Saturday, February 21, 2009

بسته به حد ديکتاتوري با منتقد برخورد مي شود‏ -ديدار شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت با عبدالله نوري

بسته به حد ديکتاتوري با منتقد برخورد مي شود‏
ديدار شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت با عبدالله نوري - یکشنبه 4 اسفند 1387 [2009.02.22]
شيرين کريمي
عبدالله نوري در ديدار با اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت با اشاره به اينکه‎ ‎‏ "بسياري از شخصيت هاي انقلابي دنيا ‏از ابتدا تصور نمي کردند روزي پس از پيروزي انقلابشان خود به ديکتاتوري مستبد تبديل شوند" تاکيد کرد که: "شايد از ‏اکثريت قريب به اتفاق ديکتاتورهاي جهان اگر سئوال شود چرا به اين مسير گرفتار شده اند ضمن نپذيرفتن اين نسبت، سئوال ‏کننده را متهم به مزدوري بيگانه و ده ها اتهام ديگر نمايند. بسته به حد ديکتاتوري و وحشت ديکتاتور، با سئوال کننده و يا منتقد ‏و يا مخالف برخورد مي شود."‏
در آغاز اين جلسه اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت ضمن دعوت مجدد از نوري در مورد حضور فعالتر در عرصه ‏تحولات اجتماعي و سياسي ايران، به بيان ديدگاههاي خود پيرامون مسايل روز جامعه پرداختند. در همين ارتباط مهدي ‏عربشاهي، دبير تشکيلات دفتر تحکيم وحدت در توضيح ديدگاههاي اين مجموعه پيرامون مسايل موجود در جامعه از جمله ‏گفت: "متاسفانه ما در اين روزها و درست در سي امين سالگرد انقلاب شاهد بازداشت تعداد زيادي از دوستان دانشجويمان در ‏اميرکبير و شيراز و کردستان و اردبيل هستيم. با تشکلهاي دانشجويي و مخصوصا انجمن هاي اسلامي شديدترين برخوردها مي ‏شود و آنها به بهانه هاي کاملا واهي غيرقانوني مي شوند که نمونه آخر آن انجمن اسلامي دانشگاه خواجه نصير است. البته ما ‏انجمن ها را مثل زمان شاه در قالب غير رسمي نگه مي داريم و آنها را در شرايط بسيار سختي حفظ مي کنيم تا به فعاليت خود ‏در اين فضا نيز ادامه دهند. با اين همه فشار بسيار زيادي بر روي انجمنهاي رسمي وجود دارد و به شيوه اي غيرقانوني از آنها ‏مي خواهند تا از تحکيم خارج شوند."‏
عربشاهي افزود: "از مهر امسال که شوراي مرکزي تحکيم آغاز به کار کرده فشار امنيتي و رسانه اي خيلي بيشتري به تحکيم ‏وارد مي شود و حملات شديدي به اين مجموعه ي دانشجويي صورت مي گيرد. سناريوهاي واقعا خنده داري را عليه تحکيم ‏تدارک مي بينند. اول تحکيم را به منافقين مي بندند، بعد به پژاک و عبدالمالک ريگي، حالا هم که تحکيم صهيونيستي شده. البته ‏ما از ابتدا تحليلمان اين بود که امسال به دليل در پيش بودن انتخابات حساسيت خيلي زياد خواهد بود و به دنبال بهانه گرفتن از ‏ما خواهند بود و در نهايت هم با وارونه سازي يکي از اطلاعيه ها بهانه ي لازم را به دست آوردند. سپس اعلام کردند که تحکيم ‏از سال 83 غير قانوني بوده که البته ديدار ما با دکتر معين، دکتر توفيقي، دکتر خانيکي و مصاحبه دکتر ظريفيان که همگي از ‏مسوولين وزارت علوم دوره اصلاحات بودند ساختگي و دروغ بودن اين سناريو را نشان داد. واقعا ما مي خواهيم از شما ‏بپرسيم روزي که انقلاب مي کرديد چنين تصوري داشتيد که 30 سال بعد از پيروزي انقلاب چنين اتفاقاتي بيفتد؟ در اين انقلاب ‏قرار بود که مارکسيست ها آزاد باشند ولي امروز حتي انجمن هاي اسلامي نيز در فعاليت خود آزاد نيستند. آيا واقعا شما براي ‏چنين فضايي در کشور انقلاب کرديد؟"‏
