چگونه بايد به ايران نزديک شد؟
تحليل فيگارو از آینده روابط تهران و واشنگتن - دوشنبه 12 اسفند 1387 [2009.03.02]
دلفين مينويي
سياست جديد امريکا در قبال تهران به تدريج و بدون برنامه ريزي درحال شکل گيري است. باراک اوباما در زمان انتخابات رياست جمهوري گفتگو با ايران را يکي از عناصر اصلي کانديداتوري خود قلمداد کرد. اين درحالي است که تنها ۴ ماه به انتخابات رياست جمهوري ايران باقي مانده و احتياط همچنان حرف اول را مي زند.
انتصاب دنيس راس به سمت مشاور ويژه هيلاري کلينتون در خليج فارس و آسياي جنوب غربي که ابتدا به نظر مي رسيد به عنوان نماينده ويژه امريکا در ايران به منطقه اعزام شده، مثال آشکاري از اين احتياط است. دنيس راس، به عنوان مذاکره کننده سابق بيل کلينتون در خاورنزديک و يکي از مؤسسان گروه "اتحاد عليه ايران اتمي" از ديد برخي ناظران، مواضعي نزديک به لابي طرفدار اسراييل دارد.
استيو کلمونس، کارشناس در بنياد امريکاي نوين که يک مرکز تحقيقاتي ترقي خواهانه در واشنگتن محسوب مي شود، در وبلاگش مي نويسد: "اين يک رويکرد حساب شده و متعادل است و بايد بدون صدمه رساندن آن را به کار بست." از نظر او، اگر قرار است دنيس راس به طور مستقيم نقش نماينده اعزامي را ايفا کند، "اين موضوع مي تواند بهانه خوبي براي ستاد انتخاباتي پوپوليستي رييس جمهور ايران [محمود احمدي نژاد] در انتخابات ژوئن محسوب شود، زيرا در ايران بدين شکل استنباط خواهد شد که اوباما در مورد تغيير استراتژيک در روابط با ايران چندان جدي نيست".
پل ريشتر در تحليلي که روز چهارشنبه در لوس آنجلس تايمز به چاپ رسيد، به تصميم طرفداران اوباما اشاره مي کند که نمي خواهند در سياست جديد امريکا شتاب کنند و بيشتر مايلند مقدمات مذاکره با ايران که هنوز محتويات آن مشخص نيست شامل مرور زمان شود.
موضوع اين تحليل در سرمقاله ديويد ايگناتوس که روز گذشته در واشنگتن پست به چاپ رسيده نيز مورد بحث بوده است. در اين سرمقاله آمده بود که مسؤولان کاخ سفيد در مورد ايران با شخصي به نام "لي هاميلتون" که به دليل مواضع ميانه روش معروف است مشاوره مي کنند. وي همان شخصي است که سال ۲۰۰۶ در زماني که گروه مطالعاتي عراق را مديريت مي کرد، پيشنهاد مداخله حکومت ايران در مسأله عراق را داده بود. به نوشته ايگناتوس، هاميلتون از آن دسته کساني است که طرفدار نزديک شدن تدريجي اند، درست به مانند حالتي که در گذشته با اتحاد جماهير شوروي پيشنهاد و اجرا شده بود.
حال بايد ديد مذاکرات مقدماتي به چه شکلي انجام خواهند شد و البته اين درحالي است که تجسم يک مذاکره مستقيم بين اوباما و احمدي نژاد يا اوباما و علي خامنه اي کاملاً غيرمحتمل است. به گفته هاميلتون و به نقل از ايگناتوس، واشنگتن براي آغاز مذاکرات بايد مواردي را رعايت کند: "احترام ما را در قبال مردم ايران نشان دهد؛ از سياست تغيير حکومت چشم پوشي کند؛ به دنبال فرصت هاي مناسب براي مذاکره بر سر مسايل متفاوت باشد؛ نگراني هاي امنيتي و همچنين خواسته هاي هسته اي ايران را به رسميت بشناسد".
ولي دولت امريکا همچنين بايد با مسأله ديگري کنار بيايد و آن خويشتن داري برخي اعضاي کنگره، مقامات اسراييلي و اعراب ميانه رو است که ديد خوبي از دورنماي گفتگو و مصالحه بين ايالات متحده و ايران ندارند...
به علاوه، سؤال بزرگي در اين زمينه باقي مي ماند: چگونه مذاکرات را شروع کنيم؟
تعداد و تنوع موضوعات براي آغاز مذاکره بسيارند: مسايل بشري – به عنوان مثال ناپديد شدن رابرت لوينسون، شهروند امريکايي، در ايران؛ ديپلماتيک – پيش بيني افتتاح يک دفتر حافظ منافع امريکا در تهران [که درحال حاضر به عهده سفارت سوئيس است]؛ افغانستان – پرونده اي شناخته شده از دو کشور که قبلاً در سال ۲۰۰۳ روي برخي نکات آن با يکديگر به مذاکره نشسته اند.
در حال حاضر ايده هاي متعددي را مي توان پيشنهاد کرد، ولي همچنان در ابهامات باقي مانده ايم، چه در جناح امريکا و چه در جناح ايران.
منبع: فيگارو، ۲۷ فوريه
Sunday, March 1, 2009
چگونه بايد به ايران نزديک شد؟ -تحليل فيگارو از آینده روابط تهران و واشنگتن
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment