دو چهره متفاوت از ايران آيت الله ها
نگاه فيگارو به سي امين سالگرد - یکشنبه 27 بهمن 1387 [2009.02.15]
دلفين مينويي
۳۰ سال پيش انقلاب اسلامي در ايران به وقوع پيوست. به واقع از اين انقلاب در نقاط ژرف کشور و در دل مردم چه باقي مانده؟
وقت ناهار رسيده. رضا گل محمد، يکي از رستوران داران شهر آبسرد، از پنجره رستورانش به تصوير آيت الله خميني، پرچم ايران و پرچم هاي رنگي نگاه مي کند. شهر کوچک آبسرد در شصت کيلومتري شرق تهران واقع شده و داراي جمعيتي حدود ۳۰ هزار نفر است. در آشپزخانه رستوران سرودهاي مذهبي که روزهاي انقلاب را يادآوري مي کنند، بي وقفه از راديو در حال پخش است: "انقلاب، آزادي، جمهوري اسلامي...".
گل محمد زير لب مي گويد: "باز هم حرف هاي هميشگي." او مي گويد: "يکي از پسرهايم بيکار است و اجاره خانه هم مدام بالا مي رود. اين همان عدالتي است که آيت الله خميني وعده داده بود؟" محمد رضايي، کشاورزي که کنار پنجره نشسته مي گويد: "شوخي مي کني! من وقتي بيست ساله بودم، فقط روزي يک اتوبوس به تهران مي رفت و ساعت ها طول مي کشيد. امروز جاده ها آسفالت شده، خانه ها آب آشاميدني دارند و گازکشي شده. همه اينها به لطف انقلاب است!" همهمه اي سالن را فرا مي گيرد و بقيه نيز يکي پس از ديگري مي خواهند اظهار نظر کنند.
رستوران البرز يکي از پاتوق هاي مردم آبسرد است؛ شهري که نام خود را از نام يک چشمه محلي که برف قله دماوند به آن سرازير مي شود گرفته. در اين شهر اکثر مردم، چه از انقلاب راضي باشند چه ناراضي، در مورد تغييرات اجتماعي انجام شده در شهرستان ها هم رأي اند. برنارد اورکاد، جغرافي دان و کارشناس در امور مربوط به ايران، مي گويد: "انقلاب باعث شد تا شيوه زندگي در شهرستان ها به هم نزديک شود." در مدت ۳۰ سال، شهر آبسرد به يک شهر واقعي تبديل شده: تأسيس مدرسه، بيمارستان، آژانس هاي مسکن و ماهواره که استفاده از آن به طور رسمي ممنوع است و به صورت مخفي در بام منازل نصب شده.
موسيقي غربي ممنوع
در سال ۱۹۷۹ در آبسرد، فراموش شدگان دوران مدرن سازي و غرب گرايي که توسط شاه آغاز شده بود، به خيابان هاي شهر ريختند و بيش از هر چيز خواستار بهتر شدن شرايط زندگي خود شدند. پس از به قدرت رسيدن يک گروه خاص مذهبي، اميد اکثر مردم به نا اميدي بدل شد. مواضع آزاديخواهان، کمونيست ها، ملي گرايان و طرفداران لائيسيته خيلي سريع از يکديگر جدا شد. سپس گروه هاي پاکسازي به صورت سيستماتيک در سراسر کشور به راه افتادند و بدون هيچ گونه مدارايي به سرکوب کساني که اصول ولايت فقيه را زير سؤال مي برند پرداختند. اين اصول به آيت الله خميني قدرت تام در اداره امور کشور مي داد.
گل محمد با عصبانيت مي گويد: "من در مدت اين ۳۰ سال بيشتر از ده بار بخاطر انتقاد از حکومت دستگير شده ام." درست پس از وقوع انقلاب، موسيقي غربي، شرکت در مهماني و ميني ژوپ ممنوع و پس از چند ماه حجاب اجباري اعلام شد. سپس جوانان انقلابي به اسم مبارزات ضد امريکايي ثبت نام کردند و چشم بسته به جبهه هاي جنگ ايران و عراق اعزام شدند. جدا از صدمات جاني و مالي که اين جنگ بر جامعه وارد کرد، امروز يک غرور ملي به شکل برنامه هسته اي بر جامعه نمود پيدا کرده.
در همين زمان، تغييرات انجام شده توسط نظام جديد ديکتاتوري و دين سالار باعث گرديده تا جامعه از زير بنا عوض شود و ازطرف ديگر، شاخص هايي را براي ايجاد يک حس انتقادگر و مخالف ميان مردم به وجود آورد. از سال هاي اوليه دهه ۱۹۸۰، نظام جمهوري اسلامي هم و غم خود را روي مسأله سوادآموزي و برق کشي در شهرهاي محروم گذاشت و بدين ترتيب امکان استفاده از تلويزيون شخصي را براي روستائيان به وجود آورد. نتيجه: بيش از سه چهارم مردم ايران امروز در شهرها زندگي مي کنند. نرخ تولد در شهرستان ها به حدود سه فرزند براي هر زن رسيده، در صورتي که ميزان قبل از انقلاب ده فرزند براي هر زن بود.