در ادامه اين جلسه برخي از اعضاي دفتر تحکيم وحدت به طرح سوالاتي درباره انتخابات پيش رو پرداختند و نظرات عبدالله ‏نوري را در اين زمينه جويا شدند. آنان ضمن طرح سئوالاتي از قبيل اينکه "پيشنهاد شما براي نوع حرکت دانشجويان در ‏موضوع انتخابات چيست؟" و "ما چگونه مناسبات خود را با قدرت تعريف کنيم که استقلال جنبش دانشجويي از قدرت حفظ ‏شود؟» اين نکته را نيز مطرح کردند که:"متاسفانه برخي از اصلاح طلبان حاضر نيستند تن به شفافيت بدهند و سطح دعواي ‏خود را پايين آورده و به جاي گفتگو بر سر برنامه و نقشه راه تحقق اهداف خود تنها بر سر چهره ها بحث مي کنند.به نظر شما ‏در اين شرايط واقعا چه تصميمي بايد گرفت؟"‏
پس از پايان سخنان جاضرين، عبدالله نوري به پاسخگويي پرداخت و در آغاز با اشاره به اينکه "در تمامي انقلاب ها تصور ‏ايجاد مدينهء فاضله بعد از پيروزي انقلاب وجود دارد" گفت: "مردمي که انقلاب مي کنند فکر مي کنند که پس‎ ‎از پيروزي ‏انقلاب دنيا برايشان بهشت مي شود."‏
وي ادامه داد: "بسياري از شخصيت هاي انقلابي دنيا از ابتدا تصور نمي کردند روزي پس از پيروزي انقلابشان خود به ‏ديکتاتوري مستبد تبديل شوند ولي در نهايت عملکردشان آنها را در جايگاه مستبدان تاريخ نشاند، شايد از اکثريت قريب به اتفاق ‏ديکتاتورهاي جهان اگر سئوال شود چرا به اين مسير گرفتار شده اند ضمن نپذيرفتن اين نسبت، سئوال کننده را متهم به مزدوري ‏بيگانه و ده ها اتهام ديگر نمايند. بسته به حد ديکتاتوري و وحشت ديکتاتور، با سئوال کننده و يا منتقد و يا مخالف برخورد مي ‏شود."‏
نوري در بخش ديگري از سخنانش اظهار داشت: "هميشه در آغاز هر انقلابي‎ ‎‏ مبارزان آرمان خواهند و شعارهاي زيبا مي ‏دهند ولي رفته رفته آرمان ها فراموش مي شود و حفظ قدرت به هر قيمت براي برخي اصل مي گردد. بسياري افراد که پس از ‏دوران انقلاب بر مسند قدرت قرار مي گيرند و مدعي انقلاب نيز هستند تصوري غير از رفتار خود از انقلاب داشتند. قدرت ‏منهاي اخلاق نتيجه اش همين است. بر همين اساس انسان بايد به لحاظ نفساني خيلي خود را تزکيه کند تا قدرت نتواند بر او تأثير ‏بگذارد." ‏
