پاسخي به تهديد ايران
گفتگوي سي بي اس با جاسوس سابق آمريکا در امور ايران - سه شنبه 29 بهمن 1387 [2009.02.17]
کيمبرلي دوزير
رابرت بير و همسرش دينا، دو جاسوس عاليرتبه سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) بودند. آنها ده سال پيش از سازمان سيا خارج شدند و کاليفرنيا را براي زندگي انتخاب کردند.
آقاي بير قسمت اعظم وقت خود را صرف موش و گربه بازي خطرناک با ايران کرد و سپس تصميم گرفت خاطرات و درس هائي را که آموخته، در کتابي به نام «شيطاني که ما مي شناسيم» گردآوري کند. او اميدوار است رئيس جمهور جديد آمريکا به اين درس ها توجه کافي بکند.
بير مي گويد: «ايران سومين ضلع از روابط بين المللي است. اين کشور باعث شد جيمي کارتر مقام رياست جمهوري خود را از دست بدهد و تا حد زيادي باعث شکست ريگان نيز شد. 15 سال طول کشيد تا من بتوانم اسرار خاورميانه را بشناسم و اين با زندگي مستمر در آنجا همراه بود. تازه بعد از آن بود که شروع به درک مسائل کردم.»
چيزي که بير به آن پي برده، فرا رسيدن زمان ايجاد يک تغيير فاحش در سياست هاست. او مي گويد ايران باهوش تر و خطرناکتر از آن است که همچنان دشمنان ما باقي بماند.
دوزير، نويسنده اين مقاله از وي پرسيد: «ايران، آمريکائي ها را گروگان گرفت، از حملات تروريستي به هدف هاي آمريکا حمايت کرد، و شما مي گوئيد بايد به آنها به چشم يک نيروي سازنده نگاه کرد؟»
بير: «من مي خواهم از چين مثال بزنم. در اواخر دهه 1960، چين مشغول انقلاب فرهنگي بود. مائو تسه تونگ يکي از بدترين دشمنان ما بود. با اينحال، کيسينجر و نيکسون توانستند فرصت ايجاد تغيير در اين قدرت را مشاهده کنند. ما نشستيم و با آنها گفتگو کرديم... و اين نتيجه داد.»
بير معتقد است ايران آنطور که در تلويزيون ها نشان داده مي شود- يک کشور غيرقابل پيش بيني و افراط گراي تحت القائات جنون ديني- نيست.
او وجود رهبري هوشيار و محاسبه گر در ايران را توصيف مي کند که يک چهره از خود را به دنيا نشان مي دهد، و در عين حال از طريق عوامل قدرتمند به بازي در پشت صحنه مشغول است.
بير بايد اين چيزها را خوب بداند، زيرا خودش به مدت بيش از دو دهه با شخصيت هاي مختلفي زندگي مي کرد. او قصد دارد يک مجموعه مستند از بمب گذاري انتحاري تهيه کند. چيزي که به گفته وي، مهمترين سلاح نسل ماست. بير مي گويد قسمت اعظم اين فيلم در داخل ايران تهيه شده است.
او ايران را مسؤول بمبگذاري مرگبار سفارت آمريکا در لبنان و کشتي باراکز در سال 1983 مي داند.بير در اين فيلم مي گويد: «وقتي من 25 سال پيش براي آخرين بار اينجا بودم، ايران يکي از بزرگترين متحدان آمريکا در منطقه بود. حالا ايران يکي از بزرگترين دشمنان ماست.»
موقع فيلمبرداري بود که بير فهميد اتفاق بزرگي در حال رخ دادن است.
بير مي گويد: «برخوردهاي اجتماعي من با کساني بوده که در خاورميانه زندگي مي کنند. آنها به من مي گويند از ايران مي ترسند، نه ايراني که ما مي بينيم، بلکه ايراني که آنها مي بينند. آنها امپراطوري جديد ايران را مي بينند.» بير معتقد است هرچند سرنگون کردن صدام لازم بود، اما جنگ عراق با سر هم بندي همراه بوده است.
دوزير: «شما معتقديد روش اشغال عراق از سوي آمريکا، هديه اي براي ايران محسوب مي شود؟»
بير: «اين کاملاً يک هديه براي ايران بود. زيرا صدام و حکومت وي شديداً مخالف نفوذ ايران بودند و کارآئي زيادي هم داشتند. آنها هشت سال با ايراني ها جنگيدند و جلوي نفوذ آنها را گرفتند. ايراني ها در زمان رژيم سابق عراق مي ترسيدند پايشان را در خاک آن کشور بگذارند.»
«حالا چطور؟»
«ما سيستم آنجا را نابود کرديم و راه را براي نفوذ ايران باز کرديم. آنها در حال نشر و گسترش هستند.»بير مي گويد ايران مشتاق است نفوذ خود را از عراق به سرتاسر خاورميانه گسترش دهد. «ايران از واسطه ها استفاده مي کند. اين امپراطوري به کمک عوامل است. چيزي شبيه کمونيسم است: شما مردم را همراه خود مي کنيد، با ديدگاهي که شما به دنيا داريد. ايراني ها مي گويند ما مي توانيم درنهايت آمريکا را از خاورميانه بيرون کنيم.»بير مي گويد اين اتفاق درحال رخ دادن است، مگرآنکه ما به احمدي نژاد و طرفداران ديني او، هرچه مي خواهند تقديم کنيم.
