Saturday, February 28, 2009

اخبار یکشنبه 29فوریه -یازدهم اسفند

آمریکا همراه با اسرائیل و کانادا، نشست نژادپرستی سازمان ملل را تحریم کرد


سقای بی‌ریا مشاور احمدی نژاد : خارج از مرزها نزدیک است احمدی‌نژاد را بپرستند-// وقتی ماهواره اميد به مدار رفت يک زوج که قرار بود از هم طلاق بگيرند منصرف شدند


دیده بان حقوق بشر : دانشجویانی را که به دلیل اعتراضات صلح آمیز بازداشت شده اند رها کنید


خودكشي يك زنداني پس از شنيدن حكم اعدام خويش در زندان مركزي اصفهان


سرازیر شدن 20 میلیون تن فاضلاب به آب های ایران


نامه ای تهدید آمیز به همراه یک گلوله برای سرکوزی


ارسال نامه ‌آلوده به ايدز برای اوباما


کانادایی ها یک هفته را به عنوان هفته زن اعلام کردند...


خودسوزی دختر دبيرستانی بلوچ به دليل فقر


صدور شناسنامه برای سرکوب -منصور امان


ضرب‌ و شتم گزارشگر تلویزیون رژیم در قزوين


هدف اصلی پروژه دفن شهداء در دانشگاه ‏


دنیا برای ما توقف نخواهد کرد -احمد باطبی


درمان در جاي ديگريست -تقي رحماني


اوباما، دلمشغول تعيين سياستی در برابر ايران ‏ -مقاله واشنگتن تايمز درباره پيچيدگی های ايران


يک معمای ايرانی -مقاله اکونوميست دربارۀ نحوه رويکرد اباما...


بدرفتاري ایران با واشنگتن -گزارشي از رویترز


چشم به آينده دوخته شده ‏ -نگاه اومانيته به تغییر گغتمان جمهوری اسلامی


امیدها به خاتمی جدید‏ -گزارش کریشن ساینس مانیتور از وضعیت انتخابات


فوريت رسيدگي به پرونده هسته اي ايران -تحليل لوموند از واكنش غرب به گزارش اخير اژانس


هر اظهار نظری خطرناک است -از خبرنگاران ورزشی بازداشتی خبری نیست‏


روزنامه نگاري وابسته به دولت می شود


پروژه تکفير شکست خورد‏


کارگران هفت تپه: فقط سندیکا -شکست انتخاباتی شورای اسلامی و بحران های کارگری


ضلع سوم: موسوی -از راه اندازی روزنامه تا سخنرانی در دانشگاه تهران


اعتراض رسمی به ممنوع الخروج شدن


ترس از تجدید دوم خرداد ‏ -تشكيل ستاد دولت ائتلافي براي عبور از احمدي‌نژاد


تکرار 18 تير در پلي تکنيک‏ -دانشجويان امير کبير همچنان در بازداشت


مریکا همراه با اسرائیل و کانادا، نشست نژادپرستی سازمان ملل را تحریم کرد


آمریکا همراه با اسرائیل و کانادا، نشست نژادپرستی سازمان ملل را تحریم کرد
بی بی سی : یک مقام دولت آمریکا گفت که این کشور همراه با اسرائیل و کانادا، نشست سازمان ملل درباره نژادپرستی را تحریم می کند.این نشست قرار است بیستم تا بیست و چهارم آوریل امسال در شهر ژنو سوئیس برگزار شود.این مقام آمریکایی گفت این کشور تنها در صورتی در نشست "دوربان دو" شرکت می کند که در پیش نویس سند نهایی آن تغییراتی صورت گیرد.اسرائیل از این موضع دولت آمریکا ستایش کرده است. زیپی لیونی، وزیر امور خارجه اسرائیل گفته است که این نشست تحت عنوان مبارزه با نژادپرستی، ضد اسرائیلی و ضد یهودی است.او خواهان آن شده که سایر کشورها رویه آمریکا را در تحریم این نشست در پیش گیرند. از مدتها پیش در گروه های مقدماتی بر سر این پیش نویس بحث هایی صورت گرفته است. در این پیش نویس دولت اسرائیل مورد انتقاد شدیدی قرار گرفته است.نشست اول دوربان هشت سال پیش در شهر دوربان آفریقای جنوبی برگزار شد و در قطعنامه نهایی آن از اسرائیل انتقاداتی مطرح شد و صهیونیسم را به نژادپرستی تشبیه کرد. در آن سال، اسرائیل و آمریکا در روز چهارم این نشست در اعتراض به متن پیش نویس قطعنامه نهایی از نشست خارج شدند. دولت جورج بوش، رئیس جمهوری پیشین آمریکا از قبل اعلام کرده بود که این کشور در نشست دوم دوربان و مذاکرات مقدماتی مربوط به آن شرکت نمی کند اما دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری جدید آمریکا پس از روی کار آمدن اعلام کرد که این کشور در بحث مقدماتی این نشست که اواسط فوریه امسال در ژنو برگزار شد، شرکت می کند.مقام های وزارت امور خارجه آمریکا که در این مذاکرات شرکت کرده اند با مفاد پیش نویس مطرح شده مخالفت کرده و خواهان تغییر آن شدند. این مقام ها تاکید کرده اند که آمریکا دیگر در بحث های مربوط به "دوربان دو" شرکت نخواهند کرد. برخی خبرگزاری ها به نقل از مقام های آمریکایی گفته اند که این کشور بر برخی کشورهای اروپایی برای تحریم این نشست فشار وارد می کند. احتمال تحریم نشست از سوی بریتانیا و فرانسه وجود دارد.در متنی که آمریکا به آن معترض است، به اسرائیل و سیاست های این کشور که "نژادپرستانه" خوانده شده، اشاره شده است. این متن نهایی نیست و هنوز توافقی بر سر آن حاصل نشده است.

سقای بی‌ریا مشاور احمدی نژاد : خارج از مرزها نزدیک است احمدی‌نژاد را بپرستند-// وقتی ماهواره اميد به مدار رفت يک زوج که قرار بود از هم طلاق بگيرند منص


سقای بی‌ریا مشاور احمدی نژاد : خارج از مرزها نزدیک است احمدی‌نژاد را بپرستند/ وقتی نماينده احمدی نژادبه چاوز گفت به غزه حمله کردند، چاوز اول گفت به ماچه/ وقتی ماهواره اميد به مدار رفت يک زوج که قرار بود از هم طلاق بگيرند منصرف شدند/ دولت به صدا و سيما پول داد که حمله به غزه را پوشش خبری بدهد
آفتاب: حجت‌الاسلام سقای بی‌ریا گفت: «من خبر دارم، آقای اردوغان ارادت خاصی به امام حسین دارد و در مراسم عاشورا چند سال است پیام می‌دهد و می‌گوید امام حسین باید الگوی ما باشد». به گزارش خبرنگار آفتاب در اراک، حجت‌الاسلام محمدناصر سقای بی‌ریا مشاور امور روحانیت محمود احمدی‌نژاد که شامگاه روز شنبه سوم اسفندماه در جمع عزاداران نبوی در مسجد دانشکده فنی دانشگاه آزاد اراک سخن می‌گفت قسمت عمده مطالب خود را به تبیین دستاوردها و تجلیل از دولت نهم معطوف کرد. مشاور امور روحانیت رئیس‌جمهور با بیان مراحل پرتاب ماهواره امید و تجلیل از دست اندرکاران این ماهواره از نام‌گذاری روز چهاردهم بهمن به عنوان روز فضائی خبر داد. سقای بی‌ریا به بیان خاطره‌ای از زبان وزیر دفاع پرداخت و گفت: «وزیر محترم دفاع گفتند یک خانواده‌ای را من می‌شناسم که اینها نزدیک بود کارشان به طلاق بکشد. وقتی ماهواره امید پرتاب شد دو روز بعد اختلافاتشان حل شد. گفتند چطور؟ گفتند مشکلشان این بود که پسرشان می‌خواست برود خارج درس بخواند پدر مخالف بود و مادر می‌گفت باید برود. این منشا اختلاف بود. وقتی که ماهواره امید پرتاب شد پسرشان گفت من همینجا سربازی می‌روم و همین‌جا درس می‌خوانم. دیگر محیط برای درس خواندن آماده است». وی در ادامه با بیان اینکه پس از پرتاب ماهواره امید همه مسلمانان دنیا خوشحال شدند گفت: «پرتاب ماهواره امید مشکل قرنها را حل کرد. این پیشرفتها و در راس آن فضایی شدن قدم بزرگی بود. همیشه بر سر ما مسلمانان می‌زدند که شما عقب مانده‌اید». دکتر سقای بی‌ریا با بیان اینکه استدراج یعنی خدا نعمتی به انسان می‌دهد که او در راه باطل به سر ببرد گفت: «یک استدراج طولانی و سنگین را خدا بر اینها [غربی‌ها] قرار داده است. امروز شما می‌بینید همه مظاهر سقوط و پوسیدگی [در غرب] مشاهده می‌شود. آثار شکست همه جا نمایان است». وی با اشاره به اظهارات اخیر احمدی‌نژاد مبنی بر اینکه ایران ابر قدرت است گفت: «ما ابر قدرت صالحیم. اصول آن با ابرقدرتهای دیگر متفاوت است. در مساله جنگ غزه ما کار ابرقدرتی کردیم. این که آقای احمدی‌نژاد گفت ما ابر قدرت شدیم یک چشمه آن در مساله غزه تمرین شد». مشاور رئیس‌جمهور بخش دیگری از سخنان خود را به جنگ غزه اختصاص داد و گفت: «تحلیل کشورهای منافق و خائن اطراف غزه که با اسرائیل ساخت و پاخت کرده بودند این بود که حماس از عربیت و فلسطینی بودن خارج شده و به بازوی ایران تبدیل شده و می‌خواهد یک حکومت شبیه ایران برپا کنند. ما [کشورهای منافق و خائن اطراف غزه]، نمی‌گذاریم. تو [اسرائیل] بزن اینها را داغان کن. اصلا اینها با ما در افتاده بودند؛ می‌گفتند ایران دو تا بازو دارد یکی حزب‌الله و یکی حماس و باید این دو تا بازو را بشکنیم. الحمدالله در جنگ 33 روزه نتوانستند بازوی اول را بشکنند در جنگ 22 روزه هم نتوانستند بازوی دوم را بشکنند. انشاالله در جوانه سوم در جنگ 11 روزه هم نخواهند توانست و بعد هم دیگر یک یا علی و الله‌اکبر می‌خواهد. اسرائیل دیگر می‌رود. اسرائیل دیگر نخواهد ماند. این کار، کار ابرقدرتی نبود»؟حجت‌الاسلام سقای بی‌ریا در ادامه با اشاره به اقدامات دولت در مورد جنگ غزه گفت: «دولت یک پولی را گذاشت برای صدا و سیما که پوشش خبری را درست بدهد، یک کار علاوه‌ای بود که شما شاهد بودید مستقیم از درون غزه تماس حاصل می‌کردند». وی در ادامه با بیان اینکه کار دیپلماتیک جمهوری اسلامی بسیار دیدنی بود گفت: «آقای محرابیان را ایشان [احمدی‌نژاد] مامور کردند بروند ونزوئلا. آقای محرابیان نقل می‌کند ما آمدیم تماس گرفتیم ونزوئلا دیدیم هیچ کس نیست، هیچ اداره‌ای تلفن را بر نمی‌دارد. شب ژانویه بود همه رفته بودند. آمدم به آقای احمدی‌نژاد گفتم هیچ کس نیست. من پیام به کی ببرم بدهم. هیچ کس پاسخگو نیست. آقای احمدی‌نژاد به آقای محرابیان گفت پرواز می‌کنی می‌روی کاراکاس آنجا می‌پرسی می‌بینی چاوز کدام شهر است. هر شهری هست تو برو آنجا. [محرابیان] گفت ما همینطور در ابهام پرواز کردیم رفتیم کاراکاس. ساعت 11:30 شب به وقت کاراکاس رسیدیم آنجا. از طرف سفارتخانه یک ساعت بعد به ما خبر دادند آقای چاوز در کاخ ریاست جمهوری منتظر شما است. پنج تا از وزرایش هم احضار کرده بود. سراسیمه آمد در جلسه. [چاوز] گفت چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ گفتم به غزه حمله شده، نمی‌دانید؟ گفت حمله شده باشد غزه به ما چه ربطی دارد. [محرابیان] گفت یک ساعت و نیم با او صحبت کردم. آخر به او گفتم اگر به ونزوئلا حمله بشود شما انتظار دارید جمهوری اسلامی بیاید حمایت کند؟ گفت بله. گفتم خوب نسبت ما و غزه هم همین است. [چاوز]گفت: «ها»! وقتی فهمید، اولین قدمی که برداشت، ما هم به او پیشنهاد نکردیم، [چاوز] گفت، یک اخراج سفیر اسرائیل از ونزوئلا.[محرابیان] گفت بندهای دوم سوم چهارم را که نوشت، گفتیم می‌خواهد جنگ راه بیاندازد، بگذار ما برویم. [محرابیان] گفت فردا 8 صبح ما در فرودگاه بودیم، دیدیم خبری نشد. اخبار چیزی نگفت. یک مرتبه دیدیم خبر را قطع کرد، خبر فوری، خبر فوری. خود چاوز آمد پشت تلوزیون گفت که محرابیان اینجا بوده و ما دیشب با هم جلسه داشتیم و اینهم نتیجه جلسه ما، یک دو سه چهار پنج شش». سقای بی‌ریا در ادامه با اشاره به اینکه پیش از این کسی در دنیا جرات این را نداشت که حتی هولوکاست را انکار کند گفت: «کسی در دنیا جرات نداشت سفیر آن کشور را اخراج کند. بعد دو سه کشور دیگر کارهای مشابه انجام شد و این، فضا را ایجاد کرد برای آقای اردوغان که آن سیلی نهایی را به رئیس رژیم صهیونیستی بزند». مشاور امور روحانیت احمدی‌نژاد با بیان اینکه آقای اردوغان برای ما خیلی محترم است گفت: «من خبر دارم، آقای اردوغان ارادت خاصی به امام حسین دارد. در آنکارا هر سال در آنجا در مراسم عاشورا چند سال است پیام می‌دهد و می‌گوید امام حسین باید الگوی ما باشد». حجت‌الاسلام سقای بی‌ریا در ادامه گفت: «یک وقت خدمت آقای احمدی‌نژاد بودیم یکی از دوستان صحبت این را کرد که آقای اردوغان خیلی کار مهمی کرد [که این موضوع] را مطرح کرد، آقای احمدی‌نژاد گفت؛ روزهای اولی که ما با او تماس می‌گرفتیم پشت تلفن می‌ترسید، می‌گفت آقای احمدی‌نژاد این مسائل را نمی‌شود پشت تلفن مطرح کرد. اردوغانی که پشت تلفن می‌لرزید، آقای احمدی‌نژاد می‌گوید باید به غزه کمک کنیم می‌گوید بابا! پشت تلفن نمی‌شود. این، در داووس آن حرکت را انجام می‌دهد. چه شد؟ چطور جرات پیدا کردند»؟ مشاور امور روحانیت احمدی‌نژاد با بیان اینکه خدا روزهای بسیار پرشکوهی را به ما توفیق داده تا ببینیم گفت: «شما پایتان را از ایران بیرون بگذارید، کسانی که از ایران بیرون رفتند می‌گویند، خارج از مرزها مردم دیگر نزدیک است ایشان را [احمدی‌نژاد] را بپرستند. ایشان از داخل بیشتر مشهورند». وی در ادامه با اشاره به اینکه احمدی‌نژاد هرجا با هر مسئولی که می‌نشیند گفته می‌دانید مشکل چیست؟ مشکل خداپرستی است، گفت: «مورالس وقتی می‌خواست تحلیفش را انجام بدهد گفت ما باید خداپرست بشویم. [احمدی‌نژاد] گفت من قبلش با او صحبت کردم. همین احمدی‌نژادی که دم از خدا می‌زند دم از امام زمان می‌زند، دم از مبارزه با ظلم می‌زند، مردم می‌خواهند، امام زمان هم اگر بیاید مگر غیر از این حرفها را می‌زند»؟ وی در ادامه با بیان اینکه دولت نهم را مقام معظم رهبری به این مردم هدیه کرد گفت: «شاخص ها را مقام معظم رهبری گفت. مردم رفتند به دنبالش و مصداقش را پیدا کردند. مردم دیگر این راه را رها نخواهند کرد. این راه، راه عزت است. این راه، راه پیشرفت اسلام است [...] من گفته‌ام، مردم بعد از هشت سال احمدی‌نژاد هم، یک احمدی‌نژاد دیگر را پیدا می‌کنند». در ادامه این جلسه سقای بی‌ریا به تعدادی از سوالات دانشجویان پاسخ داد.

دیده بان حقوق بشر : دانشجویانی را که به دلیل اعتراضات صلح آمیز بازداشت شده اند رها کنید

دیده بان حقوق بشر : دانشجویانی را که به دلیل اعتراضات صلح آمیز بازداشت شده اند رها کنید
از سرگیری سرکوب فعالان در دانشگاهها
(نیویورک، 28 فوریه 2009) – دیده بان حقوق بشر امروز از مقام های ایران خواست هر چه سریعتر 10 دانشجویی را که در فوریه 2009 و در جریان تظاهرات مسالمت آمیز در دانشگاه بازداشت و بدون هیچ اتهامی در زندان اوین تهران بسر می برند آزاد کنند. مسئولین به این دانشجویان اجازه نداده اند با وکیل و خانواده هایشان تماس بگیرند.دو تن از افرادی که همچنان در بازداشت بسر می برند، جزء 70 دانشجویی هستند که در 23 فوریه در جریان تحصنی در دانشگاه امیرکبیر دستگیر شدند. چهار دانشجوی دیگر این دانشگاه که در این تحصن اعتراض آمیز شرکت نداشتند صبح روز بعد در 24 فوریه در خانه هایشان دستگیر شده و همچنان در بازداشت هستند. چهار تن دیگر که در مراسم سالگرد مهدی بازرگان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی در 5 فوریه شرکت کرده بودند نیز بازداشت شدند. برگزاری این دو مراسم بطور صلح آمیز بود. البته در جریان تحصن 23 فوریه حمله لباس شخصی های طرفدار حکومت منجر به درگیری شد.سارا لی ویتسون مدیر بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر می گوید: "اعتراض صلح آمیز جرم نیست." وی می افزاید: "مقام های ایران باید این دانشجویان را بدون تاخیر رها کنند." تحصن 23 فوریه در اعتراض به اقدام انصار حزب الله و بسیج برای دفن بقایای پنج "شهید گمنام" در محوطه دانشگاه انجام شد؛ 3000 دانشجو با امضای طوماری به این تدفین ها اعتراض کردند. به اعتقاد این دانشجویان انصار حزب الله و بسیج با تدفین سربازان و سایرینی که در جریان جنگ 1988- 1980 با عراق کشته شدند در محوطه های دانشگاهی بدنبال توجیه حضور فزاینده خود در دانشگاه های سراسر کشور هستند. اعضای این گروه های شبه نظامی بطور منظم به این مقابر رفته و ادای احترام می کنند. این بازداشت های دانشجویی حاکی از تشدید مبارزات سه ساله بر علیه تدفین در محوطه های دانشگاهی سراسر کشور است. این سرکوبها در حالی صورت می گیرد که حکومت به شدت مایل است در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن هر نوع فعالیتی را خاموش کند.به گفته وبسایت خبری دانشجویان امیرکبیر در حادثه 23 فوریه لباس شخصی های انصار و نیروهای بسیج با لانچیکا (دو تکه چوب که با زنجیری به هم وصل شده اند)، چاقو، اسپری فلفل و باتوم به حدود 600 دانشجویی که در محل تعیین شده برای خاکسپاری ها تحصن کرده بودند حمله ور شدند. بر اساس این وبسایت خبری 60 دانشجو زخمی شدند که 20 تن از آنان برای بستری به بیمارستان منتقل شدند. حکومت که همواره ناآرامی های دانشجویی را تکذیب می کند هیچ بیانیه ای در ارتباط با این حادثه صادر نکرده است. یکی از رهبران دانشجویی به دیده بان حقوق بشر گفته است که حال دو تن از دانشجویانی که در بیمارستان بستری هستند وخیم است. به گفته دانشجویانی که دیده بان حقوق بشر با آنها مصاحبه کرده و نیز بر اساس وبسایت خبری دانشجویان امیرکبیر نیروهای شبه نظامی همراه با دانشجویان زخمی به بیمارستان رفته و از آنها در حین معالجه بازجویی کردند. سایر دانشجویان در محوطه دانشگاه دستگیر و به اداره پلیس 107 در میدان فلسطین برده شدند. مسئولین نهایتا 21 تن از این دانشجویان را به بند 240 زندان اوین که ویژه زندان سیاسی است منتقل کردند. دو نفرهمچنان در بازداشت هستند، اما نامهایشان هنوز اعلام نشده است.در ساعت 7 بامداد 24 فوریه نیروهای امنیتی با تظاهر به اینکه مقام های دفتر شهردار تهران هستند به منازل نریمان مصطفوی، عباس حکیم زاده، مهدی مشایخی و احمد قصابان که همگی دانشجویان امیرکبیر هستند هجوم آوردند. این چهار نفرعضو انجمن اسلامی دانشجویان و یا دفتر تحکیم وحدت که تحصن یاد شده را سازماندهی کردند، هستند. محمد علی دادخواه وکیل آنها به دیده بان حقوق بشر گفت: "موکلین من و سایر مدافعین به وکلای خود دسترسی نداشته اند. این در حالیست که مطابق قانون کشورمان هر مدافعی حق دسترسی به وکیل دارد." وی افزود: "ما هنوز حتی نمی دانیم که اتهامات این چهار جوان چیست، گرچه قانونا باید طی 24 ساعت پس از دستگیری اتهام های آنها اعلام شود."نیروهای امنیتی دانشجویان عضو هر دو سازمان یاد شده را در مراسم بزرگداشت بازرگان در تهران دستگیر کردند. به گفته وبسایت خبری امیر کبیر و نیز دانشجویانی که با دیده بان حقوق بشر صحبت کردند دستگیری چهار تن از رهبران دانشجویی بنام های حسین ترکاشوند، مجید توکلی، کوروش دانشیار و اسماعیل سلمانپور هشداری بود که بدنبال افزایش درگیریها بین نیروهای حکومتی و دانشجویانی که از طرح تدفین های 23 فوریه مطلع بودند صورت گرفت. حکومت با انتشار بیانیه هایی در محوطه دانشگاه به دانشجویان هشدار داد به این تدفین ها اعتراض نکنند.گرچه دانشجویانی که همچنان در حبس هستند تفهیم اتهام نشده و اجازه دیدار با خانواده هایشان را نیافته اند، دوستان آنها و نیز دادخواه وکیل برخی از آنان به دیده بان حقوق بشر گفته اند که به اعتقاد آنها همه این دانشجویان در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین در محبوسند. دیده بان حقوق بشر پیشتر گزارش مستندی از بازجویی های خشن این بخش از زندان اوین منتشر کرده است.

خودكشي يك زنداني پس از شنيدن حكم اعدام خويش در زندان مركزي اصفهان


خودكشي يك زنداني پس از شنيدن حكم اعدام خويش در زندان مركزي اصفهان
آژانس ايران خبر : بنابر خبر دريافتي از زندان دستگرد اصفهان,صبح روز شنبه10اسفند,زنداني بنام مسعود رشيدي 42ساله فرزند جهانگيرپس از شنيدن اجراي حكم قريب الواقع اعدام خويش دست به خودكشي زد. وي از 9سال قبل در اين زندان باتهام قتل محبوس بوده است.لازم به ذكر است براساس همين خبر قرار است حكم اعدام 6زنداني نگون بخت ديگر طي هفته جاري به اجرا گذاشته شود.

سرازیر شدن 20 میلیون تن فاضلاب به آب های ایران


سایت زیستا: برطبق آخرین آمار ارائه شده در گزارش بانک جهانی از اوضاع محیط زیست و منابع آب ایران ، هرساله بیش از 20 میلیون تن گنداب و فاضلاب های شهری ، صنعتی و شیمیایی تصفیه نشده به آب های سطحی و زیرزمینی وارد می شوند و این مشکلات زیست محیطی آب و وارد شدن آلودگی ها به زنجیره غذایی انسان ، واقعیتی تلخ را برای ایرانیان رقم زده است ؛ ابتلای هرساله هزاران ایرانی به بیماری های مختلف از طریق آب.
آب آلوده ، عامل 10 درصد بیماری ها
سازمان بهداشت جهانی ، آب ناسالم را عامل یک بیماری از هر ده بیماری و 6 درصد مرگ و میرها در سراسر جهان می داند. تب روده اي يا حصبه و تب مالت از مهمترين بيماري هاي ناشي از استفاده از آب آلوده به ميکروب ها است که در جریان آن مغز، سيستم عصبي و چشم از مهمترين بافت هايي هستند که در جريان اين بيماري ها آسيب مي بينند.
این گزارش می افزاید: در کشورهای توسعه یافته آب در کمتر از یک درصد موارد عامل مرگ و میر افراد است که این میزان در کشورهای در حال توسعه به 12 تا 23 درصد می رسد.
همچنین در گزارشی که بانك جهاني از وضعيت آلودگي آبهاي جهان كه با عنوان " شاخص‌هاي توسعه جهان" گزارشی منتشر کرده است، نقش صنايع غذايي و نوشيدني و فاضلاب های شهری در آلوده كردن آب‌هاي ايران را ‪ ۴۳/۸درصد برآورد شده است. بر اساس اين گزارش، صنايع توليد فلزات اوليه با ‪ ۱۷/۲و صنايع نساجي با ‪ ۱۲/۵درصد پس از فاضلاب های شهری ، صنايع غذايي و نوشيدني بيشترين نقش را در آلودگي آب‌هاي ايران از جمله کارون به عنوان بزرگترین رودخانه ایران دارند.
کارون ؛ تامین کننده اصلی آب شرب مردم خوزستان
رودخانه یکی از مهمترین منابع برای تشکیل اجتماعات انسانی از گذشته تاکنون بوده است. در استان خوزستان نیز کانون های شهری عمدتا در نواحی ساحلی و مجاور رودخانه ها صورت گرفته است و بخصوص قسمت های جنوبی استان به دلیل جلگه ای بودن و وجود امکانات و فعالیت های اقتصادی ، کشاورزی و صنعتی باعث جذب جمعیت بیشتری در این نواحی شده است . طبیعتا وجود چنین منابع سرشاری ، نیازهای آبی شهرها اعم از مصارف شرب ، صنعت و آبیاری و ... را تامین می کند و از آنجا که این رودخانه ها از جمله کارون ، از اصلی ترین منابع شرب آب استان خوزستان است ، آلوده بودن آن ، سلامت مردم این استان را با خطر مواجه خواهد کرد.
کارون ؛ استخری از فاضلاب
سرازیر شدن 200 میلیون متر مربع فاضلاب اعم از شهری صنعتی و کشاورزی به کارون ، این رودخانه را به بزرگترین استخر فاضلاب تبدیل کرده است به گونه ای که به گفته کارشناسان ، ماهیان هم در مقابل آلودگی آن ، کم طاقت شده اند.
رودخانه كارون و دز داراي وسعتي قريب 64474 كيلومترمربع مي‌باشند كه حدود 65 درصد آن در منطقه كوهستاني با آب و هواي معتدل واقع شده و از كيفيت آب مناسبي نيز برخوردار است . ليكن مابقي حوزه كه در استان خوزستان واقع شده داراي آب و هواي گرم و خشك همراه با سازندهاي تبخيري و شوركننده در دامنه‌هاي جنوبي زاگرس مي‌باشد.
الحاق رودخانه‌هاي شور واقع در اين محدوده به همراه فاضلاب صنايع و زه‌آبهاي كشاورزي و حوضچه‌هاي پرورش ماهي كه بدون هيچگونه تصفيه‌اي حتي تصفيه مقدماتي مستقيما وارد رودخانه مي‌شوند، وضعيت نامطلوبي را از نظر آلودگي كيفي آب رودخانه به وجود آورده است به طوري كه افت كيفيت آب رودخانه كارون در ماه های اخیر ، نگراني‌هائي را از نظر تخريب كيفي اين منبع حياتي ايجاد نموده است .
از مجموع شهرها و روستاهای استان ، شهرهای اهواز ، شوشتر ، آبادان و خرمشهر در مجاورت رودخانه کارون ، از مهمترین منابع آلودگی محسوب می شوند که در این بین کلانشهر اهواز با توجه به داشتن بیشترین جمعیت شهری و افزایش رو به فزون این جمعیت ، بیشترین سهم آلودگی را وارد کارون می کند؛ از 200 میلیون متر مربع آلودگی که وارد کارون می شود ، 100 میلیون متر مکعب آن متعلق به کلانشهر اهواز است که شامل فاضلاب های خانگی ، شهری و بیمارستانی است و دارای ترکیبات نیترو ارگانیسم و دیگر ترکیبات بیماری زاست که به همراه حجم زیادی از آلاینده ها ، بدون هیچ مانعی وارد کارون می شود.
عدم وجود سیستم تصفیه و فقدان شبکه ی فاضلاب شهری موجب به خطر افتادن سلامت شهروندان شده است و عواقب جبران ناپذیری را به منطقه وارد کرده است به گونه ای که کارشناسان بهداشت ، آب اهواز را حتا برای احشام هم زیان آور می دانند.
آب اهواز را به احشام هم ندهید
یک کارشناس آلمانی که به دعوت سازمان آب خوزستان برای ارزیابی و سنجش کیفیت آب اهواز به این استان سفر کرده بود ، مصرف آب شرب اهواز را نه فقط برای ساکنان این شهر بلکه برای احشام هم زیانبار و خطرناک اعلام کرد. این کارشناس آلمانی به مدیران کلانشهر اهواز توصیه کرد که انصاف داشته باشید و آب مصرفی این شهر را به احشام هم ندهید چون مصرف گوشت حیواناتی که از این آب نوشیده اند برای انسان زیان بار است و ممکن است خطراتی را در دپی داشته باشد.
آلودگی آب اهواز و تکذیب های مکرر
در حالی که موضوع آلودگی و کیفیت نامطلوب آب اهواز از سوی کارشناسان بهداشت داخلی و خارجی مطرح می شود و کارشناسان آب این شهر را تهدید کننده سلامت مردم می دانند ، این امر مرتبا از سوی مسئولان مربوطه از جمله مدیر آب و فاضلاب اهواز در مصاحبه های متعدد با رسانه های جمعی تکذیب می شود. این مسئولان در مصاحبه های خود در حالی آب اهواز را صد درصد بهداشتی می دانند که حتا جوان ترین وزیر کابینه دولت نهم نیز از خوردن آن امتناع می نماید.
وزیر بهداشت هم آب اهواز را نخورد
دکتر کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که در روز دانشجو به دانشگاه جندی ‌شاپور اهواز آمده بود ، بعد از اصرار تعدادی از دانشجویان این دانشگاه مبنی برخوردن مقداری از آب اهواز و اظهار نظر خود در خصوص کیفیت آن، از خوردن آب امتناع کرد
وی با پذیرفتن کیفیت نامطلوب آب اهواز ، تنها به این نکته اکتفا می کند که گزارش نامطلوب بودن آب اهوار را داده ایم .
وعده های بی عمل
در سال 83 و همزمان با سفر گروه اعزامی بانک جهانی به ایران ، وزارت نیرو خواستار مشارکت و سرمایه گذاری بانک جهانی در اجرای طرح های آب و فاضلاب کشور شد. در این تفاهمنامه ، هدف وزارت نیرو برای سرمایه گذاری معادل 1000 میلیارد دلار در بخش آب و فاضلاب کشور در شش سال آینده اعلام و ضرورت مشارکت در سرمایه گداری و تقبل سهم قابل توجهی از این سرمایه توسط بانک جهانی درخواست شد . خبر دیگر نیز حکایت از اختصاص 280 میلیارد دلار وام بانک جهانی به اجرای طرح های آب و فاضلاب شهرهای اهواز و شیراز داشت.
معاون وزیر نیرو در همان سال (1383) هزینه لازم برای اجرای این طرح را 400 میلیون دلار برآورد کرد که حدود 70 درصد آن از طریق وام بانک جهانی تامین خواهد شد. به گفته وی این اعتبارات از اواسط سال آینده ( سال 84) و در مدت 5 سال پرداخت می شود
اکنون 5 سال از آن تاریخ می گذرد و کارون همچنان آلوده است . فاضلاب شهری ، کشاورزی و صنعتی هنوز وارد کارون می شوند و کودکان و مردمان این شهر از آلودگی آب ، بیمار .

نامه ای تهدید آمیز به همراه یک گلوله برای سرکوزی


خبرگزاری مهر: یک سناتور فرانسوی از دریافت نامه ای تهدید آمیز به همراه یک گلوله که در آن رئیس جمهور این کشور تهدید به مرگ شده خبر داد.
به گزارش روزنامه تلگراف، این دومین نامه تهدید آمیزی است که در ماه جاری به دست سناتورهای فرانسوی می رسد و در آن "نیکلا سارکوزی" تهدید به مرگ می شود.
دادستان فرانسه از پیگیری این نامه توسط افسران ضد تروریستی پلیس این کشور خبر داد.

ارسال نامه ‌آلوده به ايدز برای اوباما


به گزارش خبرگزاری فرانسه از واشنگتن، منابع قضايي اعلام كردند فردي را كه نامه هاي آغشته به خون آلوده به بيماري ايدز براي "باراك اوباما" رييس جمهوري امريكا فرستاده است، دستگير كرده اند.
فرد مزبور يک تبعه اتيوپيايي در آمريكا به نام "سعد حسين" است كه چند هفته پيش از برگزاري مراسم سوگند رياست جمهوري اوباما، چندبار براي او و گروهش در ايالت ايلينويز نامه هاي آغشته به خون آلوده ارسال كرده بود.
به گفته منابع قضايي، سعد حسين در اعترافاتش به ماموران اف بي آي گفت كه به شدت به بيماري ايدز مبتلا است و براي نامه هاي آغشته به خوني كه براي اوباما فرستاد، ناچار شده بود انگشتان خود را ببرد.

کانادایی ها یک هفته را به عنوان هفته زن اعلام کردند


سمانه موسوی 10 اسفند 1387 مدرسه فمینیستی : در سال 1977، مجمع عمومی سازمان ملل متحد فراخوانی صادر و یک روز را به عنوان روز جهانی زن برای دستیابی به حقوق زنان و صلح جهانی، اعلان نمود. به تبع آن، دولت کانادا 8 مارس را به عنوان روز جهانی زن برگزید.
هر ساله در این روز، کانادایی ها حرکت بسوی برابری و مشارکت کامل برای زنان را گرامی می دارند و برای کاهش موانع بر سر دستیابی زنان به برابری و دیگر خواسته هایشان برنامه ریزی می کنند و چشم انداز آینده را در جهت دستیابی به برابری برای همه زنان و در همه ابعاد و جنبه های زندگی شان مورد توجه قرار می دهند.
علاوه بر آن، به مناسبت روز جهانی زن، به مدت یک هفته، به بررسی مجموعه ای از رویدادها، نتایج و فعالیت هایی که یادآور این روز در سراسر کشور است می پردازند. هفته جهانی زن در سال 2009 از دوشنبه 2 مارس آغاز م یشود و با بزرگداشت روز جهانی زن در یکشنبه 8 مارس پایان می گیرد.
موضوع امسال کانادایی ها برای روز / هفته جهانی زن سال 2009 : رهبری قدرتمند + زنان قدرتمند + جهان قدرتمند = برابری
موضوعی که امسال رسما به مناسبت روز جهانی زن اعلام شده: «رهبری قدرتمند + زنان قدرتمند + جهان قدرتمند = برابری» است. دلایل انتخاب این موضوع برای موضوع 8 مارس امسال طی اطلاعیه ای چنین بیان شده است: «این موضوع بازتاب اعتقاد راسخ ما به مشارکت و دسترسی فزاینده زنان به وظایف رهبری است. فرصت های مناسب به پیشرفت زنان و دختران کمک خواهد کرد، تمام استعدادهای نهان و پتانسیل شان را آزاد کنند و به آرزوهای شان واقعیت ببخشند، و کمک می کند تا کانادایی مترقی تر و کامیاب تر بنا نهاده شود. برای کانادایی ها، برابری به مفهوم اشتراک زنان و مردان در مسئولیت ها، تعهدات، وظایف و هم چنین فرصت ها و پاداش ها، در زندگی و محل کار است.»

خودسوزی دختر دبيرستانی بلوچ به دليل فقر


گزارش راديو بلوچي اف ام: يک دختر نوجوان دبيرستانى (کلثوم - م) در ايرانشهر به دليل فقر اقتصادی روز شنبه مورخ 3/12/1387 دست به خودسوزی زد و بعد از اينکه خانواده اش وى را به بيمارستان کرمان منتقل کردند به دليل هشتادوپنج درصد سوختگی در همين هفته روز چهارشنبه جان خود را از دست داد
کلثوم, دانش آموز سال اول دبيرستان, از خانواده بسيار فقيرى بوده - پدر وی از طريق فروش يونجه و بارکشى بوسيله "خرگاری" خود به امرار معاش خانواده می پردازد و دو برادر کوچک کلثوم به دليل فشار اقتصادی از مدرسه ترک تحصيل و به کار سنگين کارگرى مشغول هستند.
طبق تحقيقات, اين دختر نوجوان چند روز قبل از خودسوزی به يکی از همکلاسی های خود گفته بود که به دليل نداشتن کفش و لباس نو و مناسب و احساس حقارت پيش همکلاسی هايش از زندگی خسته شده است.

صدور شناسنامه برای سرکوب -منصور امان



منصور امان
جمهوری اسلامی برای مُهر تاکید گُذاشتن بر سیاست تشدید سرکوب شهروندان ایرانی، بدنام ترین پایوران خود را به گونه نمایشی به جلو فرستاده است.
پس از حُجت الاسلام دُری نجف آبادی، یک آمر مشهور قتلهای زنجیره ای نویسندگان و دگراندیشان در سال 77، اینک حُجت الاسلام رییسی، مُتهم ردیف اول کُشتار زندانیان سیاسی در سال 67، فُرصت یافته است به سیاست مزبور چهره ی لمس پذیر و شناسنامه دار بدهد.
به تاخت درآوردن این دو تبهکار شناخته شُده اگر چه به بهانه انتقادهای رسمی آمریکا و اُروپا از وضعیت حُقوق بشر تحت حاکمیت رژیم مُلاها صورت می گیرد با این وُجود، قادر به پنهان کردن انگیزه اصلی حُکومت در تصمیم به دفاع همه جانبه و آشکار از سرکوب نیست.
در پس این رویکرد تهاجمی و نمایش چنگالها، نگرانی و هراس آیت الله خامنه ای و شُرکا از شکاف خطرناک بین ثبات نظام و جامعه مُعترض بیان مادی یافته است. اصرار بر پیگرد وحشیانه اقلیتهای دینی و کشیدن چاقوی "جاسوسی" و اتهامات امنیتی بر گلوی پیروان آنها، فقط نابُردباری یک ایدیولوژی شکست خورده و مُنزوی را پُر رنگ نمی کُند؛ بسا بیشتر، جنگ بی فرجام حُکومت با جامعه ای را توضیح می دهد که در هر لایه و قشر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، قومی و دینی آن مُخالفت با استبداد سیاسی – مذهبی و اعتراض به بیدادگری اقتصادی ریشه دوانده است.
از دراویش گُنابادی تا دانشجویان پُلی تکنیک، از زنان و دُختران تا جوانان و نونهالان، از کارگران کارخانه ها تا کسبه خُرد و از لاییک تا سُنی و بهایی، رهبران و گردانندگان جمهوری اسلامی همه جا خود را در مُحاصره جامعه ای گونه گون در ترکیب و یکسان در خواسته می یابند.
رژیم ولایت فقیه محکوم به جنگ همزمان در همه میدانهای موجود در جامعه و نیز آن دسته جبهه های دیگری است که برای باز شُدن و دعوت حُکومت به مُبارزه به صف ایستاده اند. هیچ کس بهتر از حُجت الاسلامها دُری نجف آبادی و رییسی به شتاب گرفتن این پروسه یاری نمی رساند.

ضرب‌ و شتم گزارشگر تلویزیون رژیم در قزوين


ایسنا: به دنبال درگيري برخي از تماشاگران با گزارشگر و تصويربردار يكي از برنامه‌هاي تلويزيوني اين دو تن مصدوم شدند.
پس از پايان ديدار تيم‌هاي پيكان قزوين و استقلال تهران كه به تساوي يك بر يك دو تيم انجاميد، عده‌اي از تماشاگران منتسب به باشگاه استقلال با برخي از خبرنگاران و تصويربرداران برنامه‌هاي تلويزيوني درگير شدند.
به دنبال اين درگيري "واحدي" گزارشگر و رضا صدقي عباسي تصوير بردار برنامه دوربين خبرساز دچار آسيب ديدگي شدند.
اين تماشاگران كه خواستار توقف فعاليت اين خبرنگاران بودند با حمله به خبرنگاران و تصويربرداران برخي از برنامه‌هاي تلويزيوني به آن‌ها صدمه زدند.
صدقي عباسي و واحدي كه از ناحيه شكم و چشم آسيب ديده‌اند به همراه فرمانده يگان ويژه ورزشگاه رجايي قزوين در پزشكي قانوني شهر قزوين حضور يافتند و خواستار پيگيري اين موضوع از طريق مراجع قانوني شدند.

هدف اصلی پروژه دفن شهداء در دانشگاه ‏

هدف اصلی پروژه دفن شهداء در دانشگاه ‏
عبدالله مومنی ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
سخنگوی سازمان دانش آموختگان(ادوارتحکیم)ضمن محکوم نمودن بازداشت گسترده دانشجویان ‏دانشگاه پلی تکنیک در پی اعتراضات دانشجویی به دفن شهدا در این دانشگاه هشدارداد،گروه ‏هایی در درون حاکمیت تصمیم گرفته اند تا از طریق تزریق ایدئولوژی خود به دانشگاه به هر ‏قیمت ممکن،ماهیت و کارکرد اصلی نهاد دانشگاه به عنوان مهم ترین نماد تجددخواهی در ایران ‏را تغییر دهند.
عبدالله مومنی با مرور برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان و دانشگاهیان در 4 سال دوره ‏ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد گفت: در این دوره، دانشگاه شاهد دست اندازی و تاخت و ‏تاز تفکری بوده است که کمترین نسبت را با دانشگاه به عنوان محفل اصلی ‏آزادیخواهی،پرسشگری و ایستادگی در برابر تمامیت خواهی داشته است. این جریان آزادی ستیز ‏که از طرق مختلف از جمله موازی سازی تشکل های دانشجویی،اخراج ،محرومیت از تحصیل ‏دانشجویان،زندانی کردن،اخراج اساتید،و در نهایت با توسل و سوء استفاده ازابزارهای حکومتی ‏حکم به انحلال بزرگترین سازمان دانشجویی دادند ،همه این محدودیت ها سعی در کنترل مطالبات ‏دانشجویی داشته است اما به دلیل ناکامی دراین تلاش ها، در برابر ایستادگی دانشجویان در برهه ‏های مختلف به انتقام جویی روی آورده است. ‏ مومنی با اشاره به اتفاقات رخ داده در جریان دفن شهدای گمنام در دانشگاه پلی تکنیک گفت:آنچه ‏از شواهد و قراین،فیلم ها و عکس های منتشره بر می آید،گروهی غیر دانشجو به بهانه تکریم و ‏پاسداشت شهدا در این روز وارد دانشگاه که خانه دانشجویان است شده اند و ضمن ضرب و شتم ‏دانشجویان و فحاشی و به کار بردن رکیک ترین الفاظ به دانشجویان و علی الخصوص دانشجویان ‏‏ دختر دانشگاه پلی تکنیک،بیش و پیش از آنکه قصد تکریم شهدا را داشته باشند، به قصد قدرت ‏نمایی،ایجاد رعب و وحشت و انتقام جویی رفتار کرده اند.‏
دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت ادامه داد:دانشجویان همان گونه که در شعارها و بیانیه ‏های خود تاکید داشته و دارند هیچ گاه با تکریم شهدا مخالف نبوده و نیستند اما معتقدند که حاکمیت ‏تلاش دارد تا با سواستفاده از مقام شهدا که در میان ایرانیان از دیدگاه دینی و ملی مرتبه ای والا ‏دارند،ایدئولوژی خود را به دانشگاه تزریق کرده و فضای هرگونه پرسشگری،نقادی و ‏آزادیخواهی را مسدود سازد.وی تصریح کرد:گسیل سیستماتیک و مهندسی شده گروههای سرکوب ‏گر و آزادی ستیز به دانشگاه هدف اصلی پروژه دفن شهید در دانشگاه است. ‏ عبدالله مومنی با ابراز تاسف شدید از سواستفاده نهادهای قدرتمدار از نام شهدا گفت: حکایت ‏عجیبی است که در جامعه ما شهدایی که بخاطر دفاع از کشور و امنیت شهروندان بزرگترین ‏سرمایه وجودی شان را مایه گذاشته اند امروز به ابزاری برای نا آرامی و نقض حقوق شهروندان ‏تبدیل شده اند.‏
امروز در کشوری که حاکمیت اش با نام و نان شهداء قلمرو سلطه و حکمرانی شان را تا دخالت و ‏کنترل حوزه بر خصوصی شهروندان می گستراند بخش هایی از آن خواسته و بخش هایی نا ‏خواسته بزرگترین خیانت ها و ضربه ها را به شهداء و آرمان های وطن پرستانه آنها زده اند.‏
آیا سزاوار شهداء است که حتی به جسد شان و استخوانهایشان هم رحم نمی کنند که تا دیروز ‏ابزار تحکیم قدرتمداران قرار گرفته بودند و امروز آنها را به ابزار سرکوب تبدیل کرده اند و با ‏نام و یاد شهداء دانشجویان زندانی و اخراج می شوند،در این وضعیت عقلاء و دلسوزان کشور ‏تدبیر کنند که آیا دانشجویان در برابر شهدایند و یا منفعت جویان و زیاده خواهان؟متاسفانه عده ای ‏می خواهند با تبدیل دانشگاهها به گورستان فضای گورستانی در جهت خاموش ساختن هر صدایی ‏متفاوت با ایدئولوزی رسمی در کشور حاکم کنند. ‏ سخنگوی سازمان دانش آموختگان با اشاره به بازداشت گسترده دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک ‏گفت:علی الظاهر نهادهای متولی امور دانشجویی آنچنان از اعتراض دانشجویان به تلاش برای ‏سواستفاده از مقام شهدا عصبانی شده اند که دست به بازداشت فله ای فعالان دانشجویی دانشگاه ‏پلی تکنیک زده اند و این در حالی است که اساسا بسیاری از فعالان بازداشت شده در آن روز در ‏محل دانشگاه پلی تکنیک حضور نداشته اند. ‏ عبدالله مومنی ادامه داد:بازداشت آقایان مهدی مشايخی، عباس حکيم زاده، نريمان مصطفوی ، ‏احمد قصابان مجيد توکلی، حسين ترکاشوند، اسماعيل سلمانپور و کوروش دانشيار و بی خبری ‏خانواده های آنان از وضعیت این دانشجویان را موجب نگرانی دانست و گفت:برخی از ‏دانشجویان بازداشت شده ، در سال 86 نیز به دنبال غائله نشریات دانشگاه پلی تکنیک بازداشت و ‏مدت ها به گناه ناکرده در بند بودند و امروز شاهدیم که مجددا این دانشجویان بازداشت شده اند. ‏مومنی همچنین ادامه بازداشت یونس میرحسینی دانشجوی دانشگاه شیراز را موجب نگرانی ‏دانست. ‏ سخنگوی سازمان دانش آموختگان با انتقاد شدید از عملکرد وزارت علوم و ریاست دانشگاه پلی ‏تکنیک گفت:در حالی که دانشگاه آماج دست اندازی نیروهای غیر دانشجو و خودسر شده است. ‏کسانی که مطابق با قانون متولی دانشگاه هستند نه تنها در قبال چنین رفتارهای بی سابقه و ‏غیرقانونی مخالفتی نمی کنند بلکه علی الظاهر خود،محرک اصلی برای بازداشت دانشجویان و ‏فشارهای مختلف ،قضایی،امنیتی بر آنان و خانواده هایشان شده اند. ‏ مومنی به تلاش بی وقفه وزارت علوم برای القای غیرقانونی بودن دفتر تحکیم وحدت اشاره کرد ‏و گفت: مشروعیت جنبش دانشجویی نه از طریق بخشنامه های دولت نهم و سایر دولت ها بلکه از ‏طریق میزان انطباق آن با کارکرد نهاددانشگاه و آرمان های آزادیخواهانه تعیین می شود. ‏ سخنگوی سازمان دانش آموختگان همچنین با اشاره به ایجاد خط جدید تبلیغی بر علیه روشنفکران ‏و اساتید دانشگاه به هجمه بی سابقه رسانه ای به هاشم آقاجری و محمد مجتهد شبستری و پلمپ ‏انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان به همین بهانه، اشاره کرد و گفت:در حالی که حافظه ‏تاریخی ما همچنان حوادث سال 1381 و صدور حکم اعدام برای آقای دکتر هاشم آقاجری از ‏روشنفکرانی که مسولیت و تعهد ایشان در دفاع از میهن و روشنگری در جریان اصلاحات بر ‏کسی پوشیده نیست را در خاطر دارد،بخش های مشخصی از حاکمیت که نگران تاثیرگذاری ‏روشنفکران و دانشگاهیان در آستانه انتخابات آتی و یکدست شدن صداهای مختلف جامعه ایران ‏مبنی بر لزوم تغییر مدیریت سیاسی کشور هستند،به انواع دروغ پردازی و جریان سازی بر علیه ‏روشنفکران پرداخته اند. ‏ سخنگوی سازمان دانش آموختگان خطاب به گروه های مختلف سیاسی اصلاح طلب که قصد ‏حضور در انتخابات آتی را دارند گفت:چگونگی دفاع گروه های سیاسی و شخصیت های مختلف ‏اصلاح طلب ازاساتید و دانشجویان و موضع گیری در برابر دست اندازی های عریان به نهاد ‏دانشگاه، معیار خوبی برای سنجش پایبندی آنان به شعارهای اصلاح طلبانه و ارزیابی صداقت ‏اصلاحی شان خواهد بود. ‏ سخنگوی سازمان دانش آموختگان در عین حال تصریح کرد:هجوم به دانشگاه نه یک تاکتیک ‏انتخاباتی صرف،بلکه پروژه دنباله داری است که دولت نهم از آغازین روزهای روی کار آمدن به ‏قصد تغییر ماهیت و عملکرد این نهاد و تزریق ایدئولوژی خود به آن دنبال می کرده است و ‏امروز شکل عریانی به خود گرفته است ،بنابراین نه تنها بر اصلاح طلبان بلکه بر تمامی ‏مسوولان جمهوری اسلامی که در سی سال گذشته لااقل بر لزوم گسترش دانشگاه به عنوان یکی ‏از بازوهای رشد،توسعه و پیشرفت کشور معتقد بوده اند، فرض است که با موضع گیری در برابر ‏اقدامات انجام شده از تغییر ماهیت نهاد دانشگاه و کارکرد آن کنند. ‏ سخنگوی سازمان دانش آموختگان در پایان تاکید کرد:سازمان دانش اموختگان ایران با اعلام ‏حمایت خود از دانشجویان و اعتراض شدید به حملاتی که در هفته های اخیر به دانشجویان شده ‏است، از نهادهای متولی درخواست دارد تا زمینه آزادی دانشجویان بازداشت شده را فراهم آورد.‏
منبع:ادوار نیوز

دنیا برای ما توقف نخواهد کرد -احمد باطبی

دنیا برای ما توقف نخواهد کرد
احمد باطبی ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
دولت نهم با در نظر نگرفتن موقعیت زمانی عملکرد خود بیشترین ضربه تبلیغاتی را به حکومت اسلامی ‏وارد کرد . ادبیات نظامی و منطق چکمه نشأت گرفته از تفکر ایدئولوژیک بسیجی ، آن هم در عصر ‏انقلاب ارتباطات و رسانه باعث شدتا بعد از سالها، چهره عریان حکومت از پس پرده بیرون آمده و در ‏کنار بی کفایتی در اراده کشور، بحران مشروعیت را هم به اوج برساند.‏
امروز با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوان ویدئوها و فایل صوتی سخنرانی های آیت الله خمینی در ‏ابتدای انقلاب و همینطور دولت مردان کنونی را پیدا کرد . نطق های آقای محمود احمدی نژاد و وعده ‏های انتخاباتی اش که عموما در دو شعار اساسی مطرح میشد ـ دولت عدالت گستر و دولت مهر ورز ـ
امروز درچه حد عملی گشته است ؟ عدالت گستری به جای تحقق مفهومی آن یعنی تقسیم امکانات جامعه ‏به شکل برابر و رشد و سعادت ملت ، به تقسیم فقر ناشی از تزریق امکانات جامعه به فلسطین و لبنان و ‏کشورهای آمریکای جنوبی مبدل شده است، و همچنین مهرورزی که حتی شکل ظاهری آن نیز محقق ‏نگردید .‏
‏ اگر کارنامه دولت نهم و نحوه مواجهه نهاد امنتی و قضائی آن را با مطالبات اجتماعی به شکل آماری ‏مرور کنیم ، خواهیم دید که نه تنها کوچکترین بخشش و گذشتی در قبال جرائم مختلف نبوده بلکه حتی در ‏قبال خواستهای قانونی اقشار مختلف نیز کوچکترین مدارایی نشده است . طبق اخبار منتشر شده از رسانه ‏های رسمی حکومت ـ صرف نظر از سرکوب و قتل عام دهه شصت ـ دولت نهم بیشترین آمار دستگیری ‏و باز داشتهای خودسرانه ، زندان و اعدام را داشته است.‏
اما سوال اینجا است که سرانجام این ماشین سرکوب به کجا ختم خواهد شد؟
بدون تردید نظام حاکم نسبت به بحران مشروعیت خود آگاه بوده و اولویت اول خود را کنترل شرایط تا ‏زمان انتخابات قرار داده است .در این فاصله زمانی هم تلاش خواهد کرد تا با بکار گیری ابزار های ‏مختلف و شیوه های پوپولیستی مردم را درگیر بحرانهایی کنترل شده نگه دارد . گرفتاری ذهنی اجتماع در ‏شرایط کنترل شده باعث خواهدشد فشار اقتصادی و شیوه عملکرد نادرست دولت در اداره امور مملکت ، ‏حتی برای زمانی کوتاه تبدیل به اولویت دوم مردم گردد و شامل مرور زمان شود. ‏
نمونه این شرایط کنترل شده ، بحرانهایی نظیر تصمیم دولت برای دفن بقایای اجساد شهدای جنگ در ‏دانشگاه امیر کبیر است . حکومت با این تصمیم چند هدف مشخص را دنبال می کند : ‏
‏1 - تفهیم این موضوع که نظام آنقدر مقتدر است که کسی یارای مقاومت در برابر تصمیمش را ندارد و ‏اگر تصمیمی بگیرد به هر قیمتی آن را اجرا خواهد کرد. ‏‏2 - تبدیل دانشگاه به قبرستان و امکان بکار گیری این محیط به عنوان یکی از اماکن مقدس انقلابی با کار ‏کردی نظیر نماز جمعه .‏‏3 - دلیلی برای ورود نیروهای وابسته و غیر دانشجو به داخل محیط دانشگاه به بهانه زیارت مزار شهدا ‏برای کنترل اعتراضات دانشجوئی‏4 - تسلط روحیه مرگ و سکوت قبرستان بر فضای زنده و فعال دانشگاه و انزوای جریانات دانشجویی ‏معترض .‏
در درگیری ناشی از این اقدام علیرغم زخمی شدن 60 نفر ، دستگیری 70 نفر ، و بستری شدن 20 نفر ، ‏اجساد به خاک سپرده شد و حکومت ظاهرا به سه هدف اولش دست یافت . اما مسئله اینجاست که در این ‏گونه تشنجات اجتماعی وخصوصا با نزدیکی به انتخابات ، و زهرچشم گیری نهاد قدرت از جریانات ‏رقیب ، تاوان سیاست های اینچنینی و خصوصا نزاع و خط و نشان کشیدن میان جریانات سیاسی حاضر ‏را چه کسانی خواهند پرداخت و سرنوشت این قربانیان چه خواهد شد ؟بلا تردید این هزینه را نه ‏اقتدارگرایان خواهند پرداخت ، و نه اصلاح طلبان و نه اساساَ هر جریانی که برای کسب قدرت دورخیز ‏کرده است . در صورتی هم که به شکل استثنا کسی از جریانات رقیب نظیر گذشته هزینه گروکشی طرفین ‏بشوند ، به اندازه کافی تریبون و حمایت برای رهایی از سوی جریان متبوع در اختیارش قرار خواهد ‏گرفت . ‏
‏ اما تکلیف اقشار آسیب پذیر اجتماع نظیر دانشجویان ، کارگران ، معلمان و .... که از کمترین سطح ‏حمایت های قانونی و اجتماعی برخوردارند ، چیست؟ کارنامه دولت های مختلف به وضوح نشان داده که ‏نگاه طالبان قدرت چه در زمان انتخابات ، چه در زمان دردست داشتن آن نگاهی ابزاری و فله ای به بخش ‏های مختلف توده های اجتماعی بوده است. طبیعی است که وظیفه فعالین مدنی و اجتماعی در این مرحله ‏این است که با استراتژی عقلانی و رعایت الگوهای صحیح و مدرن جوامع انسانی چتر حمایتی خود را ‏برای اجتماع بگسترانند .شاید مفهوم استراتژی عقلانی و الگو های صحیح ومدرن و چتر حمایتی تعریف ‏مشخصی نداشته باشد اما امکان دیدن نمای کلی آن وجود دارد.‏
‏ مطالعه تحربیات جوامع دیگر در راه ساختن جامعه مدنی نمایانگر آن است که برای طی این مسیرالگوی ‏مشترکی وجود دارد . پدیده "حقوق بشر" به عنوان نقطه اشتراک تمام جوامع انسانی ( حتی به ظاهر ) ‏بزرگترین دلیل خواست انسانها برای داشتن جامعه ای مدنی و دمکراتیک است . هیچ عقل سلیمی منکر ‏این موضوع نخواهد شد که حقوق بشر یکی از بزرگترین مولفه های متقاعد ساختن حکومت برای رعایت ‏خواسته های مردم و همچنین خواست جهانی است . چرا که اگرهر فرد از این موضوع اطمینان داشته ‏باشد که در صورت برخورد حکومت ، مورد حمایت اصولی و عملی جامعه مدنی قرار گرفته و حقوق ‏انسانی اش پیگیری میشود ، بلاتردید به جمع فعالین پیوسته و به صورت جدی تر در صحنه حضور ‏خواهد یافت. ‏
اما با وجود اینکه همگان میدانند این پدیده نقطه مشترک تمام نیروهای فعال در حوزه های مختلف است ، ‏پس چرا در کشور ما فرایند رشد تفکر و فرهنگ "حقوق بشر" ، فاقد روند صعودی مورد انتظار بوده ‏است ؟برای پاسخ به این سوال دلایل بسیاری را میتوان برشمرد اما برای ما آن دسته از دلایل مهم است که ‏مربوط به خودمان بوده و ازنقص در عملکرد ما ناشی میشود . توان و تخصص هر عضو از یک جامعه ‏نقش آجری است در دیوار دموکراسی . ابعاد و حجم و ماهیت فیزیکی هر آجر ، محل جای گرفتن آن ‏دردیوار را مشخص میکند و از دید نگارنده این همان نقطه کانونی نقایص کاری اکنون جامعه ماست . ‏اولین آفت این جریان "خود شیفتگی اپیدمی" است که در ذهن ها رسوب کرده و بسیاری حتی نخبگان ‏جامعه را از تاثیر گذاری خارج کرده است . تصور اینکه چند صباحی حضور در زندان ، و یا فعالیت در ‏گروهی سیاسی ، و یا داشتن تحصیلات و یا پروانه وکالت و دریافت چند جایزه... میتواند از یک فرد یک ‏صاحب نظر بسازد ، تصوری است اشتباه . "خود مرجع پنداری" باعث میشود فرد جایگاه و توانایی ها و ‏نقش خود را در دیوار دموکراسی فراموش کرده و توان و انرژی خود را صرفا در جهت آنچه از دید خود ‏صحیح میداند ، قرار دهد. اگر نهم ظرش تامین شد می پندارد که کاری درست وشایسته انجام داده است ، ‏بدون اینکه به بازدهی و کارآمدی فعالیتش بیندیشد.‏
‏ مرجعیت در هر موضوعی همانند مشروعیت برای یک حکومت است . مشروعیت یک حکومت در ‏دنیای امروز صرفا و صرفا از کارآمدی و بازدهی آن ناشی می شود ، نه ایدئولوژی و یا نظام چکمه . راه ‏حل این مشکل چیزی نیست به جز نظر سنجی و هم سطح پنداشتن تحلیل و درک دیگران از محیط اطراف ‏با خود.‏
دومین نقد در این باب ترس از نمایاندن چهره واقعی خود در منظر عمومی است . طبیعت سیاست و شاید ‏مناسبات دیگر این است که فرد محدوده رفتاری و کرداری مشخصی را در مناسبات خود ترسیم کرده و ‏در قالب آن عمل کند . این محدوده عموماَ تابع مواردی نظیر اعتقادات سیاسی ، مذهبی ، فرهنگی و ... ‏غیره است . همین عامل باعث عدم نزدیکی فعالین مدنی به یکدیگر میشود . البته در کشور های توسعه ‏نیافته مناسبات اینچنینی تعریف و مرز مشخصی ندارد . و گاه گاه از سوی دیگران مورد تجاوز قرار می ‏گیرد واین همان نکته ای است که حکومت به آن دامن زده و از رفتار اجتماع در بازخورد آن استفاده می ‏برد . هدف نهاد های سرکوبگر چیزی نیست جز منفعل ساختن عناصر فعال در این حوزه . بنا بر این با ‏تقویت این ذهنیت که همکاری و تعامل افراد با جریانات مختلف نشانگر تمایل فرد به آن جریان است ، ‏باعث میشود عناصر جامعه حتی از تعامل در موضوعات مشترک نیز منصرف بشوند. ‏
اما واقعیت این است که جوامع با گذشت زمان و کسب تجربه حدود این مرزها را دریافته و خود را قاعده ‏مند میکنند . برای هرچیزی نقطه آغازی وجود دارد . تمرین تحمل مخالف ، احترام به درک و شعور ‏دیگران نسبت به محیط ، درک برابری حقوقی و شهروندی با تمرین های اینچنینی آغاز میشود. ‏
حقوق بشر نقطه اشتراک همه است . نمیتوان کسی را یافت که فعال سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... ‏باشد و به مبانی حقوق بشر معتقد نباشد . پس میتوان با تکیه بر این اعتقاد مشترک بنیانگذار جریانی بود ‏که در آن پدیده حقوق بشر به شکل کامل از سیاست جدا بوده و محدوده فعالیت آن سالم از بهره برداری ‏های سیاسی باشد . باید باور داشت که در دفاع از حقوق انسانی آدمها خط قرمزی وجود ندارد . دفاع ‏شخصی و یا گروهی از یک قربانی نقض حقوق بشر به معنای تمایل و یا نزدیکی سیاسی به او نیست . ‏میتوان هم استقلال فکری داشت و هم تعامل تعریف شده.‏
سومین نکته مورد بحث ماهیت فعالیتها است . هدف یک جریان حقوق بشری در پروسه فعالیت هایش ، ‏متقاعد ساختن سیستم مدیریتی جامعه است برای رعایت موازین حقوق بشر . در جامعه ما این عمل ‏امکانپذیر نیست مگر با تحت فشار قرار دادن حکومت به وسیله بالا بردن هزینه رفتار هایش ، ارتباط ‏گسترده و شبکه ای ، دریافت و انتشار اخبار و اسناد ، ارتباط با نهاد های حقوق بشری بین المللی ، جمع ‏آوری ، ترجمه و انتشار جزوات و کتابهای آموزشی و ... عموما شیوه هایی هستند که در این راه مورد ‏استفاده قرار میگیرند . اما مشکل اینجاست که سازمانهای فعال از یک تقسیم کار اجتماعی صحیح در بین ‏خود برخوردار نیستند.‏
سازمانهای حقوق بشری در ایران چند نقصان اساسی در تعریف سازمانی خود دارند .‏‏ ابتدا تعریف نامشخص حوزه فعالیت ، و یا تعریفی فرا تر از توان و تخصص سازمان . ‏دوم عدم شناخت نسبت به شیوه های کار حقوق بشری و عدم توانایی تمیز دادن آن با فعالیت سیاسی و یا ‏خبری ، رسانه ای .‏سوم تاثیر هویت افراد فعال در این تشکل ها بر تعیین سیاست و خط مشی و همچنین مناسبات سازمانی .‏چهارم عملکرد شرکتی و یا سیاست گزینش افراد برای حمایت حقوق بشری .‏پنجم اعمال سیاست محافظه کارانه در فعالیت های سازمانی ، برای حفظ امنیت. ‏
و همچنین دلایل دیگری نظیر فقر مالی ، عدم امکانات و ... در مجموع باعث میشود که سازمانهای ‏مشغول در عرصه فعالیت در جایگاه واقعی قرار نگرفته و دچار تداخل حوزه کاری شوند . بحث و نقد در ‏خصوص این موارد زمان و مکان خود را می طلبد اما به شکل کلی می توان گفت به رسمیت شناختن ‏یکدیگر ، تعامل و تبادل نظر بین سازمانهای حقوق بشری ضمن ایجاد فضایی برای فعالیت ، باعث خواهد ‏شد هر سازمانی به فراخور توان و امکانات خویش ، حوزه ای مشخص از کار را به عهده گرفته و ضمن ‏تخصصی کردن کار ها ، تمام توان خود را در راستای تخصص خود به کار گیرد و در عین حال از ‏امکانات دیگر سازمانها نیز بهره مند شود.‏
دنیا به پیش می رود و بلاتردید لحظه ای هم برای جامعه ما توقف نخواهد کرد . هر دقیقه تأخیر ، فاصله ‏ما را با پیشرفت بیشتر میکند . فاصله ای که شاید به این زودی ها جبران نشود . تعصب ها ، تقدس ها ، ‏تابو ها و ... به جز درجا زدن و پسرفت نتیجه ای نخواهد داشت . اگر چیزی مقدس باشد آن شک است که ‏در طول تاریخ باعث تردید و تفکر و تجربه انسانها شده است. ‏
دموکراسی ، حقوق بشر ، آزادی ، جامعه مدنی و ... مفاهیمی نیستند که یک شبه در ذهن کسی تولید و ‏فردا در جامعه تزریق شده باشند؛ بلکه حاصل تلاشها و آزمون و خطاهای فراوانی است که جوامع بشری ‏در طول سالها به دست آورده است . این مفاهیم هرچند اساس مشترکی دارند اما صادراتی نیستند . هر ‏جامعه ای میبایست نسخه بومی آن را برای خود بسازد . بدون تعصب و ترس تردید کند ، آزمون و خطا ‏کند و تجربه کند . دنیا به پیش می رود و بلا تردید لحظه ای هم برای ما توقف نخواهد کرد .‏
‏ ‏

درمان در جاي ديگريست -تقي رحماني

درمان در جاي ديگريست
تقي رحماني - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
سر نهادن براي آزادي اگر همواره نتيجه‌اش در برگرفتن آن براي مردم باشد، ارزشمند است. حديث مشروطه ‏‏‌خواهي و جمهوري‌خواهي اين سامان كه با سلطنت و اسلاميت همراه شد، مسير كاميابي نداشته است. اما مشكل نه ‏نهاد سلطنت است و نه نهاد دين، چرا كه در جوامعي با همين سلطنت، مشروطه را دارند و در جوامعي با همين ‏نهاد دين، جمهوري را در دسترس دارند.‏
اما چرا در جامعه ما اين چنين نيست. جمعي قدرتمند طوري جلوه مي‌دهند كه سلطنت مخالف مشروطه و يا اسلام ‏مخالف جمهوري است. اين جلوه دادن در عمل خود را موفق نشان مي‌دهد اگر چه منطبق بر حق نيست.‏با اين حال زماني كه هم سلطنت و هم نهاد دين بر مشروطه و جمهوري قيد يكسان مي‌زنند در اين حالت بايد ‏طرف‌هاي مشترك معادله حذف گردد تا به حل صحيح مسأله ياري رساند. از همين روست كه با حذف مشتركات ‏دو طرف معادله مشخص مي‌شود مشكل جامعه ما در جاي ديگري است. در اين‌جاست كه خواست قدرت پديدار ‏مي‌شود.‏
خواست قدرت ميل به مطلقه شدن دارد. قدرت رقابت ناپذير است. سر آن دارد كه سكندري كند و در نتيجه از هر ‏نوع نظارت پذيري گريزان است. اين اصل ماجرا است و سپس اين قدرت نقد ناپذير، خود را با مرام و عقيده‌اي ‏توجيه مي‌كند. در هر جامعه‌اي آن باور، فرهنگ، عقيده و نهادي كه در ميان مردم نفوذ دارد، براي توجيه نقد ‏ناپذيري قدرت به كار گرفته مي‌شود. به‌عبارتي علت العلل بحران دموكراسي در ايران، قدرت‌هاي حاكم و ‏به‌خصوص جناح راست افراطي است كه در اشكال مختلف و با مرام‌‌هاي متفاوت و حتي در نظام‌هاي گوناگون ‏مانع دموكراسي است.‏
‏ تا اين‌جاي بحث شايد اختلاف چنداني ميان دموكراسي‌خواهان نباشد. اما مسأله مهم پرداختن به جريانات ‏دموكراسي‌خواه در ايران است كه مي‌خواهند با ناخداي استبداد مصاف دهند. سنجش اين مصاف به ما مي‌گويد ‏دموكراسي‌خواهان زماني كه از اصلاح قدرت نااميد شده‌اند يا زماني كه اميدوار بوده‌اند، فقط دولت محور بودند ‏يعني اصلاح دولت يا تغيير دولت (حكومت) را راهبرد خود مي‌دانستند.‏
از قضاي روزگار در جامعه ما اين هر دو عمل همانا منجر به رفتار انقلابي است يعني يا منجر به انقلاب شد يا ‏منجر به اصلاح‌انقلابي. منتها نه در ساختارها، بلكه در تغيير افراد و اشخاص. به عبارتي چون قدرت بخصوص ‏جناح راست حكومتها نقد نمي‌پذيرد و در عمل، براندازِ همه جريان‌هاي منتقد، مخالف و معاند خودش مي‌شود و در ‏اين مسير همه را به شمشير حذف مي‌زند، عاقبت كار روشن است و ديگر اميدي براي اصلاح نمي‌ماند.‏
در نتيجه در آخر كار بايد يكي برود، اين رفتن بيشتر به رفتن رقيبان منجر مي‌شود و گاهي حاكمان نيز رفتني ‏مي‌شوند، اما اين رفتن به معني آمدن آزادي و دموكراسي نيست.‏
مسأله اينجاست كه انگار در جايي كار ما مي‌لنگد و اين لنگيدن، ديگرِ حلقه‌ها را مي‌لنگاند. مقصر تاريخي هم ‏مشخص است يا شايد مقصرها از پيش معين شده‌اند؛ مردم آگاه نيستند، قدرتمندان دموكرات نيستند يا سركوب ‏گرند، احزاب وابسته‌اند يا بد عمل مي‌كنند و روشنفكران دچار آرمان‌گرايي هستند ....‏
اين ايرادات درست يا غلط موجب گم شدن صورت مسأله اصلي مي‌شود. اما صورت مسأله چيست؟
مسأله اين است كه احزاب وابسته، جريانات با راهبرد غلط، راست غير دموكرات و غيره در حكومت‌ها و جوامع ‏داراي دموكراسي هم هست. اما در آن جوامع، دموكراسي وجود دارد، پس بايد به چيز ديگري انديشيد. آن هم ‏دولت محوري در جامعه ما و احزاب است. اشخاص اعم از انقلابي و اصلاح‌طلب و حاكم، در عمل، برانداز ‏مي‌شوند. چون بعد از مدتي همه‌چيز قفل مي‌شود و گفتمان تبديل به كوفتمان مي‌شود و ناگهان كلام آتشين مي‌گردد ‏و تصفيه‌ي طرف ديگر در دستور كار قرار مي‌گيرد.‏
اما در اين مواجه آن‌چه رخ مي‌دهد. اين است كه برنده كامياب نيست. تجربه دموكراسي‌خواهي زمان پهلوي دوم را ‏به‌عنوان مشت نمونه خروار مرور كنيم. نهضت ملي و سال‌هاي 1338 تا 1341 موقعيتي بود كه اصلاح‌طلبان ‏خواستار آن بودند كه شاه سلطنت كند و دربار پهلوي پا از گليم خود درازتر نكند. اصلاح‌طلبان در كش و قوسي به ‏جلو آمدند. اما راست حكومتي، فقط اصلاح‌طلبان را سرجاي خود ننشانيد بلكه آنان را حذف هم كرد. در حالي‌كه ‏اصلاح‌طلبان مي‌خواستند راست حكومت و شاه را سر جاي قانوني خويش بنشانند. اما نتوانستند و نتيجه آن شد كه ‏همه مي‌دانيم.‏
در سال 1356 و 1357 اوضاعِ زمانه ديگر شد. در امريكا عمر عبدالعزيز گونه‌اي حاكم شد و به شاه و دربار ‏سخت گرفت. زماني كه شاه و راست حكومتي عقب نشست اما نه به‌درستي و به موقع بلكه با سرسختي و ‏ديرهنگام، دولت محوريِ اپوزيسيون و پوزيسيون كار را به انقلاب كشاند. انقلاب ضرورت زمانه بود و نتيجه‌ي ‏سرسختي حكومت پهلوي در برابر اصلاحات مردم. اما نتيجه كار چه شد، بعد از 30 سال آيا دموكراسي در بر ‏ملت ماست يا هنوز دموكراسي امري لوس، اضافي و ناكار آمد و نيز آزاديِ رسانه و بيان چيزي مزاحم در نزد ‏راست حكومتي قلمداد مي‌گردد. درحالي‌كه اين راست با راست پهلوي تفاوت دارد اين تفاوت منجر به حذف راست ‏پهلوي شد. اما چرا دستاورد محقق نشد و آن‌چه كه انقلاب مي‌خواست، اجرا نشد؟ آزادي، شاه بيتِ استقلال و ‏جمهوريت است. "اسلامي" تضمين كننده اين آزادي و استقلال است نه قيدي بر اين عناصر.‏
كجاي كار عيب دارد؟ لااقل در يكصد سال اخير سه نوع حكومت متفاوت، با قهر، يكديگر را سرنگون كردند كه با ‏يكديگر تفاوت دارند، اما نتيجه كار راه را براي دموكراسي هموار نكرد.‏
حالا موضوع را در نزد آن‌ها و اين‌ها مي‌شكافيم.‏
آن‌ها يعني حاكمان بعد از مدتي به اين مي‌رسند كه اصل، حكومت كردن و در قدرت ماندن است. راست حكومتي ‏به همه مي‌آموزد كه يا بايد حذف كرد يا حذف شد. پس دولت و حاكميت، خانه دائمي حاكمان فرض مي‌شود.‏
اين‌ها يعني مخالفان و بخوانيد طرفداران و مدعيان آزادي در مواجه با حكومت يا "فدايي" مي‌شوند مانند مجاهدين ‏و فداييان در قبل از انقلاب. يا حجت و دليل مخالفت با حاكمان ديكتاتور مي‌شوند، مانند جبهه ملي و نهضت آزادي ‏و حزب ملت و حزب ايران و روحانيت مخالف رژيم پهلوي كه در رديف "حجتي" قرار مي‌گيرند. نتيجه‌ي مواجهه ‏بر دو نوع است:‏
اگر مردم بيايند و استقامت كنند، اين‌ها بر آن‌ها پيروز مي‌شوند، مانند انقلاب 1357 يا 30 تير 1331 يا نهضت ‏مشروطه كه نظام كهنه اسقاط مي‌شود. اما اگر مردم نيامدند يا استقامت طولاني نشد، آن‌گاه همانند سال 1360 يا، ‏‏15 خرداد 1341 و 28 مرداد 1332 حاكمان جناح راست حكومت مخالفان را حذف مي‌كند. در چنين شرايطي ‏معدودي قهرمان، جمعي مقاوم و اكثريتي خاموش مي‌شوند. تا اطلاع ثانوي كه باز در بر روي پاشنه ديگري ‏بچرخد و آن‌گاه خشم بر حاكمان، نتيجه بدهد.‏
سوال اين است كه اين دور حلزوني را سر ايستادن نيست؟ چرا نيست. مي‌توان اين دور را تغيير داد و به مسير ‏مستقيم يا مارپيچ به سمت ديگري متمايل كرد. اما اين تغيير شرطي دارد و اين شرط آن است كه حاميان تغيير ‏بدانند چه مي‌خواهند. منجنيق آه مظلومان، صبح ظالمان را در فشار مي‌گيرد اما اين آه كشيدن كافي نيست، بايد به ‏تدبيري ختم گردد كه به تغيير كامياب منتهي شود.‏
مبارزان و به‌خصوص نيروهاي صادق به جاي تأكيد بر مشعل راه بودن، نقشه درست تهيه كنند. تدارك اين نقشه ‏چندان سخت نيست. هم عمل فدائي و هم كنش حجتي نياز به قدرت دارد؛ قدرت در همراهي مردم است. اما اين ‏همراهي توده‌وار چه برسر صندوق رأي رفتن و يا در خيابان آمدن، براي تحول مثبت كافي نيست. اين قدرت را ‏بايد سازمان داد. اما نه فقط در سازمان حزبي يا سازماني براي زنده‌باد و مرده باد گفتن. چرا كه اكثريت افراد ‏جامعه، عضو احزاب نمي‌شوند. اما عضو صنف و نهاد مي‌شوند، چون با نان شب آن‌ها پيوند دارد. اين قدرت را ‏بايد در جامعه مدني و در نهادهاي صنفي سازمان داد و آنگاه خود با احزاب و حكومت‌ها به تعامل يا تقابل خواهند ‏پرداخت.‏
در چنين حالتي، تحول‌خواهي به هر صورت نتيجه مثبت مي‌گيرد. مي‌دانيم اين سوال پيش مي‌آيد كه چگونه؟ مگر ‏حاكمان مي‌گذارند كه جامعه مدنيِ قوي شكل بگيرد. اما مسأله فعلي نگارنده مسأله ديگري است. آيا ‏دموكراسي‌خواهان، واقعاً جامعه مدني و الويت نهاد مدني بر حزب و سامان دادن جامعه مدني را باور دارند؟ يا ‏اين‌كه آن‌ها هم دولت محورند؟
تجربه نگارنده نشان مي‌دهد كه هنوز دولت محوري، رسم ديرينه ماست. البته مي‌دانم كه مقبوليت اين‌ رسم، دلايل ‏گوناگون دارد. اما به‌عنوان كسي كه يك انقلاب و يك جريان اصلاحي را ديده‌ام، تأكيد بر تقدم نه برتريِ تقويت ‏صنف بر تقويت حزب را دارم. قبول ذهني اين تقدم در ميان آزادي‌خواهان، قدمي به‌جلو براي عدم تكرار دور ‏حلزوني مي‌باشد. چون اين باور جديد بر اقدامات آزاديخواهان تأثير‌گذار خواهد بود. اين‌كه جامعه مدني محوري بر ‏دولت محوري مقدم است.‏
نتيجه‌ي اين باور اين مي‌شود، كه حتي رفتن در دولت، بايد به‌خاطر جامعه مدني باشد. محوريت با جامعه مدني ‏است. اين محوريت، صنف را بر حزب تقدم مي‌بخشد. در اين حالت احزاب نيز بايد اصناف و نهاد‌هاي صنفي ‏مستقل را تقويت كنند و از آنان حمايت كنند.‏
هر مواجهه و تعاملي يا تقابلي با حكومت هم به حجت بودن و عمل فدايي بودن نياز دارد، اما حجت و فدايي بودن ‏شرط لازم اين‌گونه اعمال است. شرط كافي اين است كه بايد مردم در نهاد مدني سازمان داده شده و آن‌ها را همراه ‏خود داشت. و الّا رأي سر صندوق يا حضور مردم در خيابان لازم است اما كافي نيست.‏

اوباما، دلمشغول تعيين سياستی در برابر ايران ‏ -مقاله واشنگتن تايمز درباره پيچيدگی های ايران

اوباما، دلمشغول تعيين سياستی در برابر ايران ‏
مقاله واشنگتن تايمز درباره پيچيدگی های ايران ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
الی ليک ‏
شورای حکام نهاد ناظر هسته ای بین المللی هفته آينده در وين نشستی را برگزار می کند تا دربارۀ ‏مسأله ايران به بحث و گفتگو بپردازد. با اين حال، ممکن است دولت اوباما حرف زيادی برای گفتن ‏نداشته باشد.‏
دولت اوباما که ذهن خود را به مشکل اقتصاد داخلی و جنگ در افغانستان و عراق معطوف کرده، ‏هنوز مشغول منصوب کردن افرادی برای تعيين سياست آن کشور در قبال ايران است.‏
دنيس راس، مذاکره کنندۀ سابق در مسأله اعراب و اسرائيل در دوره رياست جمهوری بيل کلينتون و ‏مشاور باراک اوباما- در کانون بازنگری سياست واشنگتن در قبال ايران قرار گرفته است. ‏
وزارت خارجه آمريکا روز دوشنبه با انتشار خبر انتصاب آقای راس به عنوان مشاور ويژۀ هيلاری ‏کلينتون در امور خليج فارس و آسيای جنوبشرقی- که بعداً از طرف رابرت وود سخنگوی وزارت ‏خارجه به طور اختصار نمايندۀ امور ايران اعلام شد- را به اطلاع عموم رساند. ‏
يک مقام آمريکائی گفت آقای راس به تدوین منشور سياسی امنيت ملی درقبال ايران که رويکرد در ‏مذاکرات و همچنين تحريم های مالی جديد در صورت لزوم را تعيين می کند، کمک خواهد کرد. ‏
درحال حاضر، مسائل خاصی به پيچيده شدن اوضاع منجر شده است که از آن جمله، انتخابات پيش ‏روی رياست جمهوری در ايران و نيز سر کار آمدن دولت تندرو در اسرائيل می باشد. ‏
آقای اوباما در جريان همايش های انتخاباتی از تمايل خود به گفتگوی بدون پيش شرط سخن گفته بود ‏اما مشخص نکرده بود با چه کسی به گفتگو خواهد نشست.‏
پاتريک کلاسون معاون مدير تحقيقات مؤسسه خاورنزديک در واشنگتن، جائيکه آقای راس قبل از ‏ملحق شدن به وزارت خارجه در آنجا مشغول به کار بود- پيش بينی می کند دولت اوباما ترجيح می ‏دهد برنامه گفتگوی مستقيم با رهبر ايران آيت الله علی خامنه ای را پیگيری کند تا اينکه منتظر بماند ‏ايرانی ها محمد خاتمی را برای يک دوره جديد انتخاب کنند. ‏
آقای کلاسون گفت: «خاتمی در گذشته نشان داده نمی تواند کارهای زيادی را به سرمنزل مقصود ‏برساند. تصميم گيرنده کليدی خامنه ای است، نه رئيس جمهور ايران. بنابراين، سياست آمريکا بايد بر ‏روی نحوه تماس با رهبر عالی ايران متمرکز شود.»‏احتمالاً حساس ترين موضوع بحث در مذاکرات به برنامه هسته ای مربوط می شود، البته مقامات ‏آمريکائی مايلند دربارۀ افغانستان، عراق و حمايت تهران از گروه های مخالف صلح اعراب و اسرائيل ‏نيز با ايران گفتگو کنند. ‏
از سوی ديگر، برآوردهای اخير آژانس بين المللی انرژی هسته ای نشان می دهد ميزان توليد اورانيوم ‏با درجه خلوص پائين در ايران دست کم گرفته شده بود و تا پايان ماه ژانويه حدود 1008 کيلوگرم از ‏اين ماده توليد شده است. ‏
ديويد آلبرايت، بازرس سابق آژانس هسته ای و مدير مؤسسه علوم و امنيت بين المللی در واشنگتن می ‏گويد اين مقدار اورانيوم درصورت خالص سازی بيشتر، برای توليد يک بمب هسته ای کفايت می کند. ‏
سطح تلاش های ايران برای توليد کلاهک هسته ای نيز نامشخص است. ‏جان او برنن- مشاور ارشد اوباما در امور ضد تروريسم و امنيت داخلی- اکتبر گذشته به واشنگتن ‏تايمز گفت بازداشتن ايران از دستيابی به کلاهک هسته ای تنها از طريق پافشاری ميسر است. ‏
آقای برنن گفت: «برنامه هسته ای ايران طوری است که بايد مطمئن شويم از آن جلوتر هستيم... ما ‏نمی توانيم اجازه در اختيار گرفتن تسليحات هسته ای را به ايران بدهيم. با اين حال، ارعاب نمی تواند ‏ايرانی ها را به دست برداشتن از آن متقاعد کند. مابايد بر روی مخالفت هايمان مانور کنيم و آنها را ‏هوشيارانه متوقف کنيم.»‏
هنوز معلوم نيست چه کسی مذاکرات با ايران را سرپرستی خواهد کرد. تعيين آقای راس به اين مقام ‏بدون ارائه اختيارتی نظير آنچه به ريچارد هالبروک و جورج ميچل داده شده، ابهاماتی را درباره حوزۀ ‏اختيارات آقای راس بوجود آورده است.‏همکار سابق راس می گويد وی ترجيح می دهد درحاليکه ايران آماده انتخابات رياست جمهوری در ‏خردادماه می شود، نقش پشت صحنه را برعهده بگيرد. ‏
برخی کارشناسان خاورميانه می گويند قرار گرفتن آقای راس به عنوان سرپرست در مذاکرات ايران و ‏آمريکا اشتباه خواهد بود، و عات آن نيز بی تجربگی وی در تماس با ايرانی ها و نيز ارتباط وی با ‏مؤسسه ياد شده در واشنگتن به عنوان پشتيبان اسرائيل می باشد. ‏
ديويد مک معاون سابق مشاور وزارت خارجه در امور ايران و عراق می گويد: «می دانم دنيس يک ‏ديپلمات آمريکائی توانا و حرفه ای است، اما از ديد ايرانی ها، او فقط يک نماينده برای آمريکاست و به ‏دليل عضويتش در مؤسسه واشنگتن، سابقۀ پشتيبانی از اسرائيلی ها را دارد.»‏
از سوی ديگر آقای کلاسون می گويد راس می تواند يک نمايندۀ کارآمد برای آمريکا باشد. ‏کلاسون گفت اعتبار آقای راس نزد اسرائيلی ها يک سرمايه بود و نه يک تعهد، زيرا ايران مجهز به ‏سلاح هسته ای از سوی اسرائيل به چشم تهديدی عليه موجوديتش ديده می شود. ‏
به گفته کلاسون، انور سادات رهبر فقيد مصر «از آمريکا خواست در مذاکره با اسرائيل نقش ميانجی ‏را برعهده بگيرد، نه به اين دليل که آمريکا بيطرف بود، بلکه آمريکا را به عنوان تنها کشوری می ديد ‏که می توانست اسرائيل را ملزم به قبول تعهدات کند.»‏
منبع: واشنگتن تايمز- 26 فوريه ‏

يک معمای ايرانی -مقاله اکونوميست دربارۀ نحوه رويکرد اوباما

يک معمای ايرانی
مقاله اکونوميست دربارۀ نحوه رويکرد اوباما ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
باراک اوباما از تماس با حکومت های سخت و مشکل سخن گفته است، البته به اين شرط که آنها مشت ‏خود را باز کنند. محمود احمدی نژاد نيز به شرط مبنا قرار گرفتن «احترام متقابل»، نشانه هائی از ‏تمايل کشورش به تماس با آمريکا ارسال کرده است. آخرين گام در رقص ديپلماتيک ايران و آمريکا ‏نيز 5 اسفند با انتخاب يک مقام جديد- دنیس راس- در امور ايران از سوی اوباما برداشته شد. ‏
برخی فکر می کنند دنيس راس نزديکی زيادی به اسرائيل دارد. يکی از منتقدان وی در وزارت ‏خارجه گفت راس در مذاکرات قبلی صلح اسرائيل و اعراب، در واقع مانند وکيل مدافع اسرائيلی ها ‏عمل کرده است. ‏
آمريکا هيچ رابطه مستقيمی با ايران ندارد. به همين دليل، فرايند تصميم گيری برای نحوه ايجاد گشايش ‏در امور می تواند آسيب پذير باشد. هنوز معلوم نيست آيا ايرانی ها اصلاً مايل به گفتگو با آقای راس ‏باشند. برخی کارشناسان امور ايران می گويند پيشينۀ آقای راس، باعث پس زدن ايرانی ها می شود. ‏ضمناً مشخص نيست گفتگوها در چه سطحی صورت خواهد گرفت. ‏
يک ديدگاه اين است که آمريکا و ايران بايد کار را با پرداختن به مسائل کوچک شروع کنند. برای مثال ‏آنها می توانند تماس های اوليه را به نحوه همکاری در امور مشترک (و نه لزوماً دوجانبه) در ‏افغانستان و عراق اختصاص دهند. آمريکا قبلاً نيز دربارۀ عراق به گفتگو با ايرانی ها دست زده و ‏سفير جديد آمريکا در عراق- کريستوفر هيل- نيز قبلاً با رژيم مشکلی نظير کره شمالی مذاکره کرده ‏است. افغاستان موضوع مشترک و مايۀ نگرانی ديگری است. ايران مايل نيست زمام امور در آنجا ‏دوباره به دست سنی های تندرو بيفتد و در سال 1988، به دليل کشتار ديپلمات هايش تا آستانه جنگ با ‏طالبان پيش رفته بود. آمريکا نيز نگران راه های ارتباطی در پاکستان برای پشتيبانی تدارکاتی از ‏افغانستان است. به هرحال، منتقدان رويکرد «دربارۀ مسائل کوچک» از اين نگرانند که بدون يک ‏هدف استراتژيک و کاملاً مرتبط- مثلاً برنامه «تغيير رژيم» و يا واداشتن ايران به دست برداشتن ‏کامل از برنامه هسته ای- تهران هرگونه گفتگوئی را به بن بست خواهند کشاند. ‏
مسأله زمان نيز پيچيدگی خاص خود را برای اوباما دارد. برخی ها به او سفارش می کنند تماس با ‏ايران را هرچه زودتر عملی کند تا تکميل کننده اراده داخلی و خارجی بوجود آمده ناشی از انتخاب او ‏به عنوان رئيس جمهور باشد. اما از سوی ديگر، ايران نيز انتخابات رياست جمهوری خود را در ‏خرداد ماه پيش رو دارد و پيش بينی برندۀ اين انتخابات کار ساده ای نيست. ممکن است آقای احمدی ‏نژاد محبوبيت هائی داشته باشد اما با درنظر گرفتن اقتصاد نابسامان و نارضايتی های موجود در ميان ‏مردم شهر نشين از به انزوا رانده شدن کشور در اثر سياست های دولت فعلی، پيروزی وی در ‏انتخابات تضمين شده نيست. ‏
اعلام نامزدی محمد خاتمی به عنوان يک اصلاح طلب نيز بر پيچيدگی موضوع افزوده است. خاتمی ‏در زمان رياست جمهوری خود- سال های 1997 تا 2005- محدوديت ها را کمتر کرد و عليرغم ‏شکست در باز کردن فضای سياسی کشور، در ميان دانشجويان و جوانان محبوبيت زيادی پيدا کرد. ‏هرچند بسياری از اصلاح طلب ها ورود او را ناخوشايند تلقی می کنند، اما تماس با وی برای آمريکا و ‏ساير کشورها نسبت به احمدی نژاد کار ساده تری است. البته قرار نيست انتخابات چيزی را تغيير ‏بدهد. برندۀ انتخابات رياست جمهوری هر کسی که باشد، آيت الله علی خامنه ای همچنان در رأس ‏قدرت باقی خواهد ماند. ‏
مسأله آخر هم به برنامه هسته ای ايران مربوط می شود. گزارش آژانس بين المللی انرژی هسته ای ‏اخيراً نشان داد ذخيرۀ اورانيوم غنی شده با درجه خلوص پائين در ايران بيشتر از چيزی است که قبلاً ‏به نظر می آمد. ايران ماده لازم برای توليد يک بمب هسته ای را در اختيار دارد، البته با اين شرط که ‏غنی سازی بيشتری بر روی آن به عمل آورد. تندروهای آمريکائی اعتقاد دارند آقای خاتمی کبوتر ‏صلح نيست. آنها می گويند برنامه تسليحات هسته ای که به اعتقاد نهادهای جاسوسی آمريکا در سال ‏‏2003 در ايران متوقف شده، در دوره مسؤوليت آقای خاتمی انجام می شده است. حدود نيمی از مردم ‏ايران نيز از حق دستيابی به دانش فنی هسته ای حمايت می کنند، هرچند ممکن است طرفدار در اختيار ‏داشتن بمب هسته ای نباشند. ‏
با درنظر گرفتن همه اين مسائل، جای تعجب نيست که آقای اوباما احتياط را پيشه کرده است. او توجه ‏فراوانی به مسائل داخلی و نگرانی های اقصادی دارد، بنابراين احساس می کند هرگونه تغيير در ‏سياست خارجی را بايد به آهستگی پی بگيرد. با اين حال، حتی اگر اوباما و آقای راس قدم ها را با دقت ‏و آهستگی بردارند، به زودی تحت فشار قرار می گيرند تا مسير ديپلماسی خود به سوی ايران را تعيين ‏کنند. ‏
منبع: اکونوميست- 24 فوريه ‏

بدرفتاري ایران با واشنگتن -گزارشي از رویترز

بدرفتاري ایران با واشنگتن ‏
گزارشي از رویترز - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
‎ ‎لوئیز چاربونوایران روز پنجشنبه با دولت اوباما رفتار خشني داشت و سفیر جدید آمریکا در سازمان ملل را متهم کرد که همان ‏اتهامات خسته کننده را علیه ایران مطرح می کند که دولت هشت سال کرد.‏
سوزان رایس، فرستاده آمریکا در امور عراق در سخنرانی خود ایران را متهم به حمایت به تروریسم و تولید سلاح ‏کشتار جمعی کرده و گفته بود آمریکا در صدد پایان دادن به هر دو این سیاست هاست.‏
محمد خزاغی نماینده ایران در سازمان ملل طي نامه اي به نماینده ژاپن در سازمان ملل که ریاست جلسه را به عهده ‏داشت نوشت:« این تاسف بر انگیز است که هنوز همان اظهارات تضمین نشده و بي پایه اثیات نشده اي که دولت قبلي ‏هم مي گفت، تکرار مي شوند.‏
خزاعی در ادامه نامه اش نوشت:« بجاي بردن نشست علیه یک دیگر بهتر قدم هاي با اراده برداریم و قدم هاي گدشته ‏مان را اصلاح کنیم.‏
پاسخ های خزاعی انتقاد آمیز ترین گفته ها علیه دولت تازه آمریکا بود. ایران عضو شوراي امنیت سازمان ملل نیست و ‏هیچ یک از اعضاي هیئت ایراني در زمان سخنراني سوزان رایس در جلسه حاضر نبودند.‏
رایس سیاست هاي آمریکا را براي 15 نفر از اعضاي شورا چنین تشریح کرد که قصد دارد به برنامه هاي اتمي ایران ‏حمایت این کشور از تروریسم، پاین بدهد.‏
اوباما، رایس و کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا بارها گفته اند که از همه ابزار ها از جمله گفتگو با ایران استفاده مي ‏کنند تا این کشور را متقاعد کنند تا دست از برنامه هاي اتمي که تهران معتقد از صلح آمریز است، جلوگیري کنند.‏
ایران محتاطانه رفتار کرد و گفت که آماده گفتگو هاي منصفانه است و این در حالي است که خواستار تغییرات اساسي ‏آمریکا در قبال یران است.‏
بحث تازه درباره عراق
تهران بارها دولت قدیم آمریکا را مورد امتقاد قرار داده است؛ زیرا دولت بوش گفته بود که در کنار کره شمالي و ‏عراق زمان صدام، جزو محور شیطان است. اما این لحن از زمان روي کار آمدن دولت اوبانا از پنج هفته پیش، تغییر ‏کرده است. ‏
با وجود اینکه فرستادگان ایران وآمریکا سال گذشته در ژنو پاي میز گفتگونشستند، دولت بوش درباره منزوي تر کردن ‏ایران صحبت مي کرد.‏
آمکریکا تا 1980، تا زماني که نیروهاي نظامي سفارت آمریکا را به اشغال خود در نیاورده بودند، و گروهي از ‏دیپلمات ها را گروگتن نگرفته بودند، رابطه سیاسي داشتند.‏
رایس همچنین اعلام کرد که با مسیر تازه اي که دولت اوباما درنظر گرفته است و قصد دارد نیروهاي نظامي را در ‏عراق کم کند، امینت و مسئدولیت بیشتري را به این مشور بیاورد.‏
او هیچ جزئیاتي درباره اقداماتي که قرار است اوباما روز جمعه درباره تعداد نیروهاي آمریکا در عراق اعلام کند، ‏صحبتي نکرد. بوش در سال 2003 اعلام حمله به عراق را صادر کرده بود.‏
حمید البیراني، سفیر عراق در پاسخ به خبرنگارن گفت درباره برنامه هاي دولتش گفت که قصد دارد 3500 ایراني را ‏که در کمپي در عراق پناهنده شده بودند، به ایران مسترد کند.‏
او گفت که آنها یا مي توانند به ایران باز گردند یا به کشور ثالثي بروند:« آنها دیگر نمي توانند در عراق بمانند آنها ‏عضو سازمان مجاهدین هستند که در ایران از آنان استقبال نمي شود».‏
گروه هاي حقوق بشري مي گویند که مجبور کردن ایرانیان تبعیدي به ایران ممکن است باعث زندان رفتن با اعدامشان ‏بشود و یاکشور ثالث، حقوق انساني شان زیر پا گذاشته شود. عراق گفته است که این گروه یک گروه تروریستي است.‏
منبع: رویترز 28 فوریه‏

