اصلاح طلبان در برابر پنج گزينه
احمد زيدآبادي - چهارشنبه 28 اسفند 1387 [2009.03.18]
roozonline
به عنوان كسي كه بسيار نگران از دست رفتن سرمايه فرهنگي و اجتماعي گرانقدري به نام محمد خاتمي در انتخابات رياست جمهوري
و پس از آن بود، خوشحالم كه وي پاي خود را از اين معركه كنار كشيد تا به اميد خداوند در شرايطي مناسب، نقشي مهمتر و مفيدتر براي جامعه ايران بازي كند.
به واقع، مهمترين انگيزهاي كه مرا بر آن مي داشت تا به اصرار از آقاي خاتمي بخواهم در اين دور از انتخابات وارد نشود، تحليل خاصم از شرايط امروز ايران بود، شرايطي كه آقاي خاتمي در مقام رئيس جمهور تاثيري بر آن نميداشت اما عملا قرباني آن ميشد.
قاعدتا اين وسوسه نفساني گاهي به سراغم ميآمد كه: چرا خودت را با اين دوستان نه چندان شكيبا درگير ميكني؟ بگذار بيايد و قرباني شود تا چيزي كه با كلام و نظريه قابل اثبات نيست، در واقعيت خود را به اثبات رساند.
اما بر اين وسوسه غلبه كردم و با خود گفتم: اگر به راستي تحليلات اين است – هر چند كه قطعيتي براي صحت آن نميتوان قائل شد – وظيفهات اين است كه در حد توان خود نسبت به آن هشدار دهي.
به هر حال، آقاي خاتمي نه به علت هشدار امثال من، بلكه به دليل شرايط عيني كه برايش پيش آمد، از صحنه رقابت انتخاباتي خارج شد.
اينكه برخي از حاميان آقاي خاتمي از وي خشمگيناند، به هيچ روي موجه نيست. آنها در واقع بايد از خود خشمگين باشند كه در صدد برآمدند تا با معذب كردن وجدان اخلاقي محمد خاتمي، و به منظور آرام كردن وجدان خود، بر او باري را تحميل كنند كه خودش واقع بينانهتر از همه اطرافيانش به عاقبت آن آگاه بود.
وجدان آقاي خاتمي هم نبايد معذب باشد چرا كه در اين جهان، هر كس به اندازه وسع و توان خويش مسئوليت دارد و طلب بيش از آن، غير مسئولانه و غير اخلاقي است.
در هر صورت، آقاي خاتمي از صحنه رقابت كنار رفته و اكنون اصلاح طلبان نمي توانند در سايه محبوبيت عمومي او، ضعفهاي ساختاري و تاريخي خود را پنهان كنند.
شايد انتخابات پيش رو، فرصتي براي جبران برخي از اين ضعفها باشد و شايد هم نباشد. بستگي به اين دارد كه اصلاح طلبان مي خواهند چه بكنند.
گزينههاي پيش روي اصلاح طلبان اكنون متعدد است.
آنان مي توانند به توصيه آقاي خاتمي به حمايت از مير حسين موسوي برخيزند.
آنان مي توانند با حمايت از مهدي كروبي، آقاي موسوي را به كناره گيري به نفع وي ترغيب كنند.
آنان ميتوانند چهرهاي تازه را براي حضور در انتخابات به صحنه بفرستند.
آنان ميتوانند از صحنه رقابت كناره گرفته و در انتخابات شركت نكنند.
و سرانجام آنكه آنان ميتوانند به سراغ عبدالله نوري رفته و از او بخواهند كه براي حفظ و پايداري گفتمان اصلاح طلبي واقعي، وارد گود انتخابات شود.
در واقع، گزينهاي جز اين پنج مورد وجود ندارد.
بدين ترتيب، اينكه مجموعه نيروهاي – به قول آقاي خاتمي – "خواهان تغيير" چه گزينهاي را دنبال خواهند كرد، نشانهاي از توان و موقعيت واقعي آنان در صحنه شفاف پس از عدم حضور محمد خاتمي است.
آيا آنان سهيل ترين و در نتيجه كم اثرترين گزينه را انتخاب ميكنند و يا اينكه به دنبال سخت ترين اما تاثيرگذارترين گزينه خواهند رفت؟
مسلما انتخاب هر يك از گزينههاي فوق با تشريح صادقانه پيامد آنها، از نقطه نظر اخلاق سياسي مجاز است، اما آنچه مجاز نيست، برگزيدن ساده ترين گزينه و معرفي آن به مردم به عنوان موثرترين گزينههاست!
No comments:
Post a Comment