Sunday, March 8, 2009

هيلاري و ايران، دنيس و اسرائيل‏ -مقاله ميدل ايست آنلاين دربارۀ يک انتخاب خاص

هيلاري و ايران، دنيس و اسرائيل‏
مقاله ميدل ايست آنلاين دربارۀ يک انتخاب خاص - دوشنبه 19 اسفند 1387 [2009.03.09]

رابرت دريفوس ‏
هيلاري کلينتون وزير خارجه آمريکا به عنوان اولين نشانه تغيير ‏سياست دولت اوباما، ديپلمات هاي ايران را به شرکت در کنفرانس ‏بين المللي افغانستان در 11 فروردين فراخوانده است. آمريکا ‏ظرف سال هاي گذشته به جز چند گفتگوي مختصر بر سر ‏موضوع عراق، هيچ تماس رسمي با ايران نداشته است.‏
اوباما خواستار گفتگو با ايران بر سر طيف وسيعي از مسائل، از ‏جمله برنامه هسته اي و حمايت تهران از حزب الله و حماس، شده ‏است.‏
مشکل اينجاست که دنيس راس- مخالف شناخته شدۀ ايران که تا ‏همين اواخر به عنوان مقام ارشد در مؤسسه سياست هاي ‏خاورنزديک واشنگتن به خدمت مشغول بود- اکنون به عنوان يک ‏مقام کليدي وارد صحنه شده است. مؤسسه ياد شده بخشي از لابي ‏طرفدار اسرائيل در واشنگتن است و راس به عنوان نماينده سابق ‏آمريکا در روند صلح خاورميانه، به چشم طرفدار پر و پا قرص ‏اسرائيل نگريسته مي شود. ‏
روز چهارشنبه، راس يک گزارش هشدار دهنده از سوي مؤسسه ‏واشنگتن دربارۀ برنامه هسته اي ايران را امضأ کرد که در آن ‏نسبت به محدود بودن قابليت انعطاف آمريکا در پرداختن به ‏موضوع برنامه هسته اي به دليل احتمال تصميم اسرائيل براي ‏حمله يکجانبه به ايران در آينده اي بسيار نزديک هشدار داده شده ‏است. در اين گزارش آمده است: "زمان کوتاه است."‏
طبق اين گزارش: "اگر نشانه اي از قابليت جامعه جهاني در مهار ‏توسعه هسته اي ايران مشاهده نشود، ممکن است اسرائيل تصميم به ‏انجام عمل يکجانبه بگيرد. آمريکائي ها هرچه که مي خواهند فکر ‏کنند؛ اما به نظر مي رسد رهبران اسرائيل متقاعد شده اند حداقل در ‏شرايط فعلي گزينه نظامي را پيش روي خود دارند. در هرحال، ‏اسرائيلي ها اين گزينه را ظرف يک تا دو سال آينده کمرنگ تر مي ‏بينند، نه فقط به دليل ميزان پيشرفت برنامه هسته اي ايران، بلکه به ‏دليل ارتقاي سيستم دفاع هوائي آن کشور. اسرائيل تحويل سيستم ‏موشکي زمين به هواي اس- 300 از سوي روسيه به ايران را به ‏عنوان عامل محدود کننده گزينه نظامي درنظر مي گيرد. بنابراين ‏ممکن است اسرائيل خود را مجبور به استفاده از فرصت قبل از از ‏دست رفتن آن ببيند."‏
انتصاب راس بحث انگيز بوده است. در ابتدا اينطور به نظر مي ‏آمد که همانطور که جرج ميچل و ريچارد هولبروک به عنوان ‏نماينده هاي ويژه در خاورميانه و افغانستان و پاکستان انتخاب ‏شدند، آقاي راس هم به عنوان نماينده ويژه انتخاب شود. اما راس ‏پس از يک وقفه طولاني، تنها به عنوان "مشاور ويژه" کلينتون در ‏امور خليج فارس و آسياي جنوب غربي معرفي شد. عليرغم اينکه ‏اين سمت رتبه پائينتري به حساب مي آيد، اما انتظار مي رود راس ‏نفوذ چشمگيري بر سياست آمريکا در قبال ايران داشته باشد. ‏
