Sunday, December 28, 2008

تهديد ايران جدي است مقاله واشنگتن تايمز درباره تهديدات ايران‏

تهديد ايران جدي است
مقاله واشنگتن تايمز درباره تهديدات ايران‏ - دوشنبه 9 دی 1387 [2008.12.29]
کليفورد مي ‏
چند ماه پيش به مصاحبه اي با تهيه کنندۀ پي بي اس گوش مي کردم که به موضوع ايران پرداخته بود. او مي گفت با ‏اينکه ايران سي سال را تحت حاکميت رژيم انقلاب اسلامي گذرانده، به طرز عجيبي به صورت يک کشور معمولي ‏باقيمانده است. براي مثال، ديدار از يک مسجد، او را "به ياد هواداران لوترکينگ انداخته که مشغول عبادت در غرب ‏آمريکا" بودند.‏
به غير از شعار "مرگ بر اسرائيل" که بر روي يکي از ديوارهاي اين مسجد نوشته شده بود، چيز زياد ديگري در محل ‏نمي بينيد. راهنماي او گفته بود اين چيزها را جدي نگيرد. او توضيح داده بود: اين شيوه اي است که ما ايراني ها ‏صحبت مي کنيم. مثلاً وقتي در ترافيک گير مي کنيم، مي گوئيم: مرگ بر ترافيک!‏
تهيه کننده پي بي اس اين مطلب را مايه دلگرمي و مشابه ديدگاه بسياري از ديپلمات ها، دانشگاهيان و خبرنگاران ‏ارزيابي کرد. اين عبارت که بر زبان روحانيون حاکم بر ايران جاري است و مضمون نسل کشي دارد، تنها جنگ لفظي ‏است و هدفي نيست که ايران توان خود را براي رسيدن به آن درنظر گرفته باشد. بر اساس اين گفته ها، تمام آن چيزي ‏که ايران مي خواهد، کسب احترام و تهايتاً تماس با غرب است. ‏
زئيو ماگن استاد ارشد تاريخ اسلامي و رئيس دپارتمان مطالعات خاورميانه دانشگاه بار- ايلن اسرائيل معتقد است اين ‏ديدگاه به کلي اشتباه است. او در مقاله اي مي نويسد "تهديد اسلام گراهاي ايراني عليه موجوديت اسرائيل، از صميم قلب ‏است و آنها نشان داده اند که در پيگيري اين امر کاملا جدي هستند."‏
ماه آينده، سي امين سالگرد سرنگوني حکومت سلطنتي در ايران است. شاه گريخت و آيت الله خميني براي تأسيس ‏‏"دولت خداوند" از تبعيد به کشور بازگشت. از آن پس، هرگونه تمرد يا مخالفت به منزله "سرکشي دربرابر خداوند" ‏تلقي مي شود. ‏
من به عنوان يک خبرنگار جوان براي پوشش اين تحولات به ايران فرستاده شده بودم. سر دادن شعار "مرگ بر ‏آمريکا!" امر طبيعي بود. بعد از اينکه من و بسياري ديگر از خبرنگاران آن کشور را ترک کرديم، هنوز ماه آبان تمام ‏نشده بود که دانشجويان پيرو خميني به اشغال سفارت آمريکا دست زدند و افراد مستقر در آن را به گروگان گرفتند. ‏
از آن زمان به بعد، شنيدن شعارهاي ضد آمريکائي و ضد اسرائيلي به همان اندازه در ايران طبيعي است که شما صداي ‏موسيقي را در مراکز خريد آمريکا مي شنويد. آقاي ماگن اشاره مي کند سر دادن اين شعارها از سوي هواداران مانند ‏ابراز احساسات به ثمر رسيدن يک گل در مسابقه فوتبال يا شنيدن قطعه تکنوازي از ساز در يک کنسرت است اين به ‏عنوان جانشيني براي عبادت معمول و سنتي در مساجد درآمده است.‏
عقل سليم حکم مي کند تکرار چنين الفاظ خشونت آميزي فقط اداي کلمات باشند و اغلب ايراني ها "دشمني واقعي" با ‏يهوديان، اسرائيلي ها و آمريکائي ها ندارند. ‏
با اين همه آقاي ماگن مي گويد هر کس که با روانشناسي توده ها آشنا باشد مي داند "شرارت هاي وحشتناک در تاريخ ‏بشري، برده داري ها، تفتيش عقايد، تروريسم و نسل کشي ها، ناشي از يک احساس آني و فوري نبوده اند بلکه به نام ‏ايدئولوژي برتر و در نتيجۀ تلقين هاي مداوم رخ داده اند."‏
وي افزود "با آلوده کردن تمام مردم به سموم، يا جنون و دلخوشي، قانون گريزي، رفتارهاي غير انساني در خانه، ‏مدرسه، مسجد و رسانه ها، دولت ايران ذهن ايراني ها و همکيش هاي همسايه آنها را براي رسيدن به آمادگي اخلاقي ‏نابود ساختن اسرائيل آماده مي کند." ‏
آقاي ماگن معتقد است حاکمان ايران در کوتاه مدت به تلاش خود براي مهيا کردن شرايط کشتار تعداد کثيري از يهوديان ‏و نابودي دولت مستقل آن به عنوان يک امر امکان پذير، اگر نگوئيم در نهايت قانوني، ادامه مي دهند. "در درازمدت هم ‏بر روي استيلاي اسلام در وراي خاورميانه کار مي کنند." ‏
دولت جديد آمريکا احتمالاً وارد دور تازه اي از گفتگوها با تهران خواهد شد. آقاي ماگن انتظار دارد مذاکره کننده هاي ‏ايراني از آمريکا بخواهند "از اسرائيل دست بکشد". لازم نيست اين تعامل به روشني درخواست آدولف هيتلر از ‏چکسلواکي در سال 1938باشد. ممکن است از آمريکائي ها خواسته شود تنها اسرائيل را به سازشي خطرناک دربارۀ ‏امنيت خود مجبور کنند. احتمالاً اين تمام چيزي است که حاکمان ايران براي حرکت به سوي اهداف نسل کشي خود نياز ‏دارند و دربارۀ آن با صداي بلند حرف مي زنند. ‏
منبع: واشنگتن تايمز- 28 دسامبر ‏

No comments:

Post a Comment