وي سپس با بيان فرازهايي از سخنان امام اول شيعيان دربارهء حکومت بر مردم گفت: "امير مؤمنان صلوات الله عليه در دو ‏جمله همه مطلب را بيان مي فرمايد. روزي عبدالله ابن عباس بر امام وارد مي شود و ايشان را در حال تعمير کفشش مي بيند. ‏حضرت خطاب به عبدالله مي گويد ارزش اين کفش چه قدر است؟ ابن عباس نگاهي به کفش فرسوده امير مومنان مي کند و مي ‏گويد هيچ قيمتي ندارد. آنگاه حضرت مي فرمايد: «به خدا سوگند اين کفش بي ارزش براي من دوست داشتني تر است از ‏حکومت بر شما مگر آنکه حقي را بپا دارم و يا از باطلي جلوگيري نمايم.» و براي اينکه از اين ادعاي بسيار سنگين فاصله ‏نگيرد در بيان ديگري مي فرمايد: «مرا با مدح و ثناي نيکو ستايش نکنيد و به رسم سخن گفتن با جباران تاريخ با من سخن ‏مگوييد و همانند زورمندان دژخوي از من پروا مکنيد... و چنين گمان مبريد که اگر با من سخن حقي گفته شود مرا گران مي آيد ‏و نيز مپنداريد که من بزرگداشت خود را خواهانم زيرا آن کس که شنيدن حق و پيشنهاد عدالت بر او سنگيني کند عمل به آن دو ‏برايش سنگين تر خواهد بود. بنا براين از گفتن سخن حق و نظر دادن به عدل دريغ منماييد که من در نزد خود برتر از آن نيستم ‏که خطا نکنم و از خطا در کردار خويش نيز احساس امنيت ندارم مگر آنکه خداوند مرا کفايت کند.» علي عليه السلام مي داند ‏که حکومت و قدرت داراي آفت هاي فراوان است و چه بسا انساني همچون علي را هم که مظهر عدل الهي است از جاده ‏انصاف و حق دور کند که «إن الإنسانَ لَيطغي أَن رأه استَغني». شايد هم مي خواهد به همه انسان ها در طول تاريخ يک نشاني ‏بدهد که آنها که انتقاد از خود را بر نمي تابند در صف ستمگران تاريخ قرار دارند و يا به مرور در زمره جباران قرار مي ‏گيرند و آنهايي که مي خواهند حکومتشان در مسير حق و عدل حرکت کند هميشه در هراس هستند که مبادا اين قدرت و شوکت، ‏آنها را از مسير حق و تواضع جدا سازد و به راه باطل و تکبر سوق دهد، به همين جهت خود را در معرض نقدها و پندها و ‏حتي سرزنش ها قرار مي دهند و مردم را به انتقاد از خويش فرا مي خوانند تا مبادا فريبندگي مقام، آنها را دچار تکبر و نخوت ‏نموده موجب فساد در حرث و نسل جامعه شوند." ‏
نوري سپس افزود: "انسان همين كه زعامت يافت ميكوشد در زمين براى افساد، يا ميكوشد در راه پيشرفت قدرت و نفوذش در ‏زمين كه لازمه آن افساد، مقابل اصلاح است- برهم زدن نظم و التيام طبيعى اشياء، از ميان برداشتن حقوق و حدود افراد، بستن ‏راههاى رشد و كمال و باز نمودن راههاى تباهى و رشد استعدادها، برترى يافتن فرومايگان و بركنارى فرزانگان و ايجاد ‏گروه‏ها و طبقات- همه مراتب و مظاهر افساد است كه به از ميان رفتن و تباهى محصول كشت و كار و نسل و استعدادها ‏خلاصه ميشود."‏
وي آنگاه با اشاره به تبعاتي که امروزه گريبانگير منتقدين مي شود افزود: "مولاي متقيان سلام الله عليه بهتر از همه مي داند که ‏حکومت چون از قدرت برخوردار مي باشد و امکانات گوناگون در اختيار دارد، هرچه بخواهد انجام مي دهد و طرف ديگر ‏چون خود را در ضعف و چه بسا هراس ميبيند از سخن گفتن و توصيهء به حق کردن و انتقاد نمودن اجتناب مي کند و اگر کسي ‏هم دل به دريا زد و به تعبير برخي در صف افراطيون قرار گرفت و به خود جرأت داد و سخني گفت، براي اينکه سر جايش ‏بنشيند و دست از افراط گري بردارد و عبرت ديگران هم شود با او برخورد قاطعانه مي شود و با امکانات