مي خواهم در اصفهان دفن شوم
مصاحبه با ريچارد فراي، ايرانشناس آمريکايي - دوشنبه 19 اسفند 1387 [2009.03.09]
فريبا اميني
ريچارد نلسون فراي استاد بازنشته دانشگاه هاروارد است. دکتر فراي زندگينامه اش را با عنوان "ايران بزرگ: اوديسه قرن بيستم" نوشته است که در سال 2005 منتشر شد. او، در سن 89 سالگي، همچنان عاشق ايران يا - همانطور که دهخدا خطابش مي کرد - "ايراندوست" است. وي تاکيد دارد که ايران اولين قانون غير مذهبي را در تاريخ تدوين کرده است و خاطرنشان مي کند که قوانين ايراني بعدها توسط رومي ها کپي شده اند. فراي معتقد است ايران در آينده به يک قدرت فرهنگي در سطح جهان تبديل شده و به تمدن جهان کمک خواهد کرد. مصاحبه با وي را مي خوانيد.
کي و چطور براي اولين بار به ايران علاقه مند شديد؟
زماني که به دبيرستان مي رفتم، کتابي درباره تيمور لنگ خواندم و به آسياي ميانه علاقه مند شدم. در سال 1938، در تنها سمينار مطالعات اسلامي در دانشگاه پرينستون آمريکا، شرکت کردم. دانستن اين که ايران بزرگ منشا دو زبان و فرهنگ ايراني و ترکي است در من انقلابي ايجاد کرد و من دريافتم که ميراث ترک بخشي از ايران بزرگ بوده است و همانطور که محمود کاشغرلي در ديوان لغت ترک نوشته است که "کلاه بي سر مثل ترک بي تاجيک است"، ترکيه و ايران مکمل و متعلق به يکديگرند. من در سال 1941 بار ديگر به پرينستون باز گشتم و زبان فارسي را نزد "محمت سمسار" که تبريزي بود، ياد گرفتم. من بعدها يکي از طرفداران پرو پا قرص دکتر مصدق شدم و به شدت به سياست آمريکا در ايران مخالف بودم. من لقب "ايران دوست" را از دهخدا که با دوست مصدق بود، گرفتم و بعد از سقوط مصدق سال ها از رفتن به ايران خودداري کردم.
شما تقريبا همه عمرتان درباره ايران مطالعه کرده ايد، احساس شما نسبت به اين کشور و مردمانش چيست؟
من از کلمه "پرشيا" به جاي ايران بزرگ استفاده مي کنم تا مردم بدانند که پرشيا هم مثل چين تمدن بزرگي بود که از مجارستان تا چين کشيده شده بود. فرهنگ و تمدن ايران در گذشته عالي بود و در آينده هم همينطور خواهد بود، مهمان نوازي و نگاه پراگماتيک به زندگي از مشخصه هاي پرشياست. سرزميني است با تنوع زياد و تفکري که هميشه احساسات بر آن غلبه مي کند.
سي سال از انقلاب گذشته است. به نظر شما اوضاع چطور تغيير کرده؟
ايران همواره در حال تغيير است و اين ربطي به حکومت آن ندارد... ايران هم مثل چين جمعيت زيادي دارد و اين باعث ايجاد مشکلات بزرگ مي شود و مردم هميشه مهم تر از حکومت ها بوده اند و ايران بزودي در مبارزه جهاني با گرمايش زمين و چنين موضوعاتي همراه [با دنيا] مي شود. عواملي چون اطرافيان شاه و ساواک و افراط آنها باعث انقلاب شدند و احتمالا اين موضوع هم اجتناب ناپذير بود که حکومت ايران بجاي سلطنت مطلقه، جمهوري شود. مردم فراموش کرده اند که بعد از جنگ جهاني دوم تا سال 1953 در ايران دموکراسي وجود داشت و من خوشحالم که شاهد آن دوران بودم.
شما با يک آشوري ايراني که يک استاد شناخته شده هم هست ازدواج کرده ايد. اين چطور تجربه اي براي شما بود؟
ادن همسرم اهل اروميه است و بي نهايت به من کمک کرده، بخصوص اينکه توجه من رابه وضعيت اقليت هاي ايران جلب کرد...
