Wednesday, February 11, 2009

تهديد خاتمي به قتل‏

تهديد خاتمي به قتل‏
حسين باستاني
h.bastani@roozonline.com - پنجشنبه 24 بهمن 1387 [2009.02.12]
roozonline
سرمقاله امروز روزنامه کيهان، نشانه واضحي از اين معني است که حاميان دولت نهم، براي براي از دست ندادن ‏رياست جمهوري در آينده، تا کجاها حاضرند پيش بروند. اين سرمقاله، واکنشي به اعلام کانديداتوري خاتمي است، و ‏حاوي تهديدي بي سابقه عليه وي. بخشي از آن را نقل مي کنيم:‏
‏"بعضي از جريانات سياسي اساسا به قصد در اختيار گرفتن قوه مجريه يا مقننه و يا حتي هر دو وارد انتخابات نمي ‏شوند. بعضي از آنان تحليل کرده اند که هدف ما تغيير روند نظام و دگرگون کردن ماهيت آن است و لذا نمي توان ‏دربازي نظام مشارکت کرد و در عين حال از الزامات حضور در مناصب آن پرهيز نمود. بر اين اساس به نظر مي آيد ‏هدف آنان از هل دادن يک کانديداي خاص- که به هرحال با نظام چالش دارد- تلاش براي تصرف قوه مجريه نباشد- ‏يعني ممکن است آن را در شرايط فعلي شدني ندانند و يا مفيد ندانند- در واقع اين دسته از گروههاي سياسي درصدد ‏هستند از اعتبار ملي و بين المللي فرد استفاده کنند و از طريق او- ولو آنکه او در آغاز راه بشدت مخالفت کند- به ‏تخريب روند انتخابات
بپردازند…‏‎ ‎جريان تندرو مواجهه و مراجعه به کانديداي خاص را با تخريب و ترور شخصيت او ‏شروع کرده است. بارها در حضور وي براي او از القاب "ناکارآمد"، "غيرسياسي"، "ترسو" و "بريده" استفاده کرده ‏و حالا هم به او گفته اند اين تصميم جمعي است و تو اگر گردن ننهي از گردونه اصلاحات خارج مي شوي. در اين بين ‏يک سؤال اساسي وجود دارد آيا کار جريان تندرو در مواجهه با کانديداي خاص به ترور شخصيت محدود مي شود؟ ‏هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالابردن هزينه نظام است نه سود رساندن به روند آن و به رسميت ‏شناختن نتايج انتخابات. آيا آنان وقتي در يک روش به بن بست مي رسند به روش ديگر روي نمي آورند؟ آمريکايي ها ‏در پاکستان ابتدا تلاش وافري کردند تا از طريق تبليغاتي و ديپلماتيک بي نظيربوتو را به قدرت برسانند و از طريق او ‏پاکستان را بدوشند ولي زماني که دريافتند به هيچ قيمتي حزب او توان به دست آوردن اکثريت کرسي ها را ندارد به ‏روش ديگري متوسل شدند. اين يک عبرت است. بعضي از اصلاح طلبان سابقه روشني! در اين خصوص دارند."‏
پيام اظهارات فوق واضح است: کانديداتوري خاتمي، براي او هزينه هاي سنگيني در پي خواهد داشت. اين بار، به ‏صراحت دارند به او در مورد امکان تکرار سرنوشت "بي نظير بوتو" هشدار مي دهند. يعني: بدون رودربايستي به ‏‏"قتل" تهديدش مي کنند. قتلي که سرمقاله کيهان از همين حالا سناريوي آن را هم با دقت تشريح مي کند، که دليل آن "بالا ‏بردن هزينه نظام"، عامل آن آمريکا، و مباشر آن، اصلاح طلبان خواهند بود. اصلاح طلباني که سرمقاله، معتقد است ‏‏"سابقه روشني" در اين خصوص (ترور؟) دارند.‏
‏"سابقه روشن"، البته ملاک خوبي براي يادآوري گذشته هاست. مثلا، وقتي که سرمقاله هاي همين کيهان، در پي ترور ‏سعيد حجاريان، اين عمل را کار دگرانديشاني دانستند که زير نظر آمريکا عمل مي کنند. راستي، آيا سرمقاله نويسان آن ‏روزها، امروز حاضرند يک بار – تنها يک بار - در روزنامه شان تکرار کنند سعيد عسگر، مرتضي مجيدي، ‏محمدعلي مقدمي، علي پورچالويي، مهدي روغني، موسي جان نثاري، سعيد گگوناني و صفر مقصودي دگرانديش ‏هستند؟... اين راهم هنوز فراموش نکرده ايم که همين روزنامه، در پي قتل هاي زنجيره اي، چطور سرمقاله پشت ‏سرمقاله چاپ مي کرد تا اثبات کند ترورها، کار مخالفان نظام و عوامل آمريکاست. واقعا آيا مديران کيهان حاضرند که ‏توي چشم مصطفي کاظمي، مهرداد عاليخاني، علي روشني، محمود جعفرزاده، علي محسني، حميد رسولي، مجيد ‏عزيزي، مرتضي فلاح، ابوالفضل مسلمي، محمد اثني‌عشر، علي صفايي‌پور، مصطفي‌هاشمي، علي ناظري، اصغر ‏سياح و خسرو براتي نگاه کنند و بگويند که آنها از مخالفان نظام بوده اند؟ ‏
و عجب مثالي زده اند با يادآوري ترور بي نظير بوتو! سناريوي پيشنهاديش اين است: بي نظير بوتو را امريکايي ها ‏آورده بودند تا پاکستان را بدوشند و چون ديدند راي نمي آورد، او راکشتند. ممکن است همين طور باشد. اما البته چه ‏کسي است که نداند که مسووليت ترور بي نظير بوتو را القاعده به عهده گرفت. همان گروهي که در پاکستان، از دهه ‏‏80 توسط "نظاميان علاقه مند به سياست" تجهيز شد، و نه "اصلاح طلبان".‏
واضح است که انتخابات پيش رو، به هزار و يک دليل، از هر انتخابات ديگري سخت تر خواهد بود. از همين حالا ‏خيلي صريح دارند مي گويند اگر بخواهيد دولت را از ما بگيريد، خون بر زمين خواهد ريخت. اين، هنوز ابتداي بازي ‏است

No comments:

Post a Comment