تبليغاتي که در ‏اختيار حکومت است از انتقاد کننده فردي فريب خورده و بازيچه دشمن و تحت تأثير القائات بيگانه و ده ها تعبير ديگر مي ‏سازند و بسته به جمع بندي سياسي که دارند نسبت به او تصميم قضايي مي گيرند. با چنين رفتاري در نهايت و بيش از همه اين ‏خود حکومت است که آسيب مي بيند، امير مومنان عليه السلام از جامعه خويش مي خواهد که از انتقاد به او نهراسند و مبادا او ‏‏(حاکم) را در وادي جهل و انحراف و اشتباه رهايش گذارند. او مي خواهد اين رفتار درسي باشد براي همه حاکمان طول تاريخ ‏تا از او بياموزند و با سخنان او خود را محک زنند." ‏
عبدالله نوري سپس درباره نوع دموکراسي موجود در جمهوري اسلامي گفت: "آن زمان که در روزهاي آغازين انقلاب بحث ‏دموکراسي مطرح شد و حتي برخي از شخصيت هاي انقلاب درخواست داشتند که به جاي جمهوري اسلامي جمهوري ‏دموکراتيک اسلامي گفته شود هيچکس نمي گفت در جمهوري اسلامي دموکراسي نيست، بلکه بالعکس همه مي گفتند در کلمه ‏جمهوري اسلامي دموکراسي نهفته است و در بيان استدلال خود قبل از کلمه جمهوري از کلمه اسلام هم دموکراسي را برداشت ‏مي نمودند. حال پس از گذشت سي سال از انقلاب آيا همچنان همان برداشت هست؟ و آيا همگان اسلام و دموکراسي را در يک ‏راستا مي بينند؟" ‏
وي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: "بايد تلاش نمود تا با ارتباط مؤثر و پيوسته با مردم اصلاحات واقعي و دموکراسي ‏را در بطن توده هاي مردم نهادينه کرد، چه بتوان از قدرت و حکومت استفاده نمود و چه نتوان، ولي اگر بتوان براي اين کار از ‏قدرت استفاده نمود چرا استفاده نشود؟ اگر بتوان از امکانات حکومت براي نهادينه کردن اصلاحات بهره برد چرا استفاده نشود؟ ‏و چه بسا دوستاني که نظر بر شرکت در انتخابات دارند اينگونه مي انديشند که با پيروزي اصلاح طلبان شايد فرصت و فضاي ‏تنفسي هر چند محدودي براي نهادينه کردن اصلاحات به وجود آيد و به هر اندازه که شرايط فعلي ادامه يابد اوضاع در زمينه ‏هاي گوناگون بدتر شود."‏
عبدالله نوري در پايان اظهار داشت: "من هم مشکلات را يکي، دو مورد نمي دانم. برخوردهايي که با حقوق افراد مي شود ‏مسائل مربوط به بخشي خاص است و مشکلات عموم جامعه نيست و به تعبير ديگر عموم جامعه با آن در گير نيست. جامعه اي ‏که مشکل آب و نان، گراني، بيکاري، فقر، فساد و تبعيض دارد و در سطح محدودي از فرهنگ و علم نيز قرار دارد که شايد ‏بسياري از ارتباطات پيچيده را نداند و يا براي او اهميت نداشته باشد خود را در گير مسايل سياسي و دعواهاي جناحي و ‏مسابقات حکومتي نمي کند. فردي که براي بيماري فرزندش به اين سو و آن سو مي دود و براي تهيه لقمه ناني تمامي هم و غم ‏خويش را صرف مي کند اولويت اول او سياست نيست و شايد در اين مرحله ابزار دست سياست مداران نيز قرار گيرد تا از اين ‏راه مشکل خود را حل کند و چه بسا آن سياستمدار است که از او هم به عنوان ابزاري در جهت منافع خود بهره مي برد."‏

No comments:

Post a Comment