Tuesday, February 10, 2009

آقای اوباما و همتایش ‏ -مقاله نيويورک تايمز درباره رويکرد روابط ایران و آمریکا

آقای اوباما و همتایش ‏
مقاله نيويورک تايمز درباره رويکرد روابط ایران و آمریکا -
چهارشنبه 23 بهمن 1387 [2009.02.11]
roozonline
اوباما رئيس جمهوری آمريکا در تلاش برای برقراری تماس با ايران، لحنی تازه و سازنده درپيش ‏گرفته است. او پيش تر به يک شبکه تلويزيونی عربی گفته بود: «اگر کشورهائی مانند ايران مشت ‏خود را باز کنند، دست دوستی ما را پيدا خواهند کرد که به سويشان دراز شده است.» ضمناً وی ‏خودبزرگ بينی دولت بوش را با تواضع و فروتنی جايگزين کرد. اوباما گفت: «آمريکائی ها دشمن ‏شما نيستند. ما بعضی وقت ها اشتباه می کنيم.»‏
سياست های شکست خوردۀ بوش، ايران را به طور ترسناکی در آستانه دستيابی به مهارت های لازم ‏برای توليد تسليحات هسته ای و نيز افزايش نفوذ منطقه ای قرار داد. دولت جديد بايد در محدوده ‏وسيعتری وارد تعامل با ايران شود؛ نه فقط مسأله هسته ای بلکه بايد افغانستان و عراق نيز تحت پوشش ‏قرار بگيرد. ‏
ما نمی دانيم آيا هيچ معجونی از مشوق ها و تحريم ها وجود دارد که بتواند ايران را از جاه طلبی های ‏هسته ای خود دور کند. با اين حال، مطمئن هستيم دولت بوش هرگز به دنبال يافتن چنين چيزی نبود. ‏منظور از اين رويکرد، نه تنها گفتگوهای مستقيم، بلکه مشوق های به مراتب دلگرم کننده ديپلماتيک ‏نظير پيشنهاد بهبود روابط و ارائه تضمين های امنيتی است. همکاری با انگلستان، فرانسه و آلمان ‏همچنان مهم و اساسی است، ضمن آنکه بايد فشار قويتری جهت همراه کردن روسيه و چين وارد شود. ‏
قرار نيست مشکلات را کوچک کنيم. دانشمندان ايرانی به شدت مشغول کار هستند تا توليد سوخت ‏هسته ای- سخت ترين قسمت فرآيند توليد سلاح هسته ای- را به سرانجام برسانند. آنها به تازگی ‏ماهواره ای را در فضا قرار دادند و اين علامتی ازپيشرفت برنامه موشکی آنهاست. تعيين مسير ‏سياست در ايران مشکل است اما مطمئن هستيم تندروها هرگونه گشايشی را که با درخواست اعطای ‏امتياز درباره هرگدام از برنامه هايشان باشد، با کارشکنی پاسخ خواهند داد. ‏
البته صداهای محکمی هم در واشنگتن به گوش می رسد که مخالف هرگونه مصالحه هستند و حتی ‏خواستار دست زدن به اقدام نظامی هستند. پشتيبانی ايران از حماس و حزب الله، تهديدات عليه اسرائيل ‏و رفتار تبعيض آميز ايران با شهروندانش تنها به تشديد اين صداها می انجامند. ‏
به هرحال ما نتيجه سياست خودداری دولت بوش از تماس با ايران را به چشم ديده ايم. اکنون زمان آن ‏فرا رسيده است که حداقل نيات و مقاصد تهران مورد آزمايش قرار بگيرد. ‏
ممکن است وارد کردن موضوع افغانستان و عراق به گفتگوها، کار را ساده تر کند. دولت بنيادگرا و ‏شيعۀ ايران در سال 1998 تا آستانه جنگ با بنيادگراهای سنی مذهب طالبان در افغانستان پيش رفت. ‏پس از آنکه ايالات متحده توانست طالبان را در سال 2001 سرنگون کند، ايران برای تأسيس دولت ‏جديد در افغانستان به آمريکا و ساير کشورها کمک کرد. البته آن همکاری بلافاصله از يادها رفت و ‏ايران به پشتيبانی از طالبان در تلاش برای ضربه زدن به آمريکا متهم شد. آقای اوباما بايد به ايران ‏توضيح بدهد که شکست طالبان و ثبات در افغانستان کاملاً در خدمت منافع ايران است.‏
روابط ايران و عراق، جائيکه متحدان شيعۀ ايران کليد ماجرا را در دست دارند، اوضاع بسيار پيچيده ‏تری است. تحليلگران دربارۀ اينکه ايران بدنبال چه سطحی از کنترل در عراق است و چه مقدار تلاش ‏در اين باره به خرج می دهد نظرات مختلفی دارند. به هرحال، ايران نيز مانند آمريکا مايل نيست پس ‏از خروج سربازان آمريکائی ، عربستان سعودی و ترکيه يا ساير کشورهای همسايه هريک مدعی ‏بخشی از خاک عراق شوند. آقای اوباما می تواند منافع استراتژيک ايران در پيوستن به مذاکرات بين ‏المللی برای تأمين امنيت درازمدت عراق و حق حاکميت اين کشور را کاملاً توضيح دهد. ‏
انتظار می رود هيلاری کلينتون وزير خارجه آمريکا، دنيس راس را برای نظارت بر امور ايران و ‏مرتبط کردن آن با استراتژی گسترده تر در عراق، افغانستان و منطقه معرفی کند. آقای راس که سالها ‏نقش فعالی در مذاکرات صلح اسرائيل- فلسطينيان برعهده داشته، احترام زيادی برای تاريخ قائل است ‏و به نا اميد نشدن هنگام پيگيری اوضاع مشهور است. همه اين ها، و البته برخی کارهای ديگر برای ‏پيش بردن امور ضروری است.‏
منبع: نيويورک تايمز- 8 ژانويه ‏

No comments:

Post a Comment