آقای اوباما و همتایش
مقاله نيويورک تايمز درباره رويکرد روابط ایران و آمریکا -
مقاله نيويورک تايمز درباره رويکرد روابط ایران و آمریکا -
چهارشنبه 23 بهمن 1387 [2009.02.11]
roozonline
اوباما رئيس جمهوری آمريکا در تلاش برای برقراری تماس با ايران، لحنی تازه و سازنده درپيش گرفته است. او پيش تر به يک شبکه تلويزيونی عربی گفته بود: «اگر کشورهائی مانند ايران مشت خود را باز کنند، دست دوستی ما را پيدا خواهند کرد که به سويشان دراز شده است.» ضمناً وی خودبزرگ بينی دولت بوش را با تواضع و فروتنی جايگزين کرد. اوباما گفت: «آمريکائی ها دشمن شما نيستند. ما بعضی وقت ها اشتباه می کنيم.»
سياست های شکست خوردۀ بوش، ايران را به طور ترسناکی در آستانه دستيابی به مهارت های لازم برای توليد تسليحات هسته ای و نيز افزايش نفوذ منطقه ای قرار داد. دولت جديد بايد در محدوده وسيعتری وارد تعامل با ايران شود؛ نه فقط مسأله هسته ای بلکه بايد افغانستان و عراق نيز تحت پوشش قرار بگيرد.
ما نمی دانيم آيا هيچ معجونی از مشوق ها و تحريم ها وجود دارد که بتواند ايران را از جاه طلبی های هسته ای خود دور کند. با اين حال، مطمئن هستيم دولت بوش هرگز به دنبال يافتن چنين چيزی نبود. منظور از اين رويکرد، نه تنها گفتگوهای مستقيم، بلکه مشوق های به مراتب دلگرم کننده ديپلماتيک نظير پيشنهاد بهبود روابط و ارائه تضمين های امنيتی است. همکاری با انگلستان، فرانسه و آلمان همچنان مهم و اساسی است، ضمن آنکه بايد فشار قويتری جهت همراه کردن روسيه و چين وارد شود.
قرار نيست مشکلات را کوچک کنيم. دانشمندان ايرانی به شدت مشغول کار هستند تا توليد سوخت هسته ای- سخت ترين قسمت فرآيند توليد سلاح هسته ای- را به سرانجام برسانند. آنها به تازگی ماهواره ای را در فضا قرار دادند و اين علامتی ازپيشرفت برنامه موشکی آنهاست. تعيين مسير سياست در ايران مشکل است اما مطمئن هستيم تندروها هرگونه گشايشی را که با درخواست اعطای امتياز درباره هرگدام از برنامه هايشان باشد، با کارشکنی پاسخ خواهند داد.
البته صداهای محکمی هم در واشنگتن به گوش می رسد که مخالف هرگونه مصالحه هستند و حتی خواستار دست زدن به اقدام نظامی هستند. پشتيبانی ايران از حماس و حزب الله، تهديدات عليه اسرائيل و رفتار تبعيض آميز ايران با شهروندانش تنها به تشديد اين صداها می انجامند.
به هرحال ما نتيجه سياست خودداری دولت بوش از تماس با ايران را به چشم ديده ايم. اکنون زمان آن فرا رسيده است که حداقل نيات و مقاصد تهران مورد آزمايش قرار بگيرد.
ممکن است وارد کردن موضوع افغانستان و عراق به گفتگوها، کار را ساده تر کند. دولت بنيادگرا و شيعۀ ايران در سال 1998 تا آستانه جنگ با بنيادگراهای سنی مذهب طالبان در افغانستان پيش رفت. پس از آنکه ايالات متحده توانست طالبان را در سال 2001 سرنگون کند، ايران برای تأسيس دولت جديد در افغانستان به آمريکا و ساير کشورها کمک کرد. البته آن همکاری بلافاصله از يادها رفت و ايران به پشتيبانی از طالبان در تلاش برای ضربه زدن به آمريکا متهم شد. آقای اوباما بايد به ايران توضيح بدهد که شکست طالبان و ثبات در افغانستان کاملاً در خدمت منافع ايران است.
روابط ايران و عراق، جائيکه متحدان شيعۀ ايران کليد ماجرا را در دست دارند، اوضاع بسيار پيچيده تری است. تحليلگران دربارۀ اينکه ايران بدنبال چه سطحی از کنترل در عراق است و چه مقدار تلاش در اين باره به خرج می دهد نظرات مختلفی دارند. به هرحال، ايران نيز مانند آمريکا مايل نيست پس از خروج سربازان آمريکائی ، عربستان سعودی و ترکيه يا ساير کشورهای همسايه هريک مدعی بخشی از خاک عراق شوند. آقای اوباما می تواند منافع استراتژيک ايران در پيوستن به مذاکرات بين المللی برای تأمين امنيت درازمدت عراق و حق حاکميت اين کشور را کاملاً توضيح دهد.
انتظار می رود هيلاری کلينتون وزير خارجه آمريکا، دنيس راس را برای نظارت بر امور ايران و مرتبط کردن آن با استراتژی گسترده تر در عراق، افغانستان و منطقه معرفی کند. آقای راس که سالها نقش فعالی در مذاکرات صلح اسرائيل- فلسطينيان برعهده داشته، احترام زيادی برای تاريخ قائل است و به نا اميد نشدن هنگام پيگيری اوضاع مشهور است. همه اين ها، و البته برخی کارهای ديگر برای پيش بردن امور ضروری است.
منبع: نيويورک تايمز- 8 ژانويه
اوباما رئيس جمهوری آمريکا در تلاش برای برقراری تماس با ايران، لحنی تازه و سازنده درپيش گرفته است. او پيش تر به يک شبکه تلويزيونی عربی گفته بود: «اگر کشورهائی مانند ايران مشت خود را باز کنند، دست دوستی ما را پيدا خواهند کرد که به سويشان دراز شده است.» ضمناً وی خودبزرگ بينی دولت بوش را با تواضع و فروتنی جايگزين کرد. اوباما گفت: «آمريکائی ها دشمن شما نيستند. ما بعضی وقت ها اشتباه می کنيم.»
سياست های شکست خوردۀ بوش، ايران را به طور ترسناکی در آستانه دستيابی به مهارت های لازم برای توليد تسليحات هسته ای و نيز افزايش نفوذ منطقه ای قرار داد. دولت جديد بايد در محدوده وسيعتری وارد تعامل با ايران شود؛ نه فقط مسأله هسته ای بلکه بايد افغانستان و عراق نيز تحت پوشش قرار بگيرد.
ما نمی دانيم آيا هيچ معجونی از مشوق ها و تحريم ها وجود دارد که بتواند ايران را از جاه طلبی های هسته ای خود دور کند. با اين حال، مطمئن هستيم دولت بوش هرگز به دنبال يافتن چنين چيزی نبود. منظور از اين رويکرد، نه تنها گفتگوهای مستقيم، بلکه مشوق های به مراتب دلگرم کننده ديپلماتيک نظير پيشنهاد بهبود روابط و ارائه تضمين های امنيتی است. همکاری با انگلستان، فرانسه و آلمان همچنان مهم و اساسی است، ضمن آنکه بايد فشار قويتری جهت همراه کردن روسيه و چين وارد شود.
قرار نيست مشکلات را کوچک کنيم. دانشمندان ايرانی به شدت مشغول کار هستند تا توليد سوخت هسته ای- سخت ترين قسمت فرآيند توليد سلاح هسته ای- را به سرانجام برسانند. آنها به تازگی ماهواره ای را در فضا قرار دادند و اين علامتی ازپيشرفت برنامه موشکی آنهاست. تعيين مسير سياست در ايران مشکل است اما مطمئن هستيم تندروها هرگونه گشايشی را که با درخواست اعطای امتياز درباره هرگدام از برنامه هايشان باشد، با کارشکنی پاسخ خواهند داد.
البته صداهای محکمی هم در واشنگتن به گوش می رسد که مخالف هرگونه مصالحه هستند و حتی خواستار دست زدن به اقدام نظامی هستند. پشتيبانی ايران از حماس و حزب الله، تهديدات عليه اسرائيل و رفتار تبعيض آميز ايران با شهروندانش تنها به تشديد اين صداها می انجامند.
به هرحال ما نتيجه سياست خودداری دولت بوش از تماس با ايران را به چشم ديده ايم. اکنون زمان آن فرا رسيده است که حداقل نيات و مقاصد تهران مورد آزمايش قرار بگيرد.
ممکن است وارد کردن موضوع افغانستان و عراق به گفتگوها، کار را ساده تر کند. دولت بنيادگرا و شيعۀ ايران در سال 1998 تا آستانه جنگ با بنيادگراهای سنی مذهب طالبان در افغانستان پيش رفت. پس از آنکه ايالات متحده توانست طالبان را در سال 2001 سرنگون کند، ايران برای تأسيس دولت جديد در افغانستان به آمريکا و ساير کشورها کمک کرد. البته آن همکاری بلافاصله از يادها رفت و ايران به پشتيبانی از طالبان در تلاش برای ضربه زدن به آمريکا متهم شد. آقای اوباما بايد به ايران توضيح بدهد که شکست طالبان و ثبات در افغانستان کاملاً در خدمت منافع ايران است.
روابط ايران و عراق، جائيکه متحدان شيعۀ ايران کليد ماجرا را در دست دارند، اوضاع بسيار پيچيده تری است. تحليلگران دربارۀ اينکه ايران بدنبال چه سطحی از کنترل در عراق است و چه مقدار تلاش در اين باره به خرج می دهد نظرات مختلفی دارند. به هرحال، ايران نيز مانند آمريکا مايل نيست پس از خروج سربازان آمريکائی ، عربستان سعودی و ترکيه يا ساير کشورهای همسايه هريک مدعی بخشی از خاک عراق شوند. آقای اوباما می تواند منافع استراتژيک ايران در پيوستن به مذاکرات بين المللی برای تأمين امنيت درازمدت عراق و حق حاکميت اين کشور را کاملاً توضيح دهد.
انتظار می رود هيلاری کلينتون وزير خارجه آمريکا، دنيس راس را برای نظارت بر امور ايران و مرتبط کردن آن با استراتژی گسترده تر در عراق، افغانستان و منطقه معرفی کند. آقای راس که سالها نقش فعالی در مذاکرات صلح اسرائيل- فلسطينيان برعهده داشته، احترام زيادی برای تاريخ قائل است و به نا اميد نشدن هنگام پيگيری اوضاع مشهور است. همه اين ها، و البته برخی کارهای ديگر برای پيش بردن امور ضروری است.
منبع: نيويورک تايمز- 8 ژانويه
No comments:
Post a Comment