بير: «اول از همه، آنها مي خواهند به عنوان قدرت بزرگ در خليج فارس به رسميت شناخته شوند. از طرف آمريکا و اروپائي ها! مي خواهند وارد ماجراهاي بزرگي نظير عراق و افغانستان شوند که به آنها مربوط مي شود.»
دوزير: «اما با اينکار، آمريکا و اروپا به رفتار بد ايران پاداش مي دهند، اينطور نيست؟»
بير: «بله. اما چه اهميتي دارد؟ ما بايد دراين موضوع مصلحت انديش باشيم.»به نظر مي رسد باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا، همانطوري که در کنفرانس مطبوعاتي روز دوشنبه به چشم مي خورد، نظرات و ايده هاي بير را مدنظر قرار داده است.
اوباما گفت: «تيم امنيت ملي من مشغول بازنگري سياست فعلي در قبال ايران است، در پي نقاطي است که مي توانيم دربارۀ آنها گفتمان سازنده داشته باشيم، جائي که بتوانيم تماس مستقيمي با آنها داشته باشيم.»بير از اين نگران است که اگر ما مذاکره نکنيم، ممکن است آمريکا خود را درگير جنگ ديگري ببيندف جنگي که از عهدۀ هزينه هاي آن برنيايد.
او مي پرسد: «آيا واقعاً مي خواهيم قوي ترين کشور خاورميانه را سرنگون کنيم؟ ما همين تازگي ها عراق را به عنوان دومين کشور قدرتمند منطقه پائين کشيديم، و اين هيچ نتيجه خوبي براي هيچکس در منطقه به دنبال نداشت. افتضاح به بار آمد و همينطور هم خواهد ماند.»
وي مي گويد: «بگذاريد آنها را دوباره به بازي کشورها برگردانيم.»
اين يک پيشنهاد تحريک آميز از سوي مردي است که خود زندگي ماجراجويانه اي داشته است... کسي که مي داند دنيا تا چه حد مي تواند از درون و بيرون خطرناک باشد، با اينحال او همچنان در پي تغيير دنياست.
منبع: سي بي اس- 15 فوريه
گفتگوي سي بي اس با جاسوس سابق آمريکا در امور ايران - سه شنبه 29 بهمن 1387 [2009.02.17]
کيمبرلي دوزير
رابرت بير و همسرش دينا، دو جاسوس عاليرتبه سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) بودند. آنها ده سال پيش از سازمان سيا خارج شدند و کاليفرنيا را براي زندگي انتخاب کردند.
آقاي بير قسمت اعظم وقت خود را صرف موش و گربه بازي خطرناک با ايران کرد و سپس تصميم گرفت خاطرات و درس هائي را که آموخته، در کتابي به نام «شيطاني که ما مي شناسيم» گردآوري کند. او اميدوار است رئيس جمهور جديد آمريکا به اين درس ها توجه کافي بکند.
بير مي گويد: «ايران سومين ضلع از روابط بين المللي است. اين کشور باعث شد جيمي کارتر مقام رياست جمهوري خود را از دست بدهد و تا حد زيادي باعث شکست ريگان نيز شد. 15 سال طول کشيد تا من بتوانم اسرار خاورميانه را بشناسم و اين با زندگي مستمر در آنجا همراه بود. تازه بعد از آن بود که شروع به درک مسائل کردم.»
چيزي که بير به آن پي برده، فرا رسيدن زمان ايجاد يک تغيير فاحش در سياست هاست. او مي گويد ايران باهوش تر و خطرناکتر از آن است که همچنان دشمنان ما باقي بماند.
دوزير، نويسنده اين مقاله از وي پرسيد: «ايران، آمريکائي ها را گروگان گرفت، از حملات تروريستي به هدف هاي آمريکا حمايت کرد، و شما مي گوئيد بايد به آنها به چشم يک نيروي سازنده نگاه کرد؟»
بير: «من مي خواهم از چين مثال بزنم. در اواخر دهه 1960، چين مشغول انقلاب فرهنگي بود. مائو تسه تونگ يکي از بدترين دشمنان ما بود. با اينحال، کيسينجر و نيکسون توانستند فرصت ايجاد تغيير در اين قدرت را مشاهده کنند. ما نشستيم و با آنها گفتگو کرديم... و اين نتيجه داد.»
بير معتقد است ايران آنطور که در تلويزيون ها نشان داده مي شود- يک کشور غيرقابل پيش بيني و افراط گراي تحت القائات جنون ديني- نيست.
او وجود رهبري هوشيار و محاسبه گر در ايران را توصيف مي کند که يک چهره از خود را به دنيا نشان مي دهد، و در عين حال از طريق عوامل قدرتمند به بازي در پشت صحنه مشغول است.