تصور اينکه شخص نامناسب تر از اين براي اين سمت انتخاب مي ‏شد، مشکل است. تمام تجربۀ ديپلماتيک راس عملاً به مناقشه ‏اسرائيل- فلسطين گره خورده است و او تجربه اندکي در پرداختن ‏به موضوع ايران دارد. بدتر اينکه راس در اواخر سال گذشته به ‏مؤسسان گروه تندروئي به نام اتحاد در برابر ايران هسته اي ‏پيوست که ايران را "خطري براي صلح جهاني" خوانده است و ‏مأموريت خود را هشدار دادن به آمريکائي ها دربارۀ چنين خطري ‏معرفي کرده است. ‏
شايد انتصاب راس از سوي کلينتون براي بدست آوردن دل اسرائيل ‏در واشنگتن بوده است، زيرا اسرائيل نگران گفتگوي ايران و ‏آمريکا است. اما به نظر نمي رسد اين اقدام با استقبال تهران مواجه ‏شده باشد، زيرا واکنش آن کشور چيزي بين ترديد و خشم بود. ‏‏ ‏اين موضوع حقيقت دارد که با روي کار آمدن يک دولت تندرو در ‏اسرائيل تحت رهبري بنيامين نتانياهو که آويگدور ليبرمن از جناح ‏راست افراطي را نيز در خود جا داده، احتمال حمله اسرائيل به ‏ايران بار ديگر وارد معادلات شده است. چنين حمله اي، عواقب ‏وحشتناکي را به دنبال دارد و باعث به راه افتادن خشونت هاي ‏بيشتر در مناطق تحت نفوذ ايران از جمله عراق، افغانستان، لبنان ‏و فلسطين خواهد شد. حتي ممکن است جنگي ميان ايران و آمريکا ‏دربگيرد. ‏
رويکرد مناسب آمريکا به اين مسأله بايد اين گونه باشد که حمله ‏اسرائيل به ايران غيرقابل قبول است و بايد به اسرائيل هشدار داد ‏در صورت دست زدن به چنين اقدامي، با مخالفت آمريکا روبرو ‏مي شود و بايد عواقب آن از جمله قطع حمايت هاي نظامي و ‏اقتصادي آمريکا را متحمل شود. اين اقدام به هيچ کاري نمي آيد، ‏همانطور که استفاده راس از حربه حمله اسرائيل به عنوان ضرب ‏العجل موجود براي موفق شدن در گفتگوي آمريکا با ايران نيز هيچ ‏فايده ندارد. ‏
برخلاف آنچه در گزارش مؤسسه واشنگتن ادعا شده، زمان گفتگو ‏با ايران کوتاه نيست. ايران هيچ اورانيومي در حد خلوص بمب ‏دراختيار ندارد. حتي ممکن است هنوز دانش ساخت بمب را نيز ‏نداشته باشد. حداقل اينکه ايران فعلاً ابزار حمل يک بمب هسته اي ‏را ندارد. ‏
هيلاري کلينتون هم با به کار بردن عباراتي که در ديدار با يک ‏ديپلمات عربي داشت، کمکي به ماجرا نمي کند. او گفته بود دربارۀ ‏اينکه ايران به پيشنهاد آمريکا براي مذاکره جواب مثبت بدهد، ‏‏"ترديد وجود دارد." ايران عليرغم سخنان پرالتهاب و سخت ‏رهبرانش، به ارسال علائم مثبت دال بر علاقمندي به گفتگو ‏مشغول بوده است. کساني که از هر دو سو براي گفتگو پيشقدم مي ‏شوند بايد اين موضوع را درک کنند که گفتگو ممکن است ماه ها ‏طول بکشد. اما آنها بايد موفق شوند. سخنان هشدار آميز راس و ‏سايرين براي تحميل ضرب العجل هاي مصنوعي و فوري، تنها به ‏تقويت احتمال ناموفق بودن گفتگوها منجر خواهد شد.‏
‏ رابرت دريفوس نويسنده کتاب «بازي شياطين: نحوه کمک آمريکا ‏به مهار اسلام بنيادگرا». ‏
منبع: ميدل ايست آنلاين- 7 مارس

No comments:

Post a Comment