اوباما در برابر ايران
مقاله لوس آنجلس تايمز دربارۀ گزينه هاي پيش روي آمريکا - دوشنبه 5 اسفند 1387 [2009.02.23]
دويل مک مانوس
باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا براي حل و فصل 30 سال دشمني و بازداشتن ايران از دستيابي به بمب هسته اي در مقابل عامل زمان حرکت مي کند و حتي مشاوران خودش نيز مي دانند شانس اندکي براي موفقيت وجود دارد.
بنابراين آنها راه حل دوم را نيز مدنظر قرار داده اند: اگر ايران به بمب دست پيدا کند، ما چه کار خواهيم کرد؟
دولت اوباما اکنون بحث و مناظره دربارۀ سياست خود درقبال ايران را پشت درهاي بسته پي مي گيرد. چهار فرد کليدي از تيم اوباما، سال گذشته به عنوان شهروندان عادي پيشنهادات خود را در طرح ريزي براي مديريت ايران هسته اي به رشته تحرير درآورده اند.
دنيس راس مذاکره کننده سابق خاورميانه که انتظار مي رود به عنوان کارشناس ارشد اوباما در مسائل ايران منصوب شود معتقد بود بايد به ديپلماسي فرصت داده شود اما درعين حال، ممکن است سياست مهار به عنوان سياست آينده آمريکا به کار گرفته شود.
راس در گزارش ماه سپتامبر خود که از سوي مرکز امنيت نوين آمريکا منتشر شد آورده است: «ممکن است حتي اگر ما با ايراني ها تماس برقرار کنيم، متوجه شويم هرکاري که مي کنيم اين تماس فايده اي ندارد. ما بايد خود را آماده کنيم و صحنه را براي سياست هاي موازي مهيا کنيم که يا درجهت جلوگيري از هسته اي شدن ايران است و يا براي خنثي ساختن اثرات هسته اي شدن مي باشد.»
کارشناس ديگر اوباما در همان گزارش آورده است اگر ديپلماسي شکست بخورد، «خط مشي مهار و تنبيه راه حل بعدي است.» اين تحليلي از آشتون بي کارتر است، کسي که گفته مي شود گزينه اوباما براي پست معاونت وزارت دفاع است. وي هشدار داد: «چالش مهار بلندپروازي ها و گستاخي هاي ايران به اندازۀ مهار زرادخانه هسته اي ايران بزرگ خواهد بود.»
اغلب مشاوران اوباما هزينۀ حمله به ايران را بيش از منافع آن مي دانند. آنها هشدار داده اند درصورتيکه ايران به تسليحات هسته اي دست پيدا کند، به نظر نمي رسد انتخاب گزينه نظامي به اندازه دوره بوش دلپذير باشد.
اما معني اين حرف ها اين نيست که آمريکا دست روي دست مي گذارد. درواقع دستياران اوباما در نوشته هاي خود پيشنهاد مي کنند ايالات متحده بايد نسخه اي از خط مشي مهار عليه اتحاد جماهير شوروي در دوره جنگ سرد را براي خليج فارس تجويز کند.
اين به چه معناست؟ براي شروع، ايران هسته اي زير چنان فشاري از سوي آمريکا و متحدانش قرار خواهد گرفت که مجبور به انهدام هرآنچيزي شود که ساخته است. ممکن است اوباما اعلام کند هرگونه حمله هسته اي به اسرائيل به منزله حمله به خاک آمريکا تلقي خواهد شد. اقدام نظامي ديگر نيز درجهت حفاظت از عراق، عربستان سعودي و ساير کشورهاي حوزه خليج فارس دربرابر تهديدات جنگ غيرمتعارف از سوي رژيم گتساخ ايران در دستور کار قرار خواهد گرفت.
برخي افراد خوش بين در دولت نيز وجود دارند که معتقدند ايران هسته اي، خويشتن داري خواهد کرد. گري سمور مشاور ارشد اوباما در حوزۀ تکثير جنگ افزارهاي هسته اي، و بروس ريدل که بازنگري سياست اوباما درخصوص افغانستان و پاکستان را برعهده دارد، سال گذشته در گزارش خود نوشتند ايران مجهز به توانمندي هسته اي، در عين نامطلوب بودن، به معني آخر زمان نخواهد بود. آنها گفتند براي مثال، بعيد به نظر مي رسد ايران به تروريست ها سلاح هسته اي تحويل بدهد.
