خفقان و سرکوب به انفجار تبديل مي شود
بهاره هدايت در مصاحبه با روز: -
بهاره هدايت در مصاحبه با روز: -
یکشنبه 20 بهمن 1387 [2009.02.08]
حسين محمدي
Mohammadi1363@gmail.com
روزآنلاین
با بهاره هدايت، عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت در مورد افزايش فشارها بر دانشجويان، تبعات و علل آن وهمچنين انتخابات دهم گفت و گو کرده ايم. به باور خانم هدايت هدف حاکميت اين است که دانشجويان "اولاً به جاي رصد کردن فضاي سياسي يا مدني کشور و طرح انتقادات و مطالباتشان در فصل انتخابات، به دفاع از خود مشغول شوند و ثانيا در اين فضاي آشفته و مه آلود هر آنچه دل تنگ سردمداران ميخواهد در سوق دادن کشور به قهقرا و زمينه سازي براي بده بستان هاي پشت پرده، بگويند و انجام دهند." اين مصاحبه در پي مي آيد.
<strong>در سه سال و نيم اخير فشارهاي زيادي روي دانشجويان و نهادهاي دانشجويي وجود داشته است. اين فشارها را چگونه ارزيابي مي کنيد؟</strong>
ببينيد علاوه بر فشارها و سرکوب هايي که در طول اين سه سال بر دانشگاه رفته و علاوه بر محروميت از تحصيل ها و ستاره دار کردن ها، هتک حرمت دختران دانشجو، بازداشت ها و احضارها و احکام قضايي در حق دانشجويان منتقد، اکنون به نظر مي رسد که يک موج جديد و هدفمند سرکوب از جانب حاکميت دامن نهادهاي حقوق بشري و فعالان تأثيرگذار جامعه مدني را گرفته است. اين حمله ي جديد با پلمپ کانون مدافعان حقوق بشر و هجوم به منزل خانم عبادي آغاز شد، سپس دامن دفتر تحکيم را گرفت و اکنون هم به جنبش زنان و کمپين يک ميليون امضا رسيده است. بنابراين به نظرم بايد وضعيت فعلي اختناق را در يک چارچوب کلان تر نگريست و آن دومينويي است که دارد به يک يک کنشگران جامعه مي رسد. تهديدي که در حال حاضر نسبت به دفتر تحکيم وحدت روا داشته مي شود در کمين سايرين هم نشسته و اگر سکوت کنيم اين سيلاب سرکوب جديد همه را با خود خواهد برد. اما دلايل اين وضعيت جديد يقينا متأثر از فضاي انتخاباتي کشور است. حاکميت ـ و مشخصا دولت احمدي نژاد ـ ميخواهد آخرين روزنه هاي تنفس فضاي سياسي مستقل را يا تماماً مسدود کند يا سکه ي وجاهت و مشروعيت آنها را به نام خود بزند؛ چرا که راز ماندگاري و تأثيرگذاري اين نهادها نه «سرسپردگي» به دولت، بلکه افشاي فساد و ناکارآمدي آن در عرصه هاي مختلف و طرح مطالبات واقعي مردم و ريشه يابي برخي معضلات است.
اين گونه نهادها و تشکل ها يقينا در فضاي سياسي چند ماه آينده با طرح مطالباتشان مي توانند تأثيري بر انتخابات بگذارند که در طرح هاي «مهندسي چند لايه» ي آقايان براي انتخاب رئيس جمهور قابل کنترل و مهارشدني نيست، و اين به نوعي خواب آنها را در اين برهه ي حساس آشفته مي کند. لذا شدت سرکوب با سرعتي باورنکردني به تمام اين نهادها تسري داده مي شود تا اولاً به جاي رصد کردن فضاي سياسي يا مدني کشور و طرح انتقادات و مطالباتشان در فصل انتخابات، به «دفاع از خود» مشغول شوند و ثانيا در اين فضاي آشفته و مه آلود هر آنچه دل تنگ سردمداران ميخواهد در سوق دادن کشور به قهقرا و زمينه سازي براي بده بستان هاي پشت پرده، بگويند و انجام دهند؛ از سهميه ي 40 درصدي بسيج در کنکور بگيريد تا مذاکره با آمريکا.
<strong>اخيرا وزارت علوم و ديگر نهادهاي دولتي و برخي رسانه ها، اعلام کرده اند که طيف علامه دفتر تحکيم وحدت غير قانوني است. اين نهادها اعلام کرده اند که غيرقانوني بودن دفترتحکيم وحدت در سال 83 ابلاغ شده است. آيا اين مساله صحت دارد؟</strong>
ما که از اين مسأله کاملا بي اطلاعيم، در عين حال طي صحبتي که ما با مسولين پيشين در وزارت علوم دولت اطلاحات داشتيم، آنها هم از چنين مصوبه اي اظهار بي اطلاعي کردند و در بدترين حالت بر «سکوت» وزارتين در مورد تحکيم صحه گذاشتند. حال جاي سوال است که اگر مصوبه اي وجود داشته چگونه مسئولين رده بالاي وزارت علوم وقت از آن بيخبرند؟! در حالي که نه تنها يک وزارت خانه به تنهايي امکان غير قانوني اعلام کردن يک اتحاديه دانشجويي را ندارد و مي بايست هيأت نظارت هر دو وزارت علوم و بهداشت در اين مورد به توافق برسند، در حاليکه اگر هم چنين توافقي قرار بود صورت بگيرد، که نگرفته، بايد با حضور نماينده ي آن اتحاديه و تفهيم تخلفات و موارد مستند و قانوني همراه مي شد که اين مورد هم انجام نشده. تازه بعد از آن نماينده ي آن اتحاديه حق دفاع مي داشت و مي بايست هيأت منصفه اي تشکيل مي شد و راي صادر مي کرد و بعد از آن هم حق اعتراض به راي صادره وجود داشت که مي توانست منجر به راي ديگري شود. هيچ کدام از اين مراحل که طبق همين آيين نامه ها و مقررات فعلي ميبايست اعمال شوند، نه در سال 83 و نه در هيچ مقطع ديگري (از جمله در حال حاضر) انجام نشده. و لذا يک چنين اظهار نظرهايي في نفسه غير قانوني است. گذشته از اين ما اصولا وزارت علوم را در نحوه ي کار اتحاديه ي انجمن هاي اسلامي (دفتر تحکيم وحدت) دخيل نمي دانيم و فعاليت را حق قانوني خود قلمداد مي کنيم. وزارت علوم ابتدا مي بايست پاسخگوي صدها مورد تخلف خود در محروميت از تحصيل و ستاره دار کردن دانشجويان باشد که موجب تضييع حق مسلم و بديهي آنان در تحصيل و فراگرفتن علم شده است. آيا از چنين وزارتخانه و وزيري جز تماميت خواهي انتظار ديگري مي توان داشت؟! آقايان دانشگاه و تشکل هاي دانشجويي را تنها براي همنوايي و سرسپردگي به دولت مي خواهند نه چيز ديگر.
<strong>بعد از اعلام حمايت 52 انجمن اسلامي از طيف علامه دفتر تحکيم وحدت، برخي رسانه ها، در پي آن هستند تا صحت اين بيانيه را مخدوش و انجمن هاي نام برده شده را غيرقانوني بنامند. کمي درباره اين بيانيه توضيح دهيد. </strong>
اول من يک مطلبي را بگويم. ببينيد در طول اين سه سال و نيم برنامه ريزي هاي متعددي براي تحديد فعاليت انجمن ها صورت گرفت که نمونه ي بارز آن تخريب انجمن اسلامي دانشگاه پلي تکنيک با بلدوزر بود. کادر مديريت دانشگاه در عملياتي حساب شده، دفاتر انجمن ها را پلمپ مي کرد، اعضاء ارشد آن را ممنوع الورود مي کرد و ساير سمپات هاي انجمن را به کميته هاي انضباطي احضار مي نمود. در يک کلام انجمني ها را از دانشگاه بيرون مي ريختند و بعد علي الرأس انتخابات فرمايشي برگزار مي کردند و مي گفتند اين شوراي جديد انجمن اسلامي است و نام و عنوان انجمن را هم مصادره مي کردند! خب در اين شرايط از دفتر تحکيم وحدت که اتحاديه ي انجمن هاي اسلامي است چه انتظاري مي رفت؟ اعضاء خودخوانده و منصوب آقايان را بايد به رسميت مي شناختيم يا منتخبين دانشجويان آن دانشگاه را که طي انتخاباتي آزاد انتخاب شده بودند؟ تنها گناه اين دانشجويان اين بود که منتقد سياست هاي دولت شمرده مي شدند و فعاليت شفاف و علني در دانشگاه داشتند و مطالبات واقعي دانشجويان را نمايندگي مي کردند. نمونه ي مشخص اين اقدامات در دانشگاه علامه اتفاق افتاد و نمونه ي اخير آن را در دانشگاه علوم پزشکي شيراز شاهد بوديم. خوشبختانه بسياري از اين انجمن ها به طور غير رسمي اما کاملا قانوني به فعاليت خود ادامه داده اند، عضوگيري مي کنند و انتخابات منظم ساليانه برگزار مي کنند.يقينا دفتر تحکيم وحدت آن انجمن هاي جعلي را به رسميت نمي شناسد و به طريق اولي انجمن هاي منتخب را اصلي و واقعي و عضو خود مي داند. در عين حال بسياري از انجمن ها هنوز هم از طرف دانشگاه رسمي و قانوني تلقي مي شوند و به کار خود ادامه مي دهند.
با وجود تمام اين فشارها باز هم خوشبختانه اتفاق نظر بسيار چشم گيري در دفاع از دفتر تحکيم وحدت توسط 52 انجمن در سراسر کشور بوجود آمد که آب سردي بود بر پيکر وزارت علوم و منصوبين آن در دانشگاه و بوق هاي تبليغاتي دولت. قابل پيش بيني بود که رسانه هاي جرياني که سعي در تشديد فشار بر تحکيم را داشته اند وارد عمل شوند و بخواهند اين حمايت گسترده را مخدوش جلوه دهند که خوشبختانه آب در هاون کوبيدن بود و ثمري نداشت.الان نگراني از آنجاست که فشار را بر انجمن هاي واقعي و رسمي دفتر تحکيم افزايش دهند و آنها را تهديد کنند که «اعلام خروج و برائت از دفتر تحکيم (طيف علامه) را اعلام کنند در غير اينصورت آنها را منحل و غير قانوني اعلام خواهند کرد». اين فشاري است که در حال حاضر از جانب هيأت هاي نظارت، نهادهاي نمايندگي ولي فقيه در برخي دانشگاه ها و کميته هاي انضباطي و ساير نهادهاي کنترلي دارد بر انجمن ها اعمال مي شود. به برخي انجمن ها گفته شده که ليستي از انجمن هاي اسلامي از طرف هيأت نظارت مرکزي در اختيار کادر مديريت دانشگاه گذاشته شده که «تکليف خود را با دفتر تحکيم وحدت (طيف علامه) زودتر روشن کنند والا منحل خواهند شد».
<strong>تاثير فشارهاي وارده بر دفتر تحکيم را بر ميزان گرايش دانشجويان به فعاليت سياسي در دانشگاه ها چگونه ارزيابي مي کنيد؟</strong>
اگر اين فشارها براي حذف فعاليت سياسي منتقدانه از دانشگاه بوده که يقينا کارساز نبوده است، که اگر بود اينهمه پافشاري و استمرار در سرکوب دانشجويان توسط حاکميت وجود نداشت. اما اگر براي ايجاد موج نااميدي از اصلاح بوده بايد گفت که متأسفانه تا حدي موفق عمل کرده است. هرچند که عملکرد دولت کنوني، به صورت سلبي، اين بخش از موفقيت نسبي را هم وارونه کرده و افراد حاضرند از ترس مار غاشيه هر کاري بکنند تا بلکه مملکت در اين سقوط آزاد لختي متوقف بماند!
به هر حال، در دانشگاه به دليل تغيير نسلي که رخ مي دهد، هر چقدر هم که ميزان فشارها زياد باشد، باز هم نسل جديد و تازه نفسي مي آيند و جاي قديمي تر ها را مي گيرند و راه را ادامه مي دهند. از اين بابت باز هم جاي نگراني نيست. نگراني آنجاست که آسيبِ به نتيجه نرسيدن مطالبات دانشجويي متوجه نهاد دانشگاه و در بخش کلان تر متوجه جامعه است. از اين آسيب ها بايد ترسيد. از سهميه ي 40 درصدي بسيج بايد نگران بود که دانشگاه را مي خواهد مصادره کند و رسما ترکيب جمعيتي دانشگاه را دستخوش تغييرات دلخواه آقايان سازد، از بازنشسته کردن اساتيد به جرم آزاد انديشي بايد نگران بود که عملاً پاکسازي پنهان و حذف نيروهاي نخبه و کارآمد دانشگاه است، از ستاره دار کردن و اعمال محدوديت براي ادامه ي تحصيلات عالي بايد نگران بود که ترکيب جمعيتي نخبگان و دانش آموختگان را هدف گرفته و بازتوليد عمال حکومت را در دانشگاه طلب مي کند. اينها نقطه ي کانوني سياست هاي حذفي دولت نهم در دانشگاه است، که جاي نگراني براي دلسوزان کشور دارد.
<strong>تا چه حد موج جديد فشارها بر دفتر تحکيم را ناشي از بيانيه اين تشکل درباره وقايع غزه مي دانيد؟</strong>
ما اين حد از فشار را حاصل فضاي انتخاباتي در کشور ارزيابي مي کنيم. دولت و وزارت علوم از ابتداي سال تحصيلي و بعد از قطعنامه ي نشست آبان ماه ما، همه ي تلاشش را کرد تا به نحوي دفتر تحکيم وحدت را از تأثيرگذاري در فضاي انتخاباتي محروم کرده و يا لااقل اين اتحاديه ي دانشجويي را به «دفاع از خود» مشغول کند. بعد از اينکه دفتر تحکيم در نشست آبان ماه خود اعلام کرد که «موضع پيشيني» در مورد انتخابات ندارد و مشغول رصد کردن اوضاع است تا تصميم مناسبي اتخاذ کند و «مطالبه محوري» و «مشارکت انتقادي» را دو محور عمده در نگرش خود به انتخابات عنوان کرد، آقايان احساس کردند که دفتر تحکيم مي خواهد از توان تشکيلاتي خود در انتخابات بهره ببرد. اما نقطه ي شفاف در رويکرد دفتر تحکيم به انتخابات هر چه باشد، نقد صريح احمدي نژاد و دولت او است، و چون دولت از اينکه در آستانه ي انتخابات باز هم رسوايي ها و فساد و ناکارآمدي اش بر آفتاب افکنده شود خشمگين مي شود، لذا «حذف» دفتر تحکيم و «مصادره ي عنوان» آن را سرلوحه ي سرکوب هايش در دانشگاه قرار داد.در طول سه ماه گذشته انواع اتهامات را، از رابطه با جندالله گرفته تا مجاهدين و پژاک و سيا به ما (و شوراي مرکزي اتحاديه) منتسب کردند! حالا اين آقايان خودشان چطور اين طيف هاي مختلف فکري و ايدئولوژيک را در يک شوراي مرکزي 7 6 نفره مي توانند جمع کنند ما خودمان هم نمي دانيم! علي ايحال به دنبال بهانه بودند. و اطلاعيه غزه هم بهانه ي خوبي شد. اگر بهانه نبود، اظهارات رسمي و بيانيه ي تفصيلي که براي تبيين نظرمان در مورد جنگ در غزه منتشر کرديم اجازه ي انتشار در نشريات را پيدا مي کرد و منعکس مي شد. در حاليکه عکس اين قضيه صورت گرفت. با کارت غزه بازي کردند، همانطور که در ساير عرصه ها اين کار را مي کنند.
بعلاوه آقايان دل پري داشتند از تجمعات اعتراضي و سوال هاي بيست گانه ي دفتر تحکيم در سال گذشته بعد از سخنراني احمدي نژاد در کلمبيا، و همين طور هراس عميقي از تجمع باشکوه چند هزار نفري دفتر تحکيم در سالگرد 16 آذر امسال. دفتر تحکيم وحدت خار چشم مستبدين در دانشگاه است براي همين تحمل نمي شود.
<strong>تحليل شما از برخورد با بزرگ ترين نهاد دانشجويي کشور در استانه انتخابات رياست جمهوري چيست؟</strong>
فکر مي کنم پاسخ اين سوال را داده باشم. فقط يک نکته ي ديگر را هم اضافه کنم و آن اينکه در تجمع امسال دفتر تحکيم وحدت که به مناسب روز دانشجو در دانشگاه تهران برگزار شد و با استقبال باشکوهي هم روبرو گرديد، آقايان انتظار داشتند شعاري عليه جريان اطلاحات هم داده شود، که اينگونه نبود. همانطور که گفتم سرلوحه ي عمل ما در اين برهه هم، همچون گذشته، نقد صريح سياست هاي دولت احمدي نژاد است. و در آن تجمع هم اينگونه بود. لذا سياست گذاران در دولت مطمئن شدند که از نمد مشي انتقادي دفتر تحکيم به اصلاح طلبان براي آنان کلاهي ساخته نخواهد شد. بنابراين وقتي ديدند تشکلي که در نقد اصلاح طلبان ـ گرچه مصر است ـ اما وارد بازي دولتيان نمي شود و از طرفي سرسپردگي و مجيزگويي سردمداران نيز سالهاست که از مرام اين اتحاديه رخت بربسته، تصميم به حذف و قلع و قمع آن به اين شيوه گرفتند.
<strong>آينده دفترتحکيم را چگونه مي بينيد؟</strong>
ما مشروعيت خودمان را در نمايندگي مطالبات و انتقادات دانشجويان مي دانيم. تا وقتي اين مطالبات و انتقادات وجود دارد دفتر تحکيم وحدت نيز به عنوان بخشي از جريان دانشجويي و عملا به عنوان تنها صداي منتقد که از دانشگاه باقي مانده، به فعاليت مسالمت آميز خود در چارچوب قانون اساسي ادامه خواهد داد. ناديده گرفتن دفتر تحکيم يا به قول مسئولين وزارت علوم «به رسميت نشناختن» آن، نه مطالبات دانشجويي را پاک مي کند و نه دانشجويان منتقد را حذف. مسئولين مجبورند که صداي ما را بشنوند و پاسخگو باشند. خفقان و سرکوب به انفجار تبديل خواهد شد و گريبان عاملان و آمران را خواهد گرفت.
حسين محمدي
Mohammadi1363@gmail.com
روزآنلاین
با بهاره هدايت، عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت در مورد افزايش فشارها بر دانشجويان، تبعات و علل آن وهمچنين انتخابات دهم گفت و گو کرده ايم. به باور خانم هدايت هدف حاکميت اين است که دانشجويان "اولاً به جاي رصد کردن فضاي سياسي يا مدني کشور و طرح انتقادات و مطالباتشان در فصل انتخابات، به دفاع از خود مشغول شوند و ثانيا در اين فضاي آشفته و مه آلود هر آنچه دل تنگ سردمداران ميخواهد در سوق دادن کشور به قهقرا و زمينه سازي براي بده بستان هاي پشت پرده، بگويند و انجام دهند." اين مصاحبه در پي مي آيد.
<strong>در سه سال و نيم اخير فشارهاي زيادي روي دانشجويان و نهادهاي دانشجويي وجود داشته است. اين فشارها را چگونه ارزيابي مي کنيد؟</strong>
ببينيد علاوه بر فشارها و سرکوب هايي که در طول اين سه سال بر دانشگاه رفته و علاوه بر محروميت از تحصيل ها و ستاره دار کردن ها، هتک حرمت دختران دانشجو، بازداشت ها و احضارها و احکام قضايي در حق دانشجويان منتقد، اکنون به نظر مي رسد که يک موج جديد و هدفمند سرکوب از جانب حاکميت دامن نهادهاي حقوق بشري و فعالان تأثيرگذار جامعه مدني را گرفته است. اين حمله ي جديد با پلمپ کانون مدافعان حقوق بشر و هجوم به منزل خانم عبادي آغاز شد، سپس دامن دفتر تحکيم را گرفت و اکنون هم به جنبش زنان و کمپين يک ميليون امضا رسيده است. بنابراين به نظرم بايد وضعيت فعلي اختناق را در يک چارچوب کلان تر نگريست و آن دومينويي است که دارد به يک يک کنشگران جامعه مي رسد. تهديدي که در حال حاضر نسبت به دفتر تحکيم وحدت روا داشته مي شود در کمين سايرين هم نشسته و اگر سکوت کنيم اين سيلاب سرکوب جديد همه را با خود خواهد برد. اما دلايل اين وضعيت جديد يقينا متأثر از فضاي انتخاباتي کشور است. حاکميت ـ و مشخصا دولت احمدي نژاد ـ ميخواهد آخرين روزنه هاي تنفس فضاي سياسي مستقل را يا تماماً مسدود کند يا سکه ي وجاهت و مشروعيت آنها را به نام خود بزند؛ چرا که راز ماندگاري و تأثيرگذاري اين نهادها نه «سرسپردگي» به دولت، بلکه افشاي فساد و ناکارآمدي آن در عرصه هاي مختلف و طرح مطالبات واقعي مردم و ريشه يابي برخي معضلات است.
اين گونه نهادها و تشکل ها يقينا در فضاي سياسي چند ماه آينده با طرح مطالباتشان مي توانند تأثيري بر انتخابات بگذارند که در طرح هاي «مهندسي چند لايه» ي آقايان براي انتخاب رئيس جمهور قابل کنترل و مهارشدني نيست، و اين به نوعي خواب آنها را در اين برهه ي حساس آشفته مي کند. لذا شدت سرکوب با سرعتي باورنکردني به تمام اين نهادها تسري داده مي شود تا اولاً به جاي رصد کردن فضاي سياسي يا مدني کشور و طرح انتقادات و مطالباتشان در فصل انتخابات، به «دفاع از خود» مشغول شوند و ثانيا در اين فضاي آشفته و مه آلود هر آنچه دل تنگ سردمداران ميخواهد در سوق دادن کشور به قهقرا و زمينه سازي براي بده بستان هاي پشت پرده، بگويند و انجام دهند؛ از سهميه ي 40 درصدي بسيج در کنکور بگيريد تا مذاکره با آمريکا.
<strong>اخيرا وزارت علوم و ديگر نهادهاي دولتي و برخي رسانه ها، اعلام کرده اند که طيف علامه دفتر تحکيم وحدت غير قانوني است. اين نهادها اعلام کرده اند که غيرقانوني بودن دفترتحکيم وحدت در سال 83 ابلاغ شده است. آيا اين مساله صحت دارد؟</strong>
ما که از اين مسأله کاملا بي اطلاعيم، در عين حال طي صحبتي که ما با مسولين پيشين در وزارت علوم دولت اطلاحات داشتيم، آنها هم از چنين مصوبه اي اظهار بي اطلاعي کردند و در بدترين حالت بر «سکوت» وزارتين در مورد تحکيم صحه گذاشتند. حال جاي سوال است که اگر مصوبه اي وجود داشته چگونه مسئولين رده بالاي وزارت علوم وقت از آن بيخبرند؟! در حالي که نه تنها يک وزارت خانه به تنهايي امکان غير قانوني اعلام کردن يک اتحاديه دانشجويي را ندارد و مي بايست هيأت نظارت هر دو وزارت علوم و بهداشت در اين مورد به توافق برسند، در حاليکه اگر هم چنين توافقي قرار بود صورت بگيرد، که نگرفته، بايد با حضور نماينده ي آن اتحاديه و تفهيم تخلفات و موارد مستند و قانوني همراه مي شد که اين مورد هم انجام نشده. تازه بعد از آن نماينده ي آن اتحاديه حق دفاع مي داشت و مي بايست هيأت منصفه اي تشکيل مي شد و راي صادر مي کرد و بعد از آن هم حق اعتراض به راي صادره وجود داشت که مي توانست منجر به راي ديگري شود. هيچ کدام از اين مراحل که طبق همين آيين نامه ها و مقررات فعلي ميبايست اعمال شوند، نه در سال 83 و نه در هيچ مقطع ديگري (از جمله در حال حاضر) انجام نشده. و لذا يک چنين اظهار نظرهايي في نفسه غير قانوني است. گذشته از اين ما اصولا وزارت علوم را در نحوه ي کار اتحاديه ي انجمن هاي اسلامي (دفتر تحکيم وحدت) دخيل نمي دانيم و فعاليت را حق قانوني خود قلمداد مي کنيم. وزارت علوم ابتدا مي بايست پاسخگوي صدها مورد تخلف خود در محروميت از تحصيل و ستاره دار کردن دانشجويان باشد که موجب تضييع حق مسلم و بديهي آنان در تحصيل و فراگرفتن علم شده است. آيا از چنين وزارتخانه و وزيري جز تماميت خواهي انتظار ديگري مي توان داشت؟! آقايان دانشگاه و تشکل هاي دانشجويي را تنها براي همنوايي و سرسپردگي به دولت مي خواهند نه چيز ديگر.
<strong>بعد از اعلام حمايت 52 انجمن اسلامي از طيف علامه دفتر تحکيم وحدت، برخي رسانه ها، در پي آن هستند تا صحت اين بيانيه را مخدوش و انجمن هاي نام برده شده را غيرقانوني بنامند. کمي درباره اين بيانيه توضيح دهيد. </strong>
اول من يک مطلبي را بگويم. ببينيد در طول اين سه سال و نيم برنامه ريزي هاي متعددي براي تحديد فعاليت انجمن ها صورت گرفت که نمونه ي بارز آن تخريب انجمن اسلامي دانشگاه پلي تکنيک با بلدوزر بود. کادر مديريت دانشگاه در عملياتي حساب شده، دفاتر انجمن ها را پلمپ مي کرد، اعضاء ارشد آن را ممنوع الورود مي کرد و ساير سمپات هاي انجمن را به کميته هاي انضباطي احضار مي نمود. در يک کلام انجمني ها را از دانشگاه بيرون مي ريختند و بعد علي الرأس انتخابات فرمايشي برگزار مي کردند و مي گفتند اين شوراي جديد انجمن اسلامي است و نام و عنوان انجمن را هم مصادره مي کردند! خب در اين شرايط از دفتر تحکيم وحدت که اتحاديه ي انجمن هاي اسلامي است چه انتظاري مي رفت؟ اعضاء خودخوانده و منصوب آقايان را بايد به رسميت مي شناختيم يا منتخبين دانشجويان آن دانشگاه را که طي انتخاباتي آزاد انتخاب شده بودند؟ تنها گناه اين دانشجويان اين بود که منتقد سياست هاي دولت شمرده مي شدند و فعاليت شفاف و علني در دانشگاه داشتند و مطالبات واقعي دانشجويان را نمايندگي مي کردند. نمونه ي مشخص اين اقدامات در دانشگاه علامه اتفاق افتاد و نمونه ي اخير آن را در دانشگاه علوم پزشکي شيراز شاهد بوديم. خوشبختانه بسياري از اين انجمن ها به طور غير رسمي اما کاملا قانوني به فعاليت خود ادامه داده اند، عضوگيري مي کنند و انتخابات منظم ساليانه برگزار مي کنند.يقينا دفتر تحکيم وحدت آن انجمن هاي جعلي را به رسميت نمي شناسد و به طريق اولي انجمن هاي منتخب را اصلي و واقعي و عضو خود مي داند. در عين حال بسياري از انجمن ها هنوز هم از طرف دانشگاه رسمي و قانوني تلقي مي شوند و به کار خود ادامه مي دهند.
با وجود تمام اين فشارها باز هم خوشبختانه اتفاق نظر بسيار چشم گيري در دفاع از دفتر تحکيم وحدت توسط 52 انجمن در سراسر کشور بوجود آمد که آب سردي بود بر پيکر وزارت علوم و منصوبين آن در دانشگاه و بوق هاي تبليغاتي دولت. قابل پيش بيني بود که رسانه هاي جرياني که سعي در تشديد فشار بر تحکيم را داشته اند وارد عمل شوند و بخواهند اين حمايت گسترده را مخدوش جلوه دهند که خوشبختانه آب در هاون کوبيدن بود و ثمري نداشت.الان نگراني از آنجاست که فشار را بر انجمن هاي واقعي و رسمي دفتر تحکيم افزايش دهند و آنها را تهديد کنند که «اعلام خروج و برائت از دفتر تحکيم (طيف علامه) را اعلام کنند در غير اينصورت آنها را منحل و غير قانوني اعلام خواهند کرد». اين فشاري است که در حال حاضر از جانب هيأت هاي نظارت، نهادهاي نمايندگي ولي فقيه در برخي دانشگاه ها و کميته هاي انضباطي و ساير نهادهاي کنترلي دارد بر انجمن ها اعمال مي شود. به برخي انجمن ها گفته شده که ليستي از انجمن هاي اسلامي از طرف هيأت نظارت مرکزي در اختيار کادر مديريت دانشگاه گذاشته شده که «تکليف خود را با دفتر تحکيم وحدت (طيف علامه) زودتر روشن کنند والا منحل خواهند شد».
<strong>تاثير فشارهاي وارده بر دفتر تحکيم را بر ميزان گرايش دانشجويان به فعاليت سياسي در دانشگاه ها چگونه ارزيابي مي کنيد؟</strong>
اگر اين فشارها براي حذف فعاليت سياسي منتقدانه از دانشگاه بوده که يقينا کارساز نبوده است، که اگر بود اينهمه پافشاري و استمرار در سرکوب دانشجويان توسط حاکميت وجود نداشت. اما اگر براي ايجاد موج نااميدي از اصلاح بوده بايد گفت که متأسفانه تا حدي موفق عمل کرده است. هرچند که عملکرد دولت کنوني، به صورت سلبي، اين بخش از موفقيت نسبي را هم وارونه کرده و افراد حاضرند از ترس مار غاشيه هر کاري بکنند تا بلکه مملکت در اين سقوط آزاد لختي متوقف بماند!
به هر حال، در دانشگاه به دليل تغيير نسلي که رخ مي دهد، هر چقدر هم که ميزان فشارها زياد باشد، باز هم نسل جديد و تازه نفسي مي آيند و جاي قديمي تر ها را مي گيرند و راه را ادامه مي دهند. از اين بابت باز هم جاي نگراني نيست. نگراني آنجاست که آسيبِ به نتيجه نرسيدن مطالبات دانشجويي متوجه نهاد دانشگاه و در بخش کلان تر متوجه جامعه است. از اين آسيب ها بايد ترسيد. از سهميه ي 40 درصدي بسيج بايد نگران بود که دانشگاه را مي خواهد مصادره کند و رسما ترکيب جمعيتي دانشگاه را دستخوش تغييرات دلخواه آقايان سازد، از بازنشسته کردن اساتيد به جرم آزاد انديشي بايد نگران بود که عملاً پاکسازي پنهان و حذف نيروهاي نخبه و کارآمد دانشگاه است، از ستاره دار کردن و اعمال محدوديت براي ادامه ي تحصيلات عالي بايد نگران بود که ترکيب جمعيتي نخبگان و دانش آموختگان را هدف گرفته و بازتوليد عمال حکومت را در دانشگاه طلب مي کند. اينها نقطه ي کانوني سياست هاي حذفي دولت نهم در دانشگاه است، که جاي نگراني براي دلسوزان کشور دارد.
<strong>تا چه حد موج جديد فشارها بر دفتر تحکيم را ناشي از بيانيه اين تشکل درباره وقايع غزه مي دانيد؟</strong>
ما اين حد از فشار را حاصل فضاي انتخاباتي در کشور ارزيابي مي کنيم. دولت و وزارت علوم از ابتداي سال تحصيلي و بعد از قطعنامه ي نشست آبان ماه ما، همه ي تلاشش را کرد تا به نحوي دفتر تحکيم وحدت را از تأثيرگذاري در فضاي انتخاباتي محروم کرده و يا لااقل اين اتحاديه ي دانشجويي را به «دفاع از خود» مشغول کند. بعد از اينکه دفتر تحکيم در نشست آبان ماه خود اعلام کرد که «موضع پيشيني» در مورد انتخابات ندارد و مشغول رصد کردن اوضاع است تا تصميم مناسبي اتخاذ کند و «مطالبه محوري» و «مشارکت انتقادي» را دو محور عمده در نگرش خود به انتخابات عنوان کرد، آقايان احساس کردند که دفتر تحکيم مي خواهد از توان تشکيلاتي خود در انتخابات بهره ببرد. اما نقطه ي شفاف در رويکرد دفتر تحکيم به انتخابات هر چه باشد، نقد صريح احمدي نژاد و دولت او است، و چون دولت از اينکه در آستانه ي انتخابات باز هم رسوايي ها و فساد و ناکارآمدي اش بر آفتاب افکنده شود خشمگين مي شود، لذا «حذف» دفتر تحکيم و «مصادره ي عنوان» آن را سرلوحه ي سرکوب هايش در دانشگاه قرار داد.در طول سه ماه گذشته انواع اتهامات را، از رابطه با جندالله گرفته تا مجاهدين و پژاک و سيا به ما (و شوراي مرکزي اتحاديه) منتسب کردند! حالا اين آقايان خودشان چطور اين طيف هاي مختلف فکري و ايدئولوژيک را در يک شوراي مرکزي 7 6 نفره مي توانند جمع کنند ما خودمان هم نمي دانيم! علي ايحال به دنبال بهانه بودند. و اطلاعيه غزه هم بهانه ي خوبي شد. اگر بهانه نبود، اظهارات رسمي و بيانيه ي تفصيلي که براي تبيين نظرمان در مورد جنگ در غزه منتشر کرديم اجازه ي انتشار در نشريات را پيدا مي کرد و منعکس مي شد. در حاليکه عکس اين قضيه صورت گرفت. با کارت غزه بازي کردند، همانطور که در ساير عرصه ها اين کار را مي کنند.
بعلاوه آقايان دل پري داشتند از تجمعات اعتراضي و سوال هاي بيست گانه ي دفتر تحکيم در سال گذشته بعد از سخنراني احمدي نژاد در کلمبيا، و همين طور هراس عميقي از تجمع باشکوه چند هزار نفري دفتر تحکيم در سالگرد 16 آذر امسال. دفتر تحکيم وحدت خار چشم مستبدين در دانشگاه است براي همين تحمل نمي شود.
<strong>تحليل شما از برخورد با بزرگ ترين نهاد دانشجويي کشور در استانه انتخابات رياست جمهوري چيست؟</strong>
فکر مي کنم پاسخ اين سوال را داده باشم. فقط يک نکته ي ديگر را هم اضافه کنم و آن اينکه در تجمع امسال دفتر تحکيم وحدت که به مناسب روز دانشجو در دانشگاه تهران برگزار شد و با استقبال باشکوهي هم روبرو گرديد، آقايان انتظار داشتند شعاري عليه جريان اطلاحات هم داده شود، که اينگونه نبود. همانطور که گفتم سرلوحه ي عمل ما در اين برهه هم، همچون گذشته، نقد صريح سياست هاي دولت احمدي نژاد است. و در آن تجمع هم اينگونه بود. لذا سياست گذاران در دولت مطمئن شدند که از نمد مشي انتقادي دفتر تحکيم به اصلاح طلبان براي آنان کلاهي ساخته نخواهد شد. بنابراين وقتي ديدند تشکلي که در نقد اصلاح طلبان ـ گرچه مصر است ـ اما وارد بازي دولتيان نمي شود و از طرفي سرسپردگي و مجيزگويي سردمداران نيز سالهاست که از مرام اين اتحاديه رخت بربسته، تصميم به حذف و قلع و قمع آن به اين شيوه گرفتند.
<strong>آينده دفترتحکيم را چگونه مي بينيد؟</strong>
ما مشروعيت خودمان را در نمايندگي مطالبات و انتقادات دانشجويان مي دانيم. تا وقتي اين مطالبات و انتقادات وجود دارد دفتر تحکيم وحدت نيز به عنوان بخشي از جريان دانشجويي و عملا به عنوان تنها صداي منتقد که از دانشگاه باقي مانده، به فعاليت مسالمت آميز خود در چارچوب قانون اساسي ادامه خواهد داد. ناديده گرفتن دفتر تحکيم يا به قول مسئولين وزارت علوم «به رسميت نشناختن» آن، نه مطالبات دانشجويي را پاک مي کند و نه دانشجويان منتقد را حذف. مسئولين مجبورند که صداي ما را بشنوند و پاسخگو باشند. خفقان و سرکوب به انفجار تبديل خواهد شد و گريبان عاملان و آمران را خواهد گرفت.
No comments:
Post a Comment