معضلي براي اوباما
تحليل ليبراسيون از رابطه ايران و آمريكا - دوشنبه 5 اسفند 1387 [2009.02.23]
سر صحبت را با اين جمله باز كرد:"از محمد خاتمي شروع كنيم". او روزي يكي از چهره هاي انقلاب ايران بود كه اينك در اروپا درتبعيد به سر مي برد. از او مي پرسم كه آيا به نظرش رئيس جمهور اصلاح طلب سابق مي تواند در انتخابات ژوئن پيروز شود و علّت اينكه محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور فعلي، اينقدر زود پيشنهاد از سرگيري مذاكرات اوباما را پذيرفته چيست؟ پاسخ مي دهد:" هر دو مسئله به هم وابسته اند". به بيان ديگر دليل اينكه احمدي نژاد در همه جا ملايم تر برخورد مي كند اينست كه از اعلام نامزدي خاتمي احساس خطر مي كند.
در اينجا يادآوري يك نكته را لازم مي دانم. جمهوري اسلامي از دور مثل حجابي كه به زنانش تحميل كرده يكپارچه به نظر مي آيد امّا از نزديك كشوري است به شدّت سياسي و داراي زندگي دوگانه دين سالاري و آزاديخواهي. مصادره انقلاب توسط آخوندها علاوه بر آنكه نتوانست مانع عيان شدن چند دستگي ميان آن ها شود نتوانست جلوي تأثير انتخابات بر سير مسائل را بگيرد زيرا نظارت حكومت برانتخابات هر چقدر هم شديد باشد كمتر مي توان در نتيجه آن تقلب كرد.
در ايران دو قدرت وجود دارد، قدرت شهروندان كه رئيس جمهور و نمايندگان را انتخاب مي كنند و قدرت سلسله مراتب روحاني كه نهادهاي جمهوري تحت نظر نمايندگان آن قرار دارد. قدرت واقعي در دست همين سلسله مراتب مذهبي است كه در رأس آن رهبر عالي قرار دارد و نيروهاي مسلح، دادگستري و تلويزيون به آن وابسته اند. هيچ كس بدون پشتيباني اين قدرت نمي تواند وارد رقابت هاي انتخاباتي شود. با اينهمه در تنظيم فهرست نامزدها رهبر، علي خامنه اي، از اين پس نمي تواند نسبت به وضعيت افكار عمومي و توازن قدرت در اردوي روحانيت بي توجهي نشان دهد زيرا به گفته مخاطب من كه چم و خم اسرار ايرانيان را مي شناسد، هم افكار عمومي و هم روحانيت از رئيس جمهور كنوني رو برگردانده اند.
واقعيت اينست كه وعده هاي انتخاباتي احمدي نژاد به سلاحي بر ضد او تبديل شدند. رئيس جمهور براي" آوردن پول نفت" بر سر سفره محروم ترين اقشار جامعه، همانطور كه چهار سال پيش وعده داده بود، ضمن در افتادن با بانك مركزي و افزايش سوبسيدها به نفع مستضعفان چنان مهار تورم را رها كرد كه امروز مردم حتي قادر نيستند به سبزيجات، به خاطر گراني قيمت شان نزديك شوند.
به دنبال تورم، تنزل بهاي نفت و تحريم هاي بين المللي به خاطر مسابقه دستيابي به سلاح اتمي، كار ناتمام را به انجام رساندند و دست در دست يكديگر صندوق دولت را خالي كردند. ويراني اقتصاد نه تنها محبوبيت اجتماعي رئيس جمهور فعلي را به پائين تر حد رسانده كه نخبگان جامعه و حكومت نيز به او به چشم آدمي غير مسئول و نالايق نگاه مي كنند كه بايد از شرش خلاص شد.
اين اتفاق نظر انتخاب مجدد احمدي نژاد را با تهديد مواجه ساخته است به حدي كه رهبر، كه در دوره گذشته براي سد راه اصلاح طلبان و محافظه كاران واقع بين به كمك او آمد، اين بار نيز تصميم گرفته است با ممانعت از نامزد شدن محافظه كاران ديگر به ياري او بشتابد امّا واقعيت اينست كه بهتر بود رهبر جلوي حضور كانديداهاي متعدد را در انتخابات نمي گرفت زيرا ممانعت از حضور كانديداهاي واقعي غير از احمدي نژاد نتيجه اش باز شدن راه براي خاتمي و روي آوردن بسياري از مذهبيون با نفوذ به او، به دليل عدم امكان انتخاب هاي ديگر بوده است.
هراس رهبر از طغيان خودي ها نتيجه اش بازگشت به صحنه مردي است كه طي دو دوره رياست جمهوري سنگ اندازي هاي مدام رهبر بر سر راهش اميد به اصلاحات را به نااميدي تبديل كرد ضمن آنكه روحانيت را از اراده مردم براي ايجاد تغييرات نگران ساخت. در تهران عده كمي حاضرند بر روي خاتمي شرط بندي كنند امّا رهبر با تبديل او به تنها جايگزين معتبر در مقابل پيروان خودش چنان حضورش را اجتناب ناپذير ساخته كه نتوانست جلوي اعلام نامزديش را بگيرد.
براي خاتمي هنوز زود است كه از پيروزي سخن بگويد. تلويزيون براي شكست او در انتخابات همه كار خواهد كرد و شبه نظاميان نظام براي ممانعت از پيروزي او از هيچ اقدامي ابا نخواهند داشت. كيهان روزنامه وابسته به هارترين جناح محافظه كاران، اخيراً با نويد "سرنوشتي نظير سرنوشت بي نظير بوتو" شمه اي از آنچه را كه در انتظار خاتمي خواهد بود به او گوشزد كرد. امّا نام و تصوير خاتمي و حاميانش كه منحصر به حلقه اصلاح طلبان نمي شوند، تعداد برگ هاي برنده دست او را به قدري زياد كرده اند كه احمدي نژاد براي مقابله با آن ها بايد هر چه زودتر براي جلب دوباره حمايت محافظه كاران ميانه رو و كشاندن مجدد آن ها به صف هوادارانش اقدام كند.
هرچند بايد اذعان كرد كه رييس جمهور فعلي هم اكنون و بي معطلي اين كار را شروع كرده است: با پذيرفتن تقديم طرح بودجه نه بر اساس افزايش بهاي نفت كه براساس قيمت فعلي آن و بويژه اعلام ناگهاني" آمادگي" براي آغاز مذاكرات با ايالات متحده و با جانشين جورج بوش كه در دل ايراني ها اميد به آشتي و خروج از تحريم ها را زنده كرده است.
" تأثير اوباما" بر تهران چنان شگفت انگيز بوده كه چشم انداز سياسي كشور را، نه تنها در ميان مردم كه در محافل حاكم، تغيير داده است. به اعتقاد اين محافل بايد دستي كه به سوي ايران دراز شده گرفت زيرا پس زدن آن براي مردم كشور قابل درك نخواهد بود. ورقي كه آمريكا روي ميز گذاشته چنان تغييراتي در بازي به وجود آورده كه ايالات متحده را در اتخاذ تصميم دچار ترديد كرده است. آغاز مذاكره با احمدي نژاد بدون تعيين ضرب الاجل مي تواند به او در مواجهه با مشكلات موجود ياري برساند در صورتيكه قرار دادن او در تنگنا و تحت فشار گذاشتنش، با توجه به اينكه انتخابات در پيش است، ممكن است وي را مجبور كند سريعاً تن به توافق دهد. براي واشينگتن انتخاب ميان اين دو راه كار آساني نيست و به مجادلات دامن زده است. خلاصه اين كه باراك اوباما هنوز نتوانسته قضيه را فيصله دهد.
نوشته برنار گتا
منبع: ليبراسيون 18 فوريه
تحليل ليبراسيون از رابطه ايران و آمريكا - دوشنبه 5 اسفند 1387 [2009.02.23]
سر صحبت را با اين جمله باز كرد:"از محمد خاتمي شروع كنيم". او روزي يكي از چهره هاي انقلاب ايران بود كه اينك در اروپا درتبعيد به سر مي برد. از او مي پرسم كه آيا به نظرش رئيس جمهور اصلاح طلب سابق مي تواند در انتخابات ژوئن پيروز شود و علّت اينكه محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور فعلي، اينقدر زود پيشنهاد از سرگيري مذاكرات اوباما را پذيرفته چيست؟ پاسخ مي دهد:" هر دو مسئله به هم وابسته اند". به بيان ديگر دليل اينكه احمدي نژاد در همه جا ملايم تر برخورد مي كند اينست كه از اعلام نامزدي خاتمي احساس خطر مي كند.
در اينجا يادآوري يك نكته را لازم مي دانم. جمهوري اسلامي از دور مثل حجابي كه به زنانش تحميل كرده يكپارچه به نظر مي آيد امّا از نزديك كشوري است به شدّت سياسي و داراي زندگي دوگانه دين سالاري و آزاديخواهي. مصادره انقلاب توسط آخوندها علاوه بر آنكه نتوانست مانع عيان شدن چند دستگي ميان آن ها شود نتوانست جلوي تأثير انتخابات بر سير مسائل را بگيرد زيرا نظارت حكومت برانتخابات هر چقدر هم شديد باشد كمتر مي توان در نتيجه آن تقلب كرد.
در ايران دو قدرت وجود دارد، قدرت شهروندان كه رئيس جمهور و نمايندگان را انتخاب مي كنند و قدرت سلسله مراتب روحاني كه نهادهاي جمهوري تحت نظر نمايندگان آن قرار دارد. قدرت واقعي در دست همين سلسله مراتب مذهبي است كه در رأس آن رهبر عالي قرار دارد و نيروهاي مسلح، دادگستري و تلويزيون به آن وابسته اند. هيچ كس بدون پشتيباني اين قدرت نمي تواند وارد رقابت هاي انتخاباتي شود. با اينهمه در تنظيم فهرست نامزدها رهبر، علي خامنه اي، از اين پس نمي تواند نسبت به وضعيت افكار عمومي و توازن قدرت در اردوي روحانيت بي توجهي نشان دهد زيرا به گفته مخاطب من كه چم و خم اسرار ايرانيان را مي شناسد، هم افكار عمومي و هم روحانيت از رئيس جمهور كنوني رو برگردانده اند.
واقعيت اينست كه وعده هاي انتخاباتي احمدي نژاد به سلاحي بر ضد او تبديل شدند. رئيس جمهور براي" آوردن پول نفت" بر سر سفره محروم ترين اقشار جامعه، همانطور كه چهار سال پيش وعده داده بود، ضمن در افتادن با بانك مركزي و افزايش سوبسيدها به نفع مستضعفان چنان مهار تورم را رها كرد كه امروز مردم حتي قادر نيستند به سبزيجات، به خاطر گراني قيمت شان نزديك شوند.
به دنبال تورم، تنزل بهاي نفت و تحريم هاي بين المللي به خاطر مسابقه دستيابي به سلاح اتمي، كار ناتمام را به انجام رساندند و دست در دست يكديگر صندوق دولت را خالي كردند. ويراني اقتصاد نه تنها محبوبيت اجتماعي رئيس جمهور فعلي را به پائين تر حد رسانده كه نخبگان جامعه و حكومت نيز به او به چشم آدمي غير مسئول و نالايق نگاه مي كنند كه بايد از شرش خلاص شد.
اين اتفاق نظر انتخاب مجدد احمدي نژاد را با تهديد مواجه ساخته است به حدي كه رهبر، كه در دوره گذشته براي سد راه اصلاح طلبان و محافظه كاران واقع بين به كمك او آمد، اين بار نيز تصميم گرفته است با ممانعت از نامزد شدن محافظه كاران ديگر به ياري او بشتابد امّا واقعيت اينست كه بهتر بود رهبر جلوي حضور كانديداهاي متعدد را در انتخابات نمي گرفت زيرا ممانعت از حضور كانديداهاي واقعي غير از احمدي نژاد نتيجه اش باز شدن راه براي خاتمي و روي آوردن بسياري از مذهبيون با نفوذ به او، به دليل عدم امكان انتخاب هاي ديگر بوده است.
هراس رهبر از طغيان خودي ها نتيجه اش بازگشت به صحنه مردي است كه طي دو دوره رياست جمهوري سنگ اندازي هاي مدام رهبر بر سر راهش اميد به اصلاحات را به نااميدي تبديل كرد ضمن آنكه روحانيت را از اراده مردم براي ايجاد تغييرات نگران ساخت. در تهران عده كمي حاضرند بر روي خاتمي شرط بندي كنند امّا رهبر با تبديل او به تنها جايگزين معتبر در مقابل پيروان خودش چنان حضورش را اجتناب ناپذير ساخته كه نتوانست جلوي اعلام نامزديش را بگيرد.
براي خاتمي هنوز زود است كه از پيروزي سخن بگويد. تلويزيون براي شكست او در انتخابات همه كار خواهد كرد و شبه نظاميان نظام براي ممانعت از پيروزي او از هيچ اقدامي ابا نخواهند داشت. كيهان روزنامه وابسته به هارترين جناح محافظه كاران، اخيراً با نويد "سرنوشتي نظير سرنوشت بي نظير بوتو" شمه اي از آنچه را كه در انتظار خاتمي خواهد بود به او گوشزد كرد. امّا نام و تصوير خاتمي و حاميانش كه منحصر به حلقه اصلاح طلبان نمي شوند، تعداد برگ هاي برنده دست او را به قدري زياد كرده اند كه احمدي نژاد براي مقابله با آن ها بايد هر چه زودتر براي جلب دوباره حمايت محافظه كاران ميانه رو و كشاندن مجدد آن ها به صف هوادارانش اقدام كند.
هرچند بايد اذعان كرد كه رييس جمهور فعلي هم اكنون و بي معطلي اين كار را شروع كرده است: با پذيرفتن تقديم طرح بودجه نه بر اساس افزايش بهاي نفت كه براساس قيمت فعلي آن و بويژه اعلام ناگهاني" آمادگي" براي آغاز مذاكرات با ايالات متحده و با جانشين جورج بوش كه در دل ايراني ها اميد به آشتي و خروج از تحريم ها را زنده كرده است.
" تأثير اوباما" بر تهران چنان شگفت انگيز بوده كه چشم انداز سياسي كشور را، نه تنها در ميان مردم كه در محافل حاكم، تغيير داده است. به اعتقاد اين محافل بايد دستي كه به سوي ايران دراز شده گرفت زيرا پس زدن آن براي مردم كشور قابل درك نخواهد بود. ورقي كه آمريكا روي ميز گذاشته چنان تغييراتي در بازي به وجود آورده كه ايالات متحده را در اتخاذ تصميم دچار ترديد كرده است. آغاز مذاكره با احمدي نژاد بدون تعيين ضرب الاجل مي تواند به او در مواجهه با مشكلات موجود ياري برساند در صورتيكه قرار دادن او در تنگنا و تحت فشار گذاشتنش، با توجه به اينكه انتخابات در پيش است، ممكن است وي را مجبور كند سريعاً تن به توافق دهد. براي واشينگتن انتخاب ميان اين دو راه كار آساني نيست و به مجادلات دامن زده است. خلاصه اين كه باراك اوباما هنوز نتوانسته قضيه را فيصله دهد.
نوشته برنار گتا
منبع: ليبراسيون 18 فوريه
No comments:
Post a Comment