Sunday, February 22, 2009

اوباما در برابر ايران -مقاله لوس آنجلس تايمز دربارۀ گزينه هاي پيش روي آمريکا

اوباما در برابر ايران
مقاله لوس آنجلس تايمز دربارۀ گزينه هاي پيش روي آمريکا - دوشنبه 5 اسفند 1387 [2009.02.23]

دويل مک مانوس ‏

باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا براي حل و فصل 30 سال دشمني و ‏بازداشتن ايران از دستيابي به بمب هسته اي در مقابل عامل زمان حرکت ‏مي کند و حتي مشاوران خودش نيز مي دانند شانس اندکي براي موفقيت ‏وجود دارد.‏

بنابراين آنها راه حل دوم را نيز مدنظر قرار داده اند: اگر ايران به بمب ‏دست پيدا کند، ما چه کار خواهيم کرد؟
دولت اوباما اکنون بحث و مناظره دربارۀ سياست خود درقبال ايران را ‏پشت درهاي بسته پي مي گيرد. چهار فرد کليدي از تيم اوباما، سال ‏گذشته به عنوان شهروندان عادي پيشنهادات خود را در طرح ريزي ‏براي مديريت ايران هسته اي به رشته تحرير درآورده اند.‏

‏ دنيس راس مذاکره کننده سابق خاورميانه که انتظار مي رود به عنوان ‏کارشناس ارشد اوباما در مسائل ايران منصوب شود معتقد بود بايد به ‏ديپلماسي فرصت داده شود اما درعين حال، ممکن است سياست مهار به ‏عنوان سياست آينده آمريکا به کار گرفته شود.‏

راس در گزارش ماه سپتامبر خود که از سوي مرکز امنيت نوين آمريکا ‏منتشر شد آورده است: «ممکن است حتي اگر ما با ايراني ها تماس ‏برقرار کنيم، متوجه شويم هرکاري که مي کنيم اين تماس فايده اي ندارد. ‏ما بايد خود را آماده کنيم و صحنه را براي سياست هاي موازي مهيا کنيم ‏که يا درجهت جلوگيري از هسته اي شدن ايران است و يا براي خنثي ‏ساختن اثرات هسته اي شدن مي باشد.»‏

کارشناس ديگر اوباما در همان گزارش آورده است اگر ديپلماسي شکست ‏بخورد، «خط مشي مهار و تنبيه راه حل بعدي است.» اين تحليلي از ‏آشتون بي کارتر است، کسي که گفته مي شود گزينه اوباما براي پست ‏معاونت وزارت دفاع است. وي هشدار داد: «چالش مهار بلندپروازي ها ‏و گستاخي هاي ايران به اندازۀ مهار زرادخانه هسته اي ايران بزرگ ‏خواهد بود.»‏

اغلب مشاوران اوباما هزينۀ حمله به ايران را بيش از منافع آن مي دانند. ‏آنها هشدار داده اند درصورتيکه ايران به تسليحات هسته اي دست پيدا ‏کند، به نظر نمي رسد انتخاب گزينه نظامي به اندازه دوره بوش دلپذير ‏باشد. ‏

اما معني اين حرف ها اين نيست که آمريکا دست روي دست مي گذارد. ‏درواقع دستياران اوباما در نوشته هاي خود پيشنهاد مي کنند ايالات متحده ‏بايد نسخه اي از خط مشي مهار عليه اتحاد جماهير شوروي در دوره ‏جنگ سرد را براي خليج فارس تجويز کند.‏

اين به چه معناست؟ براي شروع، ايران هسته اي زير چنان فشاري از ‏سوي آمريکا و متحدانش قرار خواهد گرفت که مجبور به انهدام ‏هرآنچيزي شود که ساخته است. ممکن است اوباما اعلام کند هرگونه ‏حمله هسته اي به اسرائيل به منزله حمله به خاک آمريکا تلقي خواهد شد. ‏اقدام نظامي ديگر نيز درجهت حفاظت از عراق، عربستان سعودي و ‏ساير کشورهاي حوزه خليج فارس دربرابر تهديدات جنگ غيرمتعارف ‏از سوي رژيم گتساخ ايران در دستور کار قرار خواهد گرفت. ‏

برخي افراد خوش بين در دولت نيز وجود دارند که معتقدند ايران هسته ‏اي، خويشتن داري خواهد کرد. گري سمور مشاور ارشد اوباما در حوزۀ ‏تکثير جنگ افزارهاي هسته اي، و بروس ريدل که بازنگري سياست ‏اوباما درخصوص افغانستان و پاکستان را برعهده دارد، سال گذشته در ‏گزارش خود نوشتند ايران مجهز به توانمندي هسته اي، در عين ‏نامطلوب بودن، به معني آخر زمان نخواهد بود. آنها گفتند براي مثال، ‏بعيد به نظر مي رسد ايران به تروريست ها سلاح هسته اي تحويل بدهد. ‏

