Wednesday, March 11, 2009

خاتمي نمي‌ماند؟ -احمد زيدآبادي

خاتمي نمي‌ماند؟
احمد زيدآبادي - پنجشنبه 22 اسفند 1387 [2009.03.12]
پس از ورود مير حسين موسوي به صحنه انتخابات، آيا محمد خاتمي در اين صحنه باقي مي‌ماند؟
به باور من، نه. دوستان اصلاح طلب حامي آقاي خاتمي از اين "نه" رنجيده خاطر نشوند، زيرا اين "نه" ‏تلاشي براي تشويق آقاي خاتمي به خروج از صحنه رقابت انتخاباتي نيست، بلكه نتيجه طبيعي زاويه ورود ‏آنان به انتخابات است. ‏
مسلما در اينجا تاكيد من بر آن جمله معروف آقاي خاتمي كه بر حضور تنها يكي از دو نفر در صحنه انتخابات ‏انگشت گذاشته بود، نيست چرا كه در عالم سياست اين قبيل سخن‌ها در صورت ضرورت، قابل هزار نوع ‏تاويل و تفسير است.‏
در واقع آنچه سبب خروج آقاي خاتمي از صحنه انتخابات خواهد شد "منطق" ورود حاميان ايشان به عرصه ‏انتخابات است، همان منطقي كه مانع از حمايت آنها از عبدالله نوري شد.‏
دوستاني كه از كانديداتوري آقاي نوري حمايت نكردند، دليل شان اين بود كه وي كانديدايي حسياست برانگيز ‏و پر هزينه است و مردم هم حوصله دعواهاي سياسي و تحمل پرداخت هزينه را ندارند و در پي كانديدايي ‏براي بهبود مختصر شرايط زندگي خود و خلاصي از دست سياست هاي آقاي احمدي نژاد هستند.‏
حتي يكي از دوستان اصلاح طلب تصريح كرده بود كه رياست جمهوري فقط 20 درصد، قدرت و اختيار دارد ‏و هدف اصلاح طلبان حامي آقاي خاتمي از ورود به صحنه انتخابات استفاده از همين 20 درصد قدرت است ‏و نه بيشتر.‏
خب! اين هم براي خودش منطقي است و خيلي‌ها مدافع آنند، اما مشكل اين است كه آقاي خاتمي با توجه به همه ‏خصوصياتش با اين منطق سازگار نمي‌افتد.‏
به عبارت ديگر، از اصلاح طلبان مي‌توان پرسيد كه اگر قرار به عدم ايجاد حساسيت، پرهيز از چالش‌هاي ‏سياسي و قانع بودن به بخش اندكي از قدرت براي دستيابي به اهداف حداقلي است، چرا آقاي خاتمي از نظر ‏آنان مرجح بر مير حسين موسوي يا مهدي كروبي است؟‏
از قضا، آقاي خاتمي براي طرف مقابل حساسيت‌زا است، هويت خود را بر مبنايي متفاوت از ماهيت نظام ‏كنوني تعريف مي‌كند و جامعه هم از وي انتظاراتي فراتر از 20 درصد مورد نظر برخي مدافعان وي دارد.‏جالب اينكه آقاي خاتمي بيش از همه اطرافيانش به اين نكته واقف است و بارها تصريح كرده كه در مورد ‏فردي مانند مير حسين موسوي حساسيت كمتري وجود دارد، موانع پيش روي وي چندان نيست، هويت وي با ‏ماهيت نظام سازگارتر است و سرانجام اينكه مردم هم توقع محدود و واقع بينانه‌اي از وي دارند.‏
در حقيقت، از منطق حاميان آقاي خاتمي حمايت از مير حسين موسوي و يا آقاي كروبي بيرون مي‌آيد و نه ‏حمايت از شخص خاتمي.‏
بر اين اساس، آن دسته از ياران خاتمي كه با تكيه بر تهديد آميز بودن شرايط كشور و لزوم كنار رفتن آقاي ‏احمدي نژاد از قدرت، آقاي خاتمي را تا اندازه‌اي مجاب كردند كه فقط به منظور جلوگيري از ادامه ‏سياست‌هاي كنوني و نه لزوما اصلاح نظام، براي كانديداتوري اعلام آمادگي كند، اينك با ورود مير حسين ‏موسوي به صحنه انتخابات خلع سلاح شده‌اند، زيرا آنچه آنان از آقاي خاتمي انتظار داشتند، از آقاي موسوي ‏بهتر بر مي‌آيد.‏
بدين ترتيب، با ورود آقاي موسوي، محمد خاتمي دلايل قانع كننده‌اي براي كناره گيري از رقابت انتخاباتي كه ‏از روي بي ميلي و بنا به اصرار و پافشاري دوستان و نزديكانش آن را پذيرفت، به دست آورده است.‏
در اين ميان، حاميان آقاي خاتمي براي ادامه حضور ايشان در صحنه انتخابات ممكن است به تدريج منطق ‏خود را عوض كنند و هدف از ورود به عرصه انتخابات را، نه استفاده از 20 درصد قدرت براي دستيابي به ‏حداقلي از شرايط مناسبتر بلكه تلاش براي اصلاح نظام و دستيابي به دمكراسي از طريق ايجاد يك جنبش ‏سياسي گسترده در طول مبارزات انتخاباتي اعلام كنند، چيزي كه نه مير حسين موسوي و نه مهدي كروبي ‏داعيه‌اي نسبت به آن ندارند.‏
پاسخ آقاي خاتمي به اين منطق اما روشن است. او خواهد گفت اگر به دنبال اين نوع برنامه ها هستيد چرا ‏سراغ عبدالله نوري نمي‌رويد؟ ‏

No comments:

Post a Comment