بير بايد اين چيزها را خوب بداند، زيرا خودش به مدت بيش از دو دهه با شخصيت هاي مختلفي زندگي مي کرد. او قصد دارد يک مجموعه مستند از بمب گذاري انتحاري تهيه کند. چيزي که به گفته وي، مهمترين سلاح نسل ماست. بير مي گويد قسمت اعظم اين فيلم در داخل ايران تهيه شده است.
او ايران را مسؤول بمبگذاري مرگبار سفارت آمريکا در لبنان و کشتي باراکز در سال 1983 مي داند.بير در اين فيلم مي گويد: «وقتي من 25 سال پيش براي آخرين بار اينجا بودم، ايران يکي از بزرگترين متحدان آمريکا در منطقه بود. حالا ايران يکي از بزرگترين دشمنان ماست.»
موقع فيلمبرداري بود که بير فهميد اتفاق بزرگي در حال رخ دادن است.
بير مي گويد: «برخوردهاي اجتماعي من با کساني بوده که در خاورميانه زندگي مي کنند. آنها به من مي گويند از ايران مي ترسند، نه ايراني که ما مي بينيم، بلکه ايراني که آنها مي بينند. آنها امپراطوري جديد ايران را مي بينند.» بير معتقد است هرچند سرنگون کردن صدام لازم بود، اما جنگ عراق با سر هم بندي همراه بوده است.
دوزير: «شما معتقديد روش اشغال عراق از سوي آمريکا، هديه اي براي ايران محسوب مي شود؟»
بير: «اين کاملاً يک هديه براي ايران بود. زيرا صدام و حکومت وي شديداً مخالف نفوذ ايران بودند و کارآئي زيادي هم داشتند. آنها هشت سال با ايراني ها جنگيدند و جلوي نفوذ آنها را گرفتند. ايراني ها در زمان رژيم سابق عراق مي ترسيدند پايشان را در خاک آن کشور بگذارند.»
«حالا چطور؟»
«ما سيستم آنجا را نابود کرديم و راه را براي نفوذ ايران باز کرديم. آنها در حال نشر و گسترش هستند.»بير مي گويد ايران مشتاق است نفوذ خود را از عراق به سرتاسر خاورميانه گسترش دهد. «ايران از واسطه ها استفاده مي کند. اين امپراطوري به کمک عوامل است. چيزي شبيه کمونيسم است: شما مردم را همراه خود مي کنيد، با ديدگاهي که شما به دنيا داريد. ايراني ها مي گويند ما مي توانيم درنهايت آمريکا را از خاورميانه بيرون کنيم.»بير مي گويد اين اتفاق درحال رخ دادن است، مگرآنکه ما به احمدي نژاد و طرفداران ديني او، هرچه مي خواهند تقديم کنيم.
بير: «اول از همه، آنها مي خواهند به عنوان قدرت بزرگ در خليج فارس به رسميت شناخته شوند. از طرف آمريکا و اروپائي ها! مي خواهند وارد ماجراهاي بزرگي نظير عراق و افغانستان شوند که به آنها مربوط مي شود.»
دوزير: «اما با اينکار، آمريکا و اروپا به رفتار بد ايران پاداش مي دهند، اينطور نيست؟»
بير: «بله. اما چه اهميتي دارد؟ ما بايد دراين موضوع مصلحت انديش باشيم.»به نظر مي رسد باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا، همانطوري که در کنفرانس مطبوعاتي روز دوشنبه به چشم مي خورد، نظرات و ايده هاي بير را مدنظر قرار داده است.
اوباما گفت: «تيم امنيت ملي من مشغول بازنگري سياست فعلي در قبال ايران است، در پي نقاطي است که مي توانيم دربارۀ آنها گفتمان سازنده داشته باشيم، جائي که بتوانيم تماس مستقيمي با آنها داشته باشيم.»بير از اين نگران است که اگر ما مذاکره نکنيم، ممکن است آمريکا خود را درگير جنگ ديگري ببيندف جنگي که از عهدۀ هزينه هاي آن برنيايد.
او مي پرسد: «آيا واقعاً مي خواهيم قوي ترين کشور خاورميانه را سرنگون کنيم؟ ما همين تازگي ها عراق را به عنوان دومين کشور قدرتمند منطقه پائين کشيديم، و اين هيچ نتيجه خوبي براي هيچکس در منطقه به دنبال نداشت. افتضاح به بار آمد و همينطور هم خواهد ماند.»
وي مي گويد: «بگذاريد آنها را دوباره به بازي کشورها برگردانيم.»
اين يک پيشنهاد تحريک آميز از سوي مردي است که خود زندگي ماجراجويانه اي داشته است... کسي که مي داند دنيا تا چه حد مي تواند از درون و بيرون خطرناک باشد، با اينحال او همچنان در پي تغيير دنياست.
منبع: سي بي اس- 15 فوريه
No comments:
Post a Comment