آقاي موسوي در حوزه فرهنگي و سياسي انعطاف ناپذيري دولت آقاي احمدي نژاد را نخواهد داشت و گر چه در اين دو حوزه نيز اصل "كنترل" را رعايت خواهد كرد، اما دايره فعاليت را وسيعتر خواهد گرفت.
بدين ترتيب من گمان ميكنم كه آقاي موسوي ممكن است به صورت كانديداي نظام در آيد هر چند كه نه مطمئنم و نه شاهد و قرينهاي براي آن دارم. فقط منطق امور اين را ايجاب ميكند، اما منطق امور حسي شهودي است، هر چند كه آن را بايد مطرح كرد، ولي روي آن نمي توان شرط بست.
No comments:
Post a Comment