Monday, March 16, 2009

تهاجم دولت عراق به مجاهدین تهاجم رژیم به اپوزیسیون است -کورش عرفانی









تهاجم دولت عراق به مجاهدین تهاجم رژیم به اپوزیسیون است
کورش عرفانی
korosherfani@yahoo.com

آنچه از دو روز پیش در قرارگاه اشرف، پایگاه مجاهدین در خاک عراق، می گذرد
توجه هر آزادیخواه و تغییر طلب ایرانی را به خود جلب می کند. رژیم جمهوری اسلامی باردیگر در حال تصفیه حساب با مخالفان خویش در بیرون از خاک ایران است. به همانگونه که قبلا نیز این کار را در پاریس و لندن و برلین می کرد. رژیم باردیگر می خواهد منطق میکونوس را حاکم کند و آن این که او قادر است مخالفان خود را هر جا که هستند مورد حمله و آزار و بازداشت و استرداد و تهدید و ترور قرار دهد.
این قدرت نمایی رژیم البته با وضعیت زار و اسفناک آن در تضاد، اما هماهنگ است. وحشت از مردمی که، در صورت بروز یک شورش ناگهانی، می توانند دست به خونین ترین تصفیه حساب تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران بزنند رژیم، رهبران، عوامل و آدم هایش را وادار ساخته است که همه خطرات را پیش بینی و از خود دور سازند. جمهوری اسلامی در محاصره است. بمب افکن ها و ناوهای غربی از یکسو و مردمی که کارد به استخوانشان رسیده است، راه سوم فرار به سوریه یا سودان است. اما مگر چند نفر می توانند به آنجا بگریزند؟ و آیا دستیابی به آنان از طریق مراجع بین المللی و همکاری جهانی ناممکن است؟
پس رژیم به مرحله ای می رسد که یا باید تا دم مرگ جنایت کند و یا تسلیم شود. نمایش انتخابات ریاست جمهوری بعدی نیز به نظر نمی رسد که بتواند به طور دراز مدت مثلث آخوند-سرمایه دار-پاسدار را بیمه کند. بنابراین بقای رژیم نه در دفاع که در تهاجم است. به همین دلیل نیز به سراغ دشمنان قدیمی خود رفته است تا آنها را از مرز دور کرده و از این طریق برای خود و هواداران روحیه باخته اش نوعی امنیت روانی بسازد. بی شک یک بار که رژیم خود را از خطر مجاهدین رها سازد به سراغ سایرین خواهد آمد، به سراغ تک تک ما. پس باید با این لشگر گشایی جدید او به طور دسته جمعی و به دور از اختلاف نظرهای خود در جبهه ی وسیع و متنوع اما همسوی ضد رژیم اقدام کنیم. در مواردی که رژیم می خواهد یکی از اجزای جبهه ی دشمن خود را تضعیف یا مورد حمله قرار دهد همه ما ضد رژیمی ها باید با همه ی تنوع دیدگاهی مان در کنار هم قرار گیریم. مجاهد، کمونیست، سوسیالیست، ملی گرا. زیرا همه ی ما آزادیخواه و دشمن دیکتاتوری آدمکش و آزادی کش جمهوری اسلامی هستیم. تفسیر طبقاتی صف بندی ها نیز نباید ما را از وظایف انسانی و اخلاقی مان در حفظ جان آزادیخواهان دور سازد. اگر این حداقل احساس مشارکت دروجود ما نباشد باید در موفقیت درازمدت رژیم برای دوام آوردن و پیروز شدن بر دشمنانش –یعنی بر همه ما به نوبت- شک نداشته باشیم.
درست به همین خاطر بر هر ایرانی ضد رژیم است که مانع از کاهش فشار بر حکومت آخوندها شود. در زمانی که محدودیت های بین المللی، تحریم، فشارهای سیاسی و امثال آن می رود تا صندوق های ارزی رژیم را خالی سازد و جمهوری اسلامی را در داخل کشور در مقابل 60 میلیون ایرانی فقیر و گرسنه قرار دهد نباید اجازه داد که رژیم فشارهای وارده بر خود را کم کند. نه از درون نه از بیرون. تضعیف رژیم به هر شکل که باشد به نفع فرایند براندازی است.
گسترش اعدام ها و بازداشت ها که دوران آغازین سرکوب را بیاد می آورد و تقلای دیپلماتیک رژیم برای ایجاد شکاف در صف کشورهای عربی که می خواهند پای رژیم را از منطقه ببرند[2] نشان دهنده ی وحشت دو جانبه ی بیرونی و درونی سران نظام از آینده ی سیاهی است که در انتظارشان است. باید دانست که به سان بوش، که اقتصاد و موقعیت سرمایه داری آمریکا را به خاک سیاه نشاند، باند پاسدار احمدی نژاد نیز کاری مشابه با موقعیت رژیم کرد. یعنی قرار دادن نظام جمهوری اسلامی در خطر فروپاشی، حمله نظامی و یا شورش مردمی. با خزانه ای خالی، اقتصادی ورشکسته، بیکاری بی سابقه، تورمی گسترده، رکود عمیق، تشتت ساختاری و اجبار برای انتخاب هایی سخت و دردناک. سپاهی ها بعد از آنکه بی لیاقتی و بی کفایتی خود را دو دهه ی پیش با شکست مفتضحانه در یک جنگ تخریب گر و آدمکشانه ی هشت ساله نشان داده بودند بیست سال بعد، جنگ سیاسی را نیز باختند و کشور را با مدیریت پادگانی خود به خاک سیاه نشاندند. اینک آخوندها در پی راهی هستند تا این مهره های بی لیاقت را بدون خونریزی از صحنه ی سیاسی کنار کشیده و قدرت اجرایی را به دست کسانی بسپارند که برای نظام کمتر زیان ببار آورند: به طور مثال میر حسین موسوی.
اما در این میان ترس از قیچی شدن توسط یک هجوم هم زمان بیرونی و درونی رژیم را واداشته است تا نسبت به مجاهدین سیاست تهاجمی پیش گیرد. خامنه ای با کنار گذاشتن تمام محاسبات وتعارفات پشت پرده ای رژیم وارد صحنه شده و مستقیم از ریس جمهورعراق می خواهد که کار مجاهدین را تمام کند. رفسنجانی و پاسدار محسن رضایی برای پی گیری این موضوع به عراق سفر کردند. چشم انداز آینده ی نیروهای تابع رژیم در عراق تیره است. عوامل جمهوری اسلامی که در حال حاضر در راس قدرت هستند می توانند در انتخابات آینده، مانند انتخابات شوراهای محلی در ماه گذشته، با شکست مواجه شوند. رژیم باید عجله کند. از آن سوی، برداشتن نام مجاهدین از لیست سازمان های تروریستی در اروپا این ترس را در درون نظام دامن زده است که شاید راه برای شکل گیری یک جریان جایگزین سازی، که بتواند با دولت های غربی و نیروهای دیگر اپوزیسیون از یکسو و با مردم ایران از سوی دیگر وارد تعامل شود، باز شده است. جمهوری اسلامی خوب می داند که نیروی جایگزین یکی از پارامترهای اصلی برای رسیدن به مرحله ی عملی حذف اوست. پارامتری که تا تشکیل نشود سناریوی سرنگون سازی رژیم نمی تواند تکمیل شود.
دلایلی از این دست حکومت آخوندی را را به سوی آن هل داده است تا از مزدوران خویش در حکومت فعلی عراق بخواهد فرایند هجوم به مجاهدین را تشدید و تسریع کنند. به همین دلیل نیز هشیاری همه ی ما ایرانیان مخالف رژیم لازم می نماید. در ورای وظیفه ی انسانی و اخلاقی هریک از ما، در دفاع از جان ساکنان اشرف، که از سرسخت ترین دشمنان رژیم ضد مردمی کنونی هستند، هشیاری سیاسی ایجاب می کند که در جهت تسریع و تحقق تغییر رژیم اجازه ندهیم جمهوری اسلامی بتواند عواملی را که برای او دردسر، فشار و محدودیت به وجود می آورند خنثی سازد. دفاع ازموقعیت مجاهدین، امروز، ضامن بقا و موفقیت فردای اپوزیسیون در کلیت خود
می باشد.

* *
http://www.korosherfani.com

No comments:

Post a Comment