ميان سنت مذهبي که از سوي مساجد رواج مي يابد و مدرنيته غربي که ماهواره و اينترنت به وجود آورنده آن هستند، شيوه زندگي نسل جديد بسيار متفاوت شده. مهدي، يک جوان مشهدي که در تهران زندگي مي کند در اين رابطه مي گويد: "در آن زمان، والدين ما در فکر رسيدن به مدينه فاضله انقلابي خود بودند. ولي آنچه که امروز براي ما مهم است، پيدا کردن شغل پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه است و اينکه دنياي اطراف خود را بهتر بشناسيم."
در ماه مه ۱۹۹۷ با پيروز شدن غيرمنتظره محمد خاتمي در انتخابات رياست جمهوري اميدهاي بسياري براي گشايش در روابط و ايجاد آزادي پديدار شد. انتخاب اين شخصيت مذهبي ويژه، حتي از سوي ساختارهاي حکومتي و محافل مختلف سياسي [رييس جمهور، مجلس، شوراي نگهبان، مجلس خبرگان] که دنباله روي رهبرند هموار گرديد و در حقيقت شکل جديدي از مباحثات سياسي آغاز شد. ولي با به قدرت رسيدن مجدد محافظه کاران و رياست جمهوري محمود احمدي نژاد در سال ۲۰۰۵، تمامي "توهمات دموکراتيک" نقش برآب شد.
کريم لاهيجي، وکيل ايراني و نايب رييس فدراسيون بين المللي جامعه هاي حقوق بشر، با تأسف مي گويد: "تا زماني که مسايلي مانند تأييد صلاحيت يا رد صلاحيت وجود دارد، نمي توانيم يک انتخابات مردمي به معناي واقعي کلمه داشته باشيم. در شکل کنوني، انتخابات يعني گلچين کردن." اين وکيل ايراني يکي از شخصيت هايي بود که درست پس از وقوع انقلاب به تنظيم اولين قانون اساسي اقدام کردند. او در اين خصوص مي گويد: "ولي اين قانون اساسي خيلي سريع از سوي مذهبي ها تصاحب شد که متعاقباً نيزعقايد خود را بر آن تحميل کردند."
وي که از دوستان نزديک شيرين عبادي است، با اشاره به اينکه بر جامعه ايران اميد بسته در ادامه مي افزايد: "من در برابر زناني مانند شيرين عبادي که در داخل کشور براي احقاق حقوق بشر مبارزه مي کنند و علي رغم تهديدها و بازداشت ها به امضاي عريضه هايي براي ايجاد تساوي ميان حقوق زن و مرد مي پردازند، سر تعظيم فرود مي آورم."
ازطرف ديگر، احمد زيدآبادي، روزنامه نگار، مي گويد: "حتي اگر دندانه هاي گيره سفت تر شود، باز گردش ايده ها از جريان باز نمي ماند." ولي اين شيفته دموکراسي که در سال ۱۹۷۹ در کنار مردم و به نام آزادي به خيابان ها آمده بود، بيست سال بعد از انقلاب سر از زندان هاي جمهوري اسلامي درآورد. او امروز از خود مي پرسد آيا ارزش داشت انقلاب کنيم و سپس با افسوس مي گويد: "انقلاب ما را به عقب برد. به کشورهايي مانند مالزي، امارات يا حتي تايلند نگاه کنيد. اکنون ما نيز بايد مانند آنها پيشرفت کرده باشيم." حميد رضا جلايي پور، جامعه شناس، در مورد انقلاب مي گويد: "در آن زمان ما حاضر بوديم خود را براي انقلاب فدا کنيم، ولي همين تجربه انقلاب باعث شده تا ما پخته شويم و امروز دموکراسي را در کنار گفتمان قرار دهيم."
محمد رضايي، کشاورز، مي گويد: "در زمان شاه، وقتي يک سرباز را در خيابان مي ديديم از ترس مي مرديم، ولي خميني به ما ياد داد که چطور در برابر هر کسي بايستيم." گل محمد، صاحب رستوران البرز در حالي که سيني چاي را مي آورد مي گويد: "حرفت را قبول ندارم. البته براي من محترمي، چون هرچه باشد از نظر ريشه اي ارزش هايمان يکي است." سپس رضايي مي پرسد: "ماهواره جديد ايران را ديدي که به فضا فرستادند؟ شايد مشکلات سياسي داشته باشيم يا تحريم شده باشيم، ولي پيشرفت هر روز انجام مي شود و باعث افتخار ماست. اين يعني روح انقلاب."
منبع: فيگارو، ۱۱ فوريه ۲۰۰۹
Saturday, February 14, 2009
دو چهره متفاوت از ايران آيت الله ها -نگاه فيگارو به سي امين سالگرد
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment