درس هائي از ايران
نگاه الاهرام به سي سالگي انقلاب - چهارشنبه 30 بهمن 1387 [2009.02.18]
ايجاز زکي سعيد
ايران سي امين سالگرد انقلاب خود را پشت سر گذاشت. تلويزيون الجزيره به عنوان شبکه خبري محبوب در خاورميانه، مجموعه جالب توجهي را به نمايش گذاشته که به مصاحبه با افراد مختلف در خصوص اين انقلاب مي پردازد. من شخصاً جوانتر از آن بودم که وقايع سه دهۀ قبل در ايران را به دقت دنبال کنم.
به عنوان کسي که در هند بزرگ شده، فرصت تماشاي مردمي را داشتم که از انقلاب ايران متأثر شده اند. حيدرآباد به عنوان مرکز فرهنگ اسلامي در هند، خانۀ خيل عظيمي از ايراني ها بود و رابطۀ نزديک و تاريخي با ايران داشت. بسياري از جوان هاي ايراني در دانشگاه ها و مدارس هندي تحصيل مي کردند.
هرچند کسي در آن زمان متوجه عظمت سقوط حکومت 2500 ساله شاهنشاهي در ايران نبود، مشاهدۀ دانشجويان ايران که از آرمان گرائي سرمست بودند و به دنبال جهاني متأثر از اسلام به جاي سلطۀ شيطان هاي کوچک و بزرگ بودند، جالب به نظر مي رسيد.
آنها به برپائي نمايشگاهي از عکس هاي ضد شاه دست مي زدند. گاهي هم به اشعار اقبال لاهوري متوسل مي شدند. همه فکر مي کردند انقلاب خيلي خوب است.
امروز با مرور انقلاب ايران، تمام آن تصاوير و خاطرات دوباره زنده مي شوند. در اين سي سال، تغيير زيادي در روابط ايران با غرب، خصوصاً آمريکا، اتفاق نيفتاده است.
آمريکا هنوز با تحقير به جا مانده از سقوط رضا شاه پهلوي کنار نيامده است و جمهوري اسلامي را سرمنشأ تمام مشکلات خاورميانه مي بيند.
در دوره بوش، محکوميت ايران در کنار کره شمالي و عراق سياست معمول بود. ايران هم نخواست اين طرز فکر را تغيير بدهد که: ابر قدرت آمريکا از چشم جمهوري اسلامي، همان شيطان بزرگ است.
روابط ايران و آمريکا، نمونۀ خاصي براي ساير کشورهاي خاورميانه محسوب مي شود. هرچند مقاومت دربرابر سرکوب و بي عدالتي، نقش مهمي را در به راه انداختن جنبش و به پائين کشيدن شاه بر عهده داشت، با اينحال آمريکا نمي تواند نقش خود در پاشيدن بذر تغييرات را ناديده بگيرد. سياست هاي کوتاه نظرانه واشنگتن، خصوصاً نقش سازمان سيا در کنار زدن دولت قانوني محمد مصدق و اعتبار بخشيدن به سلطنتي که از چشم مردم افتاده بود، راه را براي برقراري حکومت آيت الله ها باز کرد.
شاه هرچه بيشتر سعي مي کرد مردم مذهبي و وطن پرست خود را به سوي معيارهاي غربي پيش براند، آنها بيشتر به آئين و فرهنگ تاريخي شان متمايل مي شدند. هرچه مردم بيشتر به فلسطيني ها و اعراب نزديک مي شدند، شاه بيشتر به اسرائيل متمايل مي شد. ساواک تحت آموزش و راهنمائي موساد اسرائيل بود. هرچه نيروي بيشتري براي سرکوب مخالفان و آزادي خواهان و فعاليت هاي مذهبي تحت رهبري آيت الله خميني وارد مي شد، آنها قوي تر مي شدند. اعتراضات گسترده اي که ماه ها و سال ها در ايران به راه افتاد، درحاليکه مردان جوان و زنان در برابر تانک ها سينه سپر مي کردند، هرگز پيش و بعد از آن در منطقه مشاهده نشد.
آمريکا با معرفي خود به عنوان حامي شاه و رژيم سرکوبگر وي، هدف خشم و عصيان مردم ايران قرار گرفت. امروز هم ايران و غرب نمي توانند در کنار هم به آرامش برسند، زيرا امکان فراموش کردن گذشته ناخوشايند و گذر به حال و آينده اي بهتر وجود نداشته است. آمريکا نمي تواند فراموش کند چگونه پس از 444 روز گروگانگيري در سفارت خود در تهران، مجبور به ترک ايران شد. اما ايراني ها براي ناراحتي از دست آمريکا، دلائل بيشتري دارند.
ايران همچنان بهاي تحريم هاي کنار رفتن شاه را مي پردازد. هرچند قسمت اعظم جمعيت ايران پس از انقلاب بدنيا آمده اند، اما سياست هاي غرب در گذشته و حال به سوء ظن آنها منجر شده است. آنها آمريکا را مسؤول منزوي شدن کشورشان مي دانند و اين ديدگاهي است که تغيير آن به نظر غير ممکن مي رسد.
نمي دانم آيا رهبر جديد آمريکا از عهدۀ ايجاد تغيير در گذشته ناخوشايند برمي آيد يا خير. شايد چنين انتظاري براي اولين دوره از رياست جمهوري وي زيادي باشد. اما اميدوارم لااقل تلاش خود را بکند.
منبع: الاهرام- مجله 18-12 فوريه
Tuesday, February 17, 2009
درس هائي از ايران -نگاه الاهرام به سي سالگي انقلاب
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment