Tuesday, March 17, 2009

رئيس‌جمهوري که در بحران زنده است ‏

رئيس‌جمهوري که در بحران زنده است ‏
يک سال با‎

‎احمدي‌نژاد ‏ -

roozonline

چهارشنبه 28 اسفند 1387 [2009.03.18]
آخرين سال رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد در حالي به پايان مي‌رسد كه او تقريبا هيچ روزي از چهار فصل ‏‏1387 را بدون بحران سپري نكرد. تنها تفاوت او با رئيس‌جمهور پيشين اصلاح‌طلب كه هر 9 روز را با يك ‏بحران سپري كرد، در اينجا بود كه در اكثر اين بحران‌ها، يك پاي ماجرا خود احمدي‌نژاد بود.‏
رئيس‌جمهور فعلي ايران كه به زعم برخي تحليلگران، هويت خود را در "زيست در بحران" تداوم مي‌بخشد، در ‏سه سال آغاز كار خود نشان داد بيش از آنكه به دست و پنجه نرم كردن با بحران‌هاي ساخته شده از بيرون دولت ‏متمايل باشد، به دست و پا زدن در بحران‌هايي خو گرفته كه خود يا دولتمردانش آنها را پديد آورده‌اند.‏
وي علاوه بر آنكه در عرصه سياست خارجي با پررنگ كردن مسائلي همچون هولوكاست و محو اسرائيل، ‏ديپلماسي بحران‌زا را برگزيد، در حوزه‌هاي اقتصاد و برنامه‌ريزي هم با انحلال سازمان مديريت، تدوين ‏بودجه‌هاي انبساطي، گشاده‌دستي در سفرهاي استاني و خالي كردن حساب ذخيره ارزي، به استقبال بحران‌هايي ‏رفت كه با دست خود آنها را پديد آورده بود.‏
شروع سال 87 با وعده يك انقلاب اقتصادي در سخنان نوروزي‌ احمدي نژاد همراه بود‎.‎‏ اما اين وعده كه در آغاز ‏تابستان به طرح تحول اقتصادي و در پايان پاييز به لايحه هدفمند كردن يارانه‌ها تبديل شد، در آخرين ماه از سال ‏‏87 روابط دولت را با مجلس اصولگرا به حدي بحراني كرد كه نامه‌نگاري علني رؤساي دو قوه به يكديگر با ‏لحني بسيار تند و بي‌سابقه، رويه‌ي آشكار و گلايه رئيس‌جمهور از مجلس پيش رهبر، سويه‌ي پنهان اين بحران ‏بود.‏اما اين تنها بحران احمدي‌نژاد در سال 87 نبود.‏
دولت احمدي‌نژاد فروردين ماه را با يك زلزله در كابينه آغاز كرد. مطبوعات در هفته دوم سال 87 از تغيير ‏همزمان وزير كشور و وزير اقتصاد خبر دادند و سخنگوي دولت كه اين خبر را "دروغ سيزده" خواند، تنها چند ‏روز بعد مجبور شد عذر بدتر از گناه بياورد و از در دسترس نبودن تلفني رئيس‌جمهور سخن بگويد.‏
اين زلزله اما پس‌لرزه‌هايي به مراتب تكان‌دهنده‌تر براي دولت نهم داشت؛ پس‌لرزه‌هايي از نوع افشاگري‌هاي ‏دانش‌جعفري و پورمحمدي عليه رئيس دولت، كه رسانه‌هاي حامي رئيس‌جمهور تا مدت‌ها با آن دست به گريبان ‏بودند.‏
اما حتي اگر در اين بحران، احمدي‌نژاد را داراي نقش اول ندانيم، در ماجراي بحراني ديگري كه در همين زمان ‏بروز كرد، احمدي‌نژاد اولين آتش‌بيار معركه بود.‏
سخنراني جنجالي رئيس دولت نهم در قم نه تنها همانند گذشته باندهاي مافيايي و دستهاي پنهان را به اخلال در ‏امور كشور متهم كرد، بلكه اين بار بخش‌هايي از دولت از جمله اداره ماليات، اداره ثبت، بانك‌هاي دولتي و بانك ‏مركزي را نيز عامل كارشكني و سنگ‌اندازي در راه دولت معرفي كرد.‏
اين اتهام‌پراكني‌هاي رئيس‌جمهور، واكنش چندين مقام دولتي را به دنبال داشت و تا مدت‌ها ادعاهاي احمدي‌نژاد را ‏موضوع دعواهاي رسانه‌اي قرار داد. حتي اگر سايت‌هاي اصولگرا درست نقل كرده باشند، رهبر هم درباره ‏سخنان قم به احمدي‌نژاد انتقاد كرده و سخنان وي را سياه‌نمايي عليه نظام دانسته است.‏
دستور رئيس‌جمهور براي تخلف از قانون بودجه و كاهش تعداد رديف‌هاي بودجه كه خلاف مصوبه صريح مجلس ‏بود، بحران جديدي را براي دولت ايجاد كرد كه ابتدا با گلايه رئيس مجلس هفتم آغاز شد و سپس با پافشاري ‏لجوجانه دولت، كار را به گزارش جنجالي ديوان محاسبات درباره تخلف دولت و شكايت رئيس مجلس به رهبر ‏كشاند.‏
در پايان فصل بهار، دولتمردان سفره‌اي جديد از جنس بحران را در برابر خود گشودند: واردات غيرقانوني بنزين. ‏اين سرفصل جديد بحراني، از اعتراف مسئولان وزارت نفت به تمام شدن بودجه بنزين و احضار وزير نفت به ‏مجلس آغاز شد و با پيگيري موضوع در ديوان محاسبات ادامه يافت، تا به گزارش جنجالي ديوان درباره گم شدن ‏دست‌كم يك ميليارد دلار رسيد كه تكذيب احمدي‌نژاد، اتهام‌زني او به ديوان محاسبات و درخواست پاسخگويي ‏مسئولان اين نهاد نظارتي را در پي داشت.‏
احضار وزير نفت به مجلس و اعتراف او به انجام واردات غيرقانوني بنزين به دستور رئيس‌جمهور بي‌پاسخ ماندن ‏چهار درخواست وزير از رئيس‌جمهور براي كسب اجازه از مجلس، تاكيد مجلس بر ممانعت از هرگونه واردات ‏غيرقانوني بنزين و در نهايت افشاي دستور كتبي احمدي‌نژاد براي واردات بنزين در هفته آخر سال، نشان داد كه ‏پرونده اين بحران نيز همچنان مفتوح است و به احتمال زياد در سال 88 باز هم زنده خواهد شد.‏
در آغاز تابستان همين سال، بحران‌هاي پيش پاي دولت نهم وارد فاز جديدي شد و رسوايي اخلاقي معاون فرهنگي ‏دانشگاه دولتي زنجان كه با حمايت وزير علوم از وي، مجموعه‌ي دولت را درگير ماجرا كرد، به زنجيره‌اي از ‏اعتراضات و افشاگري‌هاي جديد در خصوص رسوايي‌هاي اخلاقي ديگري منجر شد كه در بعضي از آنها برخي ‏مديران دولتي نيز در مظان اتهام بودند.‏
تعلل رئيس‌جمهور در معرفي وزير اقتصاد كه تا انقضاي مهلت قانوني طول كشيد، ديگر بحران دولت‌ساخته‌اي بود ‏كه در ميانه تابستان، بار ديگر دولت احمدي‌نژاد را در معرض بحران قرار داد و رهبر نظام را به پادرمياني و ‏حل مشكلي كه احمدي‌نژاد بدون هيچ دليلي موجهي ايجاد كرده بود، واداشت و باعث صدور يك حكم حكومتي براي ‏حل بحراني شد كه احمدي‌نژاد يك‌تنه و بدون هيچ علتي پديد آورده بود.‏
اما هنوز وزير اقتصاد معرفي نشده، احمدي‌نژاد وعده رسيدن به مقام اول اقتصاد جهان را داد تا نشان دهد كه در ‏اغراق و خوش‌بيني، هيچ حدي وجود ندارد. او با اين وعده، پروژه جمع‌آوري اطلاعات مالي دهها ميليون ايراني ‏را آغاز كرد كه تاكنون هيچ فايده‌اي از آن عايد مردم نشده است.‏
احمدي‌نژاد حتي به مهلت حكم حكومتي هم بي‌اعتنايي كرد تا نشان دهد كه تنفس در فضاي بحراني را چقدر بر ‏آرامش ترجيح مي‌دهد. او سه وزير كشور، اقتصاد و راه را بالاخره معرفي كرد، اما بحران را پايان نداد؛ چرا كه ‏در گام اول، وزير كشور او دروغگو از آب درآمد.‏
داستان اين وزير كشور و راي اعتماد و استيضاح او، بحراني سه ماهه را پديد آورد كه تبعات آن هنوز هم بخشي ‏از وقت دولتمردان احمدي‌نژاد و منتقدان آنها را پر مي‌كند. اما اين اولين بحراني بود كه در آنها مجلس هشتم نيز پا ‏به پاي دولت حركت كرد و همراه با دولت ولي به موازات آن، در راستاي تداوم بحران تلاش كرد.‏
اصرار مشايي، معاون احمدي‌نژاد، بر اظهاراتش در حمايت از مردم اسراييل خوراك بحران ديگري را براي ‏تابستان دولت فراهم كرد كه تا آستانه احضار رئيس‌جمهور به مجلس پيش رفت و باز با پادرمياني رهبر خاتمه ‏يافت.‏
پاييز را احمدي‌نژاد با بحراني آغاز كرد كه در سي سال گذشته بي‌سابقه بود: چالشي مالياتي كه براي اولين بار پس ‏از انقلاب اسلامي، بازار تهران و چند شهر بزرگ ايران را به تعطيلي كشاند. تعجيل دولت و بي‌تدبيري‌اش به ‏سادگي يك قانون معمولي را به يك بحران جدي اجتماعي و اقتصادي تبديل كرد و آن قانون را همزمان با روابط ‏بازار و دولت، يك‌باره با چالش روبه‌رو كرد.‏
اين بحران اما بلافاصله پيوند خورد با اوج‌گيري دوباره تورم كه مستقيما ناشي از عملكرد اقتصادي دولت ‏احمدي‌نژاد در سال‌هاي 85 و 86 بود و در نيمه اول سال 87 تيم اقتصادي را در بحراني بي‌وقفه نگه داشت؛ ‏بحراني كه دست‌كم سه عضو كابينه قرباني آن شدند.‏
احمدي‌نژاد اما در يكي از روزهاي پاييز همين سال، افزايش تورم را انكار كرد و ضمن آنكه ادعا كرد نرخ تورم ‏رو به نزول است، در اين راستا فرمول‌هاي بانك مركزي را كه گويا هنوز به قدر كافي دستكاري نشده بودند، زير ‏سؤال برد.‏
البته ظاهرا اين مشكل در نهمين ماه از سال 87 حل شد، چرا كه مردم شاهد بودند بانك مركزي در اوج گراني‌ها ‏از كاهش تورم سخن مي‌گويد و گزارش‌هايي از شاخص قيمت‌ها مي‌دهد كه مشخص نيست ارتباط آن با قيمت ‏واقعي محصولات مصرفي مردم چيست.‏
احمدي‌نژاد در آذر ماه كه مجلس منتظر لايحه بودجه بود، برگه‌اي را براي رئيس مجلس فكس كرد كه لاريجاني با ‏خواندن آن متوجه شد منظور احمدي‌نژاد از ارسال اين جدول يك صفحه‌اي، گزارش عملكرد برنامه چهارم توسعه ‏است؛ گزارشي كه چند ماه بود نمايندگان براي دريافت آن تذكر مي‌دادند و از دولت گلايه مي‌كردند.‏
اين بحران‌سازي جديد را ناظران سياسي به منزله‌ي شكل جديدي از واكنش رئيس دولت نهم به مجلس ارزيابي ‏كردند كه تنها چند روز قبل وزير كشور را به اتهام دروغگويي از سمت خود بركنار كرده بود.‏
استيضاح وزير جهاد كشاورزي، ديگر بحراني بود كه در ابتدا هيات رئيسه مجلس نگذاشت پيش پاي دولت قرار ‏گيرد، اما دروغگويي وزير درباره جلسه‌اش با نمايندگان، دولت را از بهره‌گيري چند هفته‌اي از اين بحران هم ‏محروم نكرد تا آنكه در نهايت زور هيات رئيسه بر قدرت بحران‌سازي وزير احمدي‌نژاد چربيد و او از استيضاح ‏خلاصي يافت.‏
واردات گاز به بهاي گران، شايد از معدود تلاش‌هاي دولت براي جلوگيري از بروز يك بحران بود كه خود به ‏بحراني تازه عليه احمدي‌نژاد مبدل شد. دولت مي‌خواست جلوي قطع گاز در آخرين زمستان قبل از انتخابات ‏رياست‌جمهوري را بگيرد، اما متهم شد كه منابع ملي را براي منافع جناحي حراج كرده است. اين اتهام را نيز فقط ‏اصلاح‌طلبان و منتقدان دولت نگفتند، بلكه بسيجيان نيز در اين ماجرا عليه دولت احمدي‌نژاد موضع گرفتند.‏
در دو ماه بهمن و اسفند هم بحران‌ها رنگ و بوي بودجه‌اي گرفت و لوايح دوقلوي هدفمند كردن يارانه‌ها و بودجه ‏‏88 زنجيره‌اي از بحران‌ها را براي دولتمردان دست و پا كرد، تا آخرين روزهاي سال هم ادامه يافت و به ‏رويارويي رسانه‌اي رئيس مجلس و رئيس‌جمهور در هفته پاياني سال منتهي شد تا احمدي‌نژاد با نوعي زيست ‏بحراني تمام‌عيار دولتش را به سال 88 وارد كند.‏
رئيس دولت نهم كه در سخنراني روز 22 بهمن خود نشان داد چهار سال اخير را با سي سال عمر انقلاب قابل ‏مقايسه مي‌داند، پيش از اين هم با نفي دوران‌هاي مختلف مديريتي در سه دهه‌ي گذشته، و بخصوص انتقادهاي ‏آشكار و گزنده از دو دولت قبل و شانزده سال گذشته، بارها بهترين سال‌هاي پس از انقلاب را به چالش كشيده بود؛ ‏سال‌هايي كه رهبر جمهوري اسلامي از آنها با افتخار ياد مي‌كند.‏
رهبر شايد اين بار هم در پيام نوروزي خود به سه دهه‌ي گذشته‌ي انقلاب افتخار كند، اما تقريبا ترديدي نيست كه ‏احمدي‌نژاد بلافاصله پس از رهبر، از افتخارات چهار سال رياست‌جمهوري خود و شايد مقايسه‌ي آن با ناكامي‌هاي ‏قبلي‌ها سخن خواهد گفت.‏
اما آيا تضميني هست كه او در همين نطق نوروزي، بحران جديدي را نخواهد آفريد؟

No comments:

Post a Comment