Saturday, February 7, 2009

نحوۀ آمادگی برای مقابلۀ نهایی با ایران -تحلیل دیلی ستار از سیاست خارجی اوباما

نحوۀ آمادگی برای مقابلۀ نهایی با ایران
تحلیل دیلی ستار از سیاست خارجی اوباما - یکشنبه 20 بهمن 1387 [2009.02.08]
کنث ویس برود
دولت باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا زمان اندکی را برای اعلام این که به دنبال مذاکرۀ مستقیم با ‏دولت ایران است، از دست داده است. این موضوع دست کم به معنای مقابلۀ شدید با ایران بر سر تلاش ‏این کشور برای دستیابی به برتری استراتژیک در منطقه در قالب سلاح اتمی است. وقت آن است که به ‏موضوع هسته ای ایران در بافت کلی اش در منطقه پرداخت.‏
کل دنیا با خطر ایران هسته ای آشناست: تغییر شدید توازن قدرت در خاورمیانه و آسیای مرکزی با قابلیت ‏آشکار و پنهان ایران برای اعمال نفوذ هر چه بیشتر در منطقه. علاوه بر این، این احتمال وجود دارد که ‏کشورهای همجوار در واکنش به این اقدام ایران برنامه های هسته ای خود را آغاز کنند که این اقدام منجر ‏به راه افتادن رقابت تسلیحات اتمی در یکی از متزلزل ترین مناطق جهان خواهد شد. بنابراین، به نفع ‏آمریکا و اروپا نیست که کشورهایی مانند مصر، ترکیه، عربستان سعودی، سوریه و الجزایر به قابلیت ‏سلاح های اتمی دست پیدا کنند.‏
اگرچه هیچ یک از این نتایج حتمی نیست، اما ممکن است. در هر یک از این کشورها فشارهای شدید ‏داخلی برای تضمین منافع احتمالی قدرت و پرستیژ دستیابی به سلاح های اتمی وجود دارد. این فشارها دو ‏چندان می شوند وقتی رقبا و همسایگان خواهان برخورداری از هر نوع برتری استراتژیک باشند. ‏
با این وجود، هر یک از کشورهای منطقه نگرانی های مهم امنیتی و آسیب پذیری های خود را دارند. ‏ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. عدم محبوبیت روحانیون حاکم بر ایران در میان قشرهای مردم، ‏اختلافات قومی و منطقه ای و همچنین درگیری و بی ثباتی در کشورهای همسایه گهگاه اتحاد این کشور ‏را تهدید می کنند.‏
از نظر تئوریک، تمامی این عوامل، منابع احتمالی نفوذ و قدرت برای قدرت های خارجی مانند آمریکا ‏بشمار می روند. اما تاکنون مخالفت مستقیم با اهداف هسته ای ایران نتایج عکس داشته است. تلاش ایران ‏برای دستیابی به سلاح های اتمی که باعث افزایش غرور ملی و ظهور چشم انداز برتری ایران در منطقه ‏شده است، علاوه بر نقش نظامی و سیاسی، نقش کلیدی را در اتحاد مردم ایران ایفا کرده است.‏
چالش، ایجاد ماهرانۀ سیاست منسجمی است که بدون دامن زدن به حس آسیب پذیری ملی، اهداف ایران را ‏مهار کند. در حال حاضر، کانون مناظرات سیاسی در خارج از منطقه، استفاده از زور در صورت ‏شکست مذاکرات است. همانطور که انتظار می رفت ایران کوتاه نیامده است و به گفتۀ تحلیلگران، این ‏خود بیانگر شکست قدرت های مهم جهان در اتخاذ رویکردی یگانه است. این موضوع درست است، اما ‏توجیه کافی نیست.‏
برخی دیگر مدعی اند که سران ایران به افکار عمومی جهان اهمیتی نمی دهند. این توجیه هم ناکافی است، ‏چرا که هیچ کشوری، حتی کره شمالی، در خلأ زندگی نمی کند. تنظیم ترکیب درستی از سیاست هویج و ‏چماق بسیار دشوار است و آمریکا به سختی در منطقه بعنوان یک کارگزار صادق شناخته می شود. ‏بنابراین، تمرکز آمریکا باید کمتر بر تنظیم مجدد تاکتیک های قدیمی و بیشتر به تغییر بافت منطقه معطوف ‏داشته شود. در این چارچوب است که سران ایران تعیین می کنند که پیشروی یا توقف کنند.‏
نقطۀ شروع ایجاد یک سیاست منسجم باید ارتقای بیشتر نیروهای نظامی متعارف در سراسر منطقه باشد، ‏که این خود ورای افزایش فهرست اقلام تسلیحات است. اقدامات بیشتری باید در جهت اعتمادسازی از ‏جمله انجام رزمایش های آموزشی مشترک و تبادل اطلاعات در میان همۀ ارتش های منطقه صورت ‏گیرد. ‏
بعید است این قبیل اقدامات به تنهایی مانع ایران شوند و یا کاملا ً به سایر کشورهای منطقه اطمینان خاطر ‏دوباره دهند. اما این قبیل اقدامات در کنار فشارهای مستمر بین المللی از سوی شورای امنیت سازمان ملل ‏و آژانس بین المللی انرژی اتمی پیام روشن تری را ارسال خواهند کرد مبنی بر این که قدرت های جهانی، ‏صلح و ثبات خاورمیانه را برای صلح و ثبات خود حیاتی می دانند. این موضوع به کاهش احتمال بروز ‏رقابت تسلیحاتی در منطقه در صورت شکست مذاکرات کمک خواهد کرد.‏
منبع: دیلی استار، 7 فوریه‏

No comments:

Post a Comment