اين چه نوع تكريمي است؟
احمد زيدآبادي - چهارشنبه 7 اسفند 1387 [2009.02.25]
roozonline
در ايران به ندرت كسي يافت ميشود كه در جريان جنگ هشت ساله بين ايران و عراق، برادري، دوستي، خويشاوندي و يا فاميلي را از دست نداده باشد.
از اين رو، تقريبا همه مردم ايران نسبت به كساني كه در آن جنگ كشته، اسير، مجروح يا معلول شدند، احساس احترام و دين ميكنند، حتي آن دسته از افرادي كه نسبت به ادامه جنگ در سالهاي بن بست آن، انتقاد و اعتراض دارند.
از نظر من، ادامه جنگ با عراق بخصوص از زماني كه در مورد نتيجه نهايي جنگ و اينكه نبايد طرف برنده و بازندهاي داشته باشد، اجماعي جهاني صورت گرفت، موجه نبوده است. اما اين انتقاد متوجه تصميمگيران و فرماندهان ارشد است و نه نيروهاي وظيفه يا داوطلبي كه جان بر سر اين ماجرا باختند و يا رنج اسارت و جراحت و معلوليت را به جان خريدند.
بارها نوشتهام كه دهها دوست و خويش و آشناي من كه در جبهه جنگ شهيد، اسير يا زخمي شدند، از نقطه نظر اعتقادي و سياسي هيچ شباهتي به آنچه امروز عدهاي ادعاي آن را دارند، نداشتند و عموما از خوش قلب ترين و نيك نفس ترين شهروندان ايراني بودند.
تكريم آن شهيدان البته وظيفه همه ماست، اما آيا آنچه اين روزها به نام آنها انجام ميشود، به واقع تكريم است يا تجارت سياسي با خون آنان؟
چند سالي است كه محافلي تحت نام تكريم شهيدان، اصرار دارند كه بقاياي شهداي گمنام را در مكانهاي عمومي از قبيل تفرجگاهها، ميادين شهرها و دانشگاهها به خاك بسپرند.
طرح دفن اجساد در ميدانهاي شهرها با واكنش شماري از چهرههاي سياسي برجسته مواجه و در نتيجه رها شد. در پارهاي از تفرجگاههاي پايتخت و شهرهاي بزرگ اين كار صورت گرفت و اينك اين اقدام با سر و صداي بسيار در دانشگاههاي اصلي كشور در حال انجام است.
چنين اقداماتي بدون ترديد، ربطي به پاسداشت شهيدان ندارد، بلكه برنامهاي سياسي براي فربه كردن نوعي ايدئولوژي است كه در عرصه عمل با تنگنا روبرو شده است.
براي اينكه نشان دهم انگيزه اين نوع تحركات سياسي است، از مدافعان اين تحركات ميپرسم كه:
در بين كشورهاي جهان، كداميك براي بزرگداشت شهدايشان اقدام به دفن آنها در محلهاي عمومي كردهاند؟در تاريخ اسلام كجا سراغ داريم كه پيامبر يا خلفاي راشدين و يا امامان شيعه، خواسته باشند بقاياي شهداي عصر خود را در معابر و مراكز عمومي به خاك بسپارند؟
وقتي چنين اقدامي نه در تاريخ مذهبي ما سابقه دارد و نه در بين ديگر ملتهاي جهان، اصرار بر انجام آن، چه انگيزهاي در بر دارد؟
حال، به فرض عدهاي هم به هر دليلي علاقمند به خاكسپاري اجساد شهيدان در محل خاصي باشند، آيا جلب رضايت افرادي كه در آن محل زندگي، رفت و آمد و تحصيل ميكنند، شرط انجام اين كار نيست؟
به نظر من، اگر به فرض، مجموع دانشجويان يك دانشگاه خواستار دفن شهيدان در دانشگاه خود باشند، مانعي براي اين كار نيست، اما اصرار عدهاي اندك بر تحميل نظر خود به اكثريت دانشجويان چه توجيهي دارد؟
ممكن است گفته شود كه اكثريت دانشجويان دانشگاههاي تهران، صنعتي شريف، پليتكنيك و علم و صنعت با دفن شهيدان در دانشگاه متبوع خود موافقند. خب! اگر چنين است آيا نمي توان با برگزاري يك همه پرسي در سطح دانشگاه نظر مثبت دانشجويان را در اين باره احراز كرد تا معترضان هم در مقابل اين رفتار دمكراتيك تسليم شوند؟
از اين گذشته، اگر تكريم شهيدان به دفن آنها در مراكز عمومي حساس و مهم است، چرا اجساد را در محل هيئت دولت، مجلس شوراي اسلامي، دفتر رئيس قوه قضائيه و ساير مراكز سياسي و اداري كشور دفن نميكنيد و دانشگاهها را براي اين كار انتخاب كردهايد؟
در شهر زادگاه من، سيرجان، پارك كودكي است كه پس از انقلاب به نام پارك هادي نامگذاري شده است. اين پارك از آنجا كه روبروي سينما و مهمانسراي جهانگردي و دبيرستان ابن سيناست، محل مناسبي براي مطالعه دانش آموزان و بازي بچهها و تفريح خانوادههاست.
من كه در طول دوران دبيرستان، مشتري دائمي كتابخانه مستقر در پارك بودم، سال گذشته در سفرم به سيرجان، ياد دوران نوجواني خود و در نتيجه ياد پارك هادي افتادم و از خانوادهام خواستم كه دسته جمعي سري به آنجا بزنيم.
آنها به من گفتند كه ديگر مدتهاست هيچ خانوادهاي به پارك هادي نميرود، زيرا در وسط پارك مقبرهاي ساختهاند كه سبب حزن و اندوه مردم و ترس و هراس كودكان ميشود.
آنها راست مي گفتند. وقتي به پارك رفتم كسي در آنجا حضور نداشت، فقط زني با چادر سياه بر روي مقبره وسط پارك نشسته بود و ناله ميكرد.
دلم به حال زن سوخت و بيشتر از آن به حالي شهيداني كه در آن مقبره آرميده بودند. آيا آنها رضايت داشتهاند كه يك پارك عمومي به علت دفن آنها در آن محل به منظقهاي متروك و حزنآلود تبديل شود؟ ظاهرا آنها كه در پي كاسبكاري سياسي با خون شهيدان هستند، به رضايت شهيدان نمي انديشند.
No comments:
Post a Comment