چشم به آينده دوخته شده ‏ -نگاه اومانيته به تغییر گغتمان جمهوری اسلامی

چشم به آينده دوخته شده ‏
نگاه اومانيته به تغییر گغتمان جمهوری اسلامی ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
از ظواهر امر چنين بر مي آيد كه جمهوری اسلامی ‏پس از سه دهه در صدد بر آمده است تغيير ‏استراتژي دهد و گفت و گو و مذاكره را جانشين ‏درگيري كند . ‏‏ ‏ايران سي سالگي انقلابش را جشن گرفت. سي ‏سالي كه طي آن آخوندها با حذف عناصر لائيك و ‏مترقي انقلاب پايه هاي قدرتشان را تحكيم كردند. ‏آيت الله خميني در اولين فرصت با ايراد خطبه هاي ‏تند چپ ها و به ويژه كمونيست هاي عضو حزب ‏توده( و همچنين فدائيان و مجاهدين خلق) را كه ‏اولين تظاهرات گسترده را بر ضد شاه ايران ترتيب ‏داده بودند، كنار زد و موفق شد ولايت فقيه را كه ‏قدرت سياسي را در دست رهبر عالي كشور قرار ‏مي دهد بر حيات سياسي كشور تحميل كند. امّا ‏اين امر مانع از آن نشده است كه آزاده كيان در ‏کتابش به نام جمهوري اسلامي ايران بنويسد: ‏‏"انقلاب به رغم آنكه ظاهري سنتي داشت مدرن و ‏شهري بود و در جامعه اي به وقوع پيوست كه از ‏نظر اقتصادي به درجاتي از پيشرفت نائل آمده بود ‏هرچند از جنبه سياسي مدرنيزه نشده بود". ‏
اين جامعه كه امروز در آن ايرانيان پيشرو براي بيان ‏نظرات خود با موانع بسيار مواجهند،بعد از سي ‏سال به مراتب پيچيده تر از تصاوير كليشه اي است ‏كه اغلب از آن ارائه مي شود. به عنوان نمونه نرخ ‏زاد و ولد در جامعه ايران، برخلاف تصور، شباهتي به ‏كشورهائي كه از قافله تمدن بسيار عقب مانده اند ‏ندارد و همانگونه كه يوسف كورباژ و امانوئل تود در ‏کتاب وعده ديدار تمدن ها ضمن مقايسه ايران با ‏تركيه تأكيد مي كنند:" شاخصه هاي باروري، چه در ‏سطح ملّي و چه در سطح منطقه اي، به وضوح ‏بيانگر آنند كه ايران از نظر تجدد و انسجام و فرد ‏گرائي به مراتب پيش است". ‏
با اينهمه تلاش هائي كه براي انجام اصلاحات به ‏نمايندگي خاتمي در دوران رياست جمهوري وي ‏صورت گرفت به شكست انجاميد زيرا وي، عليرغم ‏آنكه دانشجويان با ريختن به خيابان ها راه را ‏نشانش دادند، فاقد جسارت سياسي لازم براي ‏ايستادگي در برابر محافظه كاران بود. تظاهرات ‏عظيم دانشجويان از سوي حاكميت به شدّت ‏سركوب شد، حاكميتي كه در واقع، برخلاف آنچه در ‏ظاهر مي نمايد، چندان هم يكپارچه نيست. انتخاب ‏محمود احمدي نژاد به رياست جمهوري در ماه هاي ‏بعد مهر تأئيدي بود بر شكست اصلاح طلبان.‏
رئيس جمهور منتخب با حملات لفظي خشن خود ‏در رابطه با مسئله هسته اي يا اسرائيل بارها به ‏دست غرب بهانه داده است كه ايران را تقبيح كند. ‏امّا مشكل بزرگ ايران در حال حاضر اقتصاد آنست. ‏در ايران هم مثل همه كشورهائي كه بر درآمد ‏نفتي خود تكيه دارند بحران بسيار عميق است. در ‏بخش هاي مختلف جامعه جريان هاي اجتماعي ‏متعددي به راه افتاده است امّا در اين عرصه نيز ‏سركوب گاه بسيار شديد است زيرا جناح هاي ‏مختلف حاكميت به اين نتيجه واحد رسيده اند كه ‏بايد با هر تلاشي كه در جهت ايجاد يك تريبون ‏اجتماعي واقعي انجام مي گيرد مبارزه كرد. ‏
با همه اين احوال در رأس قدرت مبارزه به اوج ‏رسيده است. در سال 2007 اتفاقي افتاد كه خبر ‏آن عليرغم اهميت موضوع با سكوت مواجه شد. در ‏سي ام ژوئيه 2007 آيت الله علي مشكيني، يكي ‏از بنيانگزاران نظام اسلامي ايران و رئيس مجلس ‏خبرگان در سن 85 سالگي در گذشت. مجلس ‏خبرگان يكي از نهادهاي حاكميت است كه 86 ‏عضو دارد و مي تواند مقام اوّل ايران يعني رهبر ‏عالي نظام را كه در حال حاضر آيت الله علي خامنه ‏اي است، مورد انتقاد قرار دهد يا از سمت خود ‏بركنار كند. مرگ آيت الله مشكيني چند ماه پس از ‏برگزاري انتخابات مجدد اعضاي مجلس خبرگان به ‏وقوع پيوست، انتخاباتي كه در آن نامزدهاي نزديك ‏به رئيس جمهور احمدي نژاد شكست فاحشي را ‏متحمل شدند و ائتلاف ناهمگون" اصلاح طلبان" و ‏‏"محافظه كاران عملگرا" به رهبري نامزد شكست ‏خورده انتخابات رياست جمهوري 2005، آيت الله ‏هاشمي رفسنجاني، توانست اكثريت را از آن خود ‏سازد.‏
‏ رفسنجاني بعد از فوت آيت الله مشكيني به جاي ‏او به رياست مجلس خبرگان انتخاب شد و اين به ‏معناي آنست كه در صورت فوت آيت الله خامنه اي ‏وي نامزد بالقوّه مقام رهبري خواهد بود. ‏‏ ‏رئيس جمهور ايران اخيراً با اعلام آمادگي كشورش ‏براي مذاكره با ايالات متحده همه و از جمله دولت ‏جديد آمريكا را غافلگير كرده است. شايد ما شاهد ‏ورق خوردن برگ جديدي در منطقه باشيم و ايران به ‏آنچه كه پس از سقوط صدام حسين به دنبالش بود ‏يعني مقام رهبري منطقه، البته در چهارچوب منافع ‏غرب،برسد. ‏
منبع: اومانيته 18 فوريه‏

امیدها به خاتمی جدید‏ -گزارش کریشن ساینس مانیتور از وضعیت انتخابات

امیدها به خاتمی جدید‏
گزارش کریشن ساینس مانیتور از وضعیت انتخابات ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
اسکات پیترسونتهران رییس جمهور پیشین ایران محمد خاتمی بعنوان نماینده اصلاح طلبان در انتخابات ژوئن آینده شرکت خواهد ‏کرد و اصلاح طلبان امیدوارند شرکت "خاتمی جدید" در انتخابات ، شور و نشاطی را به این انتخابات بدهد که ‏منجر به پیروزی قاطع وی در انتخابات 1997 و 2001 شود.‏
اکثر طرفداران خاتمی بر این باورند علی رغم اوضاع نابسامان اقتصادی رقابت با محمود احمدی نژاد و محافل ‏محافظه کار جمهوری اسلامی که پشت وی قرار دارند ، کار چندان آسانی نیست.‏
به نظر می رسد انتخابات 12 ژوئن با به چالش کشیدن دو جریان متفاوت در ایران که تعیین کننده سیاست های این ‏کشور بوده اند، انتخاباتی حیاتی و سرنوشت ساز باشد.‏
همزمان با حضور خاتمی در مراسم بزرگداشت سی امین سالگرد انقلاب اسلامی ایران که با حرکات ایذائی ‏هواداران دولت روبرو شد، مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری رسمیت گرفت و به دنبال آن دو سایت که اخبار ‏مربوط به فعایت های انتخاباتی خاتمی را پوشش می دادند، مسدود شدند.‏
ایرج جمشیدی سردبیر روزنامه جهان اقتصاد می گوید "در سی سالی که از انقلاب اسلامی ایران گذشته، این ‏اولین بار است که مردم ایران دو گزینه ای را پیش رو دارند که عملکردشان برای مردم شناخته شده است، دو ‏گزینه کاملا متفاوت در عرصه مسائل داخلی و سیاست خارجی".‏
هم خاتمی و هم احمدی نژاد باید به صورت رسمی به عنوان نامزدهای پست ریاست جمهوری تائید صلاحیت ‏شوند. شرکت مجدد احمدی نژاد در انتخابات پیش رو منوط به نظر حامیان قدرتمند وی در عرصه سیاست ایران ‏است.‏
اعلام رسمی شرکت در انتخابات از سوی خاتمی پس از آن صورت گرفت که وی دیدارهایی با رهبر جمهوری ‏اسلامی داشت. آیت الله خامنه ای در همه حال از عملکرد دولت احمدی نژاد دفاع کرده و گفته می شود در مورد ‏شرکت در انتخابات به خاتمی هشدار داده است.‏
عیسی سحرخیز فعال و سردبیر اصلاح طلب بر این باور است "تقریبا همه می دانند در آخرین دبدار خاتمی و ‏رهبر چه گذشته است، همه می دانند نظر رهبری عدم شرکت خاتمی در انتخابات بوده است و علی رغم این ‏موضوع خاتمی تمایل خود را جهت نامزدی پست ریاست جمهوری اعلام کرده و این به آن معناست خاتمی مصمم ‏تر از پیش است".‏
خاتمی هنگام اعلام کاندیداتوری خویش گفت "این وظیفه ماست تا وضعیت کنونی را اصلاح کنیم، هرچند هیچ کس ‏نمی تواند معجزه کند".‏
اما عرصه سیاست ایران از زمان خاتمی تغییرات زیادی کرده است. در آن زمان رییس جمهور متفکر وعده داده ‏بود تا حکومت قانون را بازگرداند، سخت گیری های اجتماعی را کمتر کند و پس از دو دهه انزوا روابط بهتری با ‏دنیای غرب داشته باشد.‏
اقدامات خاتمی و اصلاح طلبان در جهت تغییر و بهبود اوضاع ،از سوی محافظه کاران تخریب ساختار اسلامی ‏تلقی و جلوی آن گرفته می شد . با مقاومت آن ها، طرفداران خاتمی به ویژه زنان و جوانان دلسرد شدند و همین ‏موجب شد در دو انتخابات بعدی حضور کم رنگ تری داشته باشند. حاصل این که نتایج انتخابات 2004 مجلس ‏و 2005 ریاست جمهوری را به نفع محافظه کاران رقم زده شد.‏
روزنامه تندروی کیهان خاتمی را از مبتلا شدن به سرنوشت بی نظیر بوتو نخست وزیر سابق پاکستان بر حذر ‏داشت. بوتو اواخر سال 2007 در پاکستان ترور شد. کیهان اصلاح طلبان را متهم می کند برای تغییر رژیم در ‏ایران می کوشند.‏
یک شبکه تلویزیون کابل در بریتانیا، در گزارشی از تهران در ماه گذشته فعالیت اصلاح طلبان را محدود خواند ‏و گفت "در نظر تندرو ها، اصلاح طلبان در بهترین حالت عناصر فریب خورده و در بدترین حالت جاسوس ‏بریتانیا، آمریکا و اسراییل هستند".‏
‏ این گزارش می افزاید "زمانی که اصلاح طلبان در ایران قدرت را در دست داشتند توجه چندانی به اقتصاد ‏،شبکه ها و سازمان های مورد اعتماد محافظه کاران مانند مسجدها و نیروهای بسیجی نشان ندادند".‏
این گزارش همچنین حاکیست "در حال حاضر اصلاح طلبان یکپارچه نیستند و فقط بر شخص خاتمی اتفاق نظر ‏دارند. در عین حال برخی از کارشناسان احتمال می دهند تندروها اجازه ندهند پیروزی دیگری برای اصلاح ‏طلبان رقم بخورد".‏
به گفته ایرج جمشیدی سپاهیان و و بسیجیان درحال حاضر حمایت خود را از احمدی نژاد اعلام کرده اند. اما "با ‏آنکه نظامیان قدرتمند هستند، اما همه قدرت نیستند. اگر خاتمی بین 30 تا 40 میلیون رای بدست آورد، دیگر از ‏نظامیان کاری ساخته نیست و باید از مواضع خود عقب نشینی کنند."‏
این روزنامه نگار همچنین به افزایش قیمت ها، بیکاری و تورم طی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد اشاره ‏کرد و افزود "همه اینها در شرایطی اتفاق افتاده که درآمد نفت دولت احمدی نژاد بیش از هر زمان دیگری در ‏تاریخ ایران بوده است و این کار را برای او سخت می کند".‏
عیسی سحرخیز بر این باور است "اگر در انتخابات شرکت نکنیم اوضاع سیاسی، اقتصادی و حتی ورزشی بدتر ‏خواهد شد؛ پس بهتر است یک ساعتی وقت بگذاریم و از خانه هایمان بیرون بیاییم و به خاتمی رای دهیم".‏
منبع : کریسچن ساینس مانیتور، 26 فوریه‏

فوريت رسيدگي به پرونده هسته اي ايران -تحليل لوموند از واكنش غرب به گزارش اخير اژانس

فوريت رسيدگي به پرونده هسته اي ايران
تحليل لوموند از واكنش غرب به گزارش اخير اژانس ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
در حالي كه دولت اوباما هنوز سياست آمريكا در ‏رابطه با ايران را نهائي نكرده است، چنين به نظر ‏مي رسد كه روزنه ها براي يافتن راه حلّي كه به ‏آشفتگي موجود در پرونده هسته اي ايران خاتمه ‏دهد، به نحو اجتناب ناپذيري بسته تر شده اند.‏
‏ ايران اكنون با در اختيار داشتن مقادير لازم اورانيوم ‏غني شده ضعيف پا به مرحله اي گذاشته است كه ‏معناي آن بسيار روشن است. بنا به آخرين گزارش ‏آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در 19 فوريه ‏انتشار يافت اين مقدار اورانيوم به ايران اجازه مي ‏دهد، در صورتي كه بخواهد، مواد شكاف پذير مورد ‏نياز در ساخت سلاح اتمي را توليد كند.‏
بر اساس تحليل سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا در ‏دسامبر 2007 ايران" احتمالاً در فاصله 2010 تا ‏‏2015 قادر به توليد اورانيوم غني شده قوي [ مواد ‏شكاف پذير] براي توليد سلاح( اتمي) خواهد بود". ‏گزارش اخير سازمان انرژي اتمي نشاندهنده ‏كوتاهتر شدن زمان پيش بيني شده از جانب ‏سازمان هاي اطلاعاتي آمريكاست. ‏
گري سامور، كارشناس آمريكائي كه امروز مأمور ‏رسيدگي به مسائل مربوط به تكثير سلاح هاي ‏هسته اي در كاخ سفيد است در سپتامبر 2008 در ‏گفت و گو با لوموند اظهار داشت كه از جنبه نظري ‏دانشمندان ايراني با در اختيار داشتن 1000 كيلو ‏گرم اورانيوم غني شده ضعيف ممكن است بتوانند ‏در عرض شش ماه مواد شكاف پذير توليد كنند. و ‏حالا به اين مرحله رسيده ايم زيرا به گزارش ‏سازمان انرژي اتمي مقدار اورانيوم غني شده ‏ضعيفي كه ايران اكنون در اختيار دارد 1010 كيلو ‏گرم است. ‏
سوزان رايس، سفير جديد آمريكا در شوراي امنيت ‏سازمان ملل در واكنش به گزارش آژانس اظهار ‏داشت كه" ما و متحدان مان بايد فوراً و بدون ‏معطلي به كار بر روي مسئله" هسته اي ايران ‏بپردازيم. همزمان با تعيين دنيس راس فرستاده ‏سابق آمريكا به خاورميانه در مقام مشاور" منطقه ‏خليج" هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا، ‏هم اكنون تلاش هاي ديپلماتيك در سطوح مختلف ‏جريان دارد. از يك طرف ارسال پيام هاي مبني بر ‏آمادگي آمريكا براي مذاكره مستقيم با تهران، ‏هرچند هنوز كسي نمي داند اين مذاكرات به چه ‏شكل آغاز خواهد شد ــ دنيس راس سابقاً تمايل ‏خود را براي مذاكره از مجاري سري اعلام كرده بود. ‏از جانب ديگر فشار اروپا به سركردگي انگليس و ‏فرانسه و آلمان براي تصويب تحريم هاي تازه. غربي ‏ها تحريم ها را مؤثر مي دانند بخصوص حالا كه ‏قيمت مواد سوختي، منبع اصلي در آمد ارزي ايران، ‏سقوط كرده است. و بالاخره تلاش دولت آمريكا در ‏زمينه حساس يافتن عرصه اي براي توافق با روسيه ‏و چين به منظور قرار دادن جمهوري اسلامي در ‏تنگناي بيشتر. پس از ديدار اخير هيلاري كلينتون از ‏چين احتمال مي رود كه اين مسئله در دستور كار ‏وي ضمن ديدار با همتاي روس خود، سرگئي ‏لاوروف، در ژنو قرار گيرد زيرا احتمال روي كارآمدن ‏گروه "بازها" در اسرائيل بر نگراني ها نسبت به ‏طرح مجدد گزينه نظامي دامن زده است.‏
طرف هاي اروپائي، به خصوص مقامات فرانسوي ‏مايلند كه ايالات متحده تا وقتي كه انتخابات رياست ‏جمهوري ماه ژوئن در ايران برگزار نشده، پيشنهاد ‏جامعي به ايران ارائه ندهد زيرا به اعتقاد آنان در ‏دوران انتخابات توقف ساز و كار قدرت در تهران ‏امكان هر گونه امتياز دهي از سوي ايران را منتفي ‏مي سازد. از طرف ديگر كشورهاي غربي با دقت ‏تمام منتظرند ببينند "رهبر عالي" ايران، علي خامنه ‏اي در اين انتخابات تا چه حد به محمد خاتمي ‏اصلاح طلب ميدان خواهد داد. ‏
علاوه بر همه اين ها پاريس مصراً بر تعليق برنامه ‏غني سازي اورانيوم از سوي ايران، پيش از آغاز ‏مذاكرات پاي مي فشارد و معتقد است كه نبايد به ‏تهران اجازه داد كه ضمن وقت كشي برنامه خود را ‏براي دستيابي به قدرت هسته اي نظامي پيش ‏ببرد. لازم به تذكر است كه باراك اوباما در اظهارات ‏اخيرش از خواست كشورهاي غربي مبني بر تعليق ‏غني سازي اورانيوم، مندرج در قطعنامه هاي ‏شوراي امنيّت سازمان ملل، به طور واضح حرفي به ‏ميان نياورده است. ‏
گري سامور، مشاور آقاي اوباما نسبت به ارزيابي ‏روس ها از مسئله قريب الوقوع بودن خطر ايران ‏اتمي، ابراز ترديد كرده است. به نظر مسكو تهران ‏قصد عبور به مرحله ساخت سلاح اتمي را ندارد و ‏فقط مي خواهد به آستانه قابليت هاي فني برسد. ‏روس ها پرونده اتمي ايران را از زاويه برقراري توازن ‏قدرت با واشينگتن و ايجاد يك منطقه نفوذ در اروپا ‏نگاه مي كنند. ‏
به گفته آقاي سامور ايران با در اختيار داشتن هزار ‏كيلوگرم اورانيوم غني شده ضعيف، ممكن است ‏پيش از اقدام سريع به توليد مواد شكاف پذير، در ‏صدد افزودن بر تعداد سانتريفوژ هاي خود بر آيد. ‏تهران روز چهارشنبه 25 فوريه تعداد سانتريفوژ هاي ‏فعال خود را 6000 اعلام كرد و اضافه كرد كه در نظر ‏دارد" از حالا تا پنج سال ديگر" تعداد آن ها را به ‏‏50هزار برساند. در صورت تحقق اين امر زمان لازم ‏براي گذر به توليد مواد شكاف پذير به ميزان زيادي ‏كاهش خواهد يافت(و به چند هفته يا حتي چند روز ‏خواهد رسيد). اين كاهش زماني قابليت واكنش ‏نشان دادن غرب را، در صورت بروز بحران، محدود ‏خواهد كرد. ‏
محمد البرادعي مدير آژانس بين المللي انرژي ‏اتمي ضمن عبور از پاريس در ماه اخير در تفسيري ‏اظهار داشت كه منظور ايران دستيابي به اجزاء ‏سلاح هسته اي است( كه به اعتقاد وي" نوعي ‏بيمه عمر براي نظام ايران به شمار مي رود") امّا ‏هيچكس نمي داند كه آيا ايران روزي تصميم به ‏سرهم كردن اين اجزاء خواهد گرفت يا نه. اين ‏همان شكافي است كه ديپلماسي مي خواهد هر ‏جور شده از آن رد شود. ‏
منبع: لوموند 26 فوريه‏

هر اظهار نظری خطرناک است -از خبرنگاران ورزشی بازداشتی خبری نیست‏

هر اظهار نظری خطرناک است
از خبرنگاران ورزشی بازداشتی خبری نیست‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
فریدون شیبانی‏‏ ‏fereydoun.sheybani@gmail.com
با گذشت نزدیک به دو هفته از بازداشت چهار روزنامه نگار ورزشی و انتقال آنان به زندان اوین هنوز خبری از ‏وضعیت آنان انتشار نیافته است. در این شرایط اکنون در جامعه ورزشی ایران این شایعه هر روز دامنه گسترده تری ‏می گیرد که دستگیری این ورزشی نویسان به دستور امیررضا واعظی آشتیانی، از بلند پایگان دولت محمود احمدی ‏نژاد، رییس فدراسیون دوچرخه سواری و مدیر عامل باشگاه استقلال و همچنین ساکت، مدیر عامل باشگاه سپاهان ‏صورت گرفته است. ساکت چندی پیش به عنوان مدیر نمونه در جمهوری اسلامی انتخاب شد.‏
در گزارشی نه چندان روشن، علت دستگیری این خبرنگاران شرکت در نقل و انتقال بازیکنان و کسب در آمد سرشار از ‏طریق زد و بندهای غیرقانونی در فوتبال اعلام شد. تلاش برای روشن شدن جزییات این مساله هم به طور عجیبی با بن ‏بست رو به رو شده است؛ ضمن اینکه هیچ یک از خبرگزاریها و رسانه های داخلی نیز در قبال این رویداد سکوت کرده ‏اند. حتی انجمن ورزشی نویسان ایران از کمترین دخالتی در این مورد خودداری کرده و یکی از مسوولانش در این ‏مورد گفته است که خبرنگاران دستگیرشده سزاوار این« واکنش دولتی» بوده اند و به دلیل ارتباط آن با وزارت ‏اطلاعات حاضر به هیچ صحبتی نیست. یکی از فوتبال نویسان خوشنام ایران هم اعلام کرد که هر اظهار نظری در این ‏مورد خطرناک است.‏
ادعای واعظی آشتیانی در کیهان ورزشی ‏در همین حال کیهان ورزشی در صفحه چهارم روزنامه دیروز از زبان امیررضا واعظی آشتیانی اعلام کرد:" در ‏مطبوعات ورزشی ما خط قرمزی وجود ندارد و همین باعث بروز چنین مسائلی می شود. بازداشت‌های اخير به باشگاه ‏استقلال هیچ ارتباطی ندارد."‏
در این مصاحبه آشتیانی همچنین ادعا کرده است:" تا جایی كه اطلاع دارم اين بحث (مورد اتهام خبرنگاران) موضوع ‏جديدی نبوده و از‎ ‎گذشته جزء برنامه‌هاي متوليان امر بوده است. البته شايد دور جديد آن با شكايت‌های‎ ‎باشگاه استقلال از ‏سه روزنامه‌ ورزشی همزمان شده است... افراد بازداشت شده‎ ‎گزينه‌های مشخصی بودند و به هيچ عنوان مديران ‏مسوول‎ ‎اين روزنامه‌ها نبودند." ‏آشتیانی در حالی این بحث را مطرح کرده که ناصر احمدپور، یکی از دستگیرشدگان، سردبیر روزنامه نود و سردبیر ‏پیشین خبرورزشی بوده است.‏
در ایران دستگیری فردی و گروهی خبرنگاران سیاسی پیشینه ای طولانی دارد، اما این نخستین باری است که ‏خبرنگاران ورزشی ناگهان بازداشت می شوند و توسط ماموران وزارت اطلاعات به زندان اوین انتقال می یابند. آنچه ‏این دستگیریها را نگران کننده نشان می دهد، از یک سو بی اطلاعی از موقعیت و وضعیت آنان است و از سوی دیگر ‏ممنوعیت آشکار در مورد بحث در مورد آنان. در گرماگرم این خبر،دیروز در قزوین و هنگام مسابقه استقلال تهران و ‏پیکان این شهر، گزارشگران و دوربین بدستهای صدا و سیما و خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی توسط تماشاگران به ‏شدت مصدوم شدند.‏

روزنامه نگاري وابسته به دولت می شود

روزنامه نگاري وابسته به دولت می شود
براساس آئین نامه تازه وزارت ارشاد ‏ - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
نادر ايراني ‏
انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران با انتشار گزارشی، پيش نويس آيين نامه حرفه اي ‏روزنامه نگاري راكه براي تصويب به هيات دولت رفته است،ناقض هويت كار روزنامه ‏نگاري درايران خواند. براساس اين گزارش "تمامي اختيارات انتخاب هيات صدور كارت ‏هويت خبرنگاري به وزارت ارشاد واگذار شده است، به اين معنا كه 9 عضو این هیات توسط ‏معاون امور مطبوعاتي و اطلاع رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انتخاب ‏خواهندشد.ضمن آنکه ریاست این هیات نیز با معاون وزارت ارشاد است.‏
بر اساس فصل پنجم این آیین نامه تعیین شرايط و مقررات تعليق و ابطال كارت هويت ‏حرفه‌اي روزنامه‌‌نگاري تماما به عهده این كميسيون خواهد بود. معاون مطبوعاتي وزارت ‏فرهنگ ارشاد اسلامي درهمین ارتباط اعلام كرد که تا پايان اسفند قرار است آيين‌نامه كار ‏حرفه‌اي روزنامه نگاري به تصويب هيات وزيران برسد و از سوي دولت براي اجرا به ‏نهادهاي ذيربط ـ وزارت ارشاد ـ ابلاغ شود.‏
اين آيين نامه چنانكه در متن آن آمده است، دو سال قبل توسط گروهي از روزنامه نگاران و ‏اساتيد دانشگاه تدوين شد و پیشنهاد دهنده اصلی آن دكتر كاظم معتمد نژاد بود. این آیین نامه بعد ‏از تدوين اوليه در آذر ماه 1385 در هزار نسخه چاپ و در اختيار اهالي مطبوعات و ‏كارشناسان قرار گرفت و انتقاداتی در پی داشت؛ از جمله انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران ‏انتقادات خود بر این آیین نامه را کتبی کرد، امااینک با انتشار نسخه دوم روشن شده كه توجهي ‏به اين انتقادات نشده و متن اوليه با كمترين تغييرات به هيات دولت داده شده است .‏
‏ در سايت انجمن صنفی مطبوعات در این موردمی خوانیم: جدا از تناقضات آشكاري كه برخي ‏از فصول اين متن با قانون كار و حتي قوانين موجود دارد مهمترين و شگفت انگيزترين بخش ‏آن،‌ فصل پنجم اين آيين نامه است كه تمامي اختيارات انتخاب هيات صدور كارت هويت ‏خبرنگاري را به وزارت ارشاد واگذار كرده است، به اين معنا كه از ميان 9 عضوي كه به ‏رياست معاون امور مطبوعاتي و اطلاع رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تشكيل ‏مي‌شوند،‌هر 9 عضو را اين مقام انتخاب مي‌كند.از اين 9 عضو دو نفر به نمايندگي از وزارت ‏ارشاد(مدير كل مطبوعات و خبرگزاري‌هاي داخلي،‌و مدير كل دفتر مطالعات و رسانه‌ها)، دو ‏نفر از مديران مسئول نشريات و خبرگزاري‌هاي بخش غير دولتي، دو نفر ازتشكل‌هاي صنفي ‏حرفه روزنامه نگاري، دو نفر از استادان دانشگاه‌ها در ‌رشته روزنامه نگاري كه همه اين ها ‏را معاون وزير انتخاب مي‌كند. نهاد هاي صنفي و دانشگاه ها حتي اجازه ندارند نمايندگان خود ‏را خود انتخاب و به هيات معرفي كنند.‏
سايت انجمن صنفي درادامه تاكيد مي كند كه «اين پيش نويس آنگونه كه در متن آمده به هيات ‏دولت ارائه شده است و اينكه هيات دولت چه تغييراتي در آن ايجاد كرده» هنوز اطلاعي از آن ‏ندارد. بنا براين قضاوت‌هاي سايت و اهالي مطبوعات با توجه به همين متن است. ‏
كامبيز نوروزي: مداخله در امور روزنامه نگارانكامبيز نوروزي در باره آيين نامه حرفه اي روزنامه نگاري به سايت جمهوريت گفته است : ‏آنچه خواهم گفت مبتني بر متني است که در سال 85 توسط دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها ‏منتشر شد و به «آيين نامه کار حرفه يي روزنامه نگاري» شهرت يافت. ‏
وي درادامه به چهار محور ازاشكالات وارد بر آيين نامه مذكور اشاره كردوگفت : اولين نکته ‏مورد تاکيد بنده اين است که يک سند صنفي بايد با مشارکت فعال همان صنف تهيه شود. در ‏غير اين صورت، نوعي مداخله در اموري است که از اساس به خود صنف مربوط مي شود.‏
‏ وي درادامه افزوده: در مقدمه جزوه کوچکي که تحت عنوان «آيين نامه کار حرفه يي» منتشر ‏شده، آمده است که سند با شرکت و حضور آقايان دکتر معتمدنژاد، قاضي زاده، فرقاني، ‏محسنيان راد، عباس سليمي نمين، منصور سعدي، محمود عبدالحسيني، مهدي فضايلي، پرويز ‏اسماعيلي، يونس شکرخواه و رضا مقدسي تهيه و تدوين شده است. البته آقاي شکرخواه بعداً ‏در يک گفت وگوي خصوصي به بنده گفت در اين جلسات حضور نداشته است. ‏
وي درادامه با اشاره به نام كساني كه درمقدمه جزوه آمده است گفت : با اين حال از بين کساني ‏که نام شان آمد، اکثريت بزرگ تر اصولاً روزنامه نگار نيستند. اين ايراد مهمي است که ‏احتمال مطابقت محتواي اين متن را با نيازهاي واقعي صنف روزنامه نگار کاهش مي دهد. ‏همچنان که از شواهد و قرائن پيش نويس سند پيدا است، احکام و مقررات مندرج در اين جزوه ‏نه تنها مطابقتي با نيازهاي واقعي جامعه روزنامه نگاري ندارد، بلکه در اکثر موارد نافي ‏حداقل هاي حقوق روزنامه نگاران ايراني است. ‏
نوروزي ايراد دوم به متن پيش نويس را ورود آن به حوزه قانونگذاري ذكر كرده وگفته است ‏‏:در اين متن پاره يي مقررات طرح شده است که از حدود اختيارات قوه مجريه فراتر بوده و ‏در قلمرو قانونگذاري وارد شده است. از جمله اين موارد مي توان به مقررات مربوط به فصل ‏سوم پيش نويس که تحت عنوان حقوق و مسووليت هاي روزنامه نگاران تدوين شده، اشاره ‏کرد که بيشتر جنبه ورود به حوزه قانونگذاري دارد و از نظر حقوقي مي تواند فاقد اعتبار ‏تلقي شود. ‏
نوروزي دايره مداخله دولت در امور حرفه روزنامه نگاري راكه «در اين پيش نويس به اعلا ‏درجه خود رسيده است» اشكال سوم اين آيين نامه ذكر كرده وگفته است : اين پيش نويس با ‏ادعاي کمک به استقلال حرفه يي، تامين شغلي و تقويت جايگاه حرفه يي روزنامه نگاران تهيه ‏شده، اما به سهولت تمام، مقدمات تبديل کامل روزنامه نگاري به يک شغل کاملاً وابسته به ‏دولت را فراهم مي کند. به موجب مقررات فصل پنجم اين پيش نويس روزنامه نگاري از سوي ‏دولت به رسميت شناخته مي شود که کارتي به نام کارت هويت روزنامه نگاري داشته باشد. ‏اين کارت توسط کميسيوني به رياست معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد صادر مي شود. ‏اعضاي اين کميسيون را هم خود معاون مطبوعاتي منصوب مي کند. در واقع اين متن، اگرچه ‏مدعي استقلال حرفه يي روزنامه نگاران است، اما قوياً استقلال روزنامه نگاران را از ميان ‏مي برد. ‏
اين حقوقدان با تاكيد براينكه «متن آيين نامه حرفه روزنامه نگاري هيچ گونه شناختي از ‏روزنامه نگاري در ايران ندارد و اصولاً فاقد ارزيابي حرفه يي از شغل روزنامه نگاري ‏است» این مسئله را به عنوان ايراد چهارم آيين نامه ذكر كرده ودر ادامه افزوده است : به ‏موجب آنچه در اين پيش نويس پيش بيني شده روزنامه نگاراني که تمايل به دريافت کارت ‏هويت حرفه يي دارند، توسط کميسيون صدور کارت ارزشيابي مي شوند. طبق جدول پيوست ‏اين متن، معيارهاي ارزشيابي بسيار غيرحرفه يي است. به عنوان مثال مدرک تحصيلي در ‏ارزشيابي روزنامه نگاران بيشترين سهم را دارد. تا آنجا که مدرک دکترا به تنهايي 45 تا 55 ‏امتياز دارد اما سابقه کار حداکثر 50 امتياز خواهد داشت. يعني روزنامه نگاري که 30سال ‏سابقه کار دارد ارزش و امتيازش برابر يا حتي کمتر از مدرک دکتراي جواني است که به ‏تازگي از دانشگاه فارغ التحصيل شده است. هر کس که کمترين تجربه يي در حرفه روزنامه ‏نگاري داشته باشد خطاي عظيم اين طرز تلقي را به سهولت درک مي کند. ‏
پيش‌نويس نسخه دوم ‏
متن پيش نويس آيين نامه كار حرفه اي روزنامه نگاري در پايگاه اطلاع رساني انجمن صنفي ‏روزنامه نگاران منتشر شده است. اين آيين نامه درهفت فصل شامل تعريف روزنامه‌نگار، ‏قرارداد كار حرفه اي روزنامه نگاري، حقوق و مسئوليت ها ، حمايت از روزنامه نگار، ‏صدور كارت هويت حرفه‌اي روزنامه‌نگاري ، شرايط صدور كارت هويت حرفه‌اي ‏روزنامه‌نگاري، و شرايط و مقررات تعليق و ابطال تدوين شده است.‏