سمور و ريدل در گزارشي براي مؤسسه بروکينگز و شوراي روابط ‏خارجي نوشتند: «اگر ايران به سلاح هسته اي دست پيدا کند، احتمالاً ‏نظير ساير کشورهاي صاحب اين توانمندي رفتار خواهد کرد و در مسير ‏ارعاب دشمنان خود حرکت مي کند، نه اينکه از آن استفاده کند. به اين ‏ترتيب، ايران صاحب همان نظام بازدارنده اي مي شود که ساير ‏کشورهاي هسته اي از سال 1945 به آن مجهز شده اند.»‏

هيچکدام از اين نظرات به آن معنا نيست که اوباما اميد خود براي استفاده ‏از گفتگو در جهت بازداشتن ايران از کسب سلاح هسته اي را از دست ‏داده است. يکي از مقامات گفت در شرايط فعلي دولت بر روي طرح اول ‏متمرکز شده است و نه طرح موازي. با اين حال، شواهد قابل قبولي ‏وجود دارد که در پشت شعار اميدواري، ارزيابي هاي واقع نگرانه از ‏پيامدها و عواقب نهفته است. ‏

سمور و ريدل پيش بيني کردند ايران «حداقل دو تا سه سال» از بدست ‏آوردن توانمندي توليد سلاح هسته اي فاصله دارد و اعلام کردند ميان ‏توانمندي و ساخت يک بمب چندين مرحله وجود دارد. آنها گفتند آمريکا ‏هنوز مي تواند برنامه را متوقف کند و رفتار ايران را مهار کند. ‏

راس نوشته است، اولين قدم جلب حمايت اروپا، چين و روسيه است. ‏برنز، معاون وزارت خارجه آمريکا، همين حالا نيز به کار بر روي اين ‏نظريه مشغول است. قدم بعدي اين است که اوباما به دنبال گفتگوهاي ‏مستقيم و همه جانبه با تهران باشد و از اعمال تحريم هاي سخت تر ‏اقتصادي درصورت عدم همکاري ايران از يکسو، و وعده پاداش هاي ‏سخاوتمندانه در صورت همکاري ايران سخن بگويد. ‏

بنابراين ما بايد چه چيزي را بپذيريم؟ ممکن است گفتگو با ايران به ‏صورت مخفيانه و با حضور نمايندگان دو طرف در اروپا آغاز شود، اما ‏به نظر نمي رسد اين اقدام تا قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري ‏ايران در خرداد ماه انجام شود. اوباما و دستيارانش براي فراهم ساختن ‏شرايط، از لحن سختگيرانه خود در قبال ايران کاسته اند و اغلب دربارۀ ‏دستان دراز شده و احترام متقابل سخن مي گويند. آنها تمرين مي کنند ‏چگونه کلمات «هويج و چماق» را ديگر به کار نبرند. ايراني ها مي ‏گويند اين کلمات فقط شايسته حيوانات است. ‏

مذاکرات آسان و سريع نخواهد بود. حتي معلوم نيست کدام بخش از دولت ‏ايران در موضع مناسب به مذاکره خواهد پيوست. ‏

بااين حال، اوباما هنوز نسبت به رئيس جمهور پيش از خود از دو برتري ‏سود مي برد. اول اينکه علائم روشني از تمايل خود براي گفتگو و به ‏رسميت شناختن حق حاکميت ارسال کرده است. اين مسأله مانع از بي ‏توجهي ايران مي شود و مانع از بهانه جوئي روسيه و چين دربرابر ‏تحريم هاي سنگين تر خواهد شد. ‏

دوم اينکه به دليل کاهش درآمدهاي نفتي، ملاهاي ايران آسيب پذيرتر شده ‏اند، و شايد اين تنهاحسن بحران مالي جهاني باشد. روسيه به عنوان ‏بزرگترين تأمين کنندۀ تسليحاتي و شريک تجاري ايران، همزمان با ‏کاهش خريدهاي خارجي ايران، چيز زيادي براي از دست دادن نخواهد ‏داشت.‏

اگر گفتگوها شکست بخورد و ايران به کسب سلاح هسته اي نزديکتر ‏شود، آمريکا و متحدانش سه گزينه پيش رو دارند: اول- تحريم هاي ‏بيشتر، هرچند تحريم ها هرگز در گذشته به کار نيامده اند. دوم- مهار ‏ايران که شامل ايجاد تعهدات امنيتي بيشتر در قبال اسرائيل نيز مي شود. ‏سوم- جنگ.‏

از بين سه گزينه ياد شده، مهار ايران با همه ترديدهاي موجود، يک راه ‏حل ميانه محسوب مي شود. ‏

منبع: لس آنجلس تايمز- 22 فوريه – 2009 ‏



No comments:

Post a Comment