Wednesday, March 4, 2009

بدترين کابوس -نگاه هفته

بدترين کابوس
نگاه هفته - پنجشنبه 15 اسفند 1387 [2009.03.05]
مهرداد شيباني

roozonline

m.shaibani@roozonline.com
خانم هيلاري کلينتون درحاليکه دارد قهو ه اش را در فنجان خوش نقشي مي نوشد، به همتاي اماراتي خود مي گويد: ‏‏"ايران بدترين کابوس" است. محمدالبرداعي همکاري با ايران رادر "بن بست " مي بيند. جلال طالباني لبخند بر لب و ‏عصا زنان تهران را به سمت واشنگتن ترک مي کند. شوراي همکاري خليج فارس در متن دشمني" اعراب عليه" ايران ‏روي سه جزيره دست مي گذارد.‏
بااين گفت وگوي جالب درکنفرانس شرم الشيخ که بدون "ابر قدرت جمهوري اسلامي" بر گزار شد، "نگاه " مي کنيم به ‏هفته دوم اسفندماه 1387:‏‏ - هيلارى كلينتون به وزير امور خارجه امارات: ايران "بدترين كابوس" به شمار مى رود كه جامعه جهانى در برابر ‏بلند پروازى هاى آن متحد است. آمريكا در باره پاسخ ايران به ابتكارهاى آينده آمريكا در زمينه تعامل با تهران "ترديد" ‏دارد. ‏ ‏- عبدالله بن زايد آل نهيان، وزير امور خارجه امارات: "اين نگرانى در ميان كشورهاى حاشيه خليج فارس وجود دارد ‏كه اوباما ممكن است بدون مشورت با متحدان آمريكا به توافق با ايران دست يابد." ‏ ‏ - وزير امور خارجه آمريكا: "دولت اوباما به دقت حركات خود را انجام مى دهد و با متحدانش در خليج فارس مشورت ‏خواهد كرد.آمريكا در باره ايران «دچار توهم» نيست و «با چشمان باز» به ايران مى نگرد."‏
محمد البرادعى دراين اجلاس نيست، اما همزمان به" شوراى حکام سازمان انرژِي اتمي مي گويد: "وضعيت موجود در ‏روند همكارى آژانس با ايران «بن بست» است. تهران از همكارى با بازرسان آژانس طفره مى‌ رود."‏
او از ايران مي خواهد تا هر چه سريع تر با اجراى مقررات آژانس، جامعه بين المللى را متقاعد كند كه ماهيت برنامه ‏هسته ايش مسالمت آميز است. ‏
هنوز اول هفته است و "سرکوب خونين دولت مهر ورزي" که "١٨ تير ديگري در دانشگاه امير کبير" رارقم زده، داغ ‏داغ است که دو خبر منتشر مي شود:‏
‏ اول ـ شبکه تلويزيوني سي. ان. ان به نقل از خبرنگار خود در وزارت دفاع امريکا خبر مي دهد که اين وزارتخانه ‏آمادگي خود را براي ايجاد کار در نيروهاي نظامي امريکا براي جوانان بيکار پيش بيني کرده است. خبرنگار وزارت ‏دفاع به اين شبکه تلويزيوني مي گويد که اين طرح با استقبال جوانان جوياي کار روبرو شده است، زيرا آنها مي دانند از ‏نظر دريافت حقوق و مزايا در ارتش امريکا تامين خواهند شد.‏
اين خبر همزمان است با گزارش نشريه ضد جنگ: "امريکا به فيلتري براي تبديل بيکاران جوان امريکائي به نيروي ‏نظامي تبديل شده است. براي عبور از اين فيلتر کساني که زبان هاي عربي و فارسي را مي دانند در برتري استخدامي ‏قرار مي گيرند."‏
دوم- روزنامه "نيويورک‌تايمز" به نقل از‎ ‎مقامات آمريکايي فاش مي کند اوباما ماه گذشته نامه‌ محرمانه اي براي ‏ديميتري ميدويديف، رئيس جمهور روسيه ارسال کرده و در آن پيشنهاد نوعي معامله سياسي- نظامي را با اين کشور ‏مطرح کرده است. بموجب اين پيشنهاد، امريکا تلويحا مسئله عدم استقرار سيستم سپر موشکي در اروپاي شرقي عليه ‏روسيه را با قطع مناسبات تسليحاتي- اتمي روسيه و جمهوري اسلامي پيوند زده است.‏
نامه رئيس‌جمهوري آمريکا سه هفته پيش به وسيله ويليام برنز، معاون وزير خارجه آن کشور تحويل ديميتري مدويديف، ‏رئيس‌جمهوري روسيه شده است. در اين نامه تصريح شده که اگر ايران از تلاش‌هاي خود براي ساخت کلاهک‌هاي ‏هسته‌اي و موشک‌هاي بالستيک دست بردارد، ديگر براي ايالات متحده ضرورتي وجود نخواهد داشت تا پي‌گير سيستم ‏رهگيري موشکي باشد که روسيه مخالف آن است.‏‏ مقام آمريکايي که محتواي نامه را براي روزنامه نيويورک تايمزافشاء کرده، مي‌گويد که هدف از اين نامه ايجاد انگيزه ‏در روسيه براي پيوستن به ايالات متحده در جبهه‌اي واحد عليه ايران است.‏‏ روسيه که تازه در "نمايش" مراسم "پيش گشايش" نيروگاه بوشهر شرکت کرده است، نامه را به سبک "رولت روسي" ‏تائيدمي کند. ديميترى مدودف، رييس جمهورى روسيه، مى گويد كه علائم ارسالى از سوى آمريكا مثبت است ولى ‏موضوعات سپر دفاع موشکي و برنامه اتمي ايران از هم جدا هستند. ‏
دست آمريکا براي مذاکره هنوز دراز است. باراک اوباما سياست آمريکا در خاورميانه را بازهم تکرار مي کند: ‏‏"آمريکا به دنبال تعامل اصولي و مستمر با همه ملت ها در خاورميانه، از جمله ايران و سوريه است."‏
دنيس راس، ديپلمات با تجربه آمريکايي، سر انجام پس از چند هفته تأخير رسما به عنوان مشاور وزير خارجه آمريکا ‏در امور خليج فارس معرفي مي شود.پيش از اين گفته مي‌شد که دنيس راس به عنوان نماينده ويژه آمريکا در امور ايران ‏معرفي خواهد شد. با اين حال، با وجود تغيير در عنوان رسمي آقاي راس، همچنان انتظار مي‌رود که هدايت سياست ‏خارجي آمريکا در امور ايران توسط او صورت گيرد. ‏‏ ‏روزنامه واشنگتن پست در مقاله اي "ماموريت صبورانه" رايس را "قابل مقايسه با ديپلماسي آمريکا با شوروي سابق " ‏ارزيابي مي کند.‏
تعيين اين ديپلمات كهنه كار به سمت مشاور ويژه هيلارى كلينتون از سوى پاره اى از رسانه ها و مقام هاى نزديك به ‏محافظه كاران حکومت تهران به عنوان نشانه اى از تغيير نيافتن موضع آمريكا در قبال تهران تلقي مي شود. روزنامه ضد ملي کيهان، چاپ تهران هم که مخالف عادي شدن روابط تهران ـ واشنگتن است، طبق معمول سنواتي ‏دنيس راس را نماينده لابي اسرائيل در دولت اوباما معرفي مي کند.‏‏ كاظم جلالى، مخبر كميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس شوراي اسلامي مي گويد: "انتصاب راس نشان مى ‏دهد كه اساسا آنچه آقاى اوباما به عنوان تحول مطرح مى كرد، قرار نيست ايجاد شود. اين انتصاب جاى ذره اى خوش ‏بينى نمى گذارد.اگر به جاى دنيس راس، رييس جمهور رژيم صهيونيستى را به عنوان مشاور وزير امور خارجه آمريكا ‏در امور خليج فارس منصوب مى كردند، بهتر بود." ‏ اروپا هم در کنار آمريکا براي مذاکره پافشاري مي کند. گروه 1+5 در بيانيه‌اي در پايان نشست شوراي حكام آژانس ‏بين‌المللي انرژي‎ ‎اتمي در شهر وين، پايتخت اتريش مي گويد: "ما همچنان به طور كامل به ايجاد راه حل‎ ‎ديپلماتيك ‏فراگير و به ويژه از طريق گفتگوي مستقيم «متعهد»يم‎ ".
‏ روزنامه فايننشال تايمز به سندي محرمانه دست مي يابد که بر اساس آن سه کشور بريتانيا، فرانسه و آلمان خواستار ‏تشديد تحريم‌هاي پيشين عليه ايران شده‌اند.‏
سياستي که با تاکتيک شيريني و چماق آمريکا همخواني دارد.‏‏ امتداد اين سياست جهاني به اعراب مي رسد. "دشمني همه اعراب‏" بايد هم تيتراول يکي ازروزهاي هفته "روز " باشد ؛ ‏وقتي اعراب درهفته دوکنفرانس در منطقه برگزار مي کنند. اولي در شرم الشيخ بدون ايران ودومي در رياض عليه ‏ايران. ‏
تشکيل موفقيت آميز اجلاس شرم الشيخ که علاوه بر رهبران عرب، روساي دولت هاي اروپائي و هيلاري کلينتون نيز ‏در آن حضور ‏دارند، و اجلاس فلسطين و غزه در تهران، با همان ميهمانان کم ‏شمار هميشگي شکست سياست هاي سه ‏سال گذشته دولت احمدي نژاد را در ارتباط با کشورهاي ‏عربي و همسايگان بيشتر آشکار مي کند.‏
‏ همزمان با گشايش اجلاس شرم الشيخ و "براي سرعت بخشيدن به تصميم گيري عليه ايران، وزراي امورخارجه ‏شوراي همکاري خليج فارس در پايتخت عربستان سعودي تشکيل جلسه مي دهند و بار ديگر با صدور اعلاميه اي ‏مدعي مالکيت سه جزيزه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسي" مي شوند.‏
سياست جمهوري اسلامي در برابر اين "سياست جهاني واحد" شعارهاي عوامفريبانه است. حميد رضا ترقي که مانند ‏بقيه "اساتيد" حزب موتلفه اسلامي تمام قد به دفاع از احمدي نژاد آمده است او را "شبيه پيامبر" مي خواند. پيامبري که ‏لابد معجزه اش سرازيرکردن درآمد افسانه اي نفت به سفره"تجار" است.‏
حجت‌الاسلام سقاي بي‌ريا که مشاور امور روحانيت احمدي‌نژاد باشد، اول مي فرمايد: "آقاي اردوغان ارادت خاصي به ‏امام حسين دارد و در مراسم عاشورا چند سال است پيام مي‌دهد و مي‌گويد امام حسين بايد الگوي ما باشد..." و بعد ‏اضافه مي کند: "خدا روزهاي بسيار پرشکوهي را به ما توفيق داده است. شما پايتان را از ايران بيرون بگذاريد، کساني ‏که از ايران بيرون رفتند مي‌گويند، خارج از مرزها مردم ديگر نزديک است ايشان [احمدي‌نژاد] را بپرستند. ايشان از ‏داخل بيشتر مشهورند".‏
البته معلوم نيست منظور از "خارج از مرزها" کجاست، اما در اين هفته وزارت امورخارجه يکي از اين کشورهاي ‏خارج از مرز که آمريکا باشد در گزارش سالانه حقوق بشر درباره سال ۲۰۰۸ "وضعيت آزادي هاي مدني و حقوق ‏بشر در ايران را بدتر از گذشته" مي خواند.‏
و حالا در هفته اول ماه سوم سال ٢۰۰٩ هستيم که با "سرکوب خونين دولت مهرورزي" شروع شده و " ١٨ تير" ‏ديگري را دردانشگاه امير کبير به ثبت تاريخ داده است.‏
هفت عضو تشکيلات جامعه بهائي ايران که در ارديبهشت ماه امسال دستگير شده اند، هنوز در زندان به سر مي برند. ‏‏ قربانعلي دري نجف آبادي، دادستان کل کشور، انتقادات اتحاديه اروپا و آمريکا را تاکتيک "کهنه" غرب مي خواند و مي ‏گويد: "غرب از جمله‌ آمريکا با وجودي که اين افراد، اتهامات خود را پذيرفته اند، ادعا مي کنند ايران با نقض قوانين ‏حقوق بشري به سرکوب آنها پرداخته است."
دو عضو هيات مديره سنديکاي کارگران هفت تپه هم باز داشت مي شوند. بازداشت علي نجاتي، رييس هيات مديره، و ‏رضا رخشان، مسئول روابط عمومي در شرايطي انجام گرفته است که آخرين جلسه دادگاه اين دو و سه تن ديگر از ‏اعضاي هيات مديره اين تشکل مستقل کارگري برگزار شده و تاکنون حکم آنان صادر نشده است.‏
والبته همه اينها طبق موازين حقوق بشر است.حجت‌الاسلام ‌والمسلمين ابراهيم رئيسي معاون اول قوه قضائيه و يکي از ‏‏"قضات" قتل عام زندانيان سياسي در تابستان سال ١٣٦٧ مي گويد: "جمهوري‎ ‎اسلامي ايران در نگاه ملت‌ها مهمترين ‏حامي بشر است."‏
بعد از حقوق بشر نوبت به "نان" مي رسد. تنها 24 ساعت پس از نمايش آماده افتتاح بودن نيروگاه اتمي بوشهر، ‏بازنشستگان با پرچم "ما نان مي خواهيم" خود را به مقابل مجلس مي رسانند. انها ظاهرا فرمايشات تحقير آميز "استاد ‏اعظم اسداله بادامچيان" از سران موتلفه نخوانده اند، وگرنه مي رفتند و در خانه مرغ نگاه مي داشتند و ريحان مي ‏کاشتند تا با پنير بخورند.‏
پاسخ به اعتراض ها مثل هميشه امنيتي است.در يک همآهنگي امنيتي عملا تجمع درمقابل مجلس ممنوع مي شود و ‏محلي با فاصله نسبتا زياد نسبت به در ورودي مجلس را براي مراجعه و تجمع مردم معترض و حتي افراد خواهان ‏ديدار با نمايندگان مجلس در نظر مي گيرند.‏
روزنامه جمهوريت مي نويسد که خط فقر به ٨۰۰ هزا رتومان مي رسد. بانک مرکزي اعتراف مي کند که موجودي ‏حساب ذخيره ارزي به زير صفر رسيده است.‏
سخنان عليرضا علي‌احمدي وزير آموزش پرورش نشان مي دهد بزرگترين وزارتخانه کشور بودجه ندارد. اوضاع به ‏حدي خراب است که وزير مربوطه مي گويد: "من جرأت نمي‌كنم، ارقام مربوط به كسري‌ها را بگويم."‏
و درست دراين شرايط سرلشگر فيروزآبادي، رئيس ستاد کل نيروهاي مسلح طبق معمول حرف هائي مي زند که مي ‏شود در اين تيتر خلاصه اش کرد: "براي ظهور امام زمان ماهواره اميد را به فضا فرستاديم."‏
مقامات سپاه هم که از ترس "براندازي نرم" انگار خوابشان نمي برد. اين هفته هم دو مقام ارشد سپاه پاسداران همزمان ‏با ابراز نگراني از آنچه "انقلاب نرم عليه جمهوري اسلامي" ‏مي نامند اعلام مي کنند که سپاه در حال تدارک مقابله با ‏تهديد نرم است.‏
محمد علي جعفري، فرمانده کل سپاه در همايش فرماندهان بسيج با تاكيد بر اينکه "جنگ ‏امروز، جنگ فرهنگي است" ‏مي گويد: "مهم‌ترين و اصلي‌ترين ماموريت امروز بسيج مقابله با تهديدات ‏نرم و تهاجم فرهنگي دشمنان است كه به ‏صورت خاموش و پنهان جوانان را مورد هجوم قرار ‏داده‌اند‎.‎‏" ‏و از اجراي طرحي به نام "طرح صالحين بسيج" خبر ‏مي دهد که "در راستاي مقابله با ‏همين تهديد نرم است‎.‎‏"‏
علي سعيدي نماينده ولي فقيه در سپاه هم مي گويد: "دشمن در كنار تجهيزات سخت، از تجهيزات ديگري ‏مثل انقلاب ‏مخملي و جنگ رواني براي استحاله‌ انقلاب استفاده مي‌كند.ما هم ضمن آماده‌سازي خود براي دستيابي به آخرين تكنيك و ‏تاكتيك ‏نظامي بايد به اين باور برسيم كه امكانات سخت‌افزاري حرف آخر را نمي‌زند‎.‎‏"‏
حرف روز، دراين آشفته بازار دو سکه نسيه رابطه با آمريکا و انتخابات است که اگر نقدشود، چه شود.‏
محسن رضايي که به نظر مي رسد خيلي عجله دارد کاررا تمام کند، رک و راست مي گويد: "دشمني ما با آمريکا پايان ‏‏‌ناپذير‎ ‎نيست."‏
الهه کولائي وقت مذاکره را بعد از انتخابات مي داند. اوضاع واحوال هم نشان مي دهد که برنده انتخابات بايد مدال ‏‏"گرگ" آيت اله خميني را ازگردن "شيطان بزرگ" باز و آويز "دوست" را تقديم کند.‏
غلامحسين کرباسچي که افتخار مي کند کفش کروبي را واکس بزند، مشاور و رئيس ستاد و همه کاره "شيخ اصلاحات" ‏مي شود.‏
ميرحسين موسوي سرانجام باپوستر و روزنامه مي آيد. هيات نظارت برمطبوعات که تقاضاي امتياز روزنامه اصلاح ‏طلبان ريز و درشت را سالهاست بايگاني کرده است؛ به سرعت برق امتياز "کلمه سبز" را تقديم اولبن سردبير روزنامه ‏جمهوري اسلامي مي کند که در بدو ورود مي گويد: "مقام معظم رهبري محور وحدت ملت و پاسدار ارزشهاي اصيل ‏انقلاب ماست."‏
محمود احمدي نژاد هم که با تمام نيرو در کار است، بودجه کارزار انتخاباتي اش را از گلوي مجلس بيرون مي کشد. ‏روزنامه اعتماد مي نويسد: "نامه تهديدآميز محمود احمدي نژاد به آدرس پستي بهارستان بسيار سريع پاسخ داد و مجلسي ‏ها پذيرفتند مطابق ميل دولت در زمينه هدفمند کردن يارانه ها عقب نشيني کنند تا مبادا دولت تهديدش را عملي کرده و ‏با قهر هدفمند کردن يارانه ها از لايحه بودجه را پس بگيرد. با اين تصميم مجلسي ها، مصوبه مجلس به نحوي تغيير ‏يافت تا دولت بتواند بهاي فيش هاي آب، برق، گاز، بنزين و گازوئيل را به نحوي افزايش دهد که براي دولت 20 هزار ‏ميليارد تومان درآمد داشته باشد. به جبران اين ماجرا دولت بخشي از اين درآمد را که حدود 11 هزار و 500 ميليارد ‏تومان است با تشخيص خود بين قشرهايي از جامعه و برخي از واحدهاي توليدي توزيع کند."‏
رئيس جمهور مقدس چه غم دارد که شهردار تهران در عالم رقابت تابلوهاي تبيلغاتي اش را از خيابانها جمع مي کند.‏‏ ‏پرونده اتهامات خاتمي بازهم سنگينتر مي شود. اين بار شاکي و قاضي همان"سقا" باشي است: "يادمان مي‌رود كه از ‏افتخارات خاتمي دين‌ستيز آن است كه با داشتن لباس دين، هم در داخل كشور در اركستر سمفونيك شركت مي‌كرد ـ در ‏عهد رياست‌جمهوري ـ و هم با پرداختن صدها ميليون تومان از بيت‌المال، صندلي‌هاي سالن «اپرا باله» شهر «دوشنبه ‏تاجيكستان» را تعمير! مرحبا به اين حاكم نظام اسلامي در لباس روحانيت و بدا به حال شاه قاجار!! يك نكته مهم در سفر ‏عراق، مشاهده «توسعه و اصلاحات» در اين كشور بود! اشباع بازارها از اجناس چيني و تغيير فاحش رفتار و اخلاق ‏مردم و فروشندگان، نماد كامل توسعه‌يافتگي عراق و مردم آن است.از سوي ديگر تبليغات انتخابات با تصاوير زناني با ‏حجابي از نوع فائزه هاشمي، و يا كاملا بدون حجاب، تصوير عبدالعزيز حكيم با ژستي تقليدي از هاشمي و خاتمي در ‏پوسترهايي بدون هر شعار اسلامي يا انقلابي، و امضاي پوسترهايي با عنوان «اصلاح الوطن» يا «اصلاحيدن».كاملا ‏روشن است كه دموكراسي امريكايي‌ها در اشغال‌گري عراق ثمر داده است.به همين جهت محمد خاتمي در سفر به ‏واشنگتن خواهان استمرار حضور امريكا در عراق شد."‏
هفته اي ديگر تمام مي شود. اسفند به نيمه مي رسد. به قول سياوش کسرائي :‏‏ يکي دو روز ديگر از پگاه ‏چو چشم باز مي کني‏ زگرمي نگاه آفتاب‎ ‎ ‎بلوربرف آب مي شود‎ ‎ ‎دهان دره ها پراز‎ ‎سرود چشمه سارمي شود.‏عزت اله سحابي مي گويد :"ايران در حکم يک ظرف است که محتواي آن مي‌تواند مذهب باشد، مارکسيسم باشد، ‏ليبراليسم باشد و يا هر چيز ديگري. اين ظرف اگر نباشد و يا سست باشد هر محتوايي داشته باشد پخش هواست. لذا من ‏با آنکه هيچ وقت ناسيوناليست نبوده‌ام اما ايران را يک ظرف مي‌دانم که اگر نباشد و يا ضعيف باشد همه بر آن مسلط ‏مي‌شوند؛ ايران را به مذهب اولويت مي‌دهم. مذهبم را هم تا به حالا حفظ کرده‌ام. "‏
ظرف ايران، اين جان باستاني، سال هاست گرفتار " سه بيماري مزمن استبداد، استعمار و عقب ماندگي" است. حرفي ‏از محمد خاتمي که دکتر جلال جلالي زاده نقل مي کند و مي افزايد:" در سايه تنگ نظري ها و قوانين نانوشته، امروزه ‏شاهد محروميت بخش چشم گيري از شهروندان ايران در بهره مندي از فرصت هاي برابر براي برخورداري از منزلت ‏اجتماعي، ثروت مشروع و حضور در ساختار قدرت هستيم. "‏‏ تنگ نظراني که بهترين فرزندان ايران را به بهانه هاي گوناگون از خدمت به کشور خود محروم کردند. داس حذف ‏بريد و دريد و کشت تا امسال به حذف نام و تصوير آيت اله منتظري از تاريخ انقلاب رسيد تا عبداله نوري به طعنه ‏بپرسد:«آيا مي‌توان گفت که در ايرانِ قرن ۱۴ هجري شمسي، محمد رضا شاه بوده، امام خميني‎ ‎بوده، مهندس بازرگان ‏بوده، اما آيت‌الله منتظري نبوده است؟»‏‎ ونتيجه بگيرد:« رفتار حکومت به گونه اي است که همه حساب کار‏‎ ‎خودشان را بکنند و بدانند وقتي براي شخصيتي مثل ‏آيت الله منتظري هيچ حريمي وجود‏‎ ‎ندارد ديگران که عددي نيستند.»‏‎
و درست درمقدم بهار، دستگاه نيرومند شايعه به دهانها مي اندازد که حسينعلي منتظري مرده و خسرو گلسرخي زنده ‏است. دو مرد بادو ديدگاه بار ديگر به هم مي رسند. آيت اله منتظري درزندان و بيرون هرگز انديشه هاي ديگران را ‏ملاک حق و باطل قرار نداد. خسرو گلسرخي هم در دادگاه تاريخي اش به عنوان يک مارکسيست از مولا علي نام بردو ‏ستايشش کرد.‏
خسروهميشه زنده است. و ايت اله منتظري نخواهد مرد. هر دو به قدرت زمانه "نه" گفتند. ظرف ايران، را چنين جان ‏هائي شايسته و بايسته است. کساني که ايران را اولويت بخشند با هر انديشه و مذهب که دارند و دست در دست براي ‏ريشه کن سه بيماري مزمن بکوشند.‏‏ بها رکه مي آيد و از سنگ، گل مي روياند، به هزار زبان مي گويد:‏
زمانه زير و رو‎ ‎ ‎زمينه شکاف مي خورد‏‎ ‎ ‎به دشت سبزه مي زند‏‎ ‎ ‎هر آن چه مانده بود زير خاک‎ هر آنچه خفته بود زير برف‎ جوان و‎ ‎شسته رفته آشکار مي شود‏

No comments:

Post a Comment