سمور و ريدل در گزارشي براي مؤسسه بروکينگز و شوراي روابط خارجي نوشتند: «اگر ايران به سلاح هسته اي دست پيدا کند، احتمالاً نظير ساير کشورهاي صاحب اين توانمندي رفتار خواهد کرد و در مسير ارعاب دشمنان خود حرکت مي کند، نه اينکه از آن استفاده کند. به اين ترتيب، ايران صاحب همان نظام بازدارنده اي مي شود که ساير کشورهاي هسته اي از سال 1945 به آن مجهز شده اند.»
هيچکدام از اين نظرات به آن معنا نيست که اوباما اميد خود براي استفاده از گفتگو در جهت بازداشتن ايران از کسب سلاح هسته اي را از دست داده است. يکي از مقامات گفت در شرايط فعلي دولت بر روي طرح اول متمرکز شده است و نه طرح موازي. با اين حال، شواهد قابل قبولي وجود دارد که در پشت شعار اميدواري، ارزيابي هاي واقع نگرانه از پيامدها و عواقب نهفته است.
سمور و ريدل پيش بيني کردند ايران «حداقل دو تا سه سال» از بدست آوردن توانمندي توليد سلاح هسته اي فاصله دارد و اعلام کردند ميان توانمندي و ساخت يک بمب چندين مرحله وجود دارد. آنها گفتند آمريکا هنوز مي تواند برنامه را متوقف کند و رفتار ايران را مهار کند.
راس نوشته است، اولين قدم جلب حمايت اروپا، چين و روسيه است. برنز، معاون وزارت خارجه آمريکا، همين حالا نيز به کار بر روي اين نظريه مشغول است. قدم بعدي اين است که اوباما به دنبال گفتگوهاي مستقيم و همه جانبه با تهران باشد و از اعمال تحريم هاي سخت تر اقتصادي درصورت عدم همکاري ايران از يکسو، و وعده پاداش هاي سخاوتمندانه در صورت همکاري ايران سخن بگويد.
بنابراين ما بايد چه چيزي را بپذيريم؟ ممکن است گفتگو با ايران به صورت مخفيانه و با حضور نمايندگان دو طرف در اروپا آغاز شود، اما به نظر نمي رسد اين اقدام تا قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري ايران در خرداد ماه انجام شود. اوباما و دستيارانش براي فراهم ساختن شرايط، از لحن سختگيرانه خود در قبال ايران کاسته اند و اغلب دربارۀ دستان دراز شده و احترام متقابل سخن مي گويند. آنها تمرين مي کنند چگونه کلمات «هويج و چماق» را ديگر به کار نبرند. ايراني ها مي گويند اين کلمات فقط شايسته حيوانات است.
مذاکرات آسان و سريع نخواهد بود. حتي معلوم نيست کدام بخش از دولت ايران در موضع مناسب به مذاکره خواهد پيوست.
بااين حال، اوباما هنوز نسبت به رئيس جمهور پيش از خود از دو برتري سود مي برد. اول اينکه علائم روشني از تمايل خود براي گفتگو و به رسميت شناختن حق حاکميت ارسال کرده است. اين مسأله مانع از بي توجهي ايران مي شود و مانع از بهانه جوئي روسيه و چين دربرابر تحريم هاي سنگين تر خواهد شد.
دوم اينکه به دليل کاهش درآمدهاي نفتي، ملاهاي ايران آسيب پذيرتر شده اند، و شايد اين تنهاحسن بحران مالي جهاني باشد. روسيه به عنوان بزرگترين تأمين کنندۀ تسليحاتي و شريک تجاري ايران، همزمان با کاهش خريدهاي خارجي ايران، چيز زيادي براي از دست دادن نخواهد داشت.
اگر گفتگوها شکست بخورد و ايران به کسب سلاح هسته اي نزديکتر شود، آمريکا و متحدانش سه گزينه پيش رو دارند: اول- تحريم هاي بيشتر، هرچند تحريم ها هرگز در گذشته به کار نيامده اند. دوم- مهار ايران که شامل ايجاد تعهدات امنيتي بيشتر در قبال اسرائيل نيز مي شود. سوم- جنگ.
از بين سه گزينه ياد شده، مهار ايران با همه ترديدهاي موجود، يک راه حل ميانه محسوب مي شود.
منبع: لس آنجلس تايمز- 22 فوريه – 2009
Sunday, February 22, 2009
اوباما در برابر ايران -مقاله لوس آنجلس تايمز دربارۀ گزينه هاي پيش روي آمريکا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment