Sunday, February 15, 2009

پاسدار ذوالقدر: دورانی به نام اصلاحات نداریم


سحام نیوز: محمد باقر ذوالقدر تاکید کرد: نامگذاری دهه سوم به نام اصلاحات، معنایش این است که دهه سوم انقلاب، دهه اصلاحات بوده. که کدام اصلاحات؟ آیا آن چیزی که توسط همین گروهی که بودند بیان شد یا نه اصلاحات واقعی. تصور ما این است که این نگاه که از سال ۷۶ به این طرف در دوران دو دولت آقای خاتمی اتفاق افتاد، اصلاحات نبود. اگرچه به دوران اصلاحات شده است اما اصلاحات نبود. ما دو نگاه به اصلاح داریم. یک نگاه مبتنی بر ارزش‌های بومی، درونی و اسلامی و ایرانی و یک نگاه اصلاحاتی است که از ارزش‌های غیرالگو گرفته است. حالا در آن مقطع اسم این را اصلاحات آمریکایی می‌گذاشتیم. لفظی که مقام رهبری بکار بردند. اصلاحاتی که آمریکایی‌ها از اجرای آن خشنودند.
اوکه با ویژه نامه حضور گفت و گو کرده است درباره دوران اصلاحات ضمن اشاره به این که ” ما دوستان خودمان را به این متهم نمی‌کنیم که از نسخه آمریکایی‌ها پیروی می‌کردند.” افزود: نمی‌خواهم بگویم که حتی آنها دیکته کردند. اما آمریکایی‌ها از شیوه اصلاحات که در ایران دنبال می‌شد، خشنود بودند.چون دوران اصلاحات، دوران ساختارشکنی بود. اصلا به ساختارشکنی تعبیر شد. به این سمت رفت. به همین خاطر من می‌گویم که در دهه سوم شعار اصلاحات داده شد اما اصلاحات واقعی اتفاق نیفتاد. شاید دوران تلاش برای یکسری تغییرات سیاسی بود.
وی در پاسخ به این سووال که شعار دولت وقت، توسعه سیاسی بود گفت : ” توسعه سیاسی نبود. نمی‌توانیم بگوییم که آن دوران، دوران توسعه سیاسی بود. چون لوازم توسعه نیز آن نبود که دوستان ما به دنبالش بودند. آن دوران هیچ نامی ندارد جز اینکه ما گرفتار مقطعی شدیم که تلاش‌هایی برای تغییرات ساختاری صورت می‌گرفت. تغییرات در زیر ساخت‌ها. البته به ظواهر نیز می‌پرداختند. برخی از چیزها بیان می‌شد. اما آن دوران، دوران ساختارشکنی بود. در همین مقطع به مبانی و اصول نیز تعرض شد. کسانی از درون همین جریان اصلاحات که بعدا مدال و نشان گرفتند و تشویق شدند، آمدند و گفتند اندیشه‌های امام نیز مربوط به گذشته است. یک امر موزه‌ای شده است. این جمله تنها در راستای منویات امام نبود بلکه آدم فکر می‌کند در تقابل آ‌شکار با اندیشه‌های اصولی امام بود. در همین دوران اصلاحات با قانون اساسی نیز مخالفت شد. با اصل ولایت فقیه که امام روی آن اصرار داشتند، مخالفت شد.
ذوالقدر تاکید کرد که اصلاح طلبان به سمت تغییر ساختار و تغییر قانون اساسی حرکت می‌کردند. مخالفت با اصل ولایت فقیه به چه معنا بود؟ امام در روزهای آخر حیات خودشان، برای تثبیت این اصل، تاکید کردند که واژه مطلقه نیز به آن اضافه شود. کلمه مطلقه با اصرار امام اضافه شد. در همان مقطع، مقام معظم رهبری رئیس‌جمهور بودند. ایشان در یکی از خطبه‌های نماز جمعه یک سخنرانی داشت. یک تحلیل و نگاهی را از ولایت فقیه بیان کردند که روح آن سخن این بود که ولایت فقیه در چارچوب احکام اسلامی است. چرا برخی آنقدر نگران هستند. امام همین جمله را نیز برنتافتند. بلافاصله نامه نوشتند که ولایت فقیه بر احکام اسلامی احاطه دارد. اگر حکمی از احکام اسلامی با مصلحت مسلمین تعارض داشته باشد، ولی فقیه اگر تشخیص داد آن حکم را می‌تواند موقتا تعطیل کند. همین آقایانی که بعدا به خاطر دفاع از سخن امام، تظاهرات راه انداختند و با کسانی که مثلا با ولایت فقیه مخالف بودند، برخورد می‌کردند، همان‌ها بعدا در مقابل ولایت‌فقیه ایستادند و به دنبال حذف آن از قانون بودند.
در دوران آقای خاتمی که اصلا بحث اصلاح اقتصادی نداشتیم. شعار خصوصی‌سازی هم مربوط به دوران آقای هاشمی بود که بحث تعدیل مطرح شد. در دوران آ‌قای خاتمی، بحث‌ها تماما سیاسی بود. پس اصلاحات واژه درستی برای این دوران نیست. باید نشست برای آن دوران یک واژه‌ای خلق کرد. البته ۱۰ سال هم نبود. ۸ سال بود.
اکنون دهه چهارم هنوز شروع نشده اما گفتمان اصولگرایی حاکم شده است. اگر بخواهیم برای این دوران، نام بگذاریم، بهتر است دوران اصلاحات را برای این مقطع بگذاریم. ما به برخی از شیوه‌های گذشته، بخصوص در حوزه اقتصاد انتقاد داریم. اکنون اصل ۴۴، مبنا قرار گرفته است و قانون اساسی که نگاهش بیشتر دولتی است، ذیل این اصل جنبه‌های خصوصی و مردمی‌اش پررنگ‌ می‌شود. این یک اصلاح اساسی است.
البته طبیعی است که انقلاب‌ها طی زمان، از شعارهای اولیه خودشان فاصله می‌گیرند. در همه انقلاب‌های دو قرن گذشته اتفاق افتاده است. چه انقلاب فرانسه در قرن ۱۸ و چه انقلاب‌های قرن بیستم. به فاصله کوتاهی از پیروزی انقلاب، آن شعارهای اولیه کمرنگ می‌شد. نیروی جدید یک طبقه جدید را تشکیل دادند و همین طبقه سرکوب‌گر شد و مقابل آرمان‌های گذشته خود ایستادند. این در تمام انقلاب‌ها قابل مشاهده است تنها جایی که این اتفاق رخ نداد، در انقلاب ماست. همچنان شعارهای انقلاب زنده است. البته باید اعتراف کنیم که در مقطعی غبارهایی روی آن گرفته شد اما به سرعت پاک شد. در همان دورانی که شما به آن می‌گویید اصلاحات، بالاخره حرف‌های جدید زده شد. کسانی که تا دیروز از مستضعفین صحبت می‌کردند و این واژه، واژه غالب سخنانشان بود، به آن پشت کردند. کسانی که زمانی در چهره دانشجویان خط امام آمدند لانه جاسوسی را اشغال کردند، با افتخار رفتند و با کسانی که گروگان گرفته بودند، عکس یادگاری گرفتند. این تغییر و تفاوتی است نسبت به رفتار گذشته. به فاصله کوتاهی، مردم آمدند با انتخاب مجلس اصولگرا و یک چهره اصولگرا به عنوان رئیس دولت، نشان دادند، هنوز به آن ارزش‌های اولیه قائل هستند. این دولت نهم، با همان شعارهای اولیه انقلاب بر سر کار آمد. این نشان می‌دهد که اصول انقلاب و گفتمان انقلاب از بین نرفته است. غبارهایی بر آن نشسته بود. پرچمدار اصلی اصولگرایی و بازگشت به اصول اولیه، مقام معظم رهبری است. اولین سخنرانی ایشان، بعد از ارتحال امام، در اربعین امام بود. در جمعی که میهمانان خارجی نیز حضور داشتند. ایشان صحبت می‌کنند و به میهمانان خارجی توصیه می‌کنند که شما خیلی نگران این حرف‌هایی که زده می‌شود و شما را متهم به بنیادگرایی می‌کنند، نباشید. آن زمان بیشتر لفظ بنیادگرایی استفاده می‌شد. بنیادگرایی همان اصولگرایی است. لفظ فارسی اصولگرایی، بنیادگرایی است. متن سخنان ایشان این است: «رسانه‌های صهیونیستی با جنجال و هوچی‌گرایی ما را به بنیادگرایی نسبت می‌دهند. در حالی که اگر بنیادگرایی را به معنای بازگشت به اصول و بنیادهای اسلامی بدانیم، این بزرگترین افتخار ماست. بزرگترین افتخار را به دست آورده ایم. مسلمانان در هیچ نقطه‌ای از عالم نباید از نام اصولگرا و بنیادگرا تحاشی کنند. اصول مقدس اسلام، تضمین‌کننده سعادت انسان‌هاست. اسلام است که دست استعمار را در زندگی ما کمرنگ کرده است و ما به این افتخار می‌کنیم که به اصول اسلامی و قرآن برگردیم.» این اولین سخنرانی رسمی آقا بعد از ارتحال امام است. در اینجا بطور شاخص از اصولگرایی صحبت می‌کنند. در سال ۸۰ نیز در یکی از خطبه‌های نماز جمعه با الگوگیری از یکی از رفتارهای امیرالمومنین، آنجا نیز بر این معنا تاکید می‌کنند.

No comments:

Post a Comment