پروژه تکفير شکست خورد‏

پروژه تکفير شکست خورد‏
شبستري تکذيب کرد،متحدان سابق احمدي نژاد سرزنش - یکشنبه 11 اسفند 1387 [2009.03.01]
شهرام رفيع زاده
رسانه هاي حامي دولت از 5 اسفند ماه در تهاجمي هماهنگ به بهانه سخنراني محمد ‏مجتهد شبستري در دانشگاه اصفهان،وي را به توهين به پيامبر اسلام متهم و ادعا ‏کردند که سکوت اصلاح طلبان به معناي "همراهي با کفريات" است؛ پروژه ای که با ‏تکذیب مجتهد شبستری با شکست رو به رو شد.‏
خبرگزاري دولتي ايرنا، فارس و سايت هاي رجا نيوز،رسا نيوز، و روزنامه ايران ‏ارگان رسمي دولت،روزنامه کيهان و برخي ديگر از رسانه های حامی دولت که هفته ‏گذشته اتهامات مشابهي را به هاشم آقاجري استاد دانشگاه و از اصلاح طلبان شناخته ‏شده وارد کرده بودند اين بار نيز وظیفه"تکفير" محمد مجتهد شبستري را بر عهده ‏گرفتند.‏
خبرگزاري فارس در روزهای نخست حمله به مجتهد شبستری با خودداري از عدم ‏انتشار متن کامل سخنراني وي در دانشگاه صنعتي اصفهان،از سخنراني وی با عنوان ‏‏"انتظار ما از پيامبران"،به عنوان"هتاکي بي شرمانه سخنراني سخنران جلسات ‏اصلاح طلبان به ساحت پيامبر" نام برد و مدعي شد که او"در سخناني در دانشگاه ‏صنعتي اصفهان در تناقضي آشكار با آيات صريح قرآن درتشكيك عصمت رسول ‏خدا،مدعي راه يافتن اوهام و ترديد وحتي ارتكاب گناه و عصيان از سوي ايشان شد و ‏گفته پيامبر وظيفه شان فقط دعوت مردم به سمت خدا بوده و در همين وظيفه خود ‏عصمت داشته‌اند و هيچگاه از اين وظيفه غافل نشده‌اند،اما از نظر انجام گناهان نمي ‏توان عصمت برايشان در نظر گرفت."‏اين خبرگزاري همچنين ار اعتراض اعضاي بسيج دانشجويي به سخنان مجتهد ‏شبستري خبر دادو مدعي شد که شبستري در واکنش به اعتراض دانشجويان بسيجي ‏به آنها گفته است«دست از تقليد كوركورانه از صحبت ها و اعتقادات ديگران ‏بردارند.»‏خبرگزاري دولت ايرنا،و روزنامه های ايران و کيهان نيز به نقل از احمد خاتمي، ‏روحاني تندرو و از امامان موقت جمعه تهران که از طرفداران دولت نهم ‏است،خواستار همراهي اصلاح طلبان در تکفير مجتهد شبستری شدند.‏احمد خاتمي در حسينیه ثارالله کرمان و مصلای اين شهر، در حالی که هنوز متن ‏سخنرانی مجتهد شبستری منتشر نشده بود، عليه مجتهد شبستری و اصلاح طلبان ‏شخنرانی کرد و گفت:"سکوت اصلاح طلبان در قبال سخنان مجتهد شبستری به معنای ‏همراهی آن ها در کفر گويي است."‏وي از مقالات،مصاحبه ها و کتاب هاي منتشر شده قبلی مجتهد شبستري به عنوان" ‏سوابق کفرگويي" نام برد و خطاب به اصلاح طلبان گفت:"اگ‍ر ‌اي‍ن‌ ح‍رف‍‍ه‍‍ا ر‌ا ق‍ب‍ول‌ ‏ن‍د‌اري‍د ب‍ه‌ ص‍ر‌اح‍ت‌ ب‍ي‍‍ان‍ي‍ه‌ ب‍د‌ه‍ي‍د و م‍ح‍ک‍وم‌ ک‍ن‍ي‍د ‌اي‍ن‌ ک‍ف‍ري‍‍ات‌ و ‌اي‍ن‌ ح‍رف‌ ‌ه‍‍ا‌ي‌ ن‍‍ادرس‍ت‌ و ‏دي‍ن‌ س‍ت‍ي‍ز‌ان‍ه را.اگ‍ر در ‌اي‍ن‌ ب‍‍اره‌ س‍ک‍وت‌ ‌اخ‍ت‍ي‍‍ار ک‍ن‍ي‍د، م‍‍ع‍ن‍‍ا‌ي‌ س‍ک‍وت‌ ش‍م‍‍ا ‌ه‍م‍ر‌ا‌ه‍‍ي‌ ب‍‍ا ‌اي‍ن‌ ‏‏‌اظ‍ه‍‍ار‌ات‌ دي‍ن‌ س‍ت‍ي‍ز‌ان‍ه‌ ‌اس‍ت.‌اگ‍ر ق‍ر‌ار ‌اس‍ت‌ ‌اي‍ن‌ ک‍س‍‍ان‍‍ي‌ ک‍ه‌ م‍ن‍ت‍س‍ب‌ ب‍ه‌ ‌اص‍لاح‌ طل‍ب‍‍ان‍ن‍د ‌اي‍ن‌ ‏ح‍رف‌ ‌ه‍‍ا ر‌ا ب‍زن‍ن‍د و س‍ر‌ان‌ ‌اص‍لاح‌ طل‍ب‌ س‍ک‍وت‌ ک‍ن‍ن‍د! در و‌اق‍‍ع‌ س‍ک‍وت‌ ي‍‍ع‍ن‍‍ي‌ ت‍‍اي‍ي‍د."‏اين عضو مجلس خبرگان همچنين ادعا کرد:"‌اي‍ن‌ ‌اظ‍ه‍‍ار‌ات ه‍م‍س‍و ب‍‍ا ب‍ي‍گ‍‍ان‍گ‍‍ان‍‍ي‌ ‌اس‍ت‌ ‏ک‍ه‌ در پ‍‍ي‌ ب‍ر‌ان‍د‌از‌ي‌ ن‍رم‌ ن‍ظ‍ام‌ ج‍م‍‍ه‍ور‌ي‌ ‌اس‍لام‍‍ي‌ ‌ه‍س‍ت‍ن‍د‎.‎‏‌ه‍ش‍ت‌ س‍‍ال‌ ب‍‍ع‍ض‍‍ي‌ ‌ه‍‍ا در پ‍‍ي‌ ‏ب‍ر‌ان‍د‌از‌ي‌ ن‍رم‌ ن‍ظ‍ام‌ ب‍ودن‍د ک‍ه‌ ن‍ت‍و‌ان‍س‍ت‍ن‍د و ب‍ه‌ ف‍ض‍ل‌ خ‍د‌ا ‌الان‌ ‌ه‍م‌ ن‍خ‍و‌ا‌ه‍ن‍د ت‍و‌ان‍س‍ت‌."‏محمد ناصر سقاي بي ريا، مشاور امور روحانيت دولت، ديگر همفکر احمدي نژاد ‏بود که به بهانه سخنرانی مجتهد شبستری وی و اصلاح طلبان را مورد حمله قرار ‏داد،و با اشاره به آنچه"توهين‌هاي اخير چهره هاي اصلاح‌طلب به مقدسات ديني و ‏اعتقادي"نامید،ادعا کرد که:"آنها مي‌خواهند جو را متشنج كرده و دولت را درگير ‏مسائل حاشيه‌اي كنند تا از اين موقعيت استفاده كنند؛ اما دولت وارد جناح بندي‌ها نشده ‏و سكوت كرده است."‏نکته جالب توجه در اظهارات مشاور امور روحانيت احمدي نژاد که خبرگزاري رسا ‏آن را منتشر کرد،اين بود که وي اهداف انتخاباتي خود و حاميان دولت نهم از حمله به ‏مجتهد شبستری را هم به وضوح بيان کرد و گفت:" شوراي نگهبان بايد اين موارد را ‏بررسي كرده؛ زيرا اين اشخاص صلاحيت ندارند و حتي اعتقاد اصولي به قانون ‏اساسي نداشته و حتي اعتقاد عملي به ولايت فقيه هم ندارند."‏سقای بي ريا درحالي که به بهانه محکوم کردن سخنرانی محمد مجتهد شبستری سخن ‏مي گفت،حتي پا را فراتر گذاشت و در توهيني آشکار به روحانيان، کمک های مالی ‏گسترده دولت نهم به روحانيان و مراکز مذهبي حامي دولت را يادآوري کرد و به ‏طور رسمي به آنها وعده بيشتر شدن کمک هاي مالي در صورت تداوم دولت احمدي ‏نژاد را داد و گفت:"شخص رييس جمهور معتقد است كه اين بودجه‌ها بايد سالانه ‏افزايش پيدا كند."‏سايت رجا نيوز ارگان غير رسمي دولت احمدي نژاد نيز ضمن حمله به محمد مجتهد ‏شبستری در پاي همان مطلب، ضمن توهين به مجتهد شبستری خواستار اعدام او و ‏هاشم آقاجری شد و نوشت:"اگر حکم آقاجری اجرا می شد دیگر هر مغز خر خورده ‏ای به خود اجازه نمی داد با دین وعقاید این مردم اینگونه بازی کند."‏مجتهد شبستري تکذيب کرد‏اما محمد مجتهد شبستری در واکنش به اخبار و به ويژه اظهارات احمد خاتمي امام ‏جمعه موقت تهران،روز 7 اسفند با انتشار تکذيبيه اي اعلام کرد: «دو خبرگزاري ‏فارس و ايرنا در روز سه شنبه 6 اسفند 87 و روزنامة دولتي ايران در روز ‏چهارشنبه 7 اسفند 87 ادعا كرده است كه سخنراني اينجانب در دانشگاه صنعتي ‏اصفهان شامل موارد و مطالب زير است‎:‎نفي عصمت پيامبر و اهل بيت،‎ ‎راه يافتن ‏اوهام در قرآن و پيامبر،نفي علم پيامبر و امامان،نسبت دروغ‌پردازي به ايشان،وجود ‏نقص در قرآن و اسلام‎ ‎،ارتكاب گناهان به وسيله ائمه، و ‏‎ ‎امام جمعه موقت تهران هم ‏به استناد همين دروغ‌پردازي‌ها در سخنراني‌ روز سه شنبه خود در شهر كرمان همان ‏افتراها را درباره اينجانب تكرار كرده است.من از ايشان كه با دعوي عادل بودن به ‏امامت جمعه مي‌ايستند مي‌پرسم چگونه به استناد دروغ‌پردازي يك رسانه،يك مومن را ‏آنچنان بي‌پروا هتك مي‌كند. مرحبا به اين عدالت و اين امامت."‏مجتهد شبستری در بخش ديگري از اين اطلاعيه نوشت:" اينجانب اعلام مي‌كنم كه ‏اتهامات فوق صد در صد خلاف واقع و دروغ است و متن سخنان ضبط شده من شاهد ‏زنده اين دروغ‌پردازي‌هاست.در سخنراني اينجانب كه با عنوان «انتظار ما از ‏پيامبران» ايراد شد و پاسخ‌هايي كه به پرسش‌ها داده شد درباره معناي دين و دينداري ‏و تحولات آن و معناي نبوت و معناي علم و عصمت انبياء و پيشوايان دين و حدود ‏آن‌ها و نظرات مختلف در اين باره بود."‏مجتهد شبستری هدف خبرگزاری های دولتی و رسانه های حامسی احمدي نژاد را ‏اهداف انتخاباتی" جناح حاکم بر شمرد و افزود:"انعكاس تحريف شده اين سخنراني از ‏سوي دو خبرگزاري خاص به خوبي نشان مي‌دهد كه جريان حاكم براي تأمين اهداف ‏انتخاباتي آينده‌اش از هيچ گونه دروغ‌پردازي و ترور معنوي افراد امتناع ندارد و با ‏اتهامات كذب مي‌خواهد رقباي خود را در نظر مردم ايران بي‌پروا نسبت به دين و ‏مقدسات ديني نشان دهد تا از اين راه به اهداف خود نائل شود."‏او روز شنبه نيز در مصاحبه با روزنامه اعتماد ملي، شرح ماجرای سخنرانی اش در ‏دانشگاه صنعتی اصفهان را باز گفت و اظهار داشت:"حدود سه هفته قبل بود كه ‏اعضاي انجمن اسلا‌مي دانشگاه صنعتي اصفهان از من دعوت كردند به مناسبت 28 ‏صفر، سالگرد رحلت پيامبراكرم حضرت محمد (ص)، سخنراني كنم. برنامه از ‏طرف مقامات دانشگاه مجوز داشت و در تاريخ موعود، يعني يكشنبه 4 اسفند ماه ‏برگزار شد. پس از سخنراني هم برنامه پرسش و پاسخ بود كه آن هم 30 تا 40 دقيقه ‏طول كشيد. فردا صبح باخبر شدم كه عده‌اي در اعتراض به اين جلسه بيانيه‌اي تهيه ‏كرده‌اند و در حال امضا جمع كردن هستند. حتما شنيده‌ايد كه آنها مقابل دفتر انجمن ‏اسلا‌مي جمع شدند و به من و اعضاي انجمن اسلا‌مي هتاكي كردند! اواخر شب، به ‏دستور مقامات دانشگاه، دفتر انجمن اسلا‌مي پلمب شد و دانشجوياني را هم كه در آن ‏مستقر بودند بيرون كردند. روز سه‌شنبه، مطلع شدم كه خبرگزاري فارس نسبت‌هايي ‏به من داده و خبرگزاري ايرنا هم آن ادعاها را تكرار كرده‌ است."‏مجتهد شبستری سپس مي گويد:"وقتي ديدم يك مشت سخنان صددرصد دروغ به من ‏بسته‌اند، وظيفه خود دانستم اعلا‌م كنم كه اينها همه كذب محض است."‏او که فهرستي از اين تهمت‌ها را هم فراهم آورده بود، افزود: "با صراحت اعلا‌م ‏مي‌كنم كه اين نسبت‌ها كذب محض است و نوار ضبط شده سخنان من گواهي بر همه ‏دروغ‌هايي‌ است كه به وسيله اين رسانه‌ها و عوامل‌شان در دانشگاه صنعتي اصفهان ‏ساخته و پرداخته شده ‌است."‏محمدمجتهدشبستري در عين حال اظهار داشت:"ایراد من به آن مقامات بالا‌تر است كه ‏بدون دقت در نقل‌هاي آنها و بدون اينكه تحقيق كنند اظهارات آنها تا چه اندازه درست ‏است، چنين موضعگيري مي‌كنند."‏او با اشاره به اتهامات وارده از سوي رسانه هاي حامي دولت و برخي روحانيون ‏حکومتي از جمله احمد خاتمي امام جمعه موقت تهران،خطاب به وی تاکيد کرد:"من ‏از ايشان كه با دعوي عادل بودن به امامت جمعه مي‌ايستند مي‌پرسم، چگونه به استناد ‏دروغپردازي برخي رسانه‌ها و بدون توجه به منطق سخنان بيان‌شده درباره تاريخ ‏اعتقادات و كلا‌م اسلا‌مي، يك مومن را آنچنان بي‌پروا هتك مي‌كنيد و مخاطبان را ‏نگران مي‌سازيد؟ من از نظر تفكر ديني‌ام فرد ناشناخته‌اي نيستم و كتاب‌هايم نشان ‏مي‌دهد كه چنين نسبت‌هايي به من مي‌تواند صحيح باشد يا نه. من كه پيامبر اسلا‌م(ص) ‏را بزرگ‌ترين بنيانگذار موحدانه زيستن انسان معرفي كرده‌ام، آيا ممكن است چنين ‏نسبت‌هايي به پيامبر دهم؟" و تاکيد کرد:"آري،مسلماني من با كساني كه از تريبون‌هاي ‏ديني خود به بدترين هتاكي‌ها مي‌پردازند و در عين حال ديگران را هتاك مي‌دانند، ‏متفاوت است. سال‌هاي متمادي‌ است كه از اين نوع مسلماني خودم مي‌گويم، به آن ‏افتخار مي‌كنم و تلا‌ش مي‌كنم هر آنچه اسباب ريا و تزوير را برايم فراهم مي‌آورد،از ‏خودم دور سازم‎.‎‏"‏توطئه مشابه براي هاشم آقاجرييک هفته قبل از حمله به مجتهد شبستري رسانه هاي حامي دولت احمدي نژاد و از ‏جمله روزنامه ايران،خبرگزاري هاي فارس و خبرگزاري ايرنا با انتشار ادعاهاي ‏مشابه هاشم آقاجری را به بهانه سخنراني اخيرش به "توهين به اسلام"متهم کرده ‏بودند.‏آقاجري قبل از اين نيز در سال 81 به دنبال سخنراني 29 خرداد 81 در دانشگاه ‏همدان در مورد پروتستانيسم اسلامی از سوي رسانه هاي جناح مخالف اصلاحات ‏‏"تکفير" و به توهين به روحانيت،ائمه و پيامبر اسلام متهم و از سوی قوه قضائیه ‏بازداشت و ماه ها زنداني شده بود.‏اگرچه دادگاه اوليه آقاجري را به اتهام"توهين به مقدسات مذهبی" و "توهين به پيامبر ‏اسلام"‏‎ ‎به اعدام محکوم کرد، اما اين حکم در ديوان عالي کشور نقض شد،اما دادگاه ‏همدان براي دومين بار آقاجري را به اعدام محکوم کرد که اعتراضات سراسري ‏دانشجويان را به دنبال داشت.در نهايت اما در اسفند 83 وکيل او صالح نيکبخت به ‏خبرگزاري ها گفت:"دکتر آقاجری از اتهام سب النبی و توهين به پيامبر اسلام، و ‏انکار ضروريات دين که منجر به صدور حکم ارتداد وی شده بود، تبرئه شده است."‏در همان زمان سايت جامعه مدرسين حوزه علميه قم با انتشار چند ويژه نامه خواستار ‏اجرای حکم اعدام آقاجری شد.‏هاشم آقاجري هفته گذشته و پس از اتهامات جديدي که خبرگزاري فارس به وي وارد ‏کرد،بار ديگر چنين اتهاماتي را رد کرد و گفت:"اگر این خبرگزاری صداقت داشت ‏بدون تفسیرهای جعلی و غرض ورزانه،متن کامل سخنرانی اینجانب را منتشر ‏می‌کرد."‏وي همچنين خبرگزاری فارس را توپخانه جعل و کارخانه دروغ سازی خواند و با ‏بیان اینکه آنقدر حجم اینگونه تهمت ها و دروغ پراکنی ها زیاد است که از پیگیری آن ‏صرف نظر می کند، از مردم و علما خواست پیش از توجه به اخبار این رسانه ها به ‏سابقه آنها توجه کنند‎.‎هاشم آقاجری در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم ‏گفت:"به نظر می رسد با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری توپخانه جعل و ‏کارخانه دروغ سازی با شدت بیشتری در روزهای اخیر مجددا به کار افتاده است و ‏در یک اقدام ضد اخلاقی که متاسفانه از اینگونه محافل مسبوق به سابقه است می ‏کوشند تا با پنهان کردن خودشان در پشت سر علما زمینه های سوءاستفاده و بهره ‏برداری سیاسی و تبلیغاتی را به نفع خود و علیه رقبا آماده کنند."‏او همچنين تاکيد کرد که:"خبرگزاری فارس پس از گذشت یک ماه از آن سخنرانی در ‏یک اقدام مشکوک، جهت دار و تحریک کننده مواردی را به اینجانب نسبت داده است ‏که این پرسش را به ذهن متبادر می کند که چرا این خبرگزاری پس از یک ماه که از ‏آن سخنرانی گذشته تازه به یاد آن افتاده است."‏آقاجري افزود:"اگر این خبرگزاری صداقت و امانتداری حرفه ای داشت به جای ‏اینکه با ادبیاتی تحریک آمیز و آلوده به مقدمه و موخره و شرح و تفسیرهای جعلی و ‏غرض ورزانه، متن دقیق و کامل سخنرانی اینجانب را منتشر می کرد و اجازه می‌داد ‏تا خوانندگان و از جمله علمای محترم، خود مستقیما و بدون آلودگی های دروغین و ‏تهمت آلود عرایض بنده را می خواندند و از محتویات آن مطلع می شدند."‏
شکست پروژه حاميان احمدي نژادانتشار متن سخنراني مجتهد شبستري اما "پروژه تکفير" را که حاميان احمدي نژادبا ‏هدف"تخريب اصلاح طلبان و تحريک روحانيان ارشد عليه اصلاح طلبان" آغاز ‏کرده بودند،با شکست مواجه کرد.‏
‏ حاميان احمدي نژاد در عین حال قصد داشتند از حملات رسانه اي براي پر کردن ‏شکاف عميقي که ميان وي و شماري از روحانيان ارشد جناح حاکم در 3 سال گذشته ‏شکل گرفته است،استفاده کنند.‏
چنین بود که محمد مهاجري نویسنده سابق روزنامه کيهان طي يادداشتي در سايت ‏خبرآنلاين با اشاره به اينکه«اظهارات آقای مجتهد شبستری در باره عصمت پیامبر ‏اکرم نه شبهه تازه ای است و نه تاکنون بی پاسخ مانده» به سابقه چند قرني چنين ‏نظراتي اشاره کرد و به دوستانش در رسانه های حامي احمدي نژاد که از آنها با ‏عنوان«انتشار دهندگان محتوای سخنراني مجتهد شبستري» نام برد، ‏نوشت:"انتشاردهندگان محتوای سخنرانی آقای مجتهد شبستری، اشتباه دیگری را ‏مرتکب شده اند. سخنرانی مزبور در خوشبینانه ترین وضع 200-300مخاطب داشته ‏اما اکنون در تیراژی گسترده انتشار یافته و برای موتورجستجوهای اینترنتی نیز ‏بازاری پرمشتری فراهم کرده است."‏
وي در عين حال تاکيد کرد که حتی بخش مورد اعتراض را نیز مجتهد شبستري "در ‏مقام پاسخ به پرسش یکی از حاضران بیان کرده است."‏
مهاجری در عین حال با اشاره به اينکه"آقای شبستری باید پاسخگوی سخنانش باشد. ‏هم در مجامع علمی و هم عند اللزوم در برابر قانون" خطاب به دوستانش در رسانه ‏های حامی دولت تاکيد کرد:"به نظر می آید واکنشهایی که در برابر این رخداد به ‏وجود آمده نفعی برای دین و متدینان ندارد.اعلام موضع چهره های سیاسی و حتی ‏مذهبی(با رویکرد سیاسی و نه علمی) موجب می شود اظهارات مورد بحث از فاز ‏اندیشه بیرون آید و دستمایه بازی های سیاسی قرار گیرد و کسانی را که با اصل دین ‏و نظام مشکل دارند این موضوع را بهانه ای برای وارد کردن اتهام ناروای تقابل ‏جمهوری اسلامی با تفکر و متفکر قرار دهند."‏
سايت" الف" رسانه اي که زير نظر احمد توکلي از چهره هاي شناخته شده جناح حاکم ‏فعاليت مي کند نيز در نظري مشابه، رسانه هاي حامي دولت را به "غلو" در مورد ‏سخنراني مجتهد شبستري متهم کرد.‏