ايران سرزمين اقوام و اقليت هاي مذهبي زياد است. آيا شما فکر مي کنيد با آنها خوش رفتاري مي شود؟
ايران هنوز نگران اقليت هاي مذهبي خود است و اين بايد متوقف بشود. بايد جلوي مسايلي چون اعدام بهائيان گرفته شود. در ايران، درست مثل زمان هاي دور، مذهب بر همه چيز حکومت مي کند. آنچه مهم است تعصب مذهبي نيست اما اگر تعصبي هم معني داشته باشد درباره ايران است. مسيحيان، مسلمانان، يهوديان و زرتشتيان وقتي پاي تهديدي مثل تغيير نام خليج فارس به خليج عربي مواجه مي شوند، با فرهنگ و زبان فارسي شان با اين تهديد مبارزه مي کنند. اميدوارم بعنوان مثال در آينده يک ارمني بتواند بعنوان مسلمانان اروميه در مجلس حضور پيدا کند يا يک مسلمان نماينده ارامنه اروميه در مجلس باشد. هر چه باشد در ايران از نزاع هاي مذهبي که در پاکستان و عراق و ساير کشور ها وجود دارد، خبري نيست. بلوچ ها و کرد ها و ساير اقوام بايد مجاز باشند تا به روش خودشان عمل کنند اما زبان فارسي و فرهنگ ايراني را هم در اولويت قرار بدهند. با اقليت هاي مذهبي بايد به درستي رفتار شود.
شما گفته ايد که دلتان مي خواهد در اصفهان به خاک سپرده شويد. چرا ؟
پاسخش کاملا مشخص است، من هميشه عاشق ايران بوده ام. اميدوار بودم در شيراز يا دوشنبه به خاک سپرده شوم اما دوستان ايراني ام من را تشويق کردند تا آرامگاه آرتور پوپ در ساحل زاينده رود را انتخاب کنم. به همين دليل اين تصميم را گرفتم.
چه چيزي در اين سرزمين هست که طي سال ها غربي ها را مجذوب خودش کرده است؟
ايران هم از سوي خارجي ها و هم از سوي خود ايراني ها مورد بي مهري قرار گرفته است. بعنوان مثال ايران باستان اولين قانون غير مذهبي را در تاريخ تدوين کرده است. هخامنشيان "داد" يا همان عدالت را ابداع کردند که همه امپراطوري را دربر مي گرفت. به اين موضوع در کتاب عذرا در کتاب مقدس به زيبايي اشاره شده است. در طول تاريخ ايران هميشه به دولت ها و مذاهب مختلف تقسيم شده است. در قابوسنامه، سياست نامه و کتاب هاي زياد ديگري به اين مساله اشاره شده است. قوانين ايران بعدها توسط رومي ها کپي شد. ايران فقط در دوران خلافت تغيير پيدا کرد يعني زماني که نهاد دين و قدرت ادغام شدند. نکته ديگر اينکه ايرانيان خالق دوران طلايي اسلامي هستند. ايران، اسلام را يک دين بين المللي و فرهنگي کرد که بر مبناي زباني به غير از عربي بنا شده بود.
به عقيده شما ايران به سمت اين مي رود که به کشوري پرقدرت تبديل بشود و غرب بايد از اين دورنما بترسد؟
ايران دارد وارد دنياي جهاني مي شود و بار ديگر بدل به يک قدرت فرهنگي مي شود و به فرهنگ و تمدن جهان کمک خواهد کرد و مسلما غرب نبايد از اين موضوع بترسد. همه ما در يک کشتي نشسته ايم و بايد براي نجات همه جهان و نه فقط غرب تلاش کنيم.
پيام شما به کساني که قصد دارند تاريخ، فرهنگ و سياست ايران را مطالعه کنند، چيست؟
دانشجويان مسلما بايد درباره گذشته و حال و فرهنگ و شعر، فرش و هر چيزي که باعث اهميت ايران شده است، مطالعه بکنند. اين همان کاري است که غير از ايرانيان، بسياري از يهوديان اسرائيل و لس آنجلس، ارامنه و ساير کساني که ارزش فرهنگ ايران را به خاطر خدمات فرهنگي که به جهان کرده است مي دانند، انجام مي دهند. آنها بايد زبان فارسي را ياد بگيرند و در مورد اقليت هاي قومي و فرهنگ غني ايران که از بسياري از جهات شبيه به چين است، بياموزند.
آرزو داريد چه اتفاقي در اين سرزمين پيچيده بيفتد؟
من اميدوارم که " داد گستري" در کنار "دين گستري" قرار بگيرد و هيچ مناقشه اي در ايران بزرگ و متنوع اتفاق نيفتد و تعامل و منطق همواره جاي احساسات ايرانيان را در مواجه با ساير کشور هاي دنيا بگيرد.
Sunday, March 8, 2009
مي خواهم در اصفهان دفن شوم - مصاحبه با ريچارد فراي، ايرانشناس